ساده ای ها
فیلم red رو بار اول که پخش کردن با کیفیت Scr بودش
یعنی خاک بر سرها دانلود کرده بودند!!
دزد تر از این ها وجود نداره
فوتبال ها رو که از الجزیره میدزدند
فیلم ها رو هم اکثرا میدزدند
کلا مردم رو خر فرض کردند
ساده ای ها
فیلم red رو بار اول که پخش کردن با کیفیت Scr بودش
یعنی خاک بر سرها دانلود کرده بودند!!
دزد تر از این ها وجود نداره
فوتبال ها رو که از الجزیره میدزدند
فیلم ها رو هم اکثرا میدزدند
کلا مردم رو خر فرض کردند
دقیقا
خودشون فیلمای روز دنیا رو ( تو عید نوروز ) بدون هیچ خریداری پخش میکنن بعد گیر دادن به چند تا شبکه ماهواره که دارن فیلمای ایرانی که تعداد زیادیشونم ماله 5 سال پیش به بالا هستن ، پخش میکنن
بعد حالا جلوی اینا رو گرفتین ! این همه مغازه و ...که وقتی این فیلما میان رایتشون میکنن و میفروشن اینا رو چی کار میکنین ؟
کلا میخوان به همه چی گیر بدن
با ماهواره هم که کلا مشکل دارن ...
شما از این حرف ها چقدر مطمئنید ؟
این سوال برای من 6 - 7 سال قبل پیش اومد ولی اون زمان یادمه وقتی ایران رایت فیلم کینگ کونگ جکسون رو برای پخش زود هنگام خرید سایت طرفدارای فیلم این خبر رو منتشر کرد .
در مورد شبکه های سراسری این ها باید حق پخش رو بخرند منتها به دلیل مسائلی از فروشنده های دست چندم برای همین مثلا افکت های صوتی کلا به فنا میره چون ترک خالص افکت ها رو ندارن که دوبله رو در کنارش پخش کنند.
ولی گویا در مورد شبکه های محدود مثل استانی و با توجه به شرایط قر و قاطی کپی رایت این مسئله خیلی رعایت نمیشه .
به احتمال خیلی زیاد نه. مثلا من خودم دزدان دریایی کارائیب رو یادمه چند سال پیش با کیفیت پایین - مثل پرده - پخش میکردن..
بعدم بعضی فیلمها رو اینقدر سریع پخش میکنن که اصلا امکان نداره خریده باشند. مثلا فیلمی که همین تازه رو بلوری منتشر شده یعنی کمپانیش اجازه پخشش توی شبکه های تلویزیونی رو میده؟
---------- Post added at 07:41 PM ---------- Previous post was at 07:39 PM ----------
خب شاید اینطور هم نیست که اصلا نخرند. مثلا سریال دوران کهن (از شبکه 4) من تو صفحه ویکی پدیاش دیدم در کشورهای پخشش کننده تلویزیون ایران رو هم زده بود. این نشون میده که به احتمال زیاد خریدند سریال رو..
Last edited by Nocturne; 10-09-2011 at 18:45.
نقد فیلم آلزایمر فوق العاده لذت بخش بود!
صحبت های همه، چه کارگردان، چه فراستی و چه جواد طوسی...
تا ساعت 2:15 هم طول کشید.
البته بیشتر مقدمه بود تا نقد ! همین که کم کم داشتن وارد نقد میشدن وقت تموم شدنقد فیلم آلزایمر فوق العاده لذت بخش بود!
صحبت های همه، چه کارگردان، چه فراستی و چه جواد طوسی...
دقیقا! دو دقیقه پایانی جناب معتمدی تازه میخواست جواب سوالی رو که عبارت سوال رو خودش n دفعه تکرار کرده بود، پاسخ بده : "چرا میگید فیلمنامه و داستان نداره؟!"
کلا نقد فلسفی یه سری از فلاسفه از افلاطون تا هایدگر بود! من سابق با یه سری از حرفای فراستی ارتباط برقرار نمی کردم... ولی جمعه شب کلا با جناب احمدرضا خان ارتباطی برقرار نکردم... فارسی حرف نمیزد!
+
این جریان ماهواره و شبکه هاش و پخش فیلماشون، چه بحث نشاط آوری بود!... بیچاره اون مدیرای شبکه ها ... به غلط کردن افتادن از اینکه با هفت مصاحبه کردن!
![]()
اولین بار بود خیلی از مخالفان فراستی به هوش و قدرت نقادیش پی بردن ...
واقعاً چیزی نموند از معتمدی و طوسی !
همچین اولش معتمدی افهی فلسفی اومد گفتم الان همه هنگ میکنن ...
یهو چشام گرد شد وقتی فراستی شروع کرد با همون فلاسفهای که معتمدی ازش حرف میزد، جوابش رو داد !!
شاهکار بود جوابا ! با دلیل و منطق حرفاش رو رد کرد !
گفت اصلاً اینی که فوکو میگه چه ربطی به حرفای تو داره ! اون مگه واسه فیلم تو گفته اینو ؟! : ))
آخرش کم آوردن گفتن نه! خب از این منظر که نباید نقد کرد !
فراستی گفت خودت این بحثو پیش کشیدی ! باشه! از هر منظری تو میگی !
بحث ساختار رو پیش کشید ! فراستی باز هم شروع کرد و جوری ساختار فیلم رو به چالش کشید که دهنشون سرویس شد
اولین بار بود خیلی حال کردم با مسعود خان سفارتی : دی
البته در مورد خرید فیلم،
اینا واقعا میرن فیلم می خرن، کلی هم هزینه می کنن ، سفر به بلاد کفر و ... ولی ایا همه فیلما رو می خرن یا نه رو نمی دونم،
البته بعضی ها هم توی کیفیت صدا و تصویر می کنن تو پاحشون، (از داخل)
ولی تو دزد بودنشون و بودنمون شکی نیست( کلا کپی رایت به فلانمون هم نیست، پس حق شکایت و گلگی نداریم، وگرنه تا حالا دهن همه این شبکه ها رو صاف کرده بودن )
این نقد بسیار زیباست ...
حرف خود منه ...
سینمانگار: غلامرضا خنده زمین: آقای احمدرضا معتمدی بیش از آنکه فیلمش بتواند غافلگیرمان کند، خودش غافلگیرمان کرد. او از نظریات افلاطون و ارسطو و هایدیگر و یونگ و لاکان و فوکو و ژیزک و.... تا طرح مباحث فلسفی و روانشناسی و ایراد سخنان نغزی از بزرگان علوم عالیه دانشگاهی در دفاع از فیلمش در برنامه «هفت» این هفته استفاده کرد. من احساس میکنم ایشان اگر تحصیلات آکادمیک علوم فنی را هم داشتند احتمالا میتوانستیم مباحث جبر و احتمال و فرضیه های هندسی را در کنار مشتقات و انتگرال و.. را در فیلم شان بازیابی کنیم.
ایشان که فارغ التحصیل رشته فلسفه و اقتصاد از دانشگاه تهران است، به خوبی نشان داد که سالها تجربیات نظریه پردازانه در حوزه مباحث تئوریک هنر و فلسفه زیبایی شناسی را دارد و به خوبی می تواند با کلمات پرطمطراق فرهیختگی خودش را به رخ مخاطب بکشانند.
آقای معتمدی عزیز، حتما کتاب معروف آرتو شوپنهاور «هنر همیشه بر حق بودن» را مطالعه کرده است و در مورد آن نیز باید اشراف کامل را داشته باشد که اینچنین به اصول سفسطهگری مسلط است. البته توانایی ایشان در اجازه ندادن به اینکه کسی قادر باشد سخنانش را قطع کند و درنقطه مقابل خودش قادرباشد در میان سخنان دیگری طرح سوال نماید، ستودنی است.
آقای معتمدی عزیر، استاد ارجمند، «عقل در دانستن نیست در به کار بستن است»!!! مسعود فراستی اینبار جمله درخشانی در پایان گفت، چیزی که میتوان برای تلاش استاد معتمدی در زدن حرف های آنچنانی تیتر کرد. «تفسیرسازی برای یک فیلم الکن».
تا آنجایی که من میدانم فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما، فیلم هایشان به قدری در لایههای زیرین اثر بر پایهی اندیشههای فکر شده و بر اساس دغدغههای ذهنیشان شکل گرفته است که منتقدان و روشنفکران بزرگ توانستهاند در تحلیل آن اثر، کتابهایی منتشر کنند و مباحث فلسفی و روانشناسی را در لایههای آن شرح دهند و هنوزبا گذار از دورههای مختلف تاریخی فیلمهایشان زندهاند و حرفهایی برای گفتن دارند. حال آنکه فیلمسازی مثل احمدرضا معتمدی تمام حرفهایی را که میباید منتقدین و صاحبنظران در مورد ساختهی او کتابت کنند تازه اگر واقعا حرفی برای گفتن باشد، خودش میزند و اصرار میکند که این مباحث امروزه در میان مخاطبان مطرح است و میزگردها و جلساتی در تبیین آن دارند. نه جناب معتمدی احتمالا شما دچار توهم شدهاید اتفاق خاصی نیافتاده است یک فیلمسازی که میتواند نظریهپرداز خوبی باشد یک فیلم متوسطی ساخته که روند قصهاش مخاطب را درگیر میکند اما به هیچ عنوان تحلیلهای آنچنانی را در خود ندارد، بلکه از نظر سینمایی حتی دارای ایرادات فراوان است.
آقای معتمدی اشاره دارند که مدت چهار سال نگارش این اثر طول کشیده است و ازممیزها!! و تمام دوستان سینماگری که در جهت تکامل فیلمنامه او را یاری کردهاند تشکر میکند، حال آنکه فیلم اتفاقا از حفرههای بزرگی در متن برخوردار است. نه اینکه بگویم چون چهارسال بر روی متن کار شده است باید بینقص باشد، بلکه احساس میکنم اگر نوشتهای آن هم از جانب آدم فرهیختهای مثل آقای معتمدی بعد از این همه مدت کار و تلاش این چنین در متن دچار نقصهای گل درشتی است، پس باید به حال این سینما نشست و گریست. در این میان مصداق نمیآورم چرا که قصد نوشتن نقد در مورد فیلم «آلزایمر» را ندارم، اما اگر استاد ارجمند و فرهیخته اجازه دهند فکر کنم دانشجویان مستعد سینما بر اساس فن تحلیل صحنه به راحتی بتواند استاد گرامیشان را از اشکالات فیلمنامهی فیلم «آلزایمر» مطلع سازند همین هم کفایت میکند، میگوییم شخصیتهای پردازی و مباحث دیگر را هم بیخیال باشند تا خدای نکرده وقت ارزشمند استاد معتمدی در جهت تحلیل روانشناسی و البته فلسفی اثرشان در تبیین اندیشههای بزرگان علوم گرفته نشود.
اگر کسی جناب آقای معتمدی عزیز را نمیشناخت و سیمایشان نشان از فرهیختگی نداشت و تنها سخنانشان را میشنید فکر میکرد یک دانشجوی جوگیر شدهی تازه به چند کتاب و اسم رسیده دارد جلوهگری میکند تا احتملا بهبه و چه چه دیگران را در ستایش خود برانگیزاند و یا بتواند دختر دانشجوی دیگری را تحت تاثیر قرار دهد. این ادای روشنفکری در شخصیت و منش آقای معتمدی نیکو نیست. ایشان بسیار شخصیت قابل احترام و ارزشمندی هستند که به نظر اندکی دچار نارسیسم شدند.
به قول فیلمسازی که متاسفانه آلزایمر زود از راه رسیدهی من اجازه نمیدهد نامش را به خاطر بیاورم که در جواب منتقدین میگفت: من هرچه را میخواستم بگویم در فیلمم گفتم. آقای معتمدی عزیز شما درست میگویید نه باید همه چیز را در فیلم عیان ساخت، آری باید مباحث کلانی را که دغدغهی ذهنی فیلمساز است در عالیترین شکل و به شکل علمی وتئوریک مورد واکاوی قرار داد، اما این تحلیل باید به شکل دراماتیک و براساس مدیومی مثل سینما صورت پذیرد. آقای معتمدی عزیز فیلم شما گویای تمام حرفی است که شما میگویید. هیچکدام از سخنان فلسفی و روانشناسانه و مباحث اجتماعی را که شما فرمودید نمیتوان در آن پیدا کرد، شاید هم شما راست میگویید و امثالی مثل من قادر به درک چنین حرفهای پیچیدهای نیستند. اما دست کم بگذارید این مباحث پیچیده را دیگران در فیلم شما بیابند نه خودتان!!!
یک نکتهی تقریبا بیربط هم بگویم در جایی از برنامهی «هفت» در جدال بر سر ساختهی احمرضا معتمدی، آقای جواد طوسی خطاب به فراستی گفت مرعوب شدن غرب و فیلمساز غربی درست نیست بیاییم فیلمساز ایرانی و بومی را ارج نهیم.(نقل به مضمون) حال آنکه احتمالا از مسعود کیمیایی که جناب طوسی یقینا در دفاع از این سخنش در صدر قرارش خواهد داد بگذریم. میخواهم بگویم آقای معتمدی که در تحلیل اثرشان مدام از فلاسفه و علوم انسانی غربی نام بردند آیا نامی ار فلاسفه ایرانی هم کردند؟!
من جدا از برخی اندیشههای ایدوئولوژیکی که در ساختهی دیگر معتمدی یعنی «دیوانه از قفس پرید» وجود دارد آن را به شدت دوست دارم و برای تلاشش در ارائه نوعی کمدی در «قاعده بازی» احترام قائلم. «آلزایمر» را هم به عنوان فیلم قصهگو و قابل احترام درسینمای غیر استاندارد ایران فیلم با کیفیتی میدانم و میگویم فیلمی قابل دیدن و توجه هم هست اما اصلا فیلم مهمی نیست و به هیچ عنوان چیزهایی را که کارگردان به اثر میبندد در اثر دیده نمیشود. در انتها باید خدارا شاکر باشم که شخصی مثل احمدرضای معتمدی که انسان فرهیخته و با کمالاتی است در مورد اثرش اینچنین سخنوری میکند. وای به روزی که چندتا از این کتابها و اندیشهها به دست فیلمسازی مثل مسعود دهنمکی بیافتد و این نامها بر سر زبان او جاری شود آنگاه باید احتمالا در تحلیل آثاری از جنس «اخراجیها» به دنبال برقرای دیالکتیک عصر پست مدرن با جنبههای امروزی عصر حاضر باشیم و به دنبال یونگ و لاکان در اندیشههای روانشناسی کاراکتری مثل بیژن مرتضوی بگردیم. خدا را شکر آقای احمدرضا معتمدی عزیز، شما در این باره سخن بگویید و بیربط یا با ربط به اثرتان وصلشان میکنید، ولی خواهشا کتابهایتان را به کس دیگری قرض ندهید.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)