صدای شکم، نفخ و مشکلات مشابه

[orp]

ولی این داروهایی که نوشتم رو سر خود مصرف نکنید - اینا رو نوشتم که فقط یه مقایسه بشه - خودمم دوست ندارم مصرفشون کنم ولی هنوز کامل خوب نشدم واسه همین میترسم اگه رسیدگی نکنم دوباره برگرده .
شاید برای مصرف امی تریپتیلین پیش یه روانپزشک هم برم تا نظرش رو بگه .
- اهسته خوردن غذا هم خیلی کمک میکنه - من اون یک وعده ای که در روز میخوردم رو هم سعی میکردم اروم اروم بخورم که عادت کنم

[MEHFARJ]

orpعزیز نه من دارو رو سرخود مصرف نمیکنم ولی فکر نمیکنم مصرف مکمل غذایی مشکلی داشته باشه.این دارو هاروکه بهت گفتم کلی حالم رو خوب کرده ولی من رژیم غذایی خاصی ندارم وهرچی میخورم شکر خدا مشکلی ندارم به لطف داروها ولی نیمدونم تا کی باید ادامه بدم .این داروهایی که دکترم داده تا 1ماه دیگه که کلا میشه 3ماه دارم!وبعد از اون باید برم پیش همون دکتر متخصص ازش بپرسم تا کی؟!
درمورد داروی نورتریپلین باید بگم این دارو به همراه یه داروی عصبی دیگه با مصرف مداوم 6ماه تحت نظرپزشک یه بنده خدایی تونسته بی اختیاری گاز(LG)رو که از ما سخت تره درمان کنه والان یه ساله که حالش خوب خوبه.
راستش من هم با مصرف داروی ضد افسردگی همین احساس رو توی موقعیت های مختلف بهم دست داده!
من خودم شخصا میخوام یوگا ومدیتیشن رو دنبال کنم ولی تا الام جایی برااین کار توی شهرمون پیدا نکردم تا تکنیکش رو پیداکنم......
راههایی که توی این دو سه ماهه رفتی خیلی زیاده وتشخیص این که کدوم برات تاثیرگزار بوده کارمشکلیه ولی من فکر میکنم ترکیب این ها(البته بعضیاشو قبول ندارم-مثل نوع رژیم غذایی ومصرف مشروبات الکلی)وتغییرسبک زندگیت تونسته این تغییر رو درونت ایجاد کنه.
من هم چند ماهی آنتی بیوتیک مترونیدازول وبیسموت رو مصرف میکردم وحالم خوب شدولی بعد یه ماه تاثیرشو از دست میداد؛چیزی که من فکر میکنم اینه که منشا وعامل بیماری عصبیه که خود این باعث رشد بیش از حد باکتری مضردرونسیستم گوارشی میشه وبا مصرف آنتی بیوتیک این باکتری های مضر که علت اصلی ایحادشون به هم ریختگی سیستم اعصابه از بین میبره وحالمون رو بهتر میکنه ولی تاثیر دایمی نداره،وبا مصرف مکمل های پروبیوتیک وافزایش فلور باکتری های مفید به همراه درمان عصبی میتوان از شر این بیماری راحت شدوتاثیر بهم ریختگی سیستم اعصاب گوارش ممکنه خودشو به صورت سروصدای شکم؛اسهال؛یبوست؛بی اختیاری گاز متناوب وچندساله همراه باشه....

[orp]

orpعزیز نه من دارو رو سرخود مصرف نمیکنم ولی فکر نمیکنم مصرف مکمل غذایی مشکلی داشته باشه.این دارو هاروکه بهت گفتم کلی حالم رو خوب کرده ولی من رژیم غذایی خاصی ندارم وهرچی میخورم شکر خدا مشکلی ندارم به لطف داروها ولی نیمدونم تا کی باید ادامه بدم .این داروهایی که دکترم داده تا 1ماه دیگه که کلا میشه 3ماه دارم!وبعد از اون باید برم پیش همون دکتر متخصص ازش بپرسم تا کی؟!
درمورد داروی نورتریپلین باید بگم این دارو به همراه یه داروی عصبی دیگه با مصرف مداوم 6ماه تحت نظرپزشک یه بنده خدایی تونسته بی اختیاری گاز(LG)رو که از ما سخت تره درمان کنه والان یه ساله که حالش خوب خوبه.
راستش من هم با مصرف داروی ضد افسردگی همین احساس رو توی موقعیت های مختلف بهم دست داده!
من خودم شخصا میخوام یوگا ومدیتیشن رو دنبال کنم ولی تا الام جایی برااین کار توی شهرمون پیدا نکردم تا تکنیکش رو پیداکنم......
راههایی که توی این دو سه ماهه رفتی خیلی زیاده وتشخیص این که کدوم برات تاثیرگزار بوده کارمشکلیه ولی من فکر میکنم ترکیب این ها(البته بعضیاشو قبول ندارم-مثل نوع رژیم غذایی ومصرف مشروبات الکلی)وتغییرسبک زندگیت تونسته این تغییر رو درونت ایجاد کنه.
من هم چند ماهی آنتی بیوتیک مترونیدازول وبیسموت رو مصرف میکردم وحالم خوب شدولی بعد یه ماه تاثیرشو از دست میداد؛چیزی که من فکر میکنم اینه که منشا وعامل بیماری عصبیه که خود این باعث رشد بیش از حد باکتری مضردرونسیستم گوارشی میشه وبا مصرف آنتی بیوتیک این باکتری های مضر که علت اصلی ایحادشون به هم ریختگی سیستم اعصابه از بین میبره وحالمون رو بهتر میکنه ولی تاثیر دایمی نداره،وبا مصرف مکمل های پروبیوتیک وافزایش فلور باکتری های مفید به همراه درمان عصبی میتوان از شر این بیماری راحت شدوتاثیر بهم ریختگی سیستم اعصاب گوارش ممکنه خودشو به صورت سروصدای شکم؛اسهال؛یبوست؛بی اختیاری گاز متناوب وچندساله همراه باشه....

نه مکمل غذایی مشکلی نداره من بیشتر منظورم رو داروهای ضد افسردگی بود که خیلی باید روش دقت بشه واقعا من امشب که باید یک امی تریپتلین بخورم دو دل هستم که بخورم یا صبر کنم برم پیش یه روانپزشک و بعد شروع کنم - اصلا من انتظار نداشتم این دکتر گوارش بهم قرص ضد افسردگی بده - من میخواستم واسه ضد افسردگی برم پیش روانپزشک ولی این داده ...
ببین یوگا و مدیتیشن رو تنها باشی خیلی راحت تر میتونی انجامش بدی اونم واسه ما ها که مشکل صدای معده و روده داریم و جاهای ساکت سخته باشیم - البته معمولا تو یوگا و مدیتیشن یک سری موزیک های مخصوص و لایت میذارن تا احساس بهتری بده ولی بازم سخته ... ببین باید بشینی به مراقبه - مراقبه یعنی هیچ کاری نکردن و منتظر ناشناخته ها بودن - بشین یک جای ساکت به هیچی فکر نکن یا اگه نتونستی به نفسهات فکر کن و اونارو بشمار و تنظیمشون کن که منظم باشن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از این اهنگ هم میتونی با صدای کم استفاده کنی ....

[ly125]

فکر کنم نورتریپتیلین برای خواب باشه - از من هم پرسید که مشکل خواب داری گفتم الان بهتر شدم ولی قبلا معمولا تا ساعت 3 شب بیدار بودم و خواب منظمی نداشتم واسه همین بهم قرص برای خواب نداد ...
اون کپسول پرو بیوتیک نیست 4 گونه از پروبایوتیک هست و اسم اصلی که تو نسخه واسم نوشت فوربیوتیک هست . من نمیدونم جدید اومده یا نه ولی من خودم تو این چند سالی که با دارو ها اشنا شدم تا حالا اسم فوربیوتیک رو نشنیده بودم

والا من دفترچه بیمه شرکت نفت دارم باید کل پول دارو رو بدم بعد از نفت بگیرمش و قیمتی که برای یک بسته فوربیوتیک دادم 24100 بود . لاکتول رو دقیق یادم نیست چند گرفتم چون اونو دکتر برام ننوشته بود و خودم سر خود رفتم خریدمش و تو دفترچم قیمتش نیست که ببینم بهت بگم ولی فکر میکنم اونم همین 20 -25 تومن بود .
ببین من خیلی کارا کردم واسه همین خودم نفهمیدم چی شده که بهتر شدم ولی کارایی که تو دو ماه اخر مشکلم انجام دادم اینا بود که بعدش احساس کردم حالم بهتر شده ...
اول اینکه 2 ماه از خونه بیرون نرفتم - سیگار رو ترک کردم - یکی دوبار مشروبات الکلی خوردم - 1 ماه از صبح کامل تو اتاقم بودم و فقط شبا که همه میخوابیدن میرفتم غذا برمیداشتم و میاوردم تو اتاق میخوردم و فقط یک وعده در 24 ساعت - و در طی روز اب فقط میخوردم -یه دوره کامل اموکسیسیلین هم به صورت 2 تا صبح 2تا شب تو همین حین مصرف کردم - البته کار خیلی اشتباهی کردم ولی خوب دیگه زده بودم به سیم اخر گفتم یه بلایی سرم بیاد و علائم فیزیکی و ... داشته باشه بهتر از اینه که یه مشکلی داشته باشم که کسی نفهمه چم هست - خلاصه با شکم خالی اموکسیسیلین میخوردم - البته اگه اشتباه نکنم اوایل شروع به خوردن اموکسیسیلین یه مقدار بیسموت هم از قبل داشتم اونم زدم تنگش خوردم , طبق دستور عمل های تجویز شده از قبل

کتاب ارتباط با بعد دیگر وجود رو یکی بهم معرفی کرد که اونو قبلا خونده بودم ولی زیاد بهش عمل نمیکردم - توش یک سری تمرینات ریلکسیشن داره و بردن امواج مغری به سطح گاما و ... - البته من زیاد حوصلشو نداشتم ولی خب یه چند باری انجام دادم - خود اون کسی هم که بهم کتاب رو معرفی کرد تو فیسبوک باهاش اشنا شدم و خودشم یکم بهم کمک کرد و هنوزم باهاش در ارتباطم و میگه باید سبک زندگیتو عوض کنی و ارباب شک رو به شک بندازیو همه چیز در درون خودت هست و خیلی چیزای دیگه که مفصل هست و اونم میتونه بهم کمک کرده باشه

دیگه اینکه الان تقریبا 1- 2 ماه هست که ماشین نداریم و من رانندگی هم نکردم که اینم خیلی موثر میدونم تو بهتر شدن حالم
یکسری حرکات پرشی که مثل طناب زدن هست رو هم انجام دادم که اونم بد نبود
اینا کارایی بود که کردم .
چندین وقت قبل از اینا هم که دندون عقل و کشیدم ولی یعید میدونم مشکل از اون بوده باشه چون هنوز دندون 2 تا دندون عقلم رو نکشیدم و یه دندون هم که داشت خراب میشد دکتر یکمیش رو تراشید و پر کرد
یه چیزی من تازه فهمیدم اینه که من افسرده شدم - تا الان باورم نمیشد که افسرده شدم ولی جدیدا بعضی روزا کاملا احساس میکنم که روحیم یکدفعه عوض میشه و تازه میفهمم که من تو افسردگی بودم قبلش
یه چیز دیگه هم اینکه من چند ماه پیش ( اینکه هی میگم چند ماه پیش چون این 2-3 ماه گذشته من اصلا زمان دستم نبود و نفهمیدم چجوری گذشت ) من ازمون استخدامی شرکت گاز قبول شده بودم و یه امتحان روانشناسی و یه مصاحبه علمی داشتم که مجبور بودم به خاطر اونا هم که شده یه تغییری تو خودم بدم وگرنه روانشناس میفهمید یه مرگم هست قطعا ردم میکرد هر چند که به خاطر کمبود ظرفیت استخدام من رد شدم ولی فکر میکنم باز یکی از دلایلش همین مشکلات روحی بود - ولی فکر میکنم همون مدت که سعی کردم یکم خودم رو عوض کنم هم تاثیر داشت

به هر حال تقریبا اینا بود دیگه - واسه همین خودم نفهمیدم کدومش عامل اصلی بود - ولی یه چیزی که هست من نفخم خیلی زیاد شده جدیدا و این اذیت میکنه ولی صدا خیلی کمتر شده .

من احتمال زیاد میدم که مشکل عصبی و روحی هست ولی وقتی میبینم من با اموکسیسیلین و مترونیدازول و بیسموت و ... یه مدت حالم خوب شده بود به این نتیجه میرسم که نمیشه فقط عصبی باشه .

منم یه مدت مترانیدازول مصرف می کردم حالم خیلی بهتر شده بود ولی بعدش اثرش کم شد به خاطر همین مدت بیشتری از اون که دکتر گفته بود مصرف کردم چند روز بعد زبونم به شدت زرد شد رفتم دکتر برام ازمایشو سونوگرافی نوشت که معلوم شد یه مشکلی توی آنزیم های کبدم ایجاد شده تا اون جا که یکی از دکترا ازم پرسید هپاتیت داری؟؟! از اون به بعد دیگه مصرف نکردم.شما هم مواضب باش از این نظر برات مشکلی پیش نیاد

[orp]

منم یه مدت مترانیدازول مصرف می کردم حالم خیلی بهتر شده بود ولی بعدش اثرش کم شد به خاطر همین مدت بیشتری از اون که دکتر گفته بود مصرف کردم چند روز بعد زبونم به شدت زرد شد رفتم دکتر برام ازمایشو سونوگرافی نوشت که معلوم شد یه مشکلی توی آنزیم های کبدم ایجاد شده تا اون جا که یکی از دکترا ازم پرسید هپاتیت داری؟؟! از اون به بعد دیگه مصرف نکردم.شما هم مواضب باش از این نظر برات مشکلی پیش نیاد

من مشکل خاصی برام بوجود نیومد با مصرفش - چندین دوره مترونیدازول مصرف کردم ...
مرسی - الان دیگه مترونیدازول و اموکسی و ... نمیخورم - تا ببینیم بعدا چی میشه

[_pari_]

سلام
يه موضوعي هست كه من تازگي فهميدم. قبلا فكر مي كردم ممكنه روده هام جا به جا شده باشه ولي چيزي در مورد اين نشنيده بودم و عجيب و غريب به نظر مي رسيد ولي يه جا (كه مربوط به طب سنتيه) خوندم جا به جا شدن ناف مي تونه باعث مشكلات گوارشي بشه
نوشته كه:

((جابجایی محتویات شکمی به دو صورت می تواند اتفاق بیافتد :الف – بر اثر برداشتن وبلند کردن ناگهانی ونامناسب وزنه های سنگین خصوصاً در کسانی که از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار نباشند .ب- دراثروارد آمدن شوک های عصبی شدید به شکل ترسیدن های ناگهانی ویکه خوردن فرد .))
براي من مورد الف كه نبوده ولي ب چرا.

((درکسانی که بیماری افتادن ناف دچار نشده باشند ، این ضربان عمقی شکمی دقیقاً درناحیه ناف ویا حد اکثر دریک سانتی متری اطراف ناف حس می گردد . امّا درکسانی که به افتادگی ناف دچارشده اند ، ضربان عمقی شکمی بسته به اینکه جابجایی به کدام طرف اتفاق افتاده باشد ( راست یا چپ ) ، درآن ناحیه حس می گردد .

برپایۀ این اعتقاد جابجایی محتویات شکمی یا همان افتادن ناف ازلحاظ شدّت ،می تواند شدید ویاخفیف اتفاق بیافتد وازلحاظ مدت می تواند حاد بوده یا مزمن شده باشد. طبیعتاً برهمین اساس درمان جابجایی های مزمن وشدید ناف مشکل تر از درمان جابجایی های حاد وخفیف می باشد .
به طور خلاصه : در این باور عمومی ، اعتقاد براین است که به هردلیل ازجمله بلند کردن وزنه سنگین یا ترسیدن های ناگهانی ویکه خوردن فرد ، انقباضی شدید وبعضاً نامتقارن درعضلات شکمی می تواند ایجاد شود که این انقباض شدید ونامتقارن عضلات شکمی دربعضی ازموارد می تواند منجر به جابجایی محتویات داخل حفرۀ شکمی گردد ( که جابجایی محتویات حفرۀ شکمی اکثراً به طورخود به خود برطرف شده ومحتویات شکمی پس از رفع انقباض از عضلات شکمی به سرجای اصلیشان برمی گردد امّا در درصدی از موارد این جابجایی خود به خود تصحیح وبرطرف نمی گردد وارگان های جابه جا شده درمحلی نامناسب فرار می گیرند ) و این جا به جایی ماندگار محتویات شکمی در برخی ازموارد بسته به شدت وجهت جابجایی ، با فشرده کردن برخی از اعضاء وارگان های داخل حفرۀ شکمی ویا بافشرده کردن سرخرگ های بزرگ واصلی درحفرۀ شکمی واختلال درخونرسانی مناسب به اعضاء داخلی شکم ازجمله روده ها و... عوارضی وعلائمی ازبیماری را ( ازجمله بی حالی ولرزش اندام ، خشکی دهان ، کم اشتهایی ، عدم تحمل غذا وبرگرداندن غذا ، یبوست و... ) درفرد ایجاد می کند . ))


من كه فك مي كنم يه همچين چيزي مهم ترين علت سر و صداهاس و مزمن هم شده.

[SLZ]

منکه قبل از شروع این بدبختیا، کلی کپسول جابجا کردم، البته هنوز هم میکنم!

[awx0ne]

عرق نعناع هم من شنیدم میگن خوبه قیمتی هم که نداره

[MEHFARJ]

سلام
يه موضوعي هست كه من تازگي فهميدم. قبلا فكر مي كردم ممكنه روده هام جا به جا شده باشه ولي چيزي در مورد اين نشنيده بودم و عجيب و غريب به نظر مي رسيد ولي يه جا (كه مربوط به طب سنتيه) خوندم جا به جا شدن ناف مي تونه باعث مشكلات گوارشي بشه
نوشته كه:

((جابجایی محتویات شکمی به دو صورت می تواند اتفاق بیافتد :الف – بر اثر برداشتن وبلند کردن ناگهانی ونامناسب وزنه های سنگین خصوصاً در کسانی که از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار نباشند .ب- دراثروارد آمدن شوک های عصبی شدید به شکل ترسیدن های ناگهانی ویکه خوردن فرد .))
براي من مورد الف كه نبوده ولي ب چرا.

((درکسانی که بیماری افتادن ناف دچار نشده باشند ، این ضربان عمقی شکمی دقیقاً درناحیه ناف ویا حد اکثر دریک سانتی متری اطراف ناف حس می گردد . امّا درکسانی که به افتادگی ناف دچارشده اند ، ضربان عمقی شکمی بسته به اینکه جابجایی به کدام طرف اتفاق افتاده باشد ( راست یا چپ ) ، درآن ناحیه حس می گردد .

برپایۀ این اعتقاد جابجایی محتویات شکمی یا همان افتادن ناف ازلحاظ شدّت ،می تواند شدید ویاخفیف اتفاق بیافتد وازلحاظ مدت می تواند حاد بوده یا مزمن شده باشد. طبیعتاً برهمین اساس درمان جابجایی های مزمن وشدید ناف مشکل تر از درمان جابجایی های حاد وخفیف می باشد .
به طور خلاصه : در این باور عمومی ، اعتقاد براین است که به هردلیل ازجمله بلند کردن وزنه سنگین یا ترسیدن های ناگهانی ویکه خوردن فرد ، انقباضی شدید وبعضاً نامتقارن درعضلات شکمی می تواند ایجاد شود که این انقباض شدید ونامتقارن عضلات شکمی دربعضی ازموارد می تواند منجر به جابجایی محتویات داخل حفرۀ شکمی گردد ( که جابجایی محتویات حفرۀ شکمی اکثراً به طورخود به خود برطرف شده ومحتویات شکمی پس از رفع انقباض از عضلات شکمی به سرجای اصلیشان برمی گردد امّا در درصدی از موارد این جابجایی خود به خود تصحیح وبرطرف نمی گردد وارگان های جابه جا شده درمحلی نامناسب فرار می گیرند ) و این جا به جایی ماندگار محتویات شکمی در برخی ازموارد بسته به شدت وجهت جابجایی ، با فشرده کردن برخی از اعضاء وارگان های داخل حفرۀ شکمی ویا بافشرده کردن سرخرگ های بزرگ واصلی درحفرۀ شکمی واختلال درخونرسانی مناسب به اعضاء داخلی شکم ازجمله روده ها و... عوارضی وعلائمی ازبیماری را ( ازجمله بی حالی ولرزش اندام ، خشکی دهان ، کم اشتهایی ، عدم تحمل غذا وبرگرداندن غذا ، یبوست و... ) درفرد ایجاد می کند . ))


من كه فك مي كنم يه همچين چيزي مهم ترين علت سر و صداهاس و مزمن هم شده.

سلام pari
چیزی که من تاالان فهمیدم این بیماری بیشتر به خاطر استرس های طولانی مدت ونداشتن رژیم غذایی مناسب هستش تااین دو مورد که از طب سنتی مطرح میکنن.................خب این نظریه پرداز درمانی هم براش داره با فقط در همین سطحه این نظریه؟
خودت برا درمان هنوز قرص اعصاب میخوری؟حالت چجوریاست؟
.............مرسی

[_pari_]

منکه قبل از شروع این بدبختیا، کلی کپسول جابجا کردم، البته هنوز هم میکنم!

منم درست يادم نيست چيز سنگيني بلند كردم يا ترس بوده يا چي ولي حتي يكبارش هم ممكنه باعث بشه اين رخ بده. من كه خيلي احساس مي كنم همچين چيزي ممكنه ولي اگه همچين چيزي باشه يعني بدن با اين همه هماهنگي كه ميگن، چيزي نداره كه محتويات شكمي رو محكم نگه داره!؟!
اينو چند روز قبل تر راجبش خوندم انگار نوشته بود حتي خود افتادگي ناف ممكنه باعث عفونت بشه (اينو دقيق يادم نيست) شما توي متون فرنگي چيزي در موردش نديدين؟
ولي خب در كل فكر كنم بايد مربوط به طب سنتي و شكسته بندي و ماساژ و... باشه نه پزشك ها. شايد.