روزی دشنه ای در دست انتقام خواهم گرفت و بغض فروخورده ی سالیان را خواهم جوشاند از چشمه ی چشمانم ،روزی فریاد خواهم کرد دردهای روزگاران را، روزی نعره خواهم کرد ستم های رفته در دوران را، روزی خواهم آمدبا قلبی که پر از عشق بود واینک جایگاه سخت ترین کینه هاست، روزی خواهم کشت شادی آنکه شادی جوانیم کشت ،روزی خواهم گریست بر دوستان دشمن…
آنروز خنجری را در سینه ی پر مهرم فرو خواهم کرد و با خونش خواهم نوشت،
هنوز عاشقم گرچه عشق مرده است….