تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 50 از 137 اولاول ... 4046474849505152535460100 ... آخرآخر
نمايش نتايج 491 به 500 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #491
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    روزی دشنه ای در دست انتقام خواهم گرفت و بغض فروخورده ی سالیان را خواهم جوشاند از چشمه ی چشمانم ،روزی فریاد خواهم کرد دردهای روزگاران را، روزی نعره خواهم کرد ستم های رفته در دوران را، روزی خواهم آمدبا قلبی که پر از عشق بود واینک جایگاه سخت ترین کینه هاست، روزی خواهم کشت شادی آنکه شادی جوانیم کشت ،روزی خواهم گریست بر دوستان دشمن…

    آنروز خنجری را در سینه ی پر مهرم فرو خواهم کرد و با خونش خواهم نوشت،
    هنوز عاشقم گرچه عشق مرده است….

  2. #492
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    گفتم بمان و بگذار که حضورت روشن کند شب های بی کسی و تنهاييم را...گفتم که هم نفسم شو در لحظه های بی هم نفسی...گفتم در روزگاری که عشق بازيچه ی دست اين و آن شده دوستم داشته باش...
    گفتم لحظه ها و ثانيه ها را می خواهم تنها برای با تو بودن...تنها برای به ياد تو بودن...و تنها برای زمزمه کردن نام تو...
    گفتم نرو...
    برای ماندنت اصرار کردم...برای ماندنت از واژه ها کمک گرفتم...برای ماندنت دوستت دارم را در عمق چشمانم حک کردم...
    اما تو نديدی...نخواستی که ببينی...نخواستی که لمس کنی حس ناب با هم بودن را...و تنها اجازه دادی که تصوير مبهم لبخندت روزگار يخ زده ی پس از تو را گرم کند...
    گفتم که من چيزی برای بخشيدن به تو ندارم جز دلی که عشق تو را سايه بان خانه اش کرده و وجود تو را مهمان هميشگی اش...
    و تو قلبم را پذيرفتی تا زير پاهايت بگذاری و تنها رده پاهايت برايم يادگاری بماند...
    نمی گويم پس از تو زنده نخواهم ماند اما زندگيم ديگر هيچ شباهتی به آدميان دور و برم نخواهد داشت...

  3. #493
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اولين كسي كه عاشقش ميشي دلتو ميشكونه و ميره . دومين كسي رو كه مياي دوست داشته باشي و از تجربه قبلي استفاده كني دلتو بدتر ميشكنه و ميزاره ميره . بعدش ديگه هيچ چيز واست مهم نيست و از اين به بعد ميشي اون آدمي كه هيچ وقت نبودي . ديگه دوست دارم واست رنگي نداره .. و اگه يه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو ميشكوني كه انتقام خودتو ازش بگيري و اون ميره با يكي ديگه ...... اينطوريه كه دل همه آدما ميشکنه ...

  4. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #494
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    من دلم ميخواهد خانه اي داشته باشم پر دوست كنج هر ديوارش دوستانم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو هر كسي ميخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد شرط وارد گشتن شستشوي دلهاست شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست بر درش برگ گلي ميكوبم و به يادش با قلم سبز بهار مينويسم اي دوست خانه دوستي ما اينجاست تا كه سهراب نپرسد ديگر خانه دوست كجاست!!!

  6. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #495
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    يادم باشد اگر شاعر شدم برای سرودن « دوست داشتن » دنبال ايهام و کنايه نباشم


    يادم باشد اگر نقاش شدم لبخند را با آبی ترين رنگ بر بوم جاودانگی به تصوير کشم


    يادم باشد اگر معلم شدم برای نمره دادن به خوبی ها دفتر نمره را ببندم و دستم را به اندازه تمامی کلاس باز کنم


    يادم باشد اگر پزشک شدم نبض زندگی را در رگ عشق جستجو کنم


    يادم باشد اگر ....


    يادم باشد اگر کاره ای نشدم دل شکستن پيشه ام نباشد

  8. 2 کاربر از .::. RoNikA .::. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #496
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    عشق چیست : به كوه گفتم عشق چيست؟! لرزيد به ابر گفتم عشق چيست؟! باريد به باد گفتم
    عشق چيست؟! وزيد به پروانه گفتم عشق چيست؟! ناليد به گل گفتم عشق چيست؟! پرپر شد به
    انسان گفتم عشق چيست؟! اشك از ديدگانش جاري شد و گفت: ديوانگيست ....

  10. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #497
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اي كاش تنها يك نفر هم در اين دنيا مرا ياري كند
    اي كاش مي توانستم با كسي درد دل كنم تا بگويم كه
    من ديگر خسته تر از آنم كه زندگي كنم.....
    مي خواهم با تو بگويم قصه مرگ عشقم را
    مي خواهم تو بداني غم شبهايم را
    مي خواهم كه تو بخواهي تن خسته و بيمارم را
    مي خواهم كه ببوسي لب تبدار مرا
    مي خواهم كه بداني عشق من رفت ز دستم

  12. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #498
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    به دنبالت مي گردم اي گمشده ي روزها و شبهاي من ... کجايي ؟

    نيستي ؟ کاش بودي تا سر بر شانه ات مي گذاشتم ... تا

    ميگريستم ... ز دست اين دنياي بي وفا که مرا اينگونه کرد ...

    اري ... کاش مي يافتمت ... کاش چشمانم را مي بستم و مي

    گشودم و تو را احساس مي کردم عزيز دل ... باشد نيستي ... هر

    جا هستي خوش باشي ... تنها نفس بکش چون من با تنفس تو زنده

    ام ... اي تنهاترين گمشده ام ...

    نگو بار گران بوديمو رفتيم

    نگو نا مهربان بوديمو رفتيم

    اخه اينها دليل محکمي نيست

    بگو با ديگران بوديمو رفتيم

  14. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #499
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اگه يه کم فکر کني مي بيني زندگي ارزش زنده بودن رو نداره

    اگه يه کم بيشتر فکر کني مي بيني زندگي ارزش مردنم نداره
    اما اگه خيلي فکر کني مي بيني مردن و زنده بودن ارزشه فکر کردن
    رو نداره
    هميشه يادت باشه چيزي که امروز داري شايد آرزوي ديروزت بوده و
    بزرگترين آرزوي فردات
    پس هميشه سعي کن قدر چيزي که امروز داري رو خوب بدوني

  16. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #500
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    چه قدر هوا دلگیر می شود وقتی خورشید صمیمیت پشت ابرهای کدورت پنهان می شود و باد خزان کوچه های دوستی را با برگ های زرد پاییزی خود پر می کند.حس دل انگیز لحظه لحظه دوستی را در کدام باران می توان احساس کرد؟مگر در این دنیای وانفسا چند نفس می توانیم بکشیم که آن رادر آسمان رنجیدگی حرام کنیم.؟چه زیباست که دست خود را هیچگاه از روی شانه های دوستمان بر نداریم و اگر کدورتی هم داریم روی این شانه ها نادیده بگیریم.گاهی فرصت برای جبران دوستی نیست چون نفس های زندگی از اختیار ما خارج است.
    Last edited by Ghorbat22; 21-09-2008 at 21:54.

  18. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •