هیچ صفحه ای ارزشمند نیست مگر اینکه وقتی برگردانده می شود ، پشت آن زندگی در تپش باشد .
شوالیه ناموجود
هیچ صفحه ای ارزشمند نیست مگر اینکه وقتی برگردانده می شود ، پشت آن زندگی در تپش باشد .
شوالیه ناموجود
سرانجام او در را باز کرد و دزدکی به داخل نگریست - و قلبش از شادی تپید؛ دخترش بی حرکت در آغوش پدرش بود، سرش رو به عقب و چشمانش بسته بود، و مرد روی صندلی راحتی نشسته بود، با چشمانی غرق اشک و درخشان. دخترش را پر شور می بوسید. دخترش حرف نمی زد، شوهرش حرف نمی زد؛ مرد چنان او را در آغوش کشیده بود که پنداری نخستین عشقش است. شعف مادر توصیف ناپذیر بود، بی آن که کسی متوجهَش شود، پشت صندلی ایستاده و مردّد بودکه شادی سازش و آشتی در خانه اش را مختل کند، یا نه.
از کتاب "آخرین عشق کافکا" به قلم کاتی دیامانت
در آن جا می توانم آسوده در کُنجی کِز کنم و در جایی گرم آرام بگیرم. در آن جا در آرامش خواهم آرمید، خوابی خوش، آرزویی برآورده شده، آرزویی تحقق یافته؛ چون صاحب یک خانه هستم.
فرانتس کافکا "آشیان"
از کتاب " آخرین عشق کافکا" به قلم کاتی دیامانت
نقطه ای هست که هیچ بازگشتی ندارد
فرانتس کافکا، دفاتر یادداشت آبی با قطع وزیری
از کتاب " آخرین عشق کافکا" به قلم کاتی دیامانت
در این جا هیچ کس نیست که مرا کاملا درک کند. داشتن کسی، مثل یک همسر، که چنین درکی داشته باشد یعنی در هرسویی جای پایی داشتن، یعنی خدا را داشتن
فرانتس کافکا "خاطرات"
از کتاب " آخرین عشق کافکا" به قلم کاتی دیامانت
تا زمانی که توضیحی علمی, پهنه ای را تصرف نکرده باشد, آن عرصه در دست عرفان باقی می ماند.
زیگموند فروید. ( تفسیر خواب)
"... زیرا نسل های محکوم به صد سال تنهایی هیچگاه فرصت زندگی دوباره بر روی کره زمین را نخواهند پیدا کرد"
صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز
یک مجموعه از کتاب های سرخپوستان که البته به زبان انگلیسی هست که البته با ترجمه قرار میدم:
hear me ,four quarters of the world--a relative Iam !Give me the strength to walk the soft earth ,relative to all that is !Give me the ezes to see and the strength to understand ,that I maz be like you .
With your power only can I face the winds
ای همه ی هستی ،صدایم را بشنو من به تو وابسته ام !
به من قدرتی بده تا بر روی خاک نرم -خویشاوند هرآنچه هست !
راه بروم ،و چشم هایی تا ببینم و توانایی تا درک کنم که مانند تو هستم ،
فقط با قدرت توست که میتوانم در برابر توفان ها ایستادگی کنم
به ياد آوردن گذشته اي كه نتواند به حال مبدل شود بيهوده است.
ترس و لرز
سورن كيركگور
يك كمانگير لحظه اي كه فكر كند با تجربه است كارش ساخته است .
تي صفر
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)