با تشکر از دوستان فهرست تاپیک به پست اول اضافه شد !!
موفق باشید !!![]()
با تشکر از دوستان فهرست تاپیک به پست اول اضافه شد !!
موفق باشید !!![]()
عقرباین ساکنین صحراهای خشکعقربهای واقعی و دارای نیشهایزهرآگین نیستند. اما به هر حال این جانوران دارای چنگالهای خارداری هستند که درواقع قسمتی از دهان آنها محسوب می شود. و آنها قادر هستند که ماده سمی خطر ناکیازقسمت عقب بدنشان به طرف مهاجمین بپاشند. این جانور بیشتر در شب شکار می کند وپاهای بلند جلویی خود را برای پیدا کردن غذا بکار برد و بعد از یافتن غذا آن رابوسیله چنگالهایش می گیرد. در طول روز در زیر سنگها یا سوراخ زمین پنهان می گردد.
عقربهای مناطق کویری ایران به دو دسته تقسیم میشوند : عقرب های دم طلایی و عقربهای سیاه . خطرناک ترین نوع عقرب در ایران عقرب گاردیوم است که در منطقه خوزستانیافت می شود و سمی کشنده دارد . سم سایر عقربها کشنده نیست . عقرب هاي ايرانبالاترين ميزان گزيدن را در دنيا به خود اختصاص دادهاند . طبق نتايجبررسيها، افرادي كه 6 ساعت پس از گزش به مراكز درماني مراجعه ميكنند 2برابر كساني كه بين 6 تا 12 ساعت و 5 برابر كساني كه بيش از 12 ساعت بهمركز درمان ميروند، شانس مرگ كمتري دارند
شترشتر حيوان نشخواركننده، بدونشاخ و زوج سمي است كه به گروه پستانداران تعلق دارد . شتر داراي چهار اندام خلفي وقدامي بلند و قوي است كه هر كدام به كف پائي عريض و خشن منتهي مي گردد كه دارايناخن هائي ضعيف و رشد نايافته بوده و براي راه رفتن بر روي شن هاي صحرا سازگارييافته است اين حيوان داراي گردني دراز و منحني است . سر شتر مستطيل شكل و لب هايبالائي او شكافته است . دندان هاي پيش و نيش وي قوي و برنده است و توانائي گازگرفتن عميق را به حيوان داده است .
شتر آسيائي دو كوهانه است كه كوهان اول برروي كمر و كوهان دوم بر روي كپل حيوان قرار دارد و شتر در آن اقدام به ذخيره سازيغذا مي كند . رنگ پشم اين گونه شترها سرخ – خاكستري است و پشم ها به صورت انبوه وبلند در پشت گردن و در اطراف بخش بالائي اندام هاي خلفي و قدامي رشد مي كنند. تعدادزيادي از اين گونه شترها در منطقه آسياي ميانه وجود دارد كه برخي از آنها جهت سواريمورد استفاده قرار مي گيرند.
گونه ديگر شتر ، شتر عربي يا يك كوهانه است كه اينشتر در صحراهاي كشورهاي عربي و آفريقائي وجود دارد .
شتر حيوان مفيدي استوكاربردهاي فراواني دارد . اين حيوان علاوه بر اينكه وسيله اصلي رفت و آمد ساكنينصحراست ، از سوئي ديگر مي تواند غذاي آدمي و وسايل مورد نياز ديگر را به انسان عرضهكند و انسان مي تواند بوسيله تغذيه با شير شتر و گوشت شتر ، تا هفته ها در صحرازنده بماند . هم چنين مي توان از چربي كوهان به جاي كره استفاده كرد و پشم شتر رادر ساختن خيمه ها ، پتو ، فرش ،لباس هاي پشمي ،طناب و ريسمان به كار برد . همچنين مي توان از مدفوع خشك شده شتر براي روشن كردن آتش استفاده كرد و پس از كشتارشتر مي توان از پوست آن براي ساختن كفش ، و مشك و غيره ، ....استفاده كرد . شتر ازحيواناتي است كه با محيط هاي خشك و بي آب و علف و صحرا سازگار شده واين سازگاريباعث شده است كه به خوبي قادرباشد آب و هواي گرم و خشك ، بي آبي و كم غذائي را تحملنمايد .
كوهان ، عضوئي قابل توجه در شتر است كه فقط از چربي و عضلات تشكيل شده ودر آن استخواني وجود ندارد و شتر درشرايط بي غذائي تا چندين روز مي تواند با اعتمادبه وجود اين چربي و سوخت و ساز آن زنده بماند.
كف پاي شتر حالت مخصوص به خوددارد و از دو بخش تشكيل شده است و كلفت و پهن است و مانع از اين مي شود كه پاي شتردرشن هاي ريز صحرا فرو رود . چشم هاي شتر داراي مژگان هاي بلندي است كه به همراهيپلك ها ، چشم ها را از طوفان هاي شني و از تابش شديد آفتاب محافظت مي كند . منخرينشتر داراي شكاف هاي طولي است كه شتر در هنگام تنفس مي تواند بيني را به خوبي از همباز كند و بيشترين ميزان هوا را وارد ريه هاي خود كند و در هنگام بروز طوفان هايشني بيني خود را ببندد . هم چنين شتر داراي فك درازي است كه به طور جانبي حركت ميكند و مي تواند عمل جويدن را به خوبي انجام دهد . شتر مي تواند بيشتر از هر حيوانديگر بي آبي را تحمل كند و اكنون آشكار شده است كه شتر به علت اختلاف زياد درجهحرارت بدنش مي تواند آب بدن خود را حفظ نمايد . زيرا كه از اين آب براي خنك كردنبدن استفاده نمي كند . درجه حرارت بدن شتر ثابت نيست و به آهستگي همراه با ارتفاعدرجه حرارت محيط بالا ميرود و اين بدان معني است كه شتر آب بدن خود را از دست نميدهد تا بدن خود را سرد نگه دارد ( كه اين كار در انسان از طريق عرق كردن صورت ميگيرد ) و در هنگام شب ، هنگامي كه درجه حرارت محيط پايين مي رود درجه حرارت بدن شترنيز كاهش يافته و در هنگام صبح در پايين ترين درجه خواهد بود .
دماي بدن شتر ميتواند در محدوده 7 درجه فارنهايت بالا و پايين برود در حالي كه در انسان فقط درمحدوده 1 درجه فارنهايت بالا و پايين مي رود
یوزپلنگ آسیاییدست و پاهاي بلند، بدنى باريك و كشيده، سينهفراخ و شكم بالاي او شبيه تازي است ولي بر خلاف سگ سانان سر كوچك و گرد، پوزه ايكوتاه و گوش هايي كوچك و گرد دارد. به طور كلي مي توان آن را به" سگي با كله گربه" تشبيه نمود. رنگ پشت زردكمرنگ تا زرد متمايل به قرمز و زير بدن سفيد است. خالهايىگرد، سياه و توپر و موهايى زبر و نسبتا كوتاه دارد. در بالغين خال هاي روي دمتدريجا در نيمه انتهايي به حلقه هايي بدل مي شود كه سياه رنگ اند و آخرين حلقه پهنتر است. سر يوزپلنگ كوچك و گرد است و چشمانش در بالاى كاسه سر قرار دارد. خط سياهشكيلي معروف به خط اشكي از گوشه چشمان يوزپلنگ تا اطراف بينى و دهانش امتداد داردكه احتمالا چشمان او را از آفتاب مصون مي دارد و در شكار به او كمك مي كند. جانوربالغ ناخنهايى كند و نيمه تورفته دارد كه برخلاف ساير گربه سانان جمع نمي شوند.( هرچند بچه ها تا 6 ماهگي قادرند ناخن ها را جمع كنند.)
اندازه: طول سر و بدنيوزپلنگ بالغ بر ۱۱۲ تا ۱۳7 سانتيمتر، طول دم ۶4 تا 86 سانتيمتر و بلندى شانههايش 71 تا 84 سانتيمتر است و وزن حيوان به ۳۴ تا ۵۴ كيلوگرم مىرسد. جنس نر يوز اندكىبزرگتر از جنس ماده است.( اين اندازه ها مربوط به نمونه هاي جمعيت آسيايياست)
خصوصيات: برخوردارى از ستون فقرات انعطافپذير، كبد و قلب بزرگ، سوراخبينى گشاد، ظرفيت بالاى ريه، بدن عضلانى و باريك، يوزپلنگ را تيزروترين شكارچى جهانساخته است. آنها قادرند با سرعتي معادل 110 كيلومتر در ساعت بدوند.
زيستگاه: يوزپلنگ در دشت هاي بازو تپه ماهورهاي واقع در مناطق استپي و بياباني نيمه كويرى وزيستگاههاى باز ديگرى كه طعمه در آن وجود داشته باشد ديده مي شود. در ايران تعدادمعدود يوزپلنگ آسيايى باقيمانده در مناطق حاشيه اي كوير مركزي يافت مي شوندعادت و رفتار : يوزپلنگ از نظم اجتماعى منحصربهفردى برخوردار است. درايران مطالعاتى درباره يوزپلنگ صورت نگرفته است، اما مطالعات انجام شده در آفريقانشان مي دهد كه يوزپلنگ ماده به استثناي زمان مراقبت از توله ها به تنهايي زندگى ميكند و يوز پلنگ نر در مراقبت از بچه ها نقشي بر عهده ندارد. توله ها به مدت هجدهماه در كنار مادرشان مي مانند و طي اين دوره كه از اهميتى بالا در در زندگى توله هابرخوردار است، چگونگى شکار و گريز از گزند شكارچيان ديگر مانند پلنگ، كفتار و گرگرا مي آموزند.
در ۱۸ ماهگى توله ها از مادر جدا مي شوند. از اين پس ممکن استتولهها با همشيران خود حتى تا ۶ ماه به سر برند. در دو سالگى همشيران مادهْ بقيهرا ترك مي کنند و نرهاى جوان با هم مي مانند. در واقع نرها به تنهايى يا همراه بابرادران خونى خود زندگى مي كنند اما ماده ها به جز زمان بچه داري، تنها زندگي ميكنند. برخى از اين گروهها براى خود حوزه اي تعيين ميكنند تا يوزپلنگ ماده را براىجفتگيرى جلب کنند. اين حوزه ها اغلب در جاهايى است كه در آن طعمه و آب كافي وجودداشته باشد. در فصل جفت گيري هر نر براي خود قلمروي را انتخاب مي كند، در اين فصلنزاع هاي خشني ميان نرهاى گروه در دفاع از حدّ و مرز قلمروشان صورت مي گيرد. يوزپلنگ ها معمولاً صبح زود يا غروب به شكار مي روند، پس از انتخاب طعمه كه معمولاحيوانات ضعيف تر مي باشند به صورت غير محسوس به آنها نزديك شده و پس از رسيدن بهفاصله حدود ۱۰ تا ۳۰ متر حمله ناگهاني خود را شروع مي كنند، پس از به زمين انداختنطعمه گلوي او را با دندان هايش فشار مي دهد تا خفه شود. تعقيب طعمه معمولا ۲۰ ثانيهو به ندرت بيش از يك دقيقه بطول مى انجامد و در اين زمان بيش از 500 متر شكارش رادنبال نمي كند. قريب به نيمى از تعقيبها موفقآميزند. برخي اوقات شكارچيان ديگرنظير گرگ طعمه او را از چنگش بيرون مي آورند. يوزپلنگ مانند پلنگ قادر به پنهانكردن طعمه اش از دسترس ساير گوشتخواران نيست و به همين دليل بعد از خوردن يك وعدهغذا در بيشتر اوقات باقيمانده را از دست مي دهد.
توليدمثل: بلوغ جنسى درحدود ۲۰ ماهگى رخ مي دهد. زمان بارداري 95 روز و تعداد تولهها 1 تا 6 و معمولا ۴تا ۵ عدد است. توله ها در هنگام تولد حدود ۳۰۰ گرم وزن و ۳۰ سانتيمتر طول دارند. رنگ آنها خاكسترى تيره است و موهاى بلندي بر پشتشان دارند. اين موها چند فايدهدارد، از جمله استتار آنها در ميان بوته زار هاي خشك و پنهان نگاهداشتن آنها ازديدرس شكارچيان ديگر. اين موها همچنين توله يوز را به" رودك كه حيوان مهاجمي استشبيه مي کند، که نوعى جنبه دفاعى دارد. بچه ها به دليل جمع شدن ناخنها تا شش ماهگيقادرند از درخت بالا بروند.
تغذيه: يوزپلنگ در ايران عمدتاً از جبير، آهو،قوچ و ميش، كل و بز و خرگوش وحشي تغذیه می کند
مارمولكها
مارمولكهادر دنيا از اندازه ۲ سانتي متر (گكوهاي پلنگي) تا حدود ۵/۳متر(اژدهاي كومودو) ديده مي شوند و نبايد مارمولك هايي مانند اژدهاي كومودو را كهداراي اندازه درشتي هستند با تمساح و كروكوديل اشتباه گرفت.
سوسمارها به مانندساير خزندگان موجوداتي خونسرد هستند. اين بدان معني است كه دماي بدن آنها تابع درجهحرارت محيط بوده و با هر تغييري در درجه حرارت محيط اطراف تغيير مي كند. لذا دردرجه حرارت هاي پايين به ويژه در پاييز و زمستان به خواب زمستاني و در روزهاي گرمتابستان به خواب تابستاني فرو مي روند. تقريبا مي توان گفت سوسمارها در همه جايايران پراكندگي دارند. از بيابان هاي پست با زمين هاي داغ گرفته تا مناطق مرطوب وجنگلي شمال، سواحل درياي خزر و خليج فارس و درياي عمان، ارتفاعات كوه هاي البرز وزاگرس و مناطق مسكونيبيشتر سوسمارها حشره خوارند و بسته به اندازه و جثه شان ازبندپايان و گاهي جوندگان تغذيه مي كنند. بعضي از مارمولك هايي كه روي ديوار خانه هاديده مي شوند آنها به قصد شكار بندپاياني از قبيل عنكبوت ها، رتيل ها و حشراتي كهدور نور لامپ ها جمع شده اند به آنجا مي آيند.
ارزش اكولوژيك مارمولك هاازآنجايي كه مارمولك ها از بندپايان تغذيه مي كنند، بنابر اين يكي از فاكتورهاي طبيعيكنترل كننده جمعيت بندپايان به حساب مي آيند. در نتيجه از لحاظ اكولوژيكي در هرمانرژي داراي ارزش بالايي هستند. انسان با از بين بردن مارمولك ها از چرخه طبيعت بهواقع يكي از فاكتورهاي اصلي را حذف خواهد كرد. امروزه متخصصان علوم كشاورزي و محيطزيست به اين نتيجه رسيده اند كه ديگر از سموم آفت كش براي مبارزه با حشرات آفتاستفاده نكنند زيرا اين سموم آثار مخربي را بر محيط زيست وارد كرده و هر چند سال يكبار بايد نوع سم به كار رفته را به علت ايجاد مصونيت در آفات تعويض كرد و سم هايقوي تري را به كار برد. اين امر خود به مراتب آثار وارد بر محيط زيست را بيشترخواهد كرد. از اين رو بشر به فكر پرورش و استفاده از انواع مختلفي از بندپايان،مارمولك ها و پرندگاني مانند جغد به قصد مبارزه با آفات مزارع افتاده است. اين روشمبارزه كه امروزه در بسياري از كشورها رواج پيدا كرده تحت عنوان مبارزه بيولوژيكنام گرفته است. همان طور كه ذكر شد، مارمولك ها با كنترل جمعيت حشرات، بشر را درجهت برداشت محصول بيشتر و سالم تر از زمين ياري مي كنند.
آيا مارمولك ها سميهستند؟وجود سم در حيوانات نوعي وسيله دفاعي مي باشد و اين زماني است كه حركتدر آن حيوان آرام بوده و جانور بخواهد به واسطه اين سم از جان خود دفاع كند. مانندبرخي مارها. اگر به حركت در اين جانوران توجه كنيد خواهيد ديد كه آنها موجوداتيآرام هستند ولي موجودات غيرسمي مانند مارهاي غيرسمي اكثرا در زمان احساس خطربلافاصله و با سرعت زياد فرار مي كنند. مارمولك ها نيز در زمان احساس خطر روش هايمتفاوتي را اعمال مي كنند كه عبارت است از: ۱- فرار: برخي مارمولك ها بلافاصله پساز احساس خطر به سرعت فرار مي كنند مانند اسكينك ها. اين مارمولك ها خيلي از لانهخود دور نمي شوند. ۲- برخي مارمولك ها مانند سوسمارهاي خاردم از دم خاردار خود برايدفاع از جانشان و دور كردن حيوان مهاجم استفاده مي كنند به نحوي كه بلافاصله داخلسوراخ خود فرار كرده و با حركت دادن دم تيغ دارشان و ايجاد ضربات محكم، جانورشكارچي و يا حتي انسان را از خود دور مي كنند و برخي مارمولك ها مانند بزمجه هاعلاوه بر وارد كردن ضربات قوي توسط دم، گازهاي محكمي نيز مي گيرند. ۳- مكانيسمديگري كه در اكثر مارمولك ها ديده مي شود قطع شدن دم به صورت ارادي است. دم برخي ازمارمولك ها در زمان ايجاد تماس توسط دشمن به طور ارادي طي عمل انقباض ماهيچه هاي دمكنده مي شود. دم كنده شده به علت باقي ماندن خاصيت عصبي- عضلاني به طور موقت شروعبه جنبيدن كرده و حواس جانور شكارچي را به خود جلب مي كند. در اين حين خود حيوانفرصت فرار مي يابد. مردم بر اين عقيده اند كه مارمولك ها دم خود را به اين علت جامي گذارند تا موجود شكارچي آن را خورده و به واسطه وجود سم در آن(نظرات خرافي درمورد وجود سيانور يا تركيباتي از آن) بميرد. گاهي شاهد درج خبرهايي هستيم كه بيانگرافتادن يك مارمولك در ديگ غذا يا قوري چاي و مردن عده اي آدم بوده ايم. بايد گفت كههيچ يك از اين اخبار پايه علمي ندارند. طبق مطالعات انجام شده توسط محققان خزندهشناس دانشگاه بركلي كاليفرنيا، آقايان پروفسور اندرسون و پروفسور پاپنفوس، و ويژهنامه چاپ شده توسط مجله رپتايلز مورخ آگوست سال ۲۰۰۲ اين قضيه به اثبات رسيده استكه هيچ مارمولكي داراي سم نيست و علت قطع شدن دم در آنها گمراه كردن جانور شكارچياست.
خدمت به انسانطي مطالعات به عمل آمده توسط مهندسين ژنتيك و متخصصينبيوتكنولوژي بر روي ژن ها و ساختار دم مارمولك ها احتمال اين مي رود كه بتوان اينخاصيت را (رشد مجدد يك عضو مانند دم در مارمولك ها) در مورد انسان هم اعمال كرد،بدين نحو كه فردي كه عضوي از بدنش مانند دست يا پا بر اثر يك سانحه قطع شده استبتواند دوباره آن را به دست آورد.همان طور كه ذكر شد، مارمولك ها يا سوسمارها ازنظر اكولوژيكي داراي ارزش بالايي بوده و به دليل از بين رفتن آنها و برخي موجوداتديگر كه از بندپايان تغذيه مي كنند(مانند، خفاش) شاهد وجود جمعيت زيادي از حشراتاعم از سوسك ها و پشه ها در جوامع شهري هستيم. همچنين ديده مي شود كه جمعيتي بزرگاز ملخ ها كه آفت گياهان زراعي هستند به مزارع حمله كرده و محصولات را از بين ميبرند. اگر جمعيت موجودات حشره خوار مانند مارمولك ها حفظ شود و هر شخصي به هر علتياز جمله خرافات و ذهنيات غلط اقدام به كشتن اين موجودات مفيد نكند، شايد ديگر جامعهبشري شاهد چنين پديده هايي نباشد و هر يك از افراد در محيط شهري به واسطه از بينرفتن يا كاهش جمعيت حشرات آلوده از بهداشت و سلامت فردي بيشتري برخوردارشود
روباه شنی
روباهها نيز در لانههايی كه حفر میكنند، زندگیمیكنند. در مناطق کویری میتوان روباههای شنی را به فراوانی مشاهده كرد. دليل آن،وجود شرايط زيست محيطی مناسب در منطقه برای آنهاست. شرايطی مانند آب و هوای مناسب وگرمسيری، دارا بودن دشتها، شنزارها برای استتار و پوشش مناسب، و وجود شكارها وغذاهای فراوان، از مهمترين اين شرايط هستند. به گونهای كه در يك تپه لانهای با 9روباه يافت شد. روباهها بسيار زيرك هستند. لانههای آنها به طور معمول چند دهانهدارد. كاربرد اين دهانهها برای در اختيار داشتن چند مسير فرار، برای گريز از دستدشمنان است. معمولا در اطراف لانه، دالانهای ديگری نيز حفر میكنند تا در هنگاماحساس خطر بتوانند در اين دالانها مخفی بشوند. اين دالانها نيز ممكن است در سمتديگر دهليز راه خروجی برای فرار داشته باشند
گربه های شنی
این گربه به گروه گربه های کوچککه شاملسیاه گوش Lynx کوگار می باشد، تعلق دارد. پوشش طرحدار بدن او استتار خوبی در زمینهمحیط زندگی، (مثل جنگل و سنگریزه های روی تپه های شنی که نتیجه خرد شدن صخره ها میباشد)، برای او ایجاد می کند و او را قادر می سازد بدون آنکه شناخته شود به آرامیبه شکارش نزدیک شود . گربه وحشی شکارچیان شبزی هستند .
حواس بسیار قوی گربه های شنیآنها را جزو بهترین مؤثرترین پستانداران شکارچی کرده است.آنها قدرت شنیدن بسیاردقیق دارند و این به دلیل داشتن گوشهای بزرگ است که، آنها را قادر می سازد در هنگامنزدیک شدن، تعقیب کردن و حمله به شکار فاصله ها را بسیار دقیق محاسبهکنند.
رنگ بدن گربهشنیآسیا از قهوه ای طلایی تا قرمز و قهوه ای مایل به خاكستری متغیراست. با این حال در بعضی مناطق پراكندگی اش نمونه هایی با طرح خالدار و رگه دار نیزیافته می شود. غیر از این شكل كاملاً سیاه آن نیز كمیاب نیست. تقریباً تمام گربههایشنیآسیا روی صورتشان علائمی از خطوط سیاه و سفید دارند. موهایش متراكم و زبر است و طولی متوسط دارد. سطح زیرین دمش سفید است و گمان می شوداز آن برای علامت دادن استفاده می كند. نرها معمولاً از ماده ها درشت ترند. گربهشنیآسیادر مناطق کویریو گاهی مناطقصخره ای با چشم اندازهای باز به سر می برد . ماده ها در هر چرخه ۳۹ روزه ۶ روز فحلمی شوند. آبستنی ۹۵ روز طول می كشد و پس از آن در حفره تنه درختان، شكاف میان سنگها یا سوراخ های درون زمین یك یا دو توله به دنیا می آورند كه در هنگام تولد ۲۵۰گرم وزن دارند. وزن بچه گربه ها ظرف سه هفته دو برابر و تا هفته ششم سه برابر میشود. از قرار معلوم هیچ فصل خاصی برای تولیدمثل آنها وجود ندارد وچنانچه بچه ها بههر دلیلی از بین بروند طی چهار ماه دوباره جانشین می شوند. گربهشنینر در پرورش بچه ها نقش فعالی دارد. ماده ها در ۵/۱ تا ۲سالگی ونرها در ۲سالگی به بلوغ می رسند. درباره رفتار این گربه اطلاعات ناچیزی در دست است. عمدتاً شبگرد است و با آنكه روی زمین فعالیت می كند اما به خوبی می تواند از درختبالا رود. گربهشنیفوق العاده درنده خو است اما در اسارتمعلوم شده كه این گربه بسیار رام و سربه راه است. در اسارت تا ۱۸ سال عمر می كنداما طول عمر آن در طبیعت معلوم نیست.
رژیم غذایی آن از خرگوش وحشی، پرندگان،مارمولك و جانوران كوچك تشكیل می شود. گزارش شده كه گوسفند، بز و گوساله بوفالو رانیز شكار می كند. البته طعمه های بزرگتر را اغلب جفتی شكار می كنند. تخریب زیستگاهدر بیشتر گستره پراكندگی گربهشنیآسیا موجب افت جمعیتی آنشده است. به خاطر پوست، گوشت و استخوان هایش شكار و خرید و فروش می شود. نزدیك به۲۰گونه در باغ وحش های جهان نگهداری می شوند. .
کفتار
هر چند شکل این حیوان شبیه سگها میباشد، امابه خانواده گربه ها نزدیکتر است. کفتار های خالدار به شکل گروهی زندگی میکنند و ازلاشخورهای حرفهای مردار حیوانات میباشد.کفتارها از باقیمانده لاشه مردارهایی کهتوسط حیوانات دیگر شکار شده اند، تغذیه میکنند. آنها به طور عادی در طول شبفعالیت میکنند و در طول روز در لانه هایشان استراحت میکنند
تیهومشخصات: 23تا25سانتيمتر. بك ماكيان كوچك كه ظاهرا" شبيه كبك كوچكي به نظر مي آيد. پرنده ينرسطح پشتي قهوه اي مايل به خاكي با خطوط ريز موج دار خاكستري دارد . سطح شكمييش بهطور كلي قهوه اي مايل به صورتي كمرنگ است و پهلوها در حدود شش نوار خيلي پهن به رنگدارچيني پررنگ و سفيد دارد . تاركش قهوه اي مايل به خاكي وگلو و جلو گردنش خاكسترياست . نوار چشمي پهن و سفيدي داردكه در حد بالا و پايين آن خط سياهي ديده ميشود . پرهاي كناري دمش خرمائي رنگ است . تفتوت پرنده ي نر با ماده اين است كه طرح مشخصسياه و سفيد صورت و پهلوها را ندارد. رفتارش شبيه كبك است و هنگام احساس خطر به جايپريدن ، مي دود.
زيستگاه: مناطق بياباني و نيمه بياباني. تپه ماهور هاي سنگيو كم ارتفاع. ساحل رودخانه ها و جويبارهاي مناطق خشك و زمينهاي سنگلاخ را ترجيحميدهد. روي زمين آشيانه مي سازد .
پراکندگي:
14 گونه مختلف از ايننوع پرنده تا کنون شناسايي شده است. زيستگاه طبيعي اين پرنده از کوههاي منطقهخاورميانه و آسيا از شرق يونان و جنوب بلغارستان , آسياي صغير تا منچوري چين گستردهاست. کبک در آمريکاي شمالي, هاوايي و نيوزيلند نيز از جمعيت خوبي برخوردار شدهاست.
زيستگاهطبيعي:کبک را مي توان در کویرها ,دامنه ها, کوه ها و صخره ها يافت.
مشخصاتظاهري:وزن: از 510 تا 680 گرم با متوسط 595 گرمنرها (باوزن 510 تا 800 گرم) کمي از ماده ها (با وزن 450 تا 680 گرم) از لحاظ طول و وزنبزرگترند. ترکيب پرها در هر دو جنس نر و ماده يکسان است. رنگ اين پرنده قهوه ايمايل به خاکستري در بالا و زرد کمرنگ در قسمت شکم است. يک خط سياه از قسمت جلوي سرآغاز شده و پس از عبور از چشمها و گردن, در قسمت بالاي سينه تمام مي شود و سر وسينه خاکستري پرنده را از قسمت سفيد رنگ گلو جدا مي کند. پهلوي پرنده با ترکيبي ازرنگ سياه و شاه بلوطي متمايل به سفيد پوشانده شده و پرهاي انتهايي بال, به رنگ شاهبلوطي هستند. نوک, لبه پلکها, ساق و پاهاي کبک به رنگ صورتي تا قرمز سير هستند. اگرچه هر دو جنس نر و ماده ممکن است داراي يک سيخک کوچک در قوزک پا باشند, ولي اينمعمولا از مشخصات جنس نر است. کبک هاي نابالغ کوچکتر هستند و به رنگ قهوه اي وخاکستري هستند. در زيستگاه طبيعي اين پرنده, رنگ آن بسته به موقعيت جغرافيايي منطقهمتغير است. رنگ پرندگان مناطق خشک تر, بيشتر متمايل به خاکستري و سفيداست
توليدمثل:جوجه های کبکفواصل توليد مثل: کبک ها بسته به شرايطمحيطي, يک مرتبه در سال توليد مثل مي کنند.
فصل توليد مثل: از فروردين آغازشده و بسته به منطقه جغرافيايي ممکن است تا اواخر تير و اوايل مرداد نيز در مناطقسردسير ادامه يابد.
تعداد تخم ها: از 7 تا 21 عددمدت زمان خوابيدنبر روي تخم ها: 24 روز به طور متوسطکبک ها تک همسر هستند. نرها با نشاندادن تمايل خود به ماده با کج کردن سر و باز کردن بالها و نمايش آنها در اواخراسفند اقدام به جفت گيري مي کنند. هنگام خشکسالي و کمبود غذا, عمل توليد مثل ممکناست محدود به چند پرنده شود. نرها از ماده ها در مقابل نرهاي ديگر محافظت ميکنند.
آشيانه کبک از ساقه هاي ساده که گاهي با پر و خاشاک پوشانده مي شود, درميان صخره ها و يا مناطق پر از بوته و خاشاک, تشکيل مي گردد. يافتن آشيانه کبک هامشکل است و به خوبي تحت مطالعه قرار نگرفته اند. تعداد تخم ها بسته به شرايط محيطياز 7 تا 21 عدد متغير است. دوره خوابيدن روي تخم ها معمولا 24 روز است و اين عملمعمولا وظيفه ماده است. از اواسط ارديبهشت تا اواسط مرداد, جوجه ها از تخم بيرون ميآيند که بستگي به موفقيت تخم اول دارد. جوجه ها در هنگام بيرون آمدن از تخم, باهوشو توانا هستند و مي توانند پس از چند هفته, پرواز کنند. پس از گذشت 12 هفته, جوجهها بالغ مي شوند. نرها معمولا تا زمان پرورش جوجه ها با خانواده مي مانند, اگرچهبعضي از آنها پس از تخمگذاري ماده, خانواده را ترک و به نرهاي ديگر ملحق مي شوند. هنوز زمان زيادي تا شناختن کامل عادات توليد مثل کبک ها مانده است.مادر و شايد همپدر, از جوجه ها مراقبت مي کنند تا آنها مستقل گردند.
رفتار:کبک ها در هنگام صبح وبعد از ظهر در روي زمين به چرا مشغولند. آنها مهاجرت نمي کنند و جابجايي هاي فصليآنها فقط در ارتفاع است. پرواز کبک معمولا در هنگام احساس خطر انجام مي شود و بهمسافتهاي کوتاه و در سراشيبي محدود است. هنگام عبور از ناهمواريهاي سطح زمين, کبکهابر روي پاهاي خود جست مي کنند و ترجيح مي دهند بدوند تا پرواز کنند. گروه اجتماعياوليه از يک دسته کبک شامل تعداد گوناگوني از بالغ ها و جوجه هايشان تشکيل مي شود وبزرگترين گروه ها را مي توان در چشمه ها ديد. گروههاي بزرگتر در زمستان تشکيل ميشوند. کبک ها در هنگام شب را زير بوته ها و يا داخل صخره ها به سر مي برند. نرها بهطور فعال از قلمرو خود دفاع مي کنند.
ارتباط و قوه ادراک:کبک در حالتهاي گوناگون, از صداهاي مختلفاستفاده مي کند که به سه دسته تقسيم مي شوند: هشداري, جنگي و جنسي. بيشترين صداييکه از کبک شنيده مي شود با آواي chuck, chuck ,… است که از هر دو جنس نر و ماده برمي آيد که به تدريج به آواي chukar, chukar ,… تبديل ميگردد و از فواصل دور قابلشنيدن است. از اين رو نام کبک را Chukar Partridge گذاشته اند.
عادات غذايي:کبک معمولا از گياهانشامل علفها و دانه هاي آنها, برگ گياهان و ميوه بوته ها بر اساس فراواني و دسترسيفصلي تغذيه مي کنند.
غذاهاي جانوري: حشراتغذاهاي گياهي: گيلهان سبز, برگها, دانه ها, حبوبات و ميوه ها
اهميت منفي اقتصادي براي انسان:کبک به پراکندگي و رشدعلفهاي هرزه کمک مي کند. همچنين کبک مستعد ابتلا به بيماري هاي مرغي بوده و درمزارع پرورش اين پرنده, مي تواند آن را به انسان منقلکند.
اهميتمثبت اقتصادي براي انسان:کبک Chukar اولين پرنده اي قابل شکار است که در سال 1893 به آمريکاي شمالي وارد شده و براي آژانس هاي شکار در اين منطقه ايجاد درآمدکرده است. دشواري شکار اين پرنده و وجود آن در دامنه ها و مناطق دوردست, شکار اينپرنده را براي شکارچيان جذاب مي کند. گوشت کبک نيز از طعم بسيار خوشمزه اي برخورداراست.
وضعيتبقا:نسل کبک ها به صورت جهاني در معرض خطر نيست. در اکثر مناطق, جمعيت آنها ثابت بوده يا در حال افزايش است. با وجو اين, با از بين رفتن زيستگاههاي طبيعي و شکار بيش از حد, ممکن است بر جمعيت آنها موثر باشد. همچنين انتقالبيماري از مرغ هاي خانگي و يا بوقلمون ها, مي تواند بر جمعيت آنها اثرگذارد.
رفتار کبکهادكترمحمد ابراهيم باستاني پاريزي نويسنده ی صاحب نام معاصر در مقاله ای که اصلا مربوطبه زيست شناسی نيست، مطلب جالبی درباره ی رفتار کبک نوشته است. او از جمله نوشتهاست که: "...كبك يك هواشناس دقيق است و ضمناً قانون تنظيم خانواده را هم مراعات ميكند، بدين معني كه در سال هاي خشكسالي و كم باران، تخم مي گذارد ولي از روي تخمبرمي خيزد _ و طبعاً تخم ها فاسد مي شوند. زيرا مي داند كه جوجه ها در بهار خشك آنسال بدون دانه خواهند ماند، - بچه ناوردن، به از شش ماهه افكندن جنين..."
اگراين مطلب را به صورت سوال دربياوريم، حتما سوالی خوب و تفسيری از آب در می آيد. ازآن سوال ها که عمق يادگيری را اندازه می گيرند
Last edited by mehraria; 27-09-2007 at 14:20.
موش صحرایی
این جونده کوچک به استثناء زمانکوتاهیکهاستراحت می کند بقیه اوقات را به طور دایم به دنبال غذا می گردد موش صحرایی دراطراف زمینهای قلمرو زندگیش با استفاده از راهروهای بلند در داخل زمین سفر می کند وحتی ممکن است تونلهای با عمق کم حفر کند این حیوانات چابک همچنین برای پیدا کردنغذایشان از بوته ها و درختان کوتاه بالا می روند موش صحرایی ماده در لانه های ساختهشده که در زیر درختان و یا بوته ها مسدود شده و یا در سوراخهای زیر زمینی زایمانمی کند.
موش صحرایی در مناطق کویری ایرانبا پوشش گیاهی غنی به وفور یافت می شود و نقش بسیار محمی در تنظیم اکوسیستم دارد . زمان فعالیت موش صحرایی در هنگام شب و پس از خنک شدن هوا می باشد .
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)