تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 9 اولاول 123456789 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 82

نام تاپيک: خسته شدن از زندگی ، ارایه راهکار ...

  1. #41
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    2,900

    پيش فرض

    فرض کنید از تمام بدنتون فقط لبها و چشمهاتون را بتونید حرکت بدهید.
    همه دنیا هم روی حرفتون حساب کنند و بیاند نظرتون را بپرسند.
    با این وجود احساس بدبختی هم نمیکنید. علتش چیه؟ اعتقاد به خدا؟
    اون وقت اگه خودت بگی که Atheist هستی، چطور باید داشتن روحیه ات را نفسیر کنیم؟

  2. این کاربر از saeediranzad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    فرض کنید از تمام بدنتون فقط لبها و چشمهاتون را بتونید حرکت بدهید.همه دنیا هم روی حرفتون حساب کنند و بیاند نظرتون را بپرسند.با این وجود احساس بدبختی هم نمیکنید. علتش چیه؟ اعتقاد به خدا؟اون وقت اگه خودت بگی که Atheist هستی، چطور باید داشتن روحیه ات را نفسیر کنیم؟
    سلام
    سوال به جایی هست
    از خودش بپرسین با این وضع اَسف بار و اعتقاد به بی هدف بودنِ وجودش در دنیا , پس چرا گله ای نداره ؟ (البته اگر تونستین شخصی پیدا کنین که بی اعتقاد به وجود خالق و قیامت باشه و گله ای هم از وضعیت سختش نداشته باشه و صادق هم باشه نه دروغگو)

  4. این کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #43
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض خودتون قضاوت کنین چه کسی آی کیوش بیشتره

    نکته ای که ممکنه در موردش درست بگید اینه که باور به عدم وجود خالق یه نوع نارضایتی از زندگی بوجود میاره.

    1- ولی شواهدی هست که نشون میده این مسئله قابل حله با پیدا کردن معنی جدید به جای اون باوره.

    2- اما اینکه باور به این مسئله کلی دلیل و مدرک داره بذارید مخالفت کنم.


    هرچه سطح آموزش و علم بالاتر رفته این باور سست تر شده و من فکر میکنم و مطالعات علمی وجود داره که نشون میده افراد با سطح IQ بالاتر باورهای مذهبی کمتری دارن و احتمال آتئیست بودنشونم بیشتره. به همون اندازه من


    فکر میکنم امکان نهلیست بودنشونم بیشتره
    3- .
    اخیرا تو یه سایت روانشناسی مطلبی میخوندم در مورد خودکشی و دلایل اون که دسته بندی کرده بود. افسردگی، بیماری های روانی شدید مثل اسکیزوفرنی، تاثیرات مواد مخدر، جلب توجه و ... جزو عوامل مهم بودن

    4- ولی یه دلیل دیگه ارائه داده بود بعنوان اینکه برخی افراد به فلسفه ای از زندگی میرسن که بودن براشون کاملا بی ارزشه. این افراد اگر تحت جلسه درمانی قرار بگیرن هیچ اثری از افسردگی یا بیماری روانی ندارن و کاملا سالمن. اونجا این گروه رو تنها گروهی میدونست که باید به حال خودشون رها بشن و خودشون برای زندگی یا مرگشون تصمیم بگیرن. این چیزی جز همون نهیلیسم نیست


    5- اگر کسی رنجی میکشه، افسرده شده یا مشکلات روانی زیادی داره که ریشه فکر خودکشیش هست، بهتره بره دنبال درمانش. اگر واقعا درمانی براش نیست، مثلا اگر بیماری شدید جسمی مثل ایدز داره و امیدی نیست و قراره درد بکشه باید امکان انتخاب مرگ براش فراهم باشه. نهیلیست ها هم همینطور. این افراد تعدادشون کمه. ولی اگر مشکل قابل حله خود این افراد بعد درمان به فکرای خودکشیشون میخندن!
    حالا اگر یکی باور دینی داره که خودکشی حرامه، من همینجا بهش یادآوری میکنم اگر مشکلت قابل حله حتما برو این راهو تست کن و درمانش کن. اگر قابل حل نیست از خودت بپرس این دیگه چه عدالتیه که منو به رنج کشیدن بیشتر مجبور میکنه!
    موردی که تو این تاپیک مطرح شد به نظرم قابل حله... مثل اکثریت مشکل های اینجوری.

    Sent from my GT-N5100 using Tapatalk
    سلام
    1- کسی که عقیده داره همه چیز تصادفی و خودبخود به وجود اومده و زندگی هییییییچ هدف و انگیزه ای نداره و نداشته و مرگ هم پایان همه چیز هست چطوری میخواد خودش رو قانع و راضی کنه و صبور باشه ؟؟؟
    ============================================
    2- حالا خیلی زوده که قضاوت کنیم چه کسی آی کیو و هوش و ذکاوت و عقلش بیشتر و قویتره
    عجله نکنین در قضاوت
    هنوز زندگی ادامه داره , هنوز زمین هست و داره میچرخه و خورشید هم هنوز داره نورافشانی میکنه
    هنور آدمهای زیادی دارند دنیا میان و کار هنوز تموم نشده
    بعد از مرگ معلوم میشه که آی کیوش بیشتر بوده
    بعد از مرگ معلوم میشه کی بازنده شده کی برنده


    =========================================
    اما بذارین همین الان بررسی کنیم ببینیم کدوم انسان آیکیوش بیشتره:
    یه نفر 2 تا پرونده در ذهنش درست کرده . دلائل و مدارک و شواهد و علائمی که دال بر خالق داشتن دنیا و وجود قیامت و حساب و کتاب و پاداش و جزا هست رو جمع کرده در اون فایل
    دلائل و مدارک بی خالق بودن دنیا رو هم در یک پرونده دیگه جمع کرده
    عقلش و آیکیوش بهش میگه باید منافع کوتاه مدت رو فدای منافع بلندمدت کرد , برعکسش عاقلانه نیست و از آی کیو به دوره
    برای همینه که میگن یک سال بخور نون و تره , 10 سال بخور نون و کره

    این آدم طوری زندگی میکنه تا اگر بعد از مرگ معلوم شد که ای دل غافل , دنیا خالق داره و هر چی در دنیا شنیده حقیقت داشته , پشیمان نشه از نحوه ی زندگی کردنش در دنیا
    ===============================
    نفر دوم هم آیکیوش رو به کار انداخته و به خودش گفته :
    برو بابا , چه خالقی ؟ چه قیامتی ؟ چه کشکی ؟ همش مزخرفاته . ,
    حالا بعد از مر گ, 2 احتمال فقط میتونه وجود داشته باشه:
    الف - مرگ پایان نیست و راستی راستی قیامت برپا میشه
    اونی که احتمالِ وجود خالق و قیامت رو جدی گرفته بوده در دنیا , فریاد میزنه : خدا رو شکر که راه عاقلانه رو انتخاب کردم و وجود خالق و قیامت رو جدی گرفتم و طوری زندگی کردم که اگر واقعاً قیامت بشه من در امان باشم
    آخ جون , برنده شدم , قبول شدم . خطر به این بزرگی از بیخ گوشم گذشت

    ============
    اونی که آیکیوش بهش گفته بوده بابا همش کشکه , روز قیامت میزنه توی سر و صورت خودش و میگه :
    ای داد بیداد , بیچاره شدم , بدبخت شدم , بازنده شدم , من دلیلها و مدرکها رو خرافات و مزخرف گرفتم و بهش اهمیت ندادم
    حتی کارهای خوبم هم فقط برای دلِ خودم و پز دادن جلو مردم و نمایش و جلب توجه مردم و اینها بود . حالا چکار کنم اینجا ؟ بیچاره شدم رفت , هیچ کاری برای رضای خالق انجام ندادم در دنیا تا حالا نجاتم بده . بدبخت شدم رفت
    خوش به حال اونهائی که احتمالِ وجود خالق و قیامت رو جدی گرفتند . اونها عاقل بودند و عاقلانه انتخاب کردند , نه من


    ==============================
    حالا حالت دوم :
    ب- مرگ پایان همه چیز هست و بعد از مرگ هیچ کدومشون زنده نمیشند تا جنابِ بی خدا به باخدا بگه دیدی اشتباه میکردی ؟ دیدی گفتم خدا و قیامتی در کار نیست ؟
    حالا خودتون قضاوت کنین کی آیکیوش بیشتره ؟
    اونی که احتمالِ وجودِ خدا و قیامت رو با این همه مدرک علمی و ملموس جدی میگیره ؟ یا اونی که جدی نمیگیره ؟

    جواب دادن به این سوال هم خودش نمایانگر میزان
    آی کیوی فرد هست
    ==========+===+===================
    3و 4- علتِ خودکشی در فردی که مغزش سالمه و تحت تاثیر الکل و مواد و اینها نیست , فقط از دست دادنِ همه ی امیدها هست
    انسان مومن به وجودِ خالق و قیامت هرگز خودکشی نمیکنه چون اگر همه ی شمعهای امید هم در دلش خاموش بشه اما شمع امید به رحمت خالق همیشه در ذهنش روشن هست و خاموش شدنی نیست
    این فرد صبر میکنه بر سختیها و احساس بد و شرافتمندانه تلاش میکنه برای بهبود وضعش و رهائی از سختی
    5- فرد مومن به وجود خالق یکتای دانا و قدرتمندِ عادل مطلق و وجود قیامت در چنین وصعیتی با خدای سنوا و بینا سخن میگه و تواضع و احترام و ادب درخواست میکنه که یا صبرش رو زیاد کنه یا دردش رو دوا کنه
    درک این حالتها برای شخصِ منکر خالق امکان پذیر نیست
    Last edited by MOHAMMAD_ASEMOONI; 09-01-2017 at 09:33. دليل: تصحیح

  6. 3 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    1- کسی که عقیده داره همه چیز تصادفی و خودبخود به وجود اومده و زندگی هییییییچ هدف و انگیزه ای نداره و نداشته و مرگ هم پایان همه چیز هست چطوری میخواد خودش رو قانع و راضی کنه و صبور باشه ؟؟؟
    همونطوری که اینهمه آتئیست و آگنوئیست تو دنیا اینکارو کردن و خودکشی هم نکردن!
    برای زندگی معنی ساختن، نه اینکه معنی اون رو در چیزهایی مثل خالق، معاد و این چیزا خلاصه کنن.

    مستند S#E%X, Death and the Meaning of Life از داوکینز رو ببینید در همین مورد هست.

    حالا خودتون قضاوت کنین کی آیکیوش بیشتره ؟
    اونی که احتمالِ وجودِ خدا و قیامت رو با این همه مدرک علمی و ملموس جدی میگیره ؟ یا اونی که جدی نمیگیره ؟

    جواب دادن به این سوال هم خودش نمایانگر میزان
    آی کیوی فرد هست
    متاسفانه استدلال شما نمیتونه در مقابل یه یافته علمی که به این سوال جواب داده ایستادگی کنه. شما صرفا از نقطه نظر خودتون به مسئله نگاه میکنید ولی IQ یک معیار بی طرفانه از ضریب هوشی افراده و برداشت شخصی درش دخیل نیست بر خلاف استدلال شما. ضمن اینکه شما اول فرض میگیرید که عدم باور به خالق غیر منطقیه و بعد هر کسی که به این عدم باور رسیده باشه رو از نظر هوش ضعیف می‌بینید. در حالی که دیدگاه علمی معیار بی طرفانه برای ضریب هوشی رو به خدمت میگیره و سعی می‌کنه ببینه افرادی که ضریب هوشی بالاتری دارن اعتقادات مذهبیشون چطوره.

    3و 4- علتِ خودکشی در فردی که مغزش سالمه و تحت تاثیر الکل و مواد و اینها نیست , فقط از دست دادنِ همه ی امیدها هست
    انسان مومن به وجودِ خالق و قیامت هرگز خودکشی نمیکنه چون اگر همه ی شمعهای امید هم در دلش خاموش بشه اما شمع امید به رحمت خالق همیشه در ذهنش روشن هست و خاموش شدنی نیست
    این فرد صبر میکنه بر سختیها و احساس بد و شرافتمندانه تلاش میکنه برای بهبود وضعش و رهائی از سختی
    درست می‌گید. به نظر می‌رسه افرادی که حقیقتا به این مسائل معتقد باشن دست به خودکشی نمیزنن. چون اساسا طبق نگاه دینی خودکشی عقوبت داره. اینی که گفتید چیز واضحیه. من در اولین پستم گفتم اگر کسی این اعتقاد رو داره که خودکشی گناهه، محکوم به زندگیه.

    5- فرد مومن به وجود خالق یکتای دانا و قدرتمندِ عادل مطلق و وجود قیامت در چنین وصعیتی با خدای سنوا و بینا سخن میگه و تواضع و احترام و ادب درخواست میکنه که یا صبرش رو زیاد کنه یا دردش رو دوا کنه
    درک این حالتها برای شخصِ منکر خالق امکان پذیر نیست
    البته درکش که امکان پذیره! بالاخره ما هم یه زمانی به این چیزا باور داشتیم. ولی اگر منظورتون اینه که برای یک خداناباور اینکار ممکن نیست و فرد حتما با کنار گذاشتن خدا از زندگیش باید بره خودشو بکشه یا میره خودشو بکشه، بشکل واضحی غلطه. حتی شاید بشه از اون سمت به یک فرد مذهبی که از درد و رنج زندگی خسته شده کمک کرد. وقتی هر روز به درگاه الهی دعا کنی و صبر کنی ولی اتفاقی رخ نده این رنج میتونه بیشتر و بیشتر بشه. ولی اگر فرد بپذیره که خدایی نیست که به دادش برسه میتونه این فرصت رو به خودش بده که مشکلات زندگی رو بپذیره و راه دیگه ای برای حلشون پیدا کنه یا اگر واقعا راه حلی نیست (مثلا برای کسانی که بیماری غیر قابل درمان دارن و درد میکشن هرچی خدا خدا کنن اتفاقی نمی افته) تصمیم بگیرن زندگی کنن یا نه و قطعا در اکثر موارد راه حل وجود داره و عده زیادی میتونن به معنی بالاتری از زندگی برسن به جای یک توهم.
    Last edited by Mohammad Hosseyn; 09-01-2017 at 16:48.

  8. 3 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #45
    پروفشنال jahangir1400's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    592

    پيش فرض

    و عده زیادی میتونن به معنی بالاتری از زندگی برسن به جای یک توهم.
    ممنون میشم این معنای بالاتر از زندگی رو (حالا یا از قول دیگرانی که بهش رسیدن یا اگر هم خودتون بهش رسیدین چه بهتر) توضیح بدید

  10. این کاربر از jahangir1400 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #46
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    ممنون میشم این معنای بالاتر از زندگی رو (حالا یا از قول دیگرانی که بهش رسیدن یا اگر هم خودتون بهش رسیدین چه بهتر) توضیح بدید
    منظور از معنای بالاتر اینه که چیزی که اون رو مبنای زندگیمون قرار می‌دیم اونقدر محکم باشه که به راحتی نشکنه و تبدیل به یاس و ناامیدی نشه.
    اشاره کردم که باور به معنویات مذهبی نمی‌تونه این مبنا باشه بخاطر اینکه خودش در زمان رنج میتونه تبدیل به رنجی بالاتر بشه. میتونه به نحو های مختلفی خودش عامل رنج در زندگی باشه. اینها خیلی بحث میطلبه.
    اما چیزی که من تا به اینجا بهش رسیدم، اینه که محکمترین پایه برای معنی دادن به زندگی پاسخ به این سواله که چه چیزی هست که ما از زندگی دنبالشیم و ایده آل همه ی ما تو زندگی چیه؟
    پاسخ به این سوال فکر می‌کنم سادست؛ شادی. چیزی که بطور غریزی در وجود ما هست.
    شادی برای هر فرد میتونه مصادیق متفاوتی داشته باشه ولی موقعیت هایی هم وجود دارند که برای همه ی ما میتونه منجر به شادی بشه یا مارو از رنج دور کنه. بنابراین از یکسو ما باید بدنبال فراگیری اون شرایط باشیم که چه چیزی ما انسان‌ها رو شاد میکنه و از یکسو هم خودمون رو بشناسیم و ببینیم مصادیق شخصی ما برای شادی چی هست. بنابراین شناخت اصلی ترین رهگذر به شادیه. شناخت خود و شناخت جهان.

    بگذارید مصداقی صحبت کنم که واضح تر باشه. در این تاپیک یکی از دوستان گفت که هرکی باور به خدا رو بذاره کنار باید انتظار جنایت ازش داشت. در واقع معتقد بود بدون باور به خدا مبنای اخلاقی از بین میرن. اینطور نیست. بعنوان مثال بودا میگه: «اگر کسی با افکار خبیثانه رفتار کنه، رنج همیشه دنبالش میکنه همونطور که چرخِ گاری پای اسب رو دنبال میکنه.» (کتاب THE DHAMMAPADA). یا مثلا سم هریس در کتاب دروغگویی خودش با منطق شفاف و البته شواهد علمی نشون میده که دروغ در نهایت به رنج خودمون منجر میشه. بنابراین اگر مبنای زندگی ما شاد زیستن باشه می‌تونه اخلاقیات رو هم توجیه کنه و حتی نظام اخلاقی بهتر از ادیان رو بوجود بیاره چون اخلاقیات در ادیان از بالا به پائین هستن و مبنای عمل به اونها رسیدن به بهشت یا ترس از جهنمه و علاوه بر اینکه مشخص نیست آیا واقعا این مبانی اخلاقی واقعا به بشر کمک میکنه یا نه، ممکنه دستخوش تفاسیر تندروانه ای هم بشه، مثل یک بمب گذار انتحاری که فکر میکنه بعد از منفجر شدن 72 باکره بهشتی منتظرشن!!

    اخلاقیات جزو اون دسته از عواملیه که شخصی نیست و با استدلال و مطالعه میشه فهمید چه اخلاقیاتی به نفع بشر هست و براش شادی به ارمغان میاره. دروغ، قتل، نفرت، ظلم و ... همگی در این دسته هستن. اما دسته دیگه همونطور که گفتم شخصی هستن. مثلا خیام به عنوان یه پوچگرا به شراب پناه میبره و معتقده هر دم این زندگی رو باید با نوش و لذت شراب گذروند و خوش بود. یک دانشمند آتئیست مثل داوکینز هم ممکنه بگه علم برای من این نقش رو بازی میکنه و هر روز صبح بلند میشم چون بیشتر بفهمم و این بهم لذت میده. هر کسی میتونه به شغلش، به معشوقه زندگیش، به خانوادش، به محیطش و چیزای دیگه عشق بورزه و از اونها بعنوان یه منبع لذت تو زندگیش بهره ببره.

    من فکر میکنم به محض اینکه ما بپذیریم ما وجود داریم و این فرصت در اختیار ما قرار داده شده که زنده باشیم و میتونیم هدف از این زندگی رو دوری از رنج و شاد بودن بگذاریم زندگی بدون مشکل پیش میره. مگر اینکه واقعا هیچ راهی برای از بین بردن رنج جلومون نباشه و اونوقت طبیعت گزینه خودکشی رو هم جلومون قرار داده.

  12. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #47
    پروفشنال jahangir1400's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    592

    پيش فرض

    منظور از معنای بالاتر اینه که چیزی که اون رو مبنای زندگیمون قرار می‌دیم اونقدر محکم باشه که به راحتی نشکنه و تبدیل به یاس و ناامیدی نشه.
    اشاره کردم که باور به معنویات مذهبی نمی‌تونه این مبنا باشه بخاطر اینکه خودش در زمان رنج میتونه تبدیل به رنجی بالاتر بشه. میتونه به نحو های مختلفی خودش عامل رنج در زندگی باشه. اینها خیلی بحث میطلبه.
    اما چیزی که من تا به اینجا بهش رسیدم، اینه که محکمترین پایه برای معنی دادن به زندگی پاسخ به این سواله که چه چیزی هست که ما از زندگی دنبالشیم و ایده آل همه ی ما تو زندگی چیه؟
    پاسخ به این سوال فکر می‌کنم سادست؛ شادی. چیزی که بطور غریزی در وجود ما هست.
    شادی برای هر فرد میتونه مصادیق متفاوتی داشته باشه ولی موقعیت هایی هم وجود دارند که برای همه ی ما میتونه منجر به شادی بشه یا مارو از رنج دور کنه. بنابراین از یکسو ما باید بدنبال فراگیری اون شرایط باشیم که چه چیزی ما انسان‌ها رو شاد میکنه و از یکسو هم خودمون رو بشناسیم و ببینیم مصادیق شخصی ما برای شادی چی هست. بنابراین شناخت اصلی ترین رهگذر به شادیه. شناخت خود و شناخت جهان.

    بگذارید مصداقی صحبت کنم که واضح تر باشه. در این تاپیک یکی از دوستان گفت که هرکی باور به خدا رو بذاره کنار باید انتظار جنایت ازش داشت. در واقع معتقد بود بدون باور به خدا مبنای اخلاقی از بین میرن. اینطور نیست. بعنوان مثال بودا میگه: «اگر کسی با افکار خبیثانه رفتار کنه، رنج همیشه دنبالش میکنه همونطور که چرخِ گاری پای اسب رو دنبال میکنه.» (کتاب THE DHAMMAPADA). یا مثلا سم هریس در کتاب دروغگویی خودش با منطق شفاف و البته شواهد علمی نشون میده که دروغ در نهایت به رنج خودمون منجر میشه. بنابراین اگر مبنای زندگی ما شاد زیستن باشه می‌تونه اخلاقیات رو هم توجیه کنه و حتی نظام اخلاقی بهتر از ادیان رو بوجود بیاره چون اخلاقیات در ادیان از بالا به پائین هستن و مبنای عمل به اونها رسیدن به بهشت یا ترس از جهنمه و علاوه بر اینکه مشخص نیست آیا واقعا این مبانی اخلاقی واقعا به بشر کمک میکنه یا نه، ممکنه دستخوش تفاسیر تندروانه ای هم بشه، مثل یک بمب گذار انتحاری که فکر میکنه بعد از منفجر شدن 72 باکره بهشتی منتظرشن!!

    اخلاقیات جزو اون دسته از عواملیه که شخصی نیست و با استدلال و مطالعه میشه فهمید چه اخلاقیاتی به نفع بشر هست و براش شادی به ارمغان میاره. دروغ، قتل، نفرت، ظلم و ... همگی در این دسته هستن. اما دسته دیگه همونطور که گفتم شخصی هستن. مثلا خیام به عنوان یه پوچگرا به شراب پناه میبره و معتقده هر دم این زندگی رو باید با نوش و لذت شراب گذروند و خوش بود. یک دانشمند آتئیست مثل داوکینز هم ممکنه بگه علم برای من این نقش رو بازی میکنه و هر روز صبح بلند میشم چون بیشتر بفهمم و این بهم لذت میده. هر کسی میتونه به شغلش، به معشوقه زندگیش، به خانوادش، به محیطش و چیزای دیگه عشق بورزه و از اونها بعنوان یه منبع لذت تو زندگیش بهره ببره.

    من فکر میکنم به محض اینکه ما بپذیریم ما وجود داریم و این فرصت در اختیار ما قرار داده شده که زنده باشیم و میتونیم هدف از این زندگی رو دوری از رنج و شاد بودن بگذاریم زندگی بدون مشکل پیش میره. مگر اینکه واقعا هیچ راهی برای از بین بردن رنج جلومون نباشه و اونوقت طبیعت گزینه خودکشی رو هم جلومون قرار داده.
    خب این هدف که شادیه و این اخلاق مداری که شما مطرح کردی ممکنه در تضاد با هم قرار بگیرن، اونموقع تکلیف چیه؟ میخواد شاد باشه اما اخلاقیات نمیزاره، این به وجود اومدن تضاد در زمینه فردی خودش به اندازه کافی مشکل ساز هست، و در این شرایط ادما زور رو بالای سرشون حس میکنن و اون زوره که جلوشون رو میگیره، حالا زور میتونه زور نرم باشه یا زور سخت، زور نرم مثل نُرم های جامعه و فرهنگ و ترس از نخ نما شدن، و زور سخت هم مثل قانون و پلیس و زندان و... که البته همه ما میدونیم به هیچ وجه این راهکارها 100% نیستن و به جاش طرف کار خودش رو میکنه.

    اما مساله وقتی حتی از این هم بغرنج تر میشه که کسی بره بالای این هرم زور قرار بگیره، اونموقع چه مانعی جلوی خودش میبینه؟! دیکتاتوری همیشه به همین شکل به وجود میاد، تا قبل از به قدرت رسیدن همه این حرفهایی که شما زدی و بهترش رو هم میزنن و حفظ هستن، اما وقتی به قدرت میرسن هیچ مانعی جلوی خودشون نمیبینن، حالا قدرت در هر اندازه، ممکنه مدیر یه شرکت کوچک باشه یا یک کشور بزرگ، و همونطور که گفتین میره دنبال اینکه چه چیزی براش رضایت و شادی میاره و انجامش میده، حالا میخواد راه اندازی جنگ باشه و دزدی و...، چرا نکنن؟ وقتی غایت نهایی به گفته شما همین شادی باشه. اون خودش یه عمری همین شعارهارو داده و حفظه که مثلا بودا گفته کسی که با افکار خبیث رفتار کنه رنج دنبالشه. اما چنین شخصی در این جایگاه که افکار خودش رو خبیث نمیدونه، و هزار توجیح برای خودش درست میکنه که کار من خوب و درسته. اونموقع هست که همین آدم با همچین تفکر اخلاق مدار اما بی پشتوانه میتونه سرنوشت میلیون ها آدم رو به بدبختی یا به نابودی بکشونه و یه جامعه ای که هدف رو شادی میدونه و اخلاق مدار هم هست میتونه هردوی اینها یعنی شادی و اخلاقیات رو به وسیله همین تفکر بی پشتوانه از دست بده. بنابر این میبینید که این مبنا هم برای زندگی آنچنان که فکرشو میکنید محکم نیست و صحبت اون دوستمون هم که گفت "که هرکی باور به خدا رو بذاره کنار باید انتظار جنایت ازش داشت" زیاد هم بیراه نیست و به راحتی میتونه اون مبانی اخلاقی از بین برن (اگرچه من در این بخش که چه نوع خدایی منظورشه و اینکه باید اون عقاید عینی و مستدل باشه و نه کورکورانه، صحبت دارم وگرنه اونم تفاوتی با همین تفکر نخواهد داشت و میتونه بشکنه)، شاید بگید ما داریم در جنبه فردی صحبت میکنیم اما همه ما میدونیم شادی و رضایت و آرامش فردی انسان ها در رابطه تنگاتنگ با شرایط اجتماعی و غیرفردی هست.

    بنابراین این مبنا و هدف هم زیاد قابل اعتماد و با پشتوانه نیست و میتونه به راحتی بشکنه
    Last edited by jahangir1400; 10-01-2017 at 07:36.

  14. 2 کاربر از jahangir1400 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #48
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    تهران - سه راه افسريه - شهرك كاروان (رضويه)
    پست ها
    748

    پيش فرض

    یکی از تخصص های فوق العاده ای ایرانیان تو اینترنت اینه که وقتی کسی تاپیکی زد تو اون تاپیک در مورد همه جور موضوعات بیربط به سوال شروع کننده نوشته میشه الی پاسخ دادن به سوال شروع کننده تاپیک

    بنده خدا در مورد چی سوال کرده پنج صحفه در مورد چیزهای دیگه صحبت شده
    اگر کسی در مورد موضوع خاصی چیزی نمی دونه بهترین کار سکوت هست

    Sent from my XT1562 using Tapatalk

  16. این کاربر از _LOVE_CODER_ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #49
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    خب این هدف که شادیه و این اخلاق مداری که شما مطرح کردی ممکنه در تضاد با هم قرار بگیرن، اونموقع تکلیف چیه؟ میخواد شاد باشه اما اخلاقیات نمیزاره
    طبق اون دیدگاهی که عرض کردم، شادی مبنای اخلاقیاته. کاری اخلاقیه که به شادی ما و دیگران منجر بشه. بنابراین اینکه می‌فرمائید در تضاد با هم قرار بگیرن منطقا درست نیست.
    فکر می‌کنم شما شادی (Happiness) رو با نفع شخصی (Self interest) و یا لذت (Pleasure) یکسان گرفتید که اصلا یکسان نیستن.
    اما مساله وقتی حتی از این هم بغرنج تر میشه که کسی بره بالای این هرم زور قرار بگیره، اونموقع چه مانعی جلوی خودش میبینه؟! دیکتاتوری همیشه به همین شکل به وجود میاد، تا قبل از به قدرت رسیدن همه این حرفهایی که شما زدی و بهترش رو هم میزنن و حفظ هستن، اما وقتی به قدرت میرسن هیچ مانعی جلوی خودشون نمیبینن، حالا قدرت در هر اندازه، ممکنه مدیر یه شرکت کوچک باشه یا یک کشور بزرگ، و همونطور که گفتین میره دنبال اینکه چه چیزی براش رضایت و شادی میاره و انجامش میده، حالا میخواد راه اندازی جنگ باشه و دزدی و...، چرا نکنن؟ وقتی غایت نهایی به گفته شما همین شادی باشه. اون خودش یه عمری همین شعارهارو داده و حفظه که مثلا بودا گفته کسی که با افکار خبیث رفتار کنه رنج دنبالشه. اما چنین شخصی در این جایگاه که افکار خودش رو خبیث نمیدونه، و هزار توجیح برای خودش درست میکنه که کار من خوب و درسته. اونموقع هست که همین آدم با همچین تفکر اخلاق مدار اما بی پشتوانه میتونه سرنوشت میلیون ها آدم رو به بدبختی یا به نابودی بکشونه و یه جامعه ای که هدف رو شادی میدونه و اخلاق مدار هم هست میتونه هردوی اینها یعنی شادی و اخلاقیات رو به وسیله همین تفکر بی پشتوانه از دست بده.
    فکر می‌کنید جنگ افروزی فردی مثل هیتلر به شادی خودش منجر شده؟ یا به شادی جهان منجر شده؟ خیر . میلیون ها انسان که زجر کشیدن به کنار، نتیجه کارش هم این بود که در نهایت اسلحه بگذاره روی مخش و شلیک کنه!
    مثال هایی از این دست نشون میدن که اگر مبنای زندگی یک فرد شادی نباشه، نتیجه اصف باره. شاید بگید که این فرد حتما با جنگ افروزیش و به سلطه رسیدن نژاد آلمان احساس شادی و شعف میکرده. بله میکرده ولی اون احساسی که اینجا راجع بهش میگیم با این متفاوته. در پست قبلیم گفتم یک بخش اینه که بفهمیم چه شرایطی برای بشر به شادی منجر میشه. این فهم همگانیه و اگر من و شما یا هیتلر از فهم اون قافل بشیم خودمون ضرر میکنیم و باعث رنج دیگران هم میشیم و به اون شادی حقیقی نمیرسیم. آخرش مجبوریم کلت رو بذاریم رو سرمون و شلیک کنیم!. همونطور که گفتم دنبال شادی بودن در ذات ما هست ولی این به این معنی نیست که ما نیاز نداریم دانشمون رو در موردش بالا ببریم . از خودمون بپرسیم اگر من به کسی ظلم کنم که مثلا قدرت یا پول بدست بیارم باعث شادی من میشه؟

    بنابر این میبینید که این مبنا هم برای زندگی آنچنان که فکرشو میکنید محکم نیست و صحبت اون دوستمون هم که گفت "که هرکی باور به خدا رو بذاره کنار باید انتظار جنایت ازش داشت" زیاد هم بیراه نیست و به راحتی میتونه اون مبانی اخلاقی از بین برن (اگرچه من در این بخش که چه نوع خدایی منظورشه و اینکه باید اون عقاید عینی و مستدل باشه و نه کورکورانه، صحبت دارم وگرنه اونم تفاوتی با همین تفکر نخواهد داشت و میتونه بشکنه)، شاید بگید ما داریم در جنبه فردی صحبت میکنیم اما همه ما میدونیم شادی و رضایت و آرامش فردی انسان ها در رابطه تنگاتنگ با شرایط اجتماعی و غیرفردی هست.

    بنابراین این مبنا و هدف هم زیاد قابل اعتماد و با پشتوانه نیست و میتونه به راحتی بشکنه
    خب هر پایه ای میتونه ضعف های خودشو داشته باشه. من معتقد نیستم این دیدگاه حتما همه ی انسان ها رو از پوچی نجات میده. بلکه معتقدم علارغم ضعف هایی که میتونه داشته باشه، بهترین مبنای ممکنه. هدف از مطرح کردن این مسئله این بود که بگیم برای اینکه به پوچی و خودکشی نرسیم میشه چکار کرد. قطعا معنی دادن به زندگی نقطه مقابلِ پوچ بودنه. این معنی و مبنا میتونه باور به الهیات و خدا و ... باشه و یا میتونه به قدرت درونمون برای رسیدن به آرامش و شادی باشه.

  18. این کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #50
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    یکی از تخصص های فوق العاده ای ایرانیان تو اینترنت اینه که وقتی کسی تاپیکی زد تو اون تاپیک در مورد همه جور موضوعات بیربط به سوال شروع کننده نوشته میشه الی پاسخ دادن به سوال شروع کننده تاپیک
    بنده خدا در مورد چی سوال کرده پنج صحفه در مورد چیزهای دیگه صحبت شدهاگر کسی در مورد موضوع خاصی چیزی نمی دونه بهترین کار سکوت هست
    سلام
    علت داشت که گفتگو به مسائل دیگه کشیده شده و صحیح هم همینه
    دوست عزیزی که تاپیک رو شروع کردند گفتند که بنا به دلایلی از زندگی خسته شده اند و در فکر پایان دادن به زندگی هستند
    این احساس و تصمیم از افکار و عقیده سرچشمه میگیره
    کاری که انجام شد در این چند صفحه , بررسی همون چیرهائی هست که باعث میشه یک نفر فریبِ احساسِ گذرایِ ناامیدی رو بخوره و به فکر بیافته که به زندگی خاتمه بده و یا فریب این احساس گذرا رو نخوره و با لبخندِ امیدوارانه این مرحله رو پشت سر بگذاره هر چند طولانی باشه

  20. 2 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •