تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 5 اولاول 12345
نمايش نتايج 41 به 49 از 49

نام تاپيک: عشق چیست؟

  1. #41
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    قطعا یک دست صدا نداره ...

    زن و شوهر میتونن یکدیگر و کاملتر کنن از خیلی جهات ...

    و این کاملا مشخصه ... نکته گنگی هم وجود نداره
    نکته گنگ بسیاری در مطالب شما وجود داره
    در همین پست شما خیلی جهات کاملا گنگ هست( جهت شمال؟جنوب؟ بالا؟پایین؟)
    چه صدایی قراره ایجاد بشه که 2دست لازم داره؟

    کمال واقعی فعلا ربطی به این بحث نداره و جای دیگه باید صحبت بشه
    ایا این صحبتهای شما هست یا خیر؟؟؟
    کسیکه ازدواج میکنه ونیتش خیره نسبت به مجرد بی مسئولیت انسان پخته تر وکاملتریه و این حالت کلیه

    ازدواج کمال واقعی نیست بلکه انسان با ازدواج کاملتر میشه و این قاعده کلیه ...
    حالا حالت و قاعده شما عوض شده دیگران نظرات شما رو میخونن مقصر نیستن که تناقض صحبتهای شما براشون قابل درک نیست

    صحبت سر اینه که در حالت کلی بیشتر افراد ازدواج میکنند و صاحب اولاد میشوند و ازدیاد نسل میدهند و با قبول مسئولیت در قبال همسر و فرزندان حس مفید بودن و جهش مثبت را پیدا میکنن...
    تعداد مجردها کمتره ...
    در جامعه تعداد افرادی مثلا با تحصیلات دیپلم خیلی خیلی بیشتر از افرادی هست که دکترا دارن ایا این یعنی دیپلم بهتر از دکترا هست؟
    اکثریت بودن هیچ ارزشی به اصل موضوع اضافه نمیکنه حتی در برخی موارد ارزش اونو کم میکنه

    قبلا با مثال توضیح داده شد که مسئولیت پذیری و مفید بودن و ... هیچ ارتباطی به مناهل بودن یا مجرد بودن نداره

  2. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #42
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    بحث به حاشیه کشیده نشده توضیحات مبهمی دادین که به بحث مرتبط نبود و تعریفی هم ارائه ندادین.

    این حالت کلی که توضیح دادین میتونه تو فرهنگ خاصی حالت کلی تلقی بشه ولی درباره سایر فرهنگ ها چنین چیزی حالت کلی نیست و نمی تونه یه قاعده یا قانون باشه مثلا تو فرهنگ بعضی کشور ها خیلی از افراد ازدواج نمیکنن ولی مسئولیت های زیاد و جهش های مثبتی داشتن و حالت کلی هم همینطور بوده.
    ازدواج نمیکنن پس چکار میکنن؟ پس چه جوری جمعیتشون تنظیمه؟ نوزاد تو گلخونه پرورش میدن؟
    این خیلی که شما میگید اون خیلی اکثریت نیست بلکه تعداد اندکی از هر نوع جامعه ای رو شامل میشه[حذف شد]
    Last edited by Arash4484; 10-02-2014 at 18:41. دليل: عبارات نامناسب و توهین آمیز

  4. 2 کاربر از Masoud-2014 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    این مقاله درباره فرایند عشق در بدن انسان هست که بی ارتباط با موضوع تاپیک نیست و فکر میکنم مطالعش مفید باشه

      محتوای مخفی: بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟ 


    بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟

    آنها که طعم عاشقی را چشیده‌اند، خوب می‌دانند که این احساس پر تب و تاب با انسان چه می‌کند. اما عشق دقیقا چیست؟ آیا می‌توان آن را اندازه گرفت یا در بدن دید؟ دانشمندان سال‌هاست که به دنبال حل معمای عشق هستند.

    در سال ۱۹۹۲ دکتر جان گری، نویسنده و مشاور خانوادگی، کتابی به نام "مردان مریخی‌، زنان ونوسی" به رشته تحریر درآورد که بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفت و برای ۱۲۱ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش جای داشت. این نویسنده آمریکایی در این کتاب مشکلات رایج در روابط زن و مرد را ناشی از اختلاف بنیادین روانشناختی میان جنس مذکر و مؤنث دانسته و از این استعاره استفاده می‌کند که مردان و زنان هر کدام از دو سیاره مختلف می‌آیند؛ مردان از مریخ و زنان از ونوس.

    اما مردان مریخی و زنان ونوسی اگر در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف داشته باشند، دستکم در یک برهه از زندگی شباهت بسیاری به هم پیدا می‌کنند و آن هم زمانی است که عاشق می‌شوند.

    عشق وقتی که می‌آید، روح و جسم را بی‌قرار می‌کند و به تسخیر خود در می‌آورد. انسان‌ها تا هزاران سال بر این باور بودند که عشق معمایی راز‌آلود و هدیه‌ای از جانب خدایان است. در دوران معاصر اما دانشمندان در تلاش برای پرده برداشتن از این سحر و جادوی عشق و "بلایی" بوده‌اند که این احساس بر سر بدن می‌آورد.

    عشق دقیقا چیست؟ آیا قابل اندازه‌گیری است؟ آیا می‌توان آن را از طریق اسکن کردن مغز یا آزمایش کردن خون بررسی کرد؟ آیا می‌توان مثلا با عکس‌برداری "ابتلای بیمار به عشق" را تشخیص داد؟

    اصلا عشق با بدن ما چه می‌کند؟

    فرماندهی مغز بر عشق

    در ادبیات، هنر یا زبان عادی مردم کوچه و بازار هر گاه صحبت از عشق شده، پای قلب به میان آمده است؛ قلبی که با دیدن معشوق به تپش افتاده و در حال بیرون زدن از سینه است یا با از دست دادن معشوق، زخم خورده و شکسته شده است. هرچند در این تعبیر جاافتاده قلب و عشق پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند، اما در حقیقت آن اندامی که افسار عشق را در دست دارد، مغز انسان است.

    دوناتلا مارازیتی، استاد دانشگاه پیزا، که خود دو بار عاشق شده و قدرتی را که عشق ایجاد می‌کند، به شخصه تجربه کرده بود، علاقمند شد که پدیده‌ی عشق را بیشتر کنکاش کند.

    او در سال ۱۹۹۹ نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در آن نشان داده شده بود، سطح سروتونین، از ناقل‌های عصبی که نقش آرام‌بخش‌‌ دارد، در کسانی که به گفته خود عاشق هستند بسیار پایین‌تر از میزان طبیعی است.

    طبق این تحقیق سطح سروتونین در بدن این افراد درست در همان سطحی بوده است که در بدن افراد مبتلا به اختلال وسواس دیده می‌شود.

    در این تحقیق که در مجله New Scientist به چاپ رسید، ذکر شده بود که هر دو گروه (عاشق‌ها و مبتلایان به اختلال وسواسی فکری یا عملی) به طور افراط‌ گونه‌ای نسبت به یک چیز یا یک شخص احساس نگرانی و وسواس از خود بروز می‌دهند.

    این گروه تحقیقاتی با تکیه بر یافته‌های خود عنوان کردند که شیمی مغز کسانی که رفتارهای وسواس‌گونه از خود نشان می‌دهند، مثلا روزانه به دفعات بسیار زیاد دست‌هاشان را می‌شویند یا به‌طور غیرعادی تمایل به نظافت یا کنترل مدام شعله‌های گاز دارند، با افرادی که تازه عاشق شده‌اند، شباهت دارد.

    دوناتلا مارازیتی و تیمش ۲۴ زن و مرد را که در طول ۶ ماه پیش از این تحقیق عاشق شده بودند با ۲۴ زن و مرد داوطلب دیگر که یا تنها یا در رابطه عاشقانه طولانی مدت و با ثبات بودند، مقایسه کردند.

    نخستین یافته این دانشمندان این بود که در بدن زنان و مردان عاشق به طور قابل ‌توجهی میزان هورمون کورتیزول که در هنگام استرس ترشح می‌شود، بالاتر از گروه دیگر است.

    مردان عاشق ملایم‌تر، زنان عاشق مهاجم‌تر

    دوناتلا مارازیتی همچنین دریافت که میزان تستوسترون، مهمترین هورمون مردانه، در مردان عاشق کمتر از دیگر مردان است. در عوض میزان ترشح این هورمون در بدن زنانی که عاشق هستند، در مقایسه با دیگر زنان بیشتر می‌شود.

    به گفته دکتر مارازیتی در این وضعیت مردان بیشتر شبیه زنان و زنان بیشتر شبیه مردان می‌شوند، "انگار که طبیعت می‌خواهد آنچه که می‌تواند میان زنان و مردان متفاوت باشد را از میان ببرد، زیرا در این مرحله زنده ماندن [و جفت‌یابی] مهمتر است."

    هنوز دانشمندان موفق به توضیح علمی این تغییر میزان تستوسترون نشده‌اند اما یک فرضیه که مطرح شده، این است که ترشح پایین این هورمون در مردان، آنان را ملایم‌تر کرده و آرامش پیش‌شرطی است تا مرد وارد رابطه شود.

    در مقابل، طبق فرضیه، بالا رفتن میزان ترشح تستوسترون در زنان موجب افزایش میل جنسی آنها می‌شود.

    اما آیا عاشق شدن تنها دلیل ایجاد این تغییرات در بدن هستند؟

    برخی پژوهشگران پس از انتشار این تحقیق، تغییرات هورمونی در بدن را به میزان بالای رابطه جنسی نسبت دادند که در این مرحله رخ می‌دهد.

    در مقابل با در نظر گرفتن این نکته که در حالت عادی میزان تستوسترون در مردان به هنگام افزایش رابطه جنسی بالا می‌رود، در ‌آن زمان در پژوهش‌های دیگر این نکته مطرح شد که اگر طبق گفته "منتقدان" تغییرات هورمونی در نتیجه افزایش رابطه جنسی به وجود می‌آید، پس بایستی در مردان عاشق میزان ترشح تستوسترون بالاتر برود و نه آنگونه که طبق پژوهش‌های دکتر مارازیتی نشان داده شده، کمتر شود.

    آیا عشق آتشین نوعی اعتیاد است؟

    تا کنون تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که هنگام شکل گرفتن احساس عشق آتشین به وضوح بخش‌هایی از مغز فعال شده و فعالیت بخش‌های دیگر کمتر می‌شود. سمیر زکی و آندریاس بارتلز از کالج دانشگاهی لندن دو تن از نخستین پژوهشگرانی بودند که موفق به شناسایی این بخش‌ها شدند.

    آنها به داوطلبان شرکت‌کننده در این تحقیق عکس‌هایی از کسانی را که عاشق‌شان بودند، نشان دادند و همزمان مغز آنها را با دستگاه ام آر ای اسکن کردند. در این تحقیق دیده شد که بیش از همه ۴ نقطه در سیستم لیمبیک (سامانه عصبی احساسی) فعال بودند.

    پژوهشگران مشاهده کردند که این واکنش بسیار شبیه به واکنشی است که هنگام مصرف کوکائین در مغز ایجاد می‌شود. دکتر بارتلز می‌نویسد: «بین عشق و اعتیاد همپوشانی‌هایی وجود دارد. به نظر می‌رسد که اعتیاد از بخش‌هایی از مودول‌های مرتبط با عشق در مغز سوءاستفاده می‌کند.»

    یافته‌های علمی مشخص کرده‌اند که در دوران عاشقی دوپامین، از ناقل‌های عصبی، مرکز لذت مغز را فعال می‌کند. این درست شبیه به فرایندی است که مواد اعتیادآور نظیر کوکائین، هروئین، نیکوتین، آمفتامین یا دیگر داروهای اعتیادآور ایجاد می‌کنند.

    این پژوهشگران همچنین با شگفتی دریافتند، هنگامی که به مادران عکس کودکانشان را نشان می‌دهند، درست همان بخش‌هایی که در مغز افراد عاشق در اسکن به رنگ روشن درآمده بود، در مغز مادران نیز روشن می‌شود.

    البته نتیجه این "آزمایش عشق" را نمی‌توان صد در صد پذیرفت، زیرا اگر فرد داوطلب عاشق کس دیگری باشد و به هنگام دیدن عکس معشوق به آن فرد دیگر فکر کند، درست همان بخش‌های مغزی به رنگ روشن درمی‌آید.

    به این ترتیب نمی‌توان نتیجه قطعی گرفت که با ام آر ای مغز می‌توان عشق دیوانه‌وار فرد به معشوق را تخمین زد. به گفته دکتر بارتلز هر چند احساس در پی فرایندهای فیزیولوژیکی به وجود می‌آید، اما این فرایندها نمی‌توانند به طور کامل عشق را تعیین کنند.

    هورمون‌ها، موتور عشق

    قوه محرک عشق را شاید به درستی بتوان هورمون‌ها دانست، هرچند که با این حال نمی‌توان به تنهایی از یک یا دو هورمون معین و تغییرات آنها سخن گفت. در ارگانیسم بدن انسان سیستم کنترل هورمونی به هم پیوسته است به طوری که هر تغییر بر روی کل سیستم تأثیر می‌گذارد.

    کریستوف کک، پژوهشگر آلمانی، عاشقی را یک "احساس استرس مثبت" توصیف می‌کند که در آن بیش از همه غده تیروئید و هورمون‌های جنسی و استرس دخیل هستند.

    در موقعیت‌های اروتیک غده هیپوفیز که در زیر مغز قرار دارد، هورمونی به نام اکسی‌توسین را ترشح می‌کند که از جمله در ایجاد انقباضات رحمی، تسهیل ورود اسپرم به رحم و نیز تحریک اندام جنسی نقشی مهم ایفا می‌کند. اکسی‌توسین به هنگام ارگاسم و نیز وضع حمل باعث انقباض عضلانی می‌شود.

    تا کنون تحقیقات متعددی در مورد ویژگی‌های این هورمون که آن را "هورمون عشق"، "هورمون ارگاسم" یا "هورمون وفاداری" نیز می‌نامند، انجام شده است. این تحقیقات نشان داده‌اند که اکسی‌توسین موجب وابسته شدن و ایجاد احساس عشق و اعتماد میان دو نفر می‌شود و آنها را به داشتن یک رابطه مشترک با دوام و داشتن فرزند ترغیب می‌کند.

    یکی دیگر از هورمون‌های مطرح در زمان عاشقی، وازوپرسین است. این هورمون گردش شدیدتر خون در اندا‌م‌های جنسی را سبب می‌شود و نیز کمک می‌کند تا پس از ارگاسم فرد به خوابی عمیق فرو رود.

    رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون

    رنگ رخسار عاشق به خوبی از بی‌تابی درونی او خبر می‌دهد. هنگام مشاهده معشوق یا چیزی مرتبط با وی، تصویر به مغز عاشق مخابره و در آنجا آنالیز می‌شود. پس از آن مغز پیام‌هایی را به رگ‌های خونی در صورت می‌فرستد که موجب شل شدن عضلات آنها می‌شود.

    به این ترتیب مویرگ‌ها منبسط شده، خون بیشتری در آنها به جریان می‌افتد و در نتیجه صورت قرمز می‌شود.

    عرق کردن کف دست‌ها نیز یکی دیگر از نکات جلب توجه‌کننده است. مغز پیام‌هایی را به غدد عرق به ویژه در ناحیه زیربغل و کف دست‌ها می‌فرستد تا عرق بیشتری تولید کنند. این واکنش‌ها به گفته دکتر کریستان زاندر، متخصص پوست، به هنگام تحریکات ذهنی در زمان دلباختگی متداول هستند.

    وقتی عشق چشم آدم را کور می‌کند

    این‌که قدیمی‌ها معتقد بودند، عشق انسان را کور می‌کند، ظاهرا بدون حکمت نبوده است. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که عاشق شدن واقعا چشم انسان را بر کم و کاستی‌های معشوق می‌بندد.

    تیم پژوهشی دکتر آندریاس بارتلز دریافتند، زمانی که انسان‌ها به کسانی که عاشقشان هستند، می‌نگرند مدارهای عصبی که در حالت معمول با ارزیابی‌های انتقادی از دیگران مرتبط هستند، غیرفعال هستند.

    "عشق تنها سه سال طول می‌کشد"

    آنهایی که طعم عاشق شدن را چشیده‌اند، می‌دانند که این مرحله پر تب و تاب، مدت زمان محدودی دارد.

    دکتر هلن فیشر، انسان‌شناس و نژادشناس آمریکایی، که از وی به عنوان یکی از مشهورترین محققان پدیده عشق در جهان نام می‌برند، به همراه همکارانش آرتور آرون و لوسی براون، سال‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که احساس "عشق دیوانه‌وار" به طور میانگین تنها ۷ ماه طول می‌کشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتن‌های هورمونی آهسته کاهش می‌یابد. نتیجه آن‌که دورانی آغاز می‌شود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر می‌شوند. هورمون‌ها در این زمان به حد نرمال خود نرسیده‌اند اما مثل قبل نیز فعال نیستند.

    با توجه به تئوری‌های تکامل، اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای این که مرد در کنار زن بماند. این زمان لازم است تا زن بتواند باردار شده، وضع حمل کرده و نیازهای اولیه نوزاد را برآورده کند.

    عشق آمیزه‌ای از عملکرد ناقلان عصبی، هورمون‌ها، رفتار و تجربه است. دکتر بارتلز تأکید می‌کند که تنها اقلیت کوچکی از انسان‌ها برای تمام عمر در کنار شریک زندگی‌شان باقی می‌مانند.

    این عصب‌شناس کالج دانشگاهی لندن هیچ دستور‌العمل خاص علمی را برای طولانی‌تر کردن تاریخ مصرف عشق نمی‌شناسد.

    برگرفته از دویچوله پارسی
    بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟

    آنها که طعم عاشقی را چشیده‌اند، خوب می‌دانند که این احساس پر تب و تاب با انسان چه می‌کند. اما عشق دقیقا چیست؟ آیا می‌توان آن را اندازه گرفت یا در بدن دید؟ دانشمندان سال‌هاست که به دنبال حل معمای عشق هستند.

    در سال ۱۹۹۲ دکتر جان گری، نویسنده و مشاور خانوادگی، کتابی به نام "مردان مریخی‌، زنان ونوسی" به رشته تحریر درآورد که بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفت و برای ۱۲۱ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش جای داشت. این نویسنده آمریکایی در این کتاب مشکلات رایج در روابط زن و مرد را ناشی از اختلاف بنیادین روانشناختی میان جنس مذکر و مؤنث دانسته و از این استعاره استفاده می‌کند که مردان و زنان هر کدام از دو سیاره مختلف می‌آیند؛ مردان از مریخ و زنان از ونوس.

    اما مردان مریخی و زنان ونوسی اگر در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف داشته باشند، دستکم در یک برهه از زندگی شباهت بسیاری به هم پیدا می‌کنند و آن هم زمانی است که عاشق می‌شوند.

    عشق وقتی که می‌آید، روح و جسم را بی‌قرار می‌کند و به تسخیر خود در می‌آورد. انسان‌ها تا هزاران سال بر این باور بودند که عشق معمایی راز‌آلود و هدیه‌ای از جانب خدایان است. در دوران معاصر اما دانشمندان در تلاش برای پرده برداشتن از این سحر و جادوی عشق و "بلایی" بوده‌اند که این احساس بر سر بدن می‌آورد.

    عشق دقیقا چیست؟ آیا قابل اندازه‌گیری است؟ آیا می‌توان آن را از طریق اسکن کردن مغز یا آزمایش کردن خون بررسی کرد؟ آیا می‌توان مثلا با عکس‌برداری "ابتلای بیمار به عشق" را تشخیص داد؟

    اصلا عشق با بدن ما چه می‌کند؟

    فرماندهی مغز بر عشق

    در ادبیات، هنر یا زبان عادی مردم کوچه و بازار هر گاه صحبت از عشق شده، پای قلب به میان آمده است؛ قلبی که با دیدن معشوق به تپش افتاده و در حال بیرون زدن از سینه است یا با از دست دادن معشوق، زخم خورده و شکسته شده است. هرچند در این تعبیر جاافتاده قلب و عشق پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند، اما در حقیقت آن اندامی که افسار عشق را در دست دارد، مغز انسان است.

    دوناتلا مارازیتی، استاد دانشگاه پیزا، که خود دو بار عاشق شده و قدرتی را که عشق ایجاد می‌کند، به شخصه تجربه کرده بود، علاقمند شد که پدیده‌ی عشق را بیشتر کنکاش کند.

    او در سال ۱۹۹۹ نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در آن نشان داده شده بود، سطح سروتونین، از ناقل‌های عصبی که نقش آرام‌بخش‌‌ دارد، در کسانی که به گفته خود عاشق هستند بسیار پایین‌تر از میزان طبیعی است.

    طبق این تحقیق سطح سروتونین در بدن این افراد درست در همان سطحی بوده است که در بدن افراد مبتلا به اختلال وسواس دیده می‌شود.

    در این تحقیق که در مجله New Scientist به چاپ رسید، ذکر شده بود که هر دو گروه (عاشق‌ها و مبتلایان به اختلال وسواسی فکری یا عملی) به طور افراط‌ گونه‌ای نسبت به یک چیز یا یک شخص احساس نگرانی و وسواس از خود بروز می‌دهند.

    این گروه تحقیقاتی با تکیه بر یافته‌های خود عنوان کردند که شیمی مغز کسانی که رفتارهای وسواس‌گونه از خود نشان می‌دهند، مثلا روزانه به دفعات بسیار زیاد دست‌هاشان را می‌شویند یا به‌طور غیرعادی تمایل به نظافت یا کنترل مدام شعله‌های گاز دارند، با افرادی که تازه عاشق شده‌اند، شباهت دارد.

    دوناتلا مارازیتی و تیمش ۲۴ زن و مرد را که در طول ۶ ماه پیش از این تحقیق عاشق شده بودند با ۲۴ زن و مرد داوطلب دیگر که یا تنها یا در رابطه عاشقانه طولانی مدت و با ثبات بودند، مقایسه کردند.

    نخستین یافته این دانشمندان این بود که در بدن زنان و مردان عاشق به طور قابل ‌توجهی میزان هورمون کورتیزول که در هنگام استرس ترشح می‌شود، بالاتر از گروه دیگر است.

    مردان عاشق ملایم‌تر، زنان عاشق مهاجم‌تر

    دوناتلا مارازیتی همچنین دریافت که میزان تستوسترون، مهمترین هورمون مردانه، در مردان عاشق کمتر از دیگر مردان است. در عوض میزان ترشح این هورمون در بدن زنانی که عاشق هستند، در مقایسه با دیگر زنان بیشتر می‌شود.

    به گفته دکتر مارازیتی در این وضعیت مردان بیشتر شبیه زنان و زنان بیشتر شبیه مردان می‌شوند، "انگار که طبیعت می‌خواهد آنچه که می‌تواند میان زنان و مردان متفاوت باشد را از میان ببرد، زیرا در این مرحله زنده ماندن [و جفت‌یابی] مهمتر است."

    هنوز دانشمندان موفق به توضیح علمی این تغییر میزان تستوسترون نشده‌اند اما یک فرضیه که مطرح شده، این است که ترشح پایین این هورمون در مردان، آنان را ملایم‌تر کرده و آرامش پیش‌شرطی است تا مرد وارد رابطه شود.

    در مقابل، طبق فرضیه، بالا رفتن میزان ترشح تستوسترون در زنان موجب افزایش میل جنسی آنها می‌شود.

    اما آیا عاشق شدن تنها دلیل ایجاد این تغییرات در بدن هستند؟

    برخی پژوهشگران پس از انتشار این تحقیق، تغییرات هورمونی در بدن را به میزان بالای رابطه جنسی نسبت دادند که در این مرحله رخ می‌دهد.

    در مقابل با در نظر گرفتن این نکته که در حالت عادی میزان تستوسترون در مردان به هنگام افزایش رابطه جنسی بالا می‌رود، در ‌آن زمان در پژوهش‌های دیگر این نکته مطرح شد که اگر طبق گفته "منتقدان" تغییرات هورمونی در نتیجه افزایش رابطه جنسی به وجود می‌آید، پس بایستی در مردان عاشق میزان ترشح تستوسترون بالاتر برود و نه آنگونه که طبق پژوهش‌های دکتر مارازیتی نشان داده شده، کمتر شود.

    آیا عشق آتشین نوعی اعتیاد است؟

    تا کنون تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که هنگام شکل گرفتن احساس عشق آتشین به وضوح بخش‌هایی از مغز فعال شده و فعالیت بخش‌های دیگر کمتر می‌شود. سمیر زکی و آندریاس بارتلز از کالج دانشگاهی لندن دو تن از نخستین پژوهشگرانی بودند که موفق به شناسایی این بخش‌ها شدند.

    آنها به داوطلبان شرکت‌کننده در این تحقیق عکس‌هایی از کسانی را که عاشق‌شان بودند، نشان دادند و همزمان مغز آنها را با دستگاه ام آر ای اسکن کردند. در این تحقیق دیده شد که بیش از همه ۴ نقطه در سیستم لیمبیک (سامانه عصبی احساسی) فعال بودند.

    پژوهشگران مشاهده کردند که این واکنش بسیار شبیه به واکنشی است که هنگام مصرف کوکائین در مغز ایجاد می‌شود. دکتر بارتلز می‌نویسد: «بین عشق و اعتیاد همپوشانی‌هایی وجود دارد. به نظر می‌رسد که اعتیاد از بخش‌هایی از مودول‌های مرتبط با عشق در مغز سوءاستفاده می‌کند.»

    یافته‌های علمی مشخص کرده‌اند که در دوران عاشقی دوپامین، از ناقل‌های عصبی، مرکز لذت مغز را فعال می‌کند. این درست شبیه به فرایندی است که مواد اعتیادآور نظیر کوکائین، هروئین، نیکوتین، آمفتامین یا دیگر داروهای اعتیادآور ایجاد می‌کنند.

    این پژوهشگران همچنین با شگفتی دریافتند، هنگامی که به مادران عکس کودکانشان را نشان می‌دهند، درست همان بخش‌هایی که در مغز افراد عاشق در اسکن به رنگ روشن درآمده بود، در مغز مادران نیز روشن می‌شود.

    البته نتیجه این "آزمایش عشق" را نمی‌توان صد در صد پذیرفت، زیرا اگر فرد داوطلب عاشق کس دیگری باشد و به هنگام دیدن عکس معشوق به آن فرد دیگر فکر کند، درست همان بخش‌های مغزی به رنگ روشن درمی‌آید.

    به این ترتیب نمی‌توان نتیجه قطعی گرفت که با ام آر ای مغز می‌توان عشق دیوانه‌وار فرد به معشوق را تخمین زد. به گفته دکتر بارتلز هر چند احساس در پی فرایندهای فیزیولوژیکی به وجود می‌آید، اما این فرایندها نمی‌توانند به طور کامل عشق را تعیین کنند.

    هورمون‌ها، موتور عشق

    قوه محرک عشق را شاید به درستی بتوان هورمون‌ها دانست، هرچند که با این حال نمی‌توان به تنهایی از یک یا دو هورمون معین و تغییرات آنها سخن گفت. در ارگانیسم بدن انسان سیستم کنترل هورمونی به هم پیوسته است به طوری که هر تغییر بر روی کل سیستم تأثیر می‌گذارد.

    کریستوف کک، پژوهشگر آلمانی، عاشقی را یک "احساس استرس مثبت" توصیف می‌کند که در آن بیش از همه غده تیروئید و هورمون‌های جنسی و استرس دخیل هستند.

    در موقعیت‌های اروتیک غده هیپوفیز که در زیر مغز قرار دارد، هورمونی به نام اکسی‌توسین را ترشح می‌کند که از جمله در ایجاد انقباضات رحمی، تسهیل ورود اسپرم به رحم و نیز تحریک اندام جنسی نقشی مهم ایفا می‌کند. اکسی‌توسین به هنگام ارگاسم و نیز وضع حمل باعث انقباض عضلانی می‌شود.

    تا کنون تحقیقات متعددی در مورد ویژگی‌های این هورمون که آن را "هورمون عشق"، "هورمون ارگاسم" یا "هورمون وفاداری" نیز می‌نامند، انجام شده است. این تحقیقات نشان داده‌اند که اکسی‌توسین موجب وابسته شدن و ایجاد احساس عشق و اعتماد میان دو نفر می‌شود و آنها را به داشتن یک رابطه مشترک با دوام و داشتن فرزند ترغیب می‌کند.

    یکی دیگر از هورمون‌های مطرح در زمان عاشقی، وازوپرسین است. این هورمون گردش شدیدتر خون در اندا‌م‌های جنسی را سبب می‌شود و نیز کمک می‌کند تا پس از ارگاسم فرد به خوابی عمیق فرو رود.

    رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون

    رنگ رخسار عاشق به خوبی از بی‌تابی درونی او خبر می‌دهد. هنگام مشاهده معشوق یا چیزی مرتبط با وی، تصویر به مغز عاشق مخابره و در آنجا آنالیز می‌شود. پس از آن مغز پیام‌هایی را به رگ‌های خونی در صورت می‌فرستد که موجب شل شدن عضلات آنها می‌شود.

    به این ترتیب مویرگ‌ها منبسط شده، خون بیشتری در آنها به جریان می‌افتد و در نتیجه صورت قرمز می‌شود.

    عرق کردن کف دست‌ها نیز یکی دیگر از نکات جلب توجه‌کننده است. مغز پیام‌هایی را به غدد عرق به ویژه در ناحیه زیربغل و کف دست‌ها می‌فرستد تا عرق بیشتری تولید کنند. این واکنش‌ها به گفته دکتر کریستان زاندر، متخصص پوست، به هنگام تحریکات ذهنی در زمان دلباختگی متداول هستند.

    وقتی عشق چشم آدم را کور می‌کند

    این‌که قدیمی‌ها معتقد بودند، عشق انسان را کور می‌کند، ظاهرا بدون حکمت نبوده است. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که عاشق شدن واقعا چشم انسان را بر کم و کاستی‌های معشوق می‌بندد.

    تیم پژوهشی دکتر آندریاس بارتلز دریافتند، زمانی که انسان‌ها به کسانی که عاشقشان هستند، می‌نگرند مدارهای عصبی که در حالت معمول با ارزیابی‌های انتقادی از دیگران مرتبط هستند، غیرفعال هستند.

    "عشق تنها سه سال طول می‌کشد"

    آنهایی که طعم عاشق شدن را چشیده‌اند، می‌دانند که این مرحله پر تب و تاب، مدت زمان محدودی دارد.

    دکتر هلن فیشر، انسان‌شناس و نژادشناس آمریکایی، که از وی به عنوان یکی از مشهورترین محققان پدیده عشق در جهان نام می‌برند، به همراه همکارانش آرتور آرون و لوسی براون، سال‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که احساس "عشق دیوانه‌وار" به طور میانگین تنها ۷ ماه طول می‌کشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتن‌های هورمونی آهسته کاهش می‌یابد. نتیجه آن‌که دورانی آغاز می‌شود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر می‌شوند. هورمون‌ها در این زمان به حد نرمال خود نرسیده‌اند اما مثل قبل نیز فعال نیستند.

    با توجه به تئوری‌های تکامل، اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای این که مرد در کنار زن بماند. این زمان لازم است تا زن بتواند باردار شده، وضع حمل کرده و نیازهای اولیه نوزاد را برآورده کند.

    عشق آمیزه‌ای از عملکرد ناقلان عصبی، هورمون‌ها، رفتار و تجربه است. دکتر بارتلز تأکید می‌کند که تنها اقلیت کوچکی از انسان‌ها برای تمام عمر در کنار شریک زندگی‌شان باقی می‌مانند.

    این عصب‌شناس کالج دانشگاهی لندن هیچ دستور‌العمل خاص علمی را برای طولانی‌تر کردن تاریخ مصرف عشق نمی‌شناسد.

    برگرفته از دویچوله پارسی

  6. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    716

    پيش فرض

    به نظر من علاقه شدید قلبی نسبت به هرچیزی رو بهش عشق میگن.
    این علاقه میتونه نسبت به یه انسان دیگه یا هر کاری باشه که از انجام دادنش لذت میبریم.
    من انسانهایی دیدم که هر روز زندگیشون عاشقن و عاشقانه زندگی میکنن.
    البته ناگفته نمونه که پشت هر عشقی یه دردیم هست.
    برای اینکه بتونی خلق کنی باید عاشق باشی.

  8. 2 کاربر از J@viD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #45
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    منظورم اینه که عشق واقعی در هوس های زمینی کم پیدا میشه نه اینکه اصلا پیدا نشه :
    به نطرتون خصوصیات این عشق چیه؟
    چه طور میشه فهمید که آیا عشق واقعی هست یا نه؟

    البته ناگفته نمونه که پشت هر عشقی یه دردیم هست.
    موافقم!
    انسان چیزی را دوست دارد که برایش سختی کشیده باشد؛ عشق و درد دو روی یک سکه هستند (البته اصلا منطورمان دردی که نتیجه ی منطقی مثلا سهل انگاری یا ... و مادیات و اینها باشه، نیست.)
    Last edited by alittlequestion11; 10-02-2014 at 22:35.

  10. این کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #46
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    این مقاله درباره فرایند عشق در بدن انسان هست که بی ارتباط با موضوع تاپیک نیست و فکر میکنم مطالعش مفید باشه

      محتوای مخفی: بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟ 


    بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟

    آنها که طعم عاشقی را چشیده‌اند، خوب می‌دانند که این احساس پر تب و تاب با انسان چه می‌کند. اما عشق دقیقا چیست؟ آیا می‌توان آن را اندازه گرفت یا در بدن دید؟ دانشمندان سال‌هاست که به دنبال حل معمای عشق هستند.

    در سال ۱۹۹۲ دکتر جان گری، نویسنده و مشاور خانوادگی، کتابی به نام "مردان مریخی‌، زنان ونوسی" به رشته تحریر درآورد که بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفت و برای ۱۲۱ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش جای داشت. این نویسنده آمریکایی در این کتاب مشکلات رایج در روابط زن و مرد را ناشی از اختلاف بنیادین روانشناختی میان جنس مذکر و مؤنث دانسته و از این استعاره استفاده می‌کند که مردان و زنان هر کدام از دو سیاره مختلف می‌آیند؛ مردان از مریخ و زنان از ونوس.

    اما مردان مریخی و زنان ونوسی اگر در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف داشته باشند، دستکم در یک برهه از زندگی شباهت بسیاری به هم پیدا می‌کنند و آن هم زمانی است که عاشق می‌شوند.

    عشق وقتی که می‌آید، روح و جسم را بی‌قرار می‌کند و به تسخیر خود در می‌آورد. انسان‌ها تا هزاران سال بر این باور بودند که عشق معمایی راز‌آلود و هدیه‌ای از جانب خدایان است. در دوران معاصر اما دانشمندان در تلاش برای پرده برداشتن از این سحر و جادوی عشق و "بلایی" بوده‌اند که این احساس بر سر بدن می‌آورد.

    عشق دقیقا چیست؟ آیا قابل اندازه‌گیری است؟ آیا می‌توان آن را از طریق اسکن کردن مغز یا آزمایش کردن خون بررسی کرد؟ آیا می‌توان مثلا با عکس‌برداری "ابتلای بیمار به عشق" را تشخیص داد؟

    اصلا عشق با بدن ما چه می‌کند؟

    فرماندهی مغز بر عشق

    در ادبیات، هنر یا زبان عادی مردم کوچه و بازار هر گاه صحبت از عشق شده، پای قلب به میان آمده است؛ قلبی که با دیدن معشوق به تپش افتاده و در حال بیرون زدن از سینه است یا با از دست دادن معشوق، زخم خورده و شکسته شده است. هرچند در این تعبیر جاافتاده قلب و عشق پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند، اما در حقیقت آن اندامی که افسار عشق را در دست دارد، مغز انسان است.

    دوناتلا مارازیتی، استاد دانشگاه پیزا، که خود دو بار عاشق شده و قدرتی را که عشق ایجاد می‌کند، به شخصه تجربه کرده بود، علاقمند شد که پدیده‌ی عشق را بیشتر کنکاش کند.

    او در سال ۱۹۹۹ نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در آن نشان داده شده بود، سطح سروتونین، از ناقل‌های عصبی که نقش آرام‌بخش‌‌ دارد، در کسانی که به گفته خود عاشق هستند بسیار پایین‌تر از میزان طبیعی است.

    طبق این تحقیق سطح سروتونین در بدن این افراد درست در همان سطحی بوده است که در بدن افراد مبتلا به اختلال وسواس دیده می‌شود.

    در این تحقیق که در مجله New Scientist به چاپ رسید، ذکر شده بود که هر دو گروه (عاشق‌ها و مبتلایان به اختلال وسواسی فکری یا عملی) به طور افراط‌ گونه‌ای نسبت به یک چیز یا یک شخص احساس نگرانی و وسواس از خود بروز می‌دهند.

    این گروه تحقیقاتی با تکیه بر یافته‌های خود عنوان کردند که شیمی مغز کسانی که رفتارهای وسواس‌گونه از خود نشان می‌دهند، مثلا روزانه به دفعات بسیار زیاد دست‌هاشان را می‌شویند یا به‌طور غیرعادی تمایل به نظافت یا کنترل مدام شعله‌های گاز دارند، با افرادی که تازه عاشق شده‌اند، شباهت دارد.

    دوناتلا مارازیتی و تیمش ۲۴ زن و مرد را که در طول ۶ ماه پیش از این تحقیق عاشق شده بودند با ۲۴ زن و مرد داوطلب دیگر که یا تنها یا در رابطه عاشقانه طولانی مدت و با ثبات بودند، مقایسه کردند.

    نخستین یافته این دانشمندان این بود که در بدن زنان و مردان عاشق به طور قابل ‌توجهی میزان هورمون کورتیزول که در هنگام استرس ترشح می‌شود، بالاتر از گروه دیگر است.

    مردان عاشق ملایم‌تر، زنان عاشق مهاجم‌تر

    دوناتلا مارازیتی همچنین دریافت که میزان تستوسترون، مهمترین هورمون مردانه، در مردان عاشق کمتر از دیگر مردان است. در عوض میزان ترشح این هورمون در بدن زنانی که عاشق هستند، در مقایسه با دیگر زنان بیشتر می‌شود.

    به گفته دکتر مارازیتی در این وضعیت مردان بیشتر شبیه زنان و زنان بیشتر شبیه مردان می‌شوند، "انگار که طبیعت می‌خواهد آنچه که می‌تواند میان زنان و مردان متفاوت باشد را از میان ببرد، زیرا در این مرحله زنده ماندن [و جفت‌یابی] مهمتر است."

    هنوز دانشمندان موفق به توضیح علمی این تغییر میزان تستوسترون نشده‌اند اما یک فرضیه که مطرح شده، این است که ترشح پایین این هورمون در مردان، آنان را ملایم‌تر کرده و آرامش پیش‌شرطی است تا مرد وارد رابطه شود.

    در مقابل، طبق فرضیه، بالا رفتن میزان ترشح تستوسترون در زنان موجب افزایش میل جنسی آنها می‌شود.

    اما آیا عاشق شدن تنها دلیل ایجاد این تغییرات در بدن هستند؟

    برخی پژوهشگران پس از انتشار این تحقیق، تغییرات هورمونی در بدن را به میزان بالای رابطه جنسی نسبت دادند که در این مرحله رخ می‌دهد.

    در مقابل با در نظر گرفتن این نکته که در حالت عادی میزان تستوسترون در مردان به هنگام افزایش رابطه جنسی بالا می‌رود، در ‌آن زمان در پژوهش‌های دیگر این نکته مطرح شد که اگر طبق گفته "منتقدان" تغییرات هورمونی در نتیجه افزایش رابطه جنسی به وجود می‌آید، پس بایستی در مردان عاشق میزان ترشح تستوسترون بالاتر برود و نه آنگونه که طبق پژوهش‌های دکتر مارازیتی نشان داده شده، کمتر شود.

    آیا عشق آتشین نوعی اعتیاد است؟

    تا کنون تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که هنگام شکل گرفتن احساس عشق آتشین به وضوح بخش‌هایی از مغز فعال شده و فعالیت بخش‌های دیگر کمتر می‌شود. سمیر زکی و آندریاس بارتلز از کالج دانشگاهی لندن دو تن از نخستین پژوهشگرانی بودند که موفق به شناسایی این بخش‌ها شدند.

    آنها به داوطلبان شرکت‌کننده در این تحقیق عکس‌هایی از کسانی را که عاشق‌شان بودند، نشان دادند و همزمان مغز آنها را با دستگاه ام آر ای اسکن کردند. در این تحقیق دیده شد که بیش از همه ۴ نقطه در سیستم لیمبیک (سامانه عصبی احساسی) فعال بودند.

    پژوهشگران مشاهده کردند که این واکنش بسیار شبیه به واکنشی است که هنگام مصرف کوکائین در مغز ایجاد می‌شود. دکتر بارتلز می‌نویسد: «بین عشق و اعتیاد همپوشانی‌هایی وجود دارد. به نظر می‌رسد که اعتیاد از بخش‌هایی از مودول‌های مرتبط با عشق در مغز سوءاستفاده می‌کند.»

    یافته‌های علمی مشخص کرده‌اند که در دوران عاشقی دوپامین، از ناقل‌های عصبی، مرکز لذت مغز را فعال می‌کند. این درست شبیه به فرایندی است که مواد اعتیادآور نظیر کوکائین، هروئین، نیکوتین، آمفتامین یا دیگر داروهای اعتیادآور ایجاد می‌کنند.

    این پژوهشگران همچنین با شگفتی دریافتند، هنگامی که به مادران عکس کودکانشان را نشان می‌دهند، درست همان بخش‌هایی که در مغز افراد عاشق در اسکن به رنگ روشن درآمده بود، در مغز مادران نیز روشن می‌شود.

    البته نتیجه این "آزمایش عشق" را نمی‌توان صد در صد پذیرفت، زیرا اگر فرد داوطلب عاشق کس دیگری باشد و به هنگام دیدن عکس معشوق به آن فرد دیگر فکر کند، درست همان بخش‌های مغزی به رنگ روشن درمی‌آید.

    به این ترتیب نمی‌توان نتیجه قطعی گرفت که با ام آر ای مغز می‌توان عشق دیوانه‌وار فرد به معشوق را تخمین زد. به گفته دکتر بارتلز هر چند احساس در پی فرایندهای فیزیولوژیکی به وجود می‌آید، اما این فرایندها نمی‌توانند به طور کامل عشق را تعیین کنند.

    هورمون‌ها، موتور عشق

    قوه محرک عشق را شاید به درستی بتوان هورمون‌ها دانست، هرچند که با این حال نمی‌توان به تنهایی از یک یا دو هورمون معین و تغییرات آنها سخن گفت. در ارگانیسم بدن انسان سیستم کنترل هورمونی به هم پیوسته است به طوری که هر تغییر بر روی کل سیستم تأثیر می‌گذارد.

    کریستوف کک، پژوهشگر آلمانی، عاشقی را یک "احساس استرس مثبت" توصیف می‌کند که در آن بیش از همه غده تیروئید و هورمون‌های جنسی و استرس دخیل هستند.

    در موقعیت‌های اروتیک غده هیپوفیز که در زیر مغز قرار دارد، هورمونی به نام اکسی‌توسین را ترشح می‌کند که از جمله در ایجاد انقباضات رحمی، تسهیل ورود اسپرم به رحم و نیز تحریک اندام جنسی نقشی مهم ایفا می‌کند. اکسی‌توسین به هنگام ارگاسم و نیز وضع حمل باعث انقباض عضلانی می‌شود.

    تا کنون تحقیقات متعددی در مورد ویژگی‌های این هورمون که آن را "هورمون عشق"، "هورمون ارگاسم" یا "هورمون وفاداری" نیز می‌نامند، انجام شده است. این تحقیقات نشان داده‌اند که اکسی‌توسین موجب وابسته شدن و ایجاد احساس عشق و اعتماد میان دو نفر می‌شود و آنها را به داشتن یک رابطه مشترک با دوام و داشتن فرزند ترغیب می‌کند.

    یکی دیگر از هورمون‌های مطرح در زمان عاشقی، وازوپرسین است. این هورمون گردش شدیدتر خون در اندا‌م‌های جنسی را سبب می‌شود و نیز کمک می‌کند تا پس از ارگاسم فرد به خوابی عمیق فرو رود.

    رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون

    رنگ رخسار عاشق به خوبی از بی‌تابی درونی او خبر می‌دهد. هنگام مشاهده معشوق یا چیزی مرتبط با وی، تصویر به مغز عاشق مخابره و در آنجا آنالیز می‌شود. پس از آن مغز پیام‌هایی را به رگ‌های خونی در صورت می‌فرستد که موجب شل شدن عضلات آنها می‌شود.

    به این ترتیب مویرگ‌ها منبسط شده، خون بیشتری در آنها به جریان می‌افتد و در نتیجه صورت قرمز می‌شود.

    عرق کردن کف دست‌ها نیز یکی دیگر از نکات جلب توجه‌کننده است. مغز پیام‌هایی را به غدد عرق به ویژه در ناحیه زیربغل و کف دست‌ها می‌فرستد تا عرق بیشتری تولید کنند. این واکنش‌ها به گفته دکتر کریستان زاندر، متخصص پوست، به هنگام تحریکات ذهنی در زمان دلباختگی متداول هستند.

    وقتی عشق چشم آدم را کور می‌کند

    این‌که قدیمی‌ها معتقد بودند، عشق انسان را کور می‌کند، ظاهرا بدون حکمت نبوده است. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که عاشق شدن واقعا چشم انسان را بر کم و کاستی‌های معشوق می‌بندد.

    تیم پژوهشی دکتر آندریاس بارتلز دریافتند، زمانی که انسان‌ها به کسانی که عاشقشان هستند، می‌نگرند مدارهای عصبی که در حالت معمول با ارزیابی‌های انتقادی از دیگران مرتبط هستند، غیرفعال هستند.

    "عشق تنها سه سال طول می‌کشد"

    آنهایی که طعم عاشق شدن را چشیده‌اند، می‌دانند که این مرحله پر تب و تاب، مدت زمان محدودی دارد.

    دکتر هلن فیشر، انسان‌شناس و نژادشناس آمریکایی، که از وی به عنوان یکی از مشهورترین محققان پدیده عشق در جهان نام می‌برند، به همراه همکارانش آرتور آرون و لوسی براون، سال‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که احساس "عشق دیوانه‌وار" به طور میانگین تنها ۷ ماه طول می‌کشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتن‌های هورمونی آهسته کاهش می‌یابد. نتیجه آن‌که دورانی آغاز می‌شود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر می‌شوند. هورمون‌ها در این زمان به حد نرمال خود نرسیده‌اند اما مثل قبل نیز فعال نیستند.

    با توجه به تئوری‌های تکامل، اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای این که مرد در کنار زن بماند. این زمان لازم است تا زن بتواند باردار شده، وضع حمل کرده و نیازهای اولیه نوزاد را برآورده کند.

    عشق آمیزه‌ای از عملکرد ناقلان عصبی، هورمون‌ها، رفتار و تجربه است. دکتر بارتلز تأکید می‌کند که تنها اقلیت کوچکی از انسان‌ها برای تمام عمر در کنار شریک زندگی‌شان باقی می‌مانند.

    این عصب‌شناس کالج دانشگاهی لندن هیچ دستور‌العمل خاص علمی را برای طولانی‌تر کردن تاریخ مصرف عشق نمی‌شناسد.

    برگرفته از دویچوله پارسی
    بدن انسان چگونه با عشق روبرو می‌شود؟

    آنها که طعم عاشقی را چشیده‌اند، خوب می‌دانند که این احساس پر تب و تاب با انسان چه می‌کند. اما عشق دقیقا چیست؟ آیا می‌توان آن را اندازه گرفت یا در بدن دید؟ دانشمندان سال‌هاست که به دنبال حل معمای عشق هستند.

    در سال ۱۹۹۲ دکتر جان گری، نویسنده و مشاور خانوادگی، کتابی به نام "مردان مریخی‌، زنان ونوسی" به رشته تحریر درآورد که بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفت و برای ۱۲۱ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش جای داشت. این نویسنده آمریکایی در این کتاب مشکلات رایج در روابط زن و مرد را ناشی از اختلاف بنیادین روانشناختی میان جنس مذکر و مؤنث دانسته و از این استعاره استفاده می‌کند که مردان و زنان هر کدام از دو سیاره مختلف می‌آیند؛ مردان از مریخ و زنان از ونوس.

    اما مردان مریخی و زنان ونوسی اگر در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف داشته باشند، دستکم در یک برهه از زندگی شباهت بسیاری به هم پیدا می‌کنند و آن هم زمانی است که عاشق می‌شوند.

    عشق وقتی که می‌آید، روح و جسم را بی‌قرار می‌کند و به تسخیر خود در می‌آورد. انسان‌ها تا هزاران سال بر این باور بودند که عشق معمایی راز‌آلود و هدیه‌ای از جانب خدایان است. در دوران معاصر اما دانشمندان در تلاش برای پرده برداشتن از این سحر و جادوی عشق و "بلایی" بوده‌اند که این احساس بر سر بدن می‌آورد.

    عشق دقیقا چیست؟ آیا قابل اندازه‌گیری است؟ آیا می‌توان آن را از طریق اسکن کردن مغز یا آزمایش کردن خون بررسی کرد؟ آیا می‌توان مثلا با عکس‌برداری "ابتلای بیمار به عشق" را تشخیص داد؟

    اصلا عشق با بدن ما چه می‌کند؟

    فرماندهی مغز بر عشق

    در ادبیات، هنر یا زبان عادی مردم کوچه و بازار هر گاه صحبت از عشق شده، پای قلب به میان آمده است؛ قلبی که با دیدن معشوق به تپش افتاده و در حال بیرون زدن از سینه است یا با از دست دادن معشوق، زخم خورده و شکسته شده است. هرچند در این تعبیر جاافتاده قلب و عشق پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند، اما در حقیقت آن اندامی که افسار عشق را در دست دارد، مغز انسان است.

    دوناتلا مارازیتی، استاد دانشگاه پیزا، که خود دو بار عاشق شده و قدرتی را که عشق ایجاد می‌کند، به شخصه تجربه کرده بود، علاقمند شد که پدیده‌ی عشق را بیشتر کنکاش کند.

    او در سال ۱۹۹۹ نتایج تحقیقی را منتشر کرد که در آن نشان داده شده بود، سطح سروتونین، از ناقل‌های عصبی که نقش آرام‌بخش‌‌ دارد، در کسانی که به گفته خود عاشق هستند بسیار پایین‌تر از میزان طبیعی است.

    طبق این تحقیق سطح سروتونین در بدن این افراد درست در همان سطحی بوده است که در بدن افراد مبتلا به اختلال وسواس دیده می‌شود.

    در این تحقیق که در مجله New Scientist به چاپ رسید، ذکر شده بود که هر دو گروه (عاشق‌ها و مبتلایان به اختلال وسواسی فکری یا عملی) به طور افراط‌ گونه‌ای نسبت به یک چیز یا یک شخص احساس نگرانی و وسواس از خود بروز می‌دهند.

    این گروه تحقیقاتی با تکیه بر یافته‌های خود عنوان کردند که شیمی مغز کسانی که رفتارهای وسواس‌گونه از خود نشان می‌دهند، مثلا روزانه به دفعات بسیار زیاد دست‌هاشان را می‌شویند یا به‌طور غیرعادی تمایل به نظافت یا کنترل مدام شعله‌های گاز دارند، با افرادی که تازه عاشق شده‌اند، شباهت دارد.

    دوناتلا مارازیتی و تیمش ۲۴ زن و مرد را که در طول ۶ ماه پیش از این تحقیق عاشق شده بودند با ۲۴ زن و مرد داوطلب دیگر که یا تنها یا در رابطه عاشقانه طولانی مدت و با ثبات بودند، مقایسه کردند.

    نخستین یافته این دانشمندان این بود که در بدن زنان و مردان عاشق به طور قابل ‌توجهی میزان هورمون کورتیزول که در هنگام استرس ترشح می‌شود، بالاتر از گروه دیگر است.

    مردان عاشق ملایم‌تر، زنان عاشق مهاجم‌تر

    دوناتلا مارازیتی همچنین دریافت که میزان تستوسترون، مهمترین هورمون مردانه، در مردان عاشق کمتر از دیگر مردان است. در عوض میزان ترشح این هورمون در بدن زنانی که عاشق هستند، در مقایسه با دیگر زنان بیشتر می‌شود.

    به گفته دکتر مارازیتی در این وضعیت مردان بیشتر شبیه زنان و زنان بیشتر شبیه مردان می‌شوند، "انگار که طبیعت می‌خواهد آنچه که می‌تواند میان زنان و مردان متفاوت باشد را از میان ببرد، زیرا در این مرحله زنده ماندن [و جفت‌یابی] مهمتر است."

    هنوز دانشمندان موفق به توضیح علمی این تغییر میزان تستوسترون نشده‌اند اما یک فرضیه که مطرح شده، این است که ترشح پایین این هورمون در مردان، آنان را ملایم‌تر کرده و آرامش پیش‌شرطی است تا مرد وارد رابطه شود.

    در مقابل، طبق فرضیه، بالا رفتن میزان ترشح تستوسترون در زنان موجب افزایش میل جنسی آنها می‌شود.

    اما آیا عاشق شدن تنها دلیل ایجاد این تغییرات در بدن هستند؟

    برخی پژوهشگران پس از انتشار این تحقیق، تغییرات هورمونی در بدن را به میزان بالای رابطه جنسی نسبت دادند که در این مرحله رخ می‌دهد.

    در مقابل با در نظر گرفتن این نکته که در حالت عادی میزان تستوسترون در مردان به هنگام افزایش رابطه جنسی بالا می‌رود، در ‌آن زمان در پژوهش‌های دیگر این نکته مطرح شد که اگر طبق گفته "منتقدان" تغییرات هورمونی در نتیجه افزایش رابطه جنسی به وجود می‌آید، پس بایستی در مردان عاشق میزان ترشح تستوسترون بالاتر برود و نه آنگونه که طبق پژوهش‌های دکتر مارازیتی نشان داده شده، کمتر شود.

    آیا عشق آتشین نوعی اعتیاد است؟

    تا کنون تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که هنگام شکل گرفتن احساس عشق آتشین به وضوح بخش‌هایی از مغز فعال شده و فعالیت بخش‌های دیگر کمتر می‌شود. سمیر زکی و آندریاس بارتلز از کالج دانشگاهی لندن دو تن از نخستین پژوهشگرانی بودند که موفق به شناسایی این بخش‌ها شدند.

    آنها به داوطلبان شرکت‌کننده در این تحقیق عکس‌هایی از کسانی را که عاشق‌شان بودند، نشان دادند و همزمان مغز آنها را با دستگاه ام آر ای اسکن کردند. در این تحقیق دیده شد که بیش از همه ۴ نقطه در سیستم لیمبیک (سامانه عصبی احساسی) فعال بودند.

    پژوهشگران مشاهده کردند که این واکنش بسیار شبیه به واکنشی است که هنگام مصرف کوکائین در مغز ایجاد می‌شود. دکتر بارتلز می‌نویسد: «بین عشق و اعتیاد همپوشانی‌هایی وجود دارد. به نظر می‌رسد که اعتیاد از بخش‌هایی از مودول‌های مرتبط با عشق در مغز سوءاستفاده می‌کند.»

    یافته‌های علمی مشخص کرده‌اند که در دوران عاشقی دوپامین، از ناقل‌های عصبی، مرکز لذت مغز را فعال می‌کند. این درست شبیه به فرایندی است که مواد اعتیادآور نظیر کوکائین، هروئین، نیکوتین، آمفتامین یا دیگر داروهای اعتیادآور ایجاد می‌کنند.

    این پژوهشگران همچنین با شگفتی دریافتند، هنگامی که به مادران عکس کودکانشان را نشان می‌دهند، درست همان بخش‌هایی که در مغز افراد عاشق در اسکن به رنگ روشن درآمده بود، در مغز مادران نیز روشن می‌شود.

    البته نتیجه این "آزمایش عشق" را نمی‌توان صد در صد پذیرفت، زیرا اگر فرد داوطلب عاشق کس دیگری باشد و به هنگام دیدن عکس معشوق به آن فرد دیگر فکر کند، درست همان بخش‌های مغزی به رنگ روشن درمی‌آید.

    به این ترتیب نمی‌توان نتیجه قطعی گرفت که با ام آر ای مغز می‌توان عشق دیوانه‌وار فرد به معشوق را تخمین زد. به گفته دکتر بارتلز هر چند احساس در پی فرایندهای فیزیولوژیکی به وجود می‌آید، اما این فرایندها نمی‌توانند به طور کامل عشق را تعیین کنند.

    هورمون‌ها، موتور عشق

    قوه محرک عشق را شاید به درستی بتوان هورمون‌ها دانست، هرچند که با این حال نمی‌توان به تنهایی از یک یا دو هورمون معین و تغییرات آنها سخن گفت. در ارگانیسم بدن انسان سیستم کنترل هورمونی به هم پیوسته است به طوری که هر تغییر بر روی کل سیستم تأثیر می‌گذارد.

    کریستوف کک، پژوهشگر آلمانی، عاشقی را یک "احساس استرس مثبت" توصیف می‌کند که در آن بیش از همه غده تیروئید و هورمون‌های جنسی و استرس دخیل هستند.

    در موقعیت‌های اروتیک غده هیپوفیز که در زیر مغز قرار دارد، هورمونی به نام اکسی‌توسین را ترشح می‌کند که از جمله در ایجاد انقباضات رحمی، تسهیل ورود اسپرم به رحم و نیز تحریک اندام جنسی نقشی مهم ایفا می‌کند. اکسی‌توسین به هنگام ارگاسم و نیز وضع حمل باعث انقباض عضلانی می‌شود.

    تا کنون تحقیقات متعددی در مورد ویژگی‌های این هورمون که آن را "هورمون عشق"، "هورمون ارگاسم" یا "هورمون وفاداری" نیز می‌نامند، انجام شده است. این تحقیقات نشان داده‌اند که اکسی‌توسین موجب وابسته شدن و ایجاد احساس عشق و اعتماد میان دو نفر می‌شود و آنها را به داشتن یک رابطه مشترک با دوام و داشتن فرزند ترغیب می‌کند.

    یکی دیگر از هورمون‌های مطرح در زمان عاشقی، وازوپرسین است. این هورمون گردش شدیدتر خون در اندا‌م‌های جنسی را سبب می‌شود و نیز کمک می‌کند تا پس از ارگاسم فرد به خوابی عمیق فرو رود.

    رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر درون

    رنگ رخسار عاشق به خوبی از بی‌تابی درونی او خبر می‌دهد. هنگام مشاهده معشوق یا چیزی مرتبط با وی، تصویر به مغز عاشق مخابره و در آنجا آنالیز می‌شود. پس از آن مغز پیام‌هایی را به رگ‌های خونی در صورت می‌فرستد که موجب شل شدن عضلات آنها می‌شود.

    به این ترتیب مویرگ‌ها منبسط شده، خون بیشتری در آنها به جریان می‌افتد و در نتیجه صورت قرمز می‌شود.

    عرق کردن کف دست‌ها نیز یکی دیگر از نکات جلب توجه‌کننده است. مغز پیام‌هایی را به غدد عرق به ویژه در ناحیه زیربغل و کف دست‌ها می‌فرستد تا عرق بیشتری تولید کنند. این واکنش‌ها به گفته دکتر کریستان زاندر، متخصص پوست، به هنگام تحریکات ذهنی در زمان دلباختگی متداول هستند.

    وقتی عشق چشم آدم را کور می‌کند

    این‌که قدیمی‌ها معتقد بودند، عشق انسان را کور می‌کند، ظاهرا بدون حکمت نبوده است. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که عاشق شدن واقعا چشم انسان را بر کم و کاستی‌های معشوق می‌بندد.

    تیم پژوهشی دکتر آندریاس بارتلز دریافتند، زمانی که انسان‌ها به کسانی که عاشقشان هستند، می‌نگرند مدارهای عصبی که در حالت معمول با ارزیابی‌های انتقادی از دیگران مرتبط هستند، غیرفعال هستند.

    "عشق تنها سه سال طول می‌کشد"

    آنهایی که طعم عاشق شدن را چشیده‌اند، می‌دانند که این مرحله پر تب و تاب، مدت زمان محدودی دارد.

    دکتر هلن فیشر، انسان‌شناس و نژادشناس آمریکایی، که از وی به عنوان یکی از مشهورترین محققان پدیده عشق در جهان نام می‌برند، به همراه همکارانش آرتور آرون و لوسی براون، سال‌ها پیش به این نتیجه رسیدند که احساس "عشق دیوانه‌وار" به طور میانگین تنها ۷ ماه طول می‌کشد. پس از گذشت این زمان بالا و پایین رفتن‌های هورمونی آهسته کاهش می‌یابد. نتیجه آن‌که دورانی آغاز می‌شود که پیوند میان زن و مرد قوی شده و آنها وارد رابطه با یکدیگر می‌شوند. هورمون‌ها در این زمان به حد نرمال خود نرسیده‌اند اما مثل قبل نیز فعال نیستند.

    با توجه به تئوری‌های تکامل، اعتقاد بر این است که احساس جذابیت بین ۶ ماه تا ۳ سال عمر دارد که زمانی کافی است برای این که مرد در کنار زن بماند. این زمان لازم است تا زن بتواند باردار شده، وضع حمل کرده و نیازهای اولیه نوزاد را برآورده کند.

    عشق آمیزه‌ای از عملکرد ناقلان عصبی، هورمون‌ها، رفتار و تجربه است. دکتر بارتلز تأکید می‌کند که تنها اقلیت کوچکی از انسان‌ها برای تمام عمر در کنار شریک زندگی‌شان باقی می‌مانند.

    این عصب‌شناس کالج دانشگاهی لندن هیچ دستور‌العمل خاص علمی را برای طولانی‌تر کردن تاریخ مصرف عشق نمی‌شناسد.

    برگرفته از دویچوله پارسی
    (البته من می خواستم با دیدگاه دیگه ای در مورد عشق، در این تاپیک بحث کنیم؛ ولی به هر حال مباحث تکاملی و ... هم جالب هستند)
    کتاب مرتبطی در این رابطه هست که می تونید از آدرس زیر دانلودش کنید:
    هوس های سرخ - کورش رستگار

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  12. #47
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    (البته من می خواستم با دیدگاه دیگه ای در مورد عشق، در این تاپیک بحث کنیم؛ ولی به هر حال مباحث تکاملی و ... هم جالب هستند)
    کتاب مرتبطی در این رابطه هست که می تونید از آدرس زیر دانلودش کنید:
    هوس های سرخ - کورش رستگار

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    این کتاب بهییچ وجه بار علمی درستی نداره و بر مبنای درستی در چهار چوب علمی وارد بحث نشده.
    اول اینکه تکاملی که در این کتاب مورد بحث هست تکامل داروینیسم نیست بلکه کلمه تکامل رو قرض گرفته و یک نظریه تکامل خلقت گرایانه رو مد نظر داره)هرچند با استنفاده از قواعد علمی و ایرادی من برش ندارم(

    ولی بخش دوم کتاب کاملا مشخص از یک ایدولوژی خاص پیروی میکنه که بهیچ وجه با واقعیات علمی و روانشناختی سازگار نیست. مثلا افکار زد زن یا در بحث خیانت تنها هدف سیبل نویسنده زنان هستن یا دفاع مطلق از چندزنی و طبیعت و تکاملی! دونستن اون و ازدواج رو امری مطلق دونستن یا بحث روی روابط پیش از ازدواج و ...

  13. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #48
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    دوستان به نظرتون، عشق با ازدواج تعارض داره؟
    آیا حتی اگر دو نفر عاشق هم باشن، باز هم پس از مدت کوتاهی براشون عادی و معمولی میشه و به اصطلاح عشقشون تموم میشه؟
    آیا اصلا ازدواج کردن بر اساس عشق کار درستیه یا باید عقلانی ازدواج کرد؟

  15. این کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #49
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    دوستان به نظرتون، عشق با ازدواج تعارض داره؟
    آیا حتی اگر دو نفر عاشق هم باشن، باز هم پس از مدت کوتاهی براشون عادی و معمولی میشه و به اصطلاح عشقشون تموم میشه؟
    آیا اصلا ازدواج کردن بر اساس عشق کار درستیه یا باید عقلانی ازدواج کرد؟
    ازدواج باید به طور کامل بر اساس عشق بین طرفین باشه نه منتطق. فرض کنید فردی یه انسان تحصیل کرده است و بخواد با یه بی سواد ازدواج کنه از نظر عقلانی اشتباهه ولی عشق چیز دیگه ای میگه ...

  17. این کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •