از وقتی رفته ای،
عجیب شده ای...
چطور می توانی
همزمان
همه جای این خانه باشی؟
کامران رسول زاده
از وقتی رفته ای،
عجیب شده ای...
چطور می توانی
همزمان
همه جای این خانه باشی؟
کامران رسول زاده
جهان حجمِ سنگینی
از نبودنِ توست
که دارم بی دلیل به دوش می کشم...
کامران رسول زاده
قرمز بپوش!
که جهان با لبهات هماهنگ شود،
اینگونه سرخ، همینگونه سرختر، قرمز بپوش، و با خودت چیز مبهمی زمزمه کن!
من این شعر را از لبهای تو سرودهام...
کامران رسول زاده
چِشم چِشم
دو ابرو
شب سیاه و گیسو
گوش گوش
یه آغوش
کسی که شد فراموش
حالا بکش دو تا دست
رو زخمی که نشه بست
چوب چوب
یه گردن
حلقه ی دار
تو و من ...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
Last edited by Sanomas; 14-02-2014 at 00:34.
گوش راستم سوت می کِشد،
حتماً داری از من حرف می زنی...
دلم را به این خرافات خوش می کنم،
که از تو حرف بزنم...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
Last edited by Sanomas; 15-02-2014 at 00:30.
این منصفانه نیست،
من پیر شده باشم
و تو در خیالم
درست مثل روزی که ترکم کردی
زیبا و جوان...
همین شده که هیچ کس
باور نمی کند
معشوق من بوده باشی...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
تو می توانستی تاج سرم باشی
که انگار من پادشاه عاشقان جهانم
و تو ملکه ی رشک برانگیزِ شعرها...
چه فایده،
حالا هر دو آدم هایی معمولی هستیم...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
دستم را داغ می گذارم
که نبینمت دیگر،
تو اما هرشب
داغم را تازه می کنی...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
Last edited by Sanomas; 18-02-2014 at 14:32.
تاثیرِ پروانه ایِ حضور تو در شب هام
همین شمعی ست که دارم می سوزد،
همین عمری ست که دارم از دست می رود،
همین بوی گل
که دارم مست می کند
من از حضور تو در شب هام
پروانه ام...
کامران رسول زاده
از کتاب
"فکر کنم باران دیشب مرا شسته/امروز «تو» ام"
خسته می شوم
از هفته گیِ ماه هام،
از شنبه گیِ روزهام،
تاریخ این شعر را عقب بکش!
باید ببینمت...
کامران رسول زاده
Last edited by Sanomas; 24-02-2014 at 00:40.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)