در کتب آسمانی به جنیان اشاره شده که !!!![]()
در کتب آسمانی به جنیان اشاره شده که !!!![]()
کم و بیش. بطور کلی به نظر من بله خرافات است ولی بستگی به نگرش شخص داره. اگه یک شخص معتقد باشه و بر اساس اعتقادش به این چیزها هم باور داشته باشه ولی تاثیری ازش در زندگی روزمره نگیره (مثلا فکر نکنه اگه در اتاق وقتی پنجره بازه بسته شد جن اومده تو خونه!)، من خیلی اسمش رو خرافات نمی گذارم. مهم تاثیری است که این باورها در زندگی روزمره شخص می گذارند.
بحث های انجمن علوم انسانی فرا مذهبی است و اشاره شدن به یک مطلب در کتب مقدس مذاهب مختلف دلیل و براهانی برای صحت اون مطلب نخواهد بود.
> با وجود اینهمه چیز واقعی برای ترسیدن، در تعجبم چرا مردم از چیزهای غیر واقعی می ترسند.
> در صفحه ی چهار، اجنه خرافی اعلام شدند و در صفحه ی پنج ارواح. در صفحه شش قراره چه چیزی خرافه اعلام بشه؟ خدا؟!
> معیار ما برای خرافی دونستن چیزها چیه؟ عدم مطابق با علم تجربی؟
دانشمندی نتونسته جن و روح رو در دوربینش رصد کنه. آیا این کافیه برای خرافی دونستن این چیزها؟
من به شخصه فکر می کنم محدودیت های زیادی که در ذهن و بدن انسان وجود داره، بهش امکان شناخت دقیق ماهیت همه ی چیزها رو نمیده.
مثلا چشم انسان فقط قادر به دیدن نورهای مرئی ایه. اگه ابزار لازم اش ساخته نمیشد هیچوقت آدم ها شناخت پیدا نمی کردند نسبت به بقیه نورها\امواج.
این محدودیت ها به شیادین اجازه داده تا چرت و پرت ببافند در مورد چیزهایی که ذهن و بدن انسان قادر به مطالعه و بررسی شون نیست. به شیادین اجازه داده تا سواستفاده کنند از این محدودیت ها و بگند "اگه می تونی ثابت کن من اشتباه می کنم."
این محدودیت بعضی وقت ها موقتی ایه. مثل محدودیت و ناتوانی در مطالعه و بررسی عوامل بیماری ها که با اختراع میکروسکوپ حل شد. ولی این محدودیت برای هزاران سال به شیادین اجازه داد تا ورد و دعا و جادو و جنبل به خورد مردم بیچاره بدند.
الان هم این محدودیت ها وجود داره. شاید در آینده برطرف بشه شاید هم طبیعت آدم ها تا ابد محدودشون نگه داره و اجازه شناخت خیلی چیزها رو بهشون نده.
تا زمانی که ناشناخته ها وجود دارند، خرافه هم وجود داره.
Last edited by Yi Yi; 03-11-2013 at 20:36.
درسته که محدودیت هایی برای درک پدیده ها وجود داره . ولی وقتی برای رسیدن به جواب ساده ترین شکل و راه ممکن رو انتخاب کنیم نتیجه اش میشه همین چیزی که می بینیم .
وقتی خبری از تفکر و تعقل نباشه به طور حتم یک نفر پیدا میشه که باورهای پوچ خودش رو برای سود بردن یا از روی عدم اطلاع در مغز افراد بی اطلاع دیگه وارد میکنه . همین روند وقتی سلسله وار بین افراد پخش بشه به عنوان جواب نهایی در نظر گرفته میشه.
چیزی که به خوبی شاهدش هستیم و افراد بدون شک و تردید نسبت به دانسته ها و باور و چیزهایی که خوندن و شنیدن برای هر چیزی جواب نهایی در نظر گرفتن و به قول معروف میدونن دلیل نهایی اونا چی بوده و هست .
خوشبختانه این محدودیت ها به مرور زمان در حال رفع شدن هستن و علم تونسته خیلی از پدیده هایی که در گذشته غی قابل دسترس و بررسی بوده رو آزمایش و به دلیل وجودشون برسه .
تا وقتی که افراد راه درست برخورد با وقایع اطرافشون رو یاد نگیرن و نفهمن که هر پدیده غیر قابل درکی {بازه زمانی} حتما دلیل ماورایی نداره , به طور حتم شیادانی پیدا میشن که از عدم اطلاع این افراد برای پیشبرد اهداف خودشون استفاده کنن .
در اصل باید گفت تا زمانی که برخورد بچگانه با وقایع وجود داشته باشه , خرافه هم وجود خواهد داشت .
سلام به همه ی دوستان عزیزم
امیدوارم که در هر کجای دنیا که هستین خوب و خوش و شاد و خرم و سر حال باشین.
از این پست هایی که گذاشتید استفاده کردیم، اما گاهی اوقات ناخواسته از بحث اصلی دور می شیم.درخواست من اینست که روی بحث اصلی تمرکز بیشتری داشته باشیم . البته بخشی از مسائل روح و جن خرافی است اما نمی توان وجود اون را منکر شد.
تجربیاتی دارم که درک مرا در مورد این مسئله بالاتر برده و شماها دوستان گرامی هرچی بیشتر از عمرتون بگذره به این مسئله واقفتر میشین!
افراد کم سن و سال بدلیل کمی دانش با مسئله روح به شکل یه تابو برخورد می کنن - اما اگه کسی روح خودشو پرورش بده خیلی از چیزا را که قبلاً براش مبهم بوده دیگه حساب دیگه ای را براش باز می کنه.
رفقا بحث ما در مورد کارهای خرافی بود که بیشتر اونها به چشم دیده میشن مثل همین « شب خونه را جارو نکن! »
متشکرم.
خرافات از نظر من یعنی برای ندانسته ها به صوت توهمی تایین موجودیتی که ندانستن ما رو توجیه کنه
یعنی بین ندانستن و خرافات فرق اساسی هست
مثلا در بحث جن یا روح یا خدا و... بحث واقعیت دانستن این موارد یا غیرواقعی دانستنشون خیلی متفاوت هست تا داشتن عقاید خرافی
عقاید وقتی تبدیل به خرافات میشن که ما برای یه معلول دلایلی بسیازیم و ارائه بدیم که فقط برای توجیه معلومهای ما باشه بدون اینکه هیچ استدلال و منطقی در پشتش وجود داشته باشه
مثلا ما صدای زوزه از زیرزمین بشنویم و چو ننمیدونیم دلیل این صدا چی هست چیزی به ایم جن یا روح دلیل اون بدونیم بدون اینکه حتی به زیرزمین سر بزنیم
ولی کسی بگه روح وجود داره چون من زنده هستم درسته این دلیل بهیچ وجه قابل قبول نیست ولی این عقیده رو نمیشه خرافه دونست چون هیچ معلول خاصی رو باهاش ارتباط نمیده ولی اگر مثلا خاله زن عمو خان باجی خواب صداقه میبینه چون روحش در زمان سفر میکنه دیگه این عقیده تبدیل به خرافه میشه
حالا خرافه در موارد عملی زندگی مثل نگرفتن ناخن در شب و دودکردن اسپند و قربانی کردن و ... دیگه بحث جدایی داره و کلا مردود هست هرعملی از طرف انسان باید منطق و عقلانیت پشتش باشه چون تنها تفاوت وجودی انسان با بقیه موجودات فقط همین عقلانیت هست
حالا ما مثلا عملی مثل دودکردن اسپند برای ترکاندن چشم حسود انجام بدیم بدون اینکه هیچ عقلانیتی پشتش باشه دیگه جای بحث فکر نمیکنم داشته باشه
ما زنده ایم پس علت زنده بودن = وجود روح !!!ولی کسی بگه روح وجود داره چون من زنده هستم درسته این دلیل بهیچ وجه قابل قبول نیست ولی این عقیده رو نمیشه خرافه دونست چون هیچ معلول خاصی رو باهاش ارتباط نمیده
ارتباط زنده بودن با وجود روح , همون رابطه علت و معلولی میشه و فرقی بین اون و بقیه موارد نیست .
زنده بودن و ارتباط اون با روح و موجوداتی از این قبیل هم به عنوان خرافه برداشت میشه .
هر نیروی و قدرت ماورایی که قراره به این صورت جای خالی ندانسته ها و کم دانشی ما رو پر کنه , من بهش میگم خرافه بعلاوه بقیه مواردی که پیرامون خودمون شاهدش هستیم .
من فکر نمیکنم مذهب و دین ربطی خرافات داشته باشه
دین ها هم با خرافات مخالفت دارن و به نوعی اونا رو کفر میدونن مثلا در تمام ادیان ابراهیمی به انسان ها گفته شده برای در امان ماندن از بدی ها و فقط باید به خدا متوسل شید و این که انسان ها برای رفع بلا ها تخم مرغ میشکونن و اسپند دود میکنن به نوعی کفر محسوب میشه از نظر خودشون
از نظر من اگه نتونیم وجودیت چیزی رو اثبات کنیم و یا رد کنیم نمیشه اون رو خرافه به حساب اورد که جن و روح به این صورتِ
اگه یه نفر به جن و روح اعتقاد داشته باشه ما نمیتونیم نبودش رو ثابت کنیم - اگرچه اونا هم نمیتونن وجودش رو اثبات کنن
ولی اسپند دود کردن و تخممرغ شکاندن و ... دیگه رو راحت میتونیم رد کنیم و به طور قطع اینها خرافه محسوب میشن و بحثی باقی نمیمونه -
در پشت همه ی خرافات نقل و قول هایی هست که در صحتشون ابهام وجود داره و پایه و اساس اونها از همین نقل و قول ها استنباط شده
مثلا اشخاص دینی بودند که گفتن اسپند خاصیت دارویی داره و از اونور گفتند که چشم زخم هم وجود داره و برای اون باید به خدا پناه برد (به راست دروغ کاری ندارم) افراد نادان و فرصت طلب هم از اینها استفاده میکنند و یک خرافه رو به وجود میارن.
همونطور که میدونید من باورمند به روح و کلا این مسائل نیستم بلکه دقیقا برعکس عقاید کاملا متضادی دارم
پس این جمله من رو اینطور برداشت نکنید که من میخوام اعتقاد به وجود روح رو توجیه کنم بلکه هدفم از این مثال فقط این بود که فرق بین عقیده و باور رو با خرافه بیان کنم
یه مثال علمی میزنم شاید بهتر درک بشه هرچند شاید این موارد قابل قیاس نباشن با هم
فرضیه بوزون هیگز هم فقط یه فرضیه و باور هست که مطرح شده، ایا چون هنوز اثباتی برای اون وجود نداشته باید اسمش رو خرافه گذاشت؟
100% اینطور نیست چون به عنوان یه فرضیه مطرح میشه و افراد تمام تلاششون این هست ماهیت و وجودش رو کشف کنن بعد اگر اثبات شد روش مانور بدن
حالا تمام موارد دیگه هم (حتی جن و روح)اگر کسی عنوان کنه این یک فرضیه هست و فقط تلاشش در جهت اثبات باشه اسمش خرافه نمیشه گذاشت
وقتی تبدیل به خرافه میشه که مثلا ما بگیم بوزون هیگز وجود داره و ادعا کنیم من دستگاه تولیدش رو دارم و کیلویی برای شما میتونم تولید کنم
دقیقا روح و جن و ... هم همین هست یعنی وقتی کسی بیاد بگه یه فنجان میزارم و 4نفر دورش جمع بشیم من احظار روح میکنم خرافه هست یا کسی صرح گرفته بگیم جن توی بدنش رفته خرافه هست یا بگیم تصادف کردی اسپند دود کن تا چشم حسودت بترکه دیگه تصادف نکنی خرافه هست و ...
پس اینجا من فرق بین عقیده و خرافه رو گفتم که باید از هم تفکیک بشن
بله عزیز من میدونم قصد اصلی شما چیه ... ولی [به نظرم] در تعریف ها یک مقدار اشتباه داشتین .
مطلب زیر تعریف دقیق خرافه و خرافات است :
خرافه (جمع: خرافات) به معنی اعتقاد غیرمنطقی به تأثیر امور ماورای طبیعت و خلاف عقل، علم و تجارب شهودی در امور طبیعی است. خرافه، به عبارت دیگر، هر نوع اندیشه باطل و خلاف واقع است. معمولاً در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده میشوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته میشوند.
معمولا خرافات ریشه در واقعیات دینی و یا تجربی در زندگی بشر داشته اند و به مرور تبدیل به خرافه شدهاند. خرافات، «پندار موهوم» است که سپس تبدیل به گفتار یا کردار نیز می شود ولی به هر حال نه تنها ریشه در علم و عقل و شرع نداشته بلکه حتی پایهای که در خیال و تخیل نیز ندارد.
پس باید گفت خرافات مبتنی بر وهم است که خود از نظر روانی، ریشه در جهل و ترس دارد.
خرافات به خصوص در زمان انحطاط جامعه و حکومت رشد کرده و توسط رهبران بی کفایت ترویج میشود تا هم بار مشکلات به نیروهای ماورایی نسبت داده شود و هم اینکه مردم به جای تلاش، اتحاد و مبارزه برای حل مشکلات خود دست به دامان نیروهای ماورایی شوند.
*************
تعریف و توضیح بالا دخالت و تاثیر ماورا الطبیعه در افکار رو توضیح میده و خیلی راحت میشه متوجه شد که یک تفکر چطور میتونه با تاثیر گرفتن از خرافات و مطالب کاذب و پوچ به یک عقیده و باور تبدیل بشه .
اثبات کردن به این معنی نیست که حتما تلاش برای ثابت کردن اون برای مخاطب دیگه داشته باشیم ... وقتی خودمون به عقیده خرافی برسیم و نتایج غیر معقول از حوادث پیرامون بگیریم و اون رو به ماورا الطبیع ربط بدیم و قبولش کنیم یعنی این مورد رو برای خودمون به اثبات رسوندیم .
اثبات و تبدیل به عقیده در ذهن خود قدم اول ترویج یک باور خرافی در افکار بقیه مردم حساب میشه .
مقایسه فرضیه با عقیده اشتباهه .
فرضیه در اصل توضیحی برای ارتباط حوادث مورد استفاده قرار میگیره . فرضیه توضیحی است که قابل آزمایشه و میشه از اون در آزمایش های بعدی هم استفاده کرد .
فرضیه هیچ وقت باور و جواب نهایی نیست و در صورت وجود و پیدا شدن موردی قابل آزمایش و قابل تکرار که قواعد و قوانین مشخص بررسی رو رعایت کنه میتونه با فرضیه قبلی جایگزین بشه و این روند در صورت وجود گزینه های بهتر با توجه به شرایط سنجش قبلی میتونه تکرار بشه .
یعنی مطلق گرایی در این قسمت و در مورد فرضیات دیده نمیشه .
باور و خرافه ارتباط مستقیم با هم دارن .![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)