نمی دونم چرا با وجود اینکه همیشه نگاش می کنم ،ازش خوشم می یاد و به نظرم فیلم جالبیه اما اصلا منظرش نیستم که پخش شه!!!!!!!!!!
نمی دونم چرا با وجود اینکه همیشه نگاش می کنم ،ازش خوشم می یاد و به نظرم فیلم جالبیه اما اصلا منظرش نیستم که پخش شه!!!!!!!!!!
سلام
من 2-3 قسمت این سریال رو به صورت اتفاقی دیدم
تو 90% دقایق یه آهنگ ملایم تو پس زمینه پخش میشد
و دو نفر هم که مثلا داشتن با هم حرف میزدن فقط به همدیگه نگاه میکردن ! (با چشماشون حرف میزدن !!!)
من یکی که کشته مرده این صحنه های احساسی و بازیهای زیر پوستی ام !!!
【ツ】
به به . . . رییس مستفیض نمودید (درست نوشتم !؟) . . .
سریالی که شما چند قسمتش رو دیده باشی حالا چه اتفاقی چه غیر اتفاقی معلومه که سریال بدی نیست !!
ولی رییس قبول داری دیالوگ ها و نحوهی روایت و به تصویر کشیدن داستان خوبه ؟ فیلمنامه هم خوب نوشته شده !؟ بی زحمت بیشتر توضیح بدید چیز یاد بگیریم. . .
مهدي پاكدل متولد 1359 در اصفهان است و كوچكترين عضو خانواده پاكدل. دو برادر بزرگ او – حسين و مسعود – از از عكاسان موفق تلويزيون و تئاتر هستند. مهدي پاكدل در رشته گرافيك تحصيل كرد . در دوره اي كه حسين پاكدل مديريت تئاتر شهر را به عهده داشت وارد خانواده تئاتر شد و با شركت در كلاسهاي پانتوميم سيروس شاملو ،بازيگري در تئاتر را با نمايش " جنبش انفيه " آغاز كرد. اولين شب آرامش نقطه عطفي در كارنامه بازيگري او محسوب مي شود و محبوبيت اين نقش باعث حضور او در مجموعه ديگر احمد اميني به نام " بي گناهان " شد.
آيا تجربه موفق همكاري در " اولين شب آرامش "به حضور شما در مجموعه " بي گناهان " منجر شد؟
شخصيت عليرضا در اولين شب آرامش خيلي به من نزديك بود و اين نقش و محبوبيت آن به نوعي پيك كارهايم شد. اما فقط اين مساله باعث همكاري مجدد من و آقاي اميني نشد. بلكه متن خوب و نقش متفاوت و تاثيرگذار پيشنهادي در شكل گيري همكاري ما تاثيرگذار بود. گروه حرفه اي و صميمي و پشت صحنه شاد مجموعه اولين شب آرامش و تجربه مجدد آن فضا در اين مجموعه مسائلي هستند كه به بازيگر انگيزه بيشتري براي ادامه كار مي دهند.
اين طور كه از اين چند قسمت متوجه شدم در اين سريال هم نقش يك جوان رمانتيك و احساساتي را بازي مي كنيد و باز هم وجه عاطفي شخصيت شما خيلي پرررنگ است..؟
شايد همين طور باشد كه شما مي گوييد اما نه كاملا. مهرداد شخصيتي است كه من نقش آن را بازي مي كنم و مشكلي عازفي با همسرش پيدا كرده است. در واقع زنش قصد ترك او را دارد و قاعدتا مهرداد هم از اين اتفاق ناراضي است. كما اينكه اصولا وقتي در اين سن و سال داريم بازي مي كنيم، نقش ها كم و بيش عاطفي تر هستند چون بخش اعظم درگيري هاي مربوط به اين سن ماجراهاي عاطفي و عشقي است.
ولي در كارنامه بازيگري شما اين نقشها بيشتر ديده مي شود؟
احتمالا اين مساله بيشتر به شخصيت خودم بر مي گردد و در ناخودآگاه من تمايل به اين نقش ها بيشتر است. در واقع خودم هم دوست دارم اين نقشها را بازي كنم و انتخاب هايي كه صورت مي يرد بيشتر به اين سمت گرايش دارد. يعني كارگردانها تغيير فاحشي از من نخواسته اند كه مثلا بيايم و نقش يك قاتل را بازي كنم. همه نقشهايي كه تا به حال بازي كرده ام در رنج سني خودم و همين فضا و همين حس و حال بوده . نمي دانم شايد فيزيكم به آدمهاي عاشق مي خورد.
البته اين گونه نقشها هم بيشتر مورد توجه مخاطبان مخصوصا مخاطبان تلويزيون قرار مي گيرد و به اصطلاح محبوب تر مي شوند.
بله. اصولا مخاطبان با اين نقشها بيشتر ارتباط برقرار مي كنند. چون بالاخره در هر خانواده اي يك جوان هست كه درگير اين جور مسائل است.
در اين مجموعه شما بار ديگر با اميرآقايي و پرويز پورحسيني بازي داريد. ؟
البته من فقط در يك سكانس با هر دوي آنها بازي دارم. آقاي پورحسيني در اين مجموعه نقش پدر نامزد قبلي من را بازي مي كند. كه ارتباط چنداني با هم نداريم. امير آقايي هم نقش كارآگاه پليس را بازي مي كند كه فقط در يكي دو سكانس با هم بازي داريم. بيشتر بازي من در مقابل آقاي كرامتي و خانم نجف زاده در نقش پدر و مادرم و خانم نازنين آقا احمدي و آقاي فرهنگ در نقش همسر و پدر همسرم است.
آيا فكر مي كنيد اين مجموعه هم مانند اولين شب آرامش بتواند با مخاطبين ارتباط برقرار كند؟
تنها چيزي كه مي توانم بگويم اين است كه كساني كه اولين شب آرامش را دوست داشتند و پسنديدند اين سريال را نيز دوست خواهند داشت . چون فوق العاده جذاب تر با داستاني قوي تر است و با وسواس بيشتري توليد شده است.
خود شما كدام كار را بيشتر دوست داريد ؟
اولين شب آرامش براي من به عنوان عليرضا در آن سريال يك حس نوستالژي دارد كه خيلي براي من جالب است و اولين بار بود كه من را با مقوله شهرت و به گفته شما محبوبيت درگير كرد و ان حس و حال متفاوتي كه براي من دارد. ولي اين سريال از لحاظ وسواسي كه در توليدش به كار رفته است به گمانم خيلي بهتر است و تشكر مي كنم كه امكان اين وسواس ها را به عنوان تهيه كننده براي گروه فراهم كرده است.
به عنوان بازيگر نقش مهرداد تعريفتان از اين نقش چيست؟
من يك سري ويژگي ها و ريزه كاري هايي از اين شخصيت در ذهن داشتم كه سعي كردم بر اساس آن نقش را پيش ببرم. تعريف كلي كه مي توانم از اين شخصيت ارائه دهم اين است كه مهرداد يك مهندس جوان است كه تازه مي خواهد كارش را آغاز كند و با اينكه پدرش فوق العاده پولدار و سرمايه دار است نمي خواهد زير دين پدرش برود . خودش مي خواهد با همسرش كه تازه ازدواج كرده اند كارش را شروع كند.
منبع:سينماي امروز
به نظر من فعلا تنها سریال تلویزیونه که ارزش دیدن داره.
من اولین شب آرامش رو میدیدم ولی خیلی ازش خوشم نیومد.
پخش سريال «بيگناهان» به كارگرداني احمد اميني اين فرضيه را بار ديگر روشن كرد كه در انتخاب بازيگر نميتوان متكي و قائل به يك فرمول و روش خاص بود.
كارگردان در جاهايي حس ميكند اين نقش فقط براي اين فرد مناسب است، حال شايد اين فرد خود كارگرداني صاحبنام باشد. «بيگناهان» با انبوهي از بازيگران حرفهاي و البته كمتر تكرار شده در تلويزيون از همان ابتدا بناي خود را به انتخابهاي خاص گذاشته است. به همين دليل نقشهاي اول اين سريال متعلق به بازيگراني است كه نهتنها كاملا در نقش جا افتادهاند بلكه پيشينهاي متفاوت هم دارند. داريوش فرهنگ در نقش جلال و مسعود كرامتي در نقش آصف، كارنامه كارگرداني پربارشان با كارنامه بازيگريشان برابري ميكند و در كنار اين دو، حضور محمدعلي نجفي در نقش روانشناس و دوست جلال و همايون اسعديان در نقش روانپزشك خانوادگي آصف به رغم محدوديت و كمبودن نقش نشان از دقت احمد اميني براي انتخاب نقشهاي فرعياش داشته است.
داريوش فرهنگ، كارگردان سريالهايي چون «سلطان و شبان»، «تولدي ديگري» و «راه شب» هماكنون در سريال «كلاه پهلوي» هم نقش اصلياي را برعهده دارد. او ميگويد: «سعيد شاهسواري ميگويد وقتي چند قسمت اول سريال را نوشته بود به من فكر ميكرده، بعد هم نظرش را به احمد اميني ميگويد و او هم روي من تامل ميكند. من هم با سعيد شاهسواري از فيلم سينمايي «روز برميآيد» به كارگرداني بيژن ميرباقري بيشتر آشنا شدم. سر آن فيلم از نحوه نگارش شاهسواري خوشم آمد و با هم گپ زياد ميزديم. شايد اين آشناييهاي براي انتخاب بيدليل نبود چون روحيات هم را شناخته بوديم. اما در كل فكر ميكنم حرف آخر انتخاب با اميني بود.»
فرهنگ درباره نقش جلال و اينكه چقدر به اين نقش نزديك بوده است ميگويد: «وقتي اميني درباره جلال با من صحبت كرد خيلي به او فكر كردم و اتفاقا او را به خودم نزديكتر حس ميكردم. جلال مرد خاموشي بود كه بايد بيشتر شنيده ميشد و سكوتش پر از عمق و معني بود. قرار بود جلال سرشار از عكسالعمل باشد و كمتر عمل كند. اين براي يك بازيگر خيلي سخت است، چون ممكن بود هر لحظه من به حسهاي تكراري برسم و يكنواخت شوم زيرا هيچ نوع اكت و حسي نبايد به وجود ميآوردم اما صحبتهاي من و كارگردان و نويسنده خيلي موثر بود كه به جلال نزديك شوم.»
فرهنگ معتقد است كه جلال از خودش دور بود و او خيلي سعي كرد اين شخص را مال خودش كند. او ميگويد: «شايد اولينبار باشد كه تماشاچي مرا اينقدر درونگرا و آرام ميبيند. مردي خاموش با لايههاي بسيار احساسي و ظريف، براي همين است كه مخاطب مدام درگير است. از طرفي جلال قاتل است و بايد قصاص شود ولي هيچ يك از مخاطبان راضي به اين قصاص نيستند.
من بايد اين حس را درميآوردم كه مخاطب در مورد من دوبهشك شود و با قصه جلو بيايد.» بازيگر نقش جلال در ادامه ميگويد: «جلال نشانههايي دارد كه او را از بقيه آدمها متمايز ميكند؛ مردي تنها، شكستخورده با گذشتهاي سياه و تيره، در عين حال كمحرف، طوري كه مخاطب كمكم او را كشف ميكند. وقتي مقابل ليلا قرار ميگيرد، وقتي مقابل فروغ ميايستد و وقتي با دوست دكترش حرف ميزند آن وقت كشف ميشود. اين نگهداشتن حس خيلي مهم بود و چيزي بود كه كارگردان روي آن تاكيد داشت.»
اقتدار خاكستري
مسعود كرامتي كارگردان فيلمهاي «روز كـــارنـــامــه»، «كودكانه» و سريال «خانه ما» قبلا هم سابقه بازيگري داشته است. بازي در فيلمهاي رسول ملاقليپور مانند «مجنون»، «پناهنده» «سفر به چزابه» و «باغهاي كندلوس» ايرج كريمي و «راه بيپايان» همايون اسعديان از جمله آنهاست. كرامتي هماكنون در پي تدارك ساخت سريال «تعطيلات لعنتي» است. او در نقش آصف توانسته است يكي از شخصيتهاي مهم و تاثيرگذار «بيگناهان» باشد و شايد نفر اول سريال كه همه موضوعات حول محور او ميچرخد و خواهد چرخيد.
كرامتي خود ميداند كه سعيد شاهسواري در هنگام نوشتن نقش به او فكر ميكرده ولي هيچوقت به اميني در اين باره حرفي نميزده است، چرا كه تصور اميني از آصف، فردي با فيزيك و چهره ديگري بوده است. تا اينكه پس از پايان نگارش فيلمنامه، سعيد شاهسواري، كرامتي را به اميني پيشنهاد ميدهد و پس از صحبتهاي زياد طرفين، آصف به كرامتي سپرده ميشود.
كرامتي درباره آصف ميگويد: «وقتي نقش آصف را خواندم حس كردم چقدر اقتدار و مديريت در وجود اين فرد وجود دارد؛ مردي با لايههاي متفاوت شخصيتي كه شناختناش بايد سخت باشد. آصف مرد بدي نيست. دوست دارد فضاي اطراف را آرام نگه دارد و بيمسئله و بيتنش زندگي كند اما گذشتهاي دارد كه رهايش نميكند. او در گذشته خطايي را مرتكب شده است و حالا هم مرتب دچار خطا ميشود؛ يعني چارهاي ندارد كه از اين دايره بيرون بيايد.او به شدت اهل خانواده است، همسرش را دوست دارد پس آدم خوبي است اما چهرهاش لايههاي ديگري هم دارد كه بايد منتظر بود و آنها را ديد.
كرامتي از اينكه در فضاي كارگرداني احمد اميني قرار گرفته بسيار راضي است و ميگويد: «اميني كارگردان صبوري است و يك نوع مديريت آرام دارد كه به نفع همه عوامل و بازيگران است. فضاي دوستانه و گرم و بدون تنش گروه او را از ديگران متمايز كرده است. وقتي وارد گروه شدم حس ميكردم كه همه چيز مهياست و ارزشها و اصول در خدمت سريال و بازيگرانش است. طوري كه در تمام مدتي كه دورخواني ميكرديم و مدام تمرينها را ادامه ميداديم حس نميكردم كه نقش به من تحميل شده است.»
با اين حال كرامتي انكار نميكند كه در جاهايي از نقش، پيشنهادهايي به اميني ميداده است و او هم كاملا آمادگي اين گفتوگو را داشت. او ميگويد: «شايد به خاطر چالشهاي اين نقش بود كه مدام به ذهنم ميآمد كه قسمتهايي از نقش را تغيير دهم. وقتي به اميني ميگفتم قبول ميكرد و در پايان به يك نتيجه دلخواه ميرسيديم.
شايد اگر نقش ديگري بود اينقدر نياز به چالش و ريزهكاري نداشت اما پيچيدگيهاي آصف نياز به يك نوع بازي خاص داشت كه مدام با اميني درباره آن حرف ميزديم.» در عين حال كرامتي از اينكه به عنوان كارگردان و بازيگري شناخته ميشود كه انتخابهاي متفاوتي را ميكند و گاهي در عرصه بازيگري اثربخشتر است، ميگويد: «من اين خطكشيها را نميفهمم. بازي ميكنم همچنان كه كارگرداني ميكنم. هر دوي اينها حس خوبي به من ميدهند. اينطور نيست كه چون كارگرداني ميكنم نميتوانم بازيكنم و يا برعكس، الان هم حس ميكنم هيچ كدام از اين دو مزاحم ديگري نشدهاند چون هر دو را دوست دارم.»
رفيق فاخر
محمدعلي نجفي را تلويزيونيها با سريالهاي «سربداران» و «زمان شوريدگي» ميشناسند و سينماييها با انبوهي از آثار سينمايي چون «گزارش يك قتل»، «پرستار شب»، «عشق طاهر» و «زاگرس» او را به ياد ميآورند. او در سريال بيگناهان نقش كوتاه اما تاثيرگذاري دارد؛ نقشي كه تا پايان سريال وجود دارد.
محمدعلي نجفي درباره اينكه واقعا به بازيگري فكر ميكرده يا نه، ميگويد: «نه، دغدغه خاصي در اين باره نداشتم اما گاهي دوست داشتم آن را تجربه كنم. و آشناييام با احمد اميني و سعيد شاهسواري اين امكان را به من داد كه تجربهام را شروع كنم.» با اين حال او درباره «بيگناهان» معتقد است كه اميني دنبال شخصيتي بود كه يك جورهايي از گذشتهاش خاطرههايي دارد و شبيه جلال است.
روانپزشكي كه در عين پر نغز و مغز صحبت كردن فرد برجستهاي است و با ديالوگ فاخر و كلام تاثيرگذارش تنها همدم و رفيق جلال ميشود.« يك روز در پايان جلسه شوراي كانون كارگردانان، اميني به من گفت كه يك نقش متفاوت دارد كه فكر ميكند به چهره من ميخورد و من هم كنجكاو شدم و گفتم فيلمنامه را بده بخوانم و وقتي خواندم حس كردم كه اين آدم را ميشناسم و دوستش دارم.» نجفي در مقام كارگردان وقتي ميخواهد درباره انتخاب بازيگران «بيگناهان» قضاوت كند ميگويد: «كارگردان تشخيص ميدهد كه چه كسي اين نقش را بازي كند.
به نظر من اين شناخت خيلي به قصه كمك ميكند. گاهي كارگردان به جاي يك ستاره دست روي يك نابازيگر ميگذارد ولي انتخابش آن قدرت درست است كه فقط به ذهنيت خودش برميگردد.» به اعتقاد نجفي حضور كارگردانان به عنوان بازيگر در تلويزيون هيچ جاي شك و ابهام ندارد چرا كه گاهي يك كارگردان ميتواند نقشي را چنان خوب بازي كند كه آن را كاملا باورپذير كند، چون خودش ميداند كه قرار است چه چيزي از او در تصوير ثبت شود. بازيگري علاقه ميخواهد و مسلما اگر كارگرداني روزي جلوي دوربين قرار گيرد حتما براي خود آن نقش است كه اين جابهجايي صورت گرفته است نه براي حواشي كار و شهرت و...
تجربه لذتبخش
همايون اسعديان كارگردان سينما و تلويزيون است.«ده رقمي» و «راه بيپايان» آخرين كارهاي او در سينما و تلويزيون بودهاند و حالا او به عنوان بازيگر نقش روانپزشك در «بيگناهان» جمع كارگردانان حاضر در اين سريال را تكميل كرده است. اسعديان حضورش را در اين سريال كاملا دوستانه و اتفاقي ميداند و ميگويد: «بارها وقتي احمد اميني را ميديدم به شوخي ميگفتم كه براي ما هم يك نقش كوچك بنويس تا بازي كنيم. اين خواهش نه از سر وسوسه بلكه فقط براي تجربه بود.
جالب است كه اميني هم حرف مرا جدي گرفت و براي اين سريال نقشي هم به من سپرد؛زماني كه من تازه از سفر حج برگشته بودم و موهايم كوتاه بود. شايد همين مسئله هم اين انتخاب را قوت بخشيد.» اسعديان درباره انتخاب اميني و تاثيرش روي خودش ميگويد: «براي يك كارگردان كه هميشه پشت دوربين است خيلي خوب است كه گاهي جلوي دوربين بازي كند. يك نوع حس خوب تجربه كردن است و اينكه جزو تيمي باشم كه همهشان را ميشناسم و دوست دارم.» با اين حال اسعديان آنقدر جدي به اين موضوع فكر نكرده است و بيشتر دلش ميخواسته خودش را محك بزند.
من یه حدث هایی زدم البته به نظرم خیلی دیگه تابلوه گلوله ی دومی که عسف توی دادگاه قسمت اول گفت نمی دونم چرا جلال شلیک کرد رو زن عاسف شلیک کرده یعنی قاتل فرخ زنه عاسفه نه جلال!!!!!!!!
بچه ها من یه سوال داشتم...اون موقعی که آسف تیر خورد مگه به پای چپش نزدن؟؟؟؟پس چرا الان پای راستش درد می کنه؟؟
سلام
چه عجب این کارگردان دلش اومد یه قدم رو به جلو برداره؟
و فکر کنم خیلی از صحنه فیلم seven که کویین اسپیسی میاد تو اداره پلیس و کاراگاه را صدا می زنه خوشش اومده...اخه صحنه ای که فرهنگ میاد و اقایی را صدا می زنه تو کلانتری دقیقه مثل همون صحنه فیلم هقت هست...
حاشیه مهم تر از متن:داریوش فرهنگ که خوشش میاد از کپی کردن حال اینبار هم که خودش فیلمی نساخته و تقلید نکرده توی صحنه ای کپی شده بازی کرده
پخش سريال «بيگناهان» به كارگرداني احمد اميني اين فرضيه را بار ديگر روشن كرد كه در انتخاب بازيگر نميتوان متكي و قائل به يك فرمول و روش خاص بود.
كارگردان در جاهايي حس ميكند اين نقش فقط براي اين فرد مناسب است، حال شايد اين فرد خود كارگرداني صاحبنام باشد. «بيگناهان» با انبوهي از بازيگران حرفهاي و البته كمتر تكرار شده در تلويزيون از همان ابتدا بناي خود را به انتخابهاي خاص گذاشته است. به همين دليل نقشهاي اول اين سريال متعلق به بازيگراني است كه نهتنها كاملا در نقش جا افتادهاند بلكه پيشينهاي متفاوت هم دارند. داريوش فرهنگ در نقش جلال و مسعود كرامتي در نقش آصف، كارنامه كارگرداني پربارشان با كارنامه بازيگريشان برابري ميكند و در كنار
اين دو، حضور محمدعلي نجفي در نقش روانشناس و دوست جلال و همايون اسعديان در نقش روانپزشك خانوادگي آصف به رغم محدوديت و كمبودن نقش نشان از دقت احمد اميني براي انتخاب نقشهاي فرعياش داشته است.
داريوش فرهنگ، كارگردان سريالهايي چون «سلطان و شبان»، «تولدي ديگري» و «راه شب» هماكنون در سريال «كلاه پهلوي» هم نقش اصلياي را برعهده دارد. او ميگويد: «سعيد شاهسواري ميگويد وقتي چند قسمت اول سريال را نوشته بود به من فكر ميكرده، بعد هم نظرش را به احمد اميني ميگويد و او هم روي من تامل ميكند. من هم با سعيد شاهسواري از فيلم سينمايي «روز برميآيد» به كارگرداني بيژن ميرباقري بيشتر آشنا شدم. سر آن فيلم از نحوه نگارش شاهسواري خوشم آمد و با هم گپ زياد ميزديم. شايد اين آشناييهاي براي انتخاب بيدليل نبود چون روحيات هم را شناخته بوديم. اما در كل فكر ميكنم حرف آخر انتخاب با اميني بود.»
فرهنگ درباره نقش جلال و اينكه چقدر به اين نقش نزديك بوده است ميگويد: «وقتي اميني درباره جلال با من صحبت كرد خيلي به او فكر كردم و اتفاقا او را به خودم نزديكتر حس ميكردم. جلال مرد خاموشي بود كه بايد بيشتر شنيده ميشد و سكوتش پر از عمق و معني بود. قرار بود جلال سرشار از عكسالعمل باشد و كمتر عمل كند. اين براي يك بازيگر خيلي سخت است، چون ممكن بود هر لحظه من به حسهاي تكراري برسم و يكنواخت شوم زيرا هيچ نوع اكت و حسي نبايد به وجود ميآوردم اما صحبتهاي من و كارگردان و نويسنده خيلي موثر بود كه به جلال نزديك شوم.»
فرهنگ معتقد است كه جلال از خودش دور بود و او خيلي سعي كرد اين شخص را مال خودش كند. او ميگويد: «شايد اولينبار باشد كه تماشاچي مرا اينقدر درونگرا و آرام ميبيند. مردي خاموش با لايههاي بسيار احساسي و ظريف، براي همين است كه مخاطب مدام درگير است. از طرفي جلال قاتل است و بايد قصاص شود ولي هيچ يك از مخاطبان راضي به اين قصاص نيستند.
من بايد اين حس را درميآوردم كه مخاطب در مورد من دوبهشك شود و با قصه جلو بيايد.» بازيگر نقش جلال در ادامه ميگويد: «جلال نشانههايي دارد كه او را از بقيه آدمها متمايز ميكند؛ مردي تنها، شكستخورده با گذشتهاي سياه و تيره، در عين حال كمحرف، طوري كه مخاطب كمكم او را كشف ميكند. وقتي مقابل ليلا قرار ميگيرد، وقتي مقابل فروغ ميايستد و وقتي با دوست دكترش حرف ميزند آن وقت كشف ميشود. اين نگهداشتن حس خيلي مهم بود و چيزي بود كه كارگردان روي آن تاكيد داشت.»
اقتدار خاكستري
مسعود كرامتي كارگردان فيلمهاي «روز كـــارنـــامــه»، «كودكانه» و سريال «خانه ما» قبلا هم سابقه بازيگري داشته است. بازي در فيلمهاي رسول ملاقليپور مانند «مجنون»، «پناهنده» «سفر به چزابه» و «باغهاي كندلوس» ايرج كريمي و «راه بيپايان» همايون اسعديان از جمله آنهاست. كرامتي هماكنون در پي تدارك ساخت سريال «تعطيلات لعنتي» است. او در نقش آصف توانسته است يكي از شخصيتهاي مهم و تاثيرگذار «بيگناهان» باشد و شايد نفر اول سريال كه همه موضوعات حول محور او ميچرخد و خواهد چرخيد.
كرامتي خود ميداند كه سعيد شاهسواري در هنگام نوشتن نقش به او فكر ميكرده ولي هيچوقت به اميني در اين باره حرفي نميزده است، چرا كه تصور اميني از آصف، فردي با فيزيك و چهره ديگري بوده است. تا اينكه پس از پايان نگارش فيلمنامه، سعيد شاهسواري، كرامتي را به اميني پيشنهاد ميدهد و پس از صحبتهاي زياد طرفين، آصف به كرامتي سپرده ميشود.
كرامتي درباره آصف ميگويد: «وقتي نقش آصف را خواندم حس كردم چقدر اقتدار و مديريت در وجود اين فرد وجود دارد؛ مردي با لايههاي متفاوت شخصيتي كه شناختناش بايد سخت باشد. آصف مرد بدي نيست. دوست دارد فضاي اطراف را آرام نگه دارد و بيمسئله و بيتنش زندگي كند اما گذشتهاي دارد كه رهايش نميكند. او در گذشته خطايي را مرتكب شده است و حالا هم مرتب دچار خطا ميشود؛ يعني چارهاي ندارد كه از اين دايره بيرون بيايد.او به شدت اهل خانواده است، همسرش را دوست دارد پس آدم خوبي است اما چهرهاش لايههاي ديگري هم دارد كه بايد منتظر بود و آنها را ديد.
كرامتي از اينكه در فضاي كارگرداني احمد اميني قرار گرفته بسيار راضي است و ميگويد: «اميني كارگردان صبوري است و يك نوع مديريت آرام دارد كه به نفع همه عوامل و بازيگران است. فضاي دوستانه و گرم و بدون تنش گروه او را از ديگران متمايز كرده است. وقتي وارد گروه شدم حس ميكردم كه همه چيز مهياست و ارزشها و اصول در خدمت سريال و بازيگرانش است. طوري كه در تمام مدتي كه دورخواني ميكرديم و مدام تمرينها را ادامه ميداديم حس نميكردم كه نقش به من تحميل شده است.»
با اين حال كرامتي انكار نميكند كه در جاهايي از نقش، پيشنهادهايي به اميني ميداده است و او هم كاملا آمادگي اين گفتوگو را داشت. او ميگويد: «شايد به خاطر چالشهاي اين نقش بود كه مدام به ذهنم ميآمد كه قسمتهايي از نقش را تغيير دهم. وقتي به اميني ميگفتم قبول ميكرد و در پايان به يك نتيجه دلخواه ميرسيديم.
شايد اگر نقش ديگري بود اينقدر نياز به چالش و ريزهكاري نداشت اما پيچيدگيهاي آصف نياز به يك نوع بازي خاص داشت كه مدام با اميني درباره آن حرف ميزديم.» در عين حال كرامتي از اينكه به عنوان كارگردان و بازيگري شناخته ميشود كه انتخابهاي متفاوتي را ميكند و گاهي در عرصه بازيگري اثربخشتر است، ميگويد: «من اين خطكشيها را نميفهمم. بازي ميكنم همچنان كه كارگرداني ميكنم. هر دوي اينها حس خوبي به من ميدهند. اينطور نيست كه چون كارگرداني ميكنم نميتوانم بازيكنم و يا برعكس، الان هم حس ميكنم هيچ كدام از اين دو مزاحم ديگري نشدهاند چون هر دو را دوست دارم.»
رفيق فاخر
محمدعلي نجفي را تلويزيونيها با سريالهاي «سربداران» و «زمان شوريدگي» ميشناسند و سينماييها با انبوهي از آثار سينمايي چون «گزارش يك قتل»، «پرستار شب»، «عشق طاهر» و «زاگرس» او را به ياد ميآورند. او در سريال بيگناهان نقش كوتاه اما تاثيرگذاري دارد؛ نقشي كه تا پايان سريال وجود دارد.
محمدعلي نجفي درباره اينكه واقعا به بازيگري فكر ميكرده يا نه، ميگويد: «نه، دغدغه خاصي در اين باره نداشتم اما گاهي دوست داشتم آن را تجربه كنم. و آشناييام با احمد اميني و سعيد شاهسواري اين امكان را به من داد كه تجربهام را شروع كنم.» با اين حال او درباره «بيگناهان» معتقد است كه اميني دنبال شخصيتي بود كه يك جورهايي از گذشتهاش خاطرههايي دارد و شبيه جلال است.
روانپزشكي كه در عين پر نغز و مغز صحبت كردن فرد برجستهاي است و با ديالوگ فاخر و كلام تاثيرگذارش تنها همدم و رفيق جلال ميشود.« يك روز در پايان جلسه شوراي كانون كارگردانان، اميني به من گفت كه يك نقش متفاوت دارد كه فكر ميكند به چهره من ميخورد و من هم كنجكاو شدم و گفتم فيلمنامه را بده بخوانم و وقتي خواندم حس كردم كه اين آدم را ميشناسم و دوستش دارم.» نجفي در مقام كارگردان وقتي ميخواهد درباره انتخاب بازيگران «بيگناهان» قضاوت كند ميگويد: «كارگردان تشخيص ميدهد كه چه كسي اين نقش را بازي كند.
به نظر من اين شناخت خيلي به قصه كمك ميكند. گاهي كارگردان به جاي يك ستاره دست روي يك نابازيگر ميگذارد ولي انتخابش آن قدرت درست است كه فقط به ذهنيت خودش برميگردد.» به اعتقاد نجفي حضور كارگردانان به عنوان بازيگر در تلويزيون هيچ جاي شك و ابهام ندارد چرا كه گاهي يك كارگردان ميتواند نقشي را چنان خوب بازي كند كه آن را كاملا باورپذير كند، چون خودش ميداند كه قرار است چه چيزي از او در تصوير ثبت شود. بازيگري علاقه ميخواهد و مسلما اگر كارگرداني روزي جلوي دوربين قرار گيرد حتما براي خود آن نقش است كه اين جابهجايي صورت گرفته است نه براي حواشي كار و شهرت و...
تجربه لذتبخش
همايون اسعديان كارگردان سينما و تلويزيون است.«ده رقمي» و «راه بيپايان» آخرين كارهاي او در سينما و تلويزيون بودهاند و حالا او به عنوان بازيگر نقش روانپزشك در «بيگناهان» جمع كارگردانان حاضر در اين سريال را تكميل كرده است. اسعديان حضورش را در اين سريال كاملا دوستانه و اتفاقي ميداند و ميگويد: «بارها وقتي احمد اميني را ميديدم به شوخي ميگفتم كه براي ما هم يك نقش كوچك بنويس تا بازي كنيم. اين خواهش نه از سر وسوسه بلكه فقط براي تجربه بود.
جالب است كه اميني هم حرف مرا جدي گرفت و براي اين سريال نقشي هم به من سپرد؛زماني كه من تازه از سفر حج برگشته بودم و موهايم كوتاه بود. شايد همين مسئله هم اين انتخاب را قوت بخشيد.» اسعديان درباره انتخاب اميني و تاثيرش روي خودش ميگويد: «براي يك كارگردان كه هميشه پشت دوربين است خيلي خوب است كه گاهي جلوي دوربين بازي كند. يك نوع حس خوب تجربه كردن است و اينكه جزو تيمي باشم كه همهشان را ميشناسم و دوست دارم.» با اين حال اسعديان آنقدر جدي به اين موضوع فكر نكرده است و بيشتر دلش ميخواسته خودش را محك بزند.
منبع:همشهری
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)