محاسبه دوره رشد و تخمين توليد خالص بيوماس چغندرقند به روش فائو در دشت سيلاخور لرستان
سهرابي اكبر,گيوي جواد,ملكوتي محمدجعفر,مسيح آبادي محمدحسن,سيدجلالي سيدعليرضا
اين تحقيق طي سالهاي 81-1380 در دشت سيلاخور لرستان انجام گرفت. بيست خصوصيت فيزيكي و شيميايي در 25 پروفيل خاك واقع در مساحت 100 هكتار مورد ارزيابي قرار گرفت. خاكها در دو رده انتي سول (Entisols) و اينسپتي سول (Inceptisols) قرار گرفتند. بررسي خاكهاي منطقه مطالعاتي منجر به جداسازي پنج زيرگروه، هشت خانواده و 17 سري خاك شد. در اين مطالعه از روش پارامتريك براي ارزيابي تناسب اراضي استفاده شد. همبستگي نسبتا قوي بين شاخص اراضي محاسبه شده به روش پارامتريك (Parametric) و عملكرد فعلي زارعين(r=0.55) حاكي از مفيد بودن قابليت كاربري و دقت مناسب اين روش در ارزيابي اراضي است. اطلاعات نزديكترين ايستگاه سينوپتيك به منطقه مورد مطالعه نشان داد كه اين منطقه جز اقليم نيمهخشك است. باتوجه به اين که هدف از اين تحقيق تعيين دوره رشد و استفاده از مدل فائو جهت تخمين پتانسيل توليد چغندرقند در منطقه مورد مطالعه بود. از اين رو پتانسيل توليد تابشي-حرارتي (Radiation Thermal Production Potential) چغندرقند براساس روش فائو محاسبه شد. نتايج نشان داد كه شروع دوره رشد چغندرقند در منطقه 16 آبان ماه (ششم نوامبر) و پايان آن 14 ارديبهشت ماه (سوم مي) برابر با 179 روز ميباشد و پتانسيل توليد تابشي - حرارتي محاسبه شده از روش فوق 68626 كيلوگرم در هكتار است. براساس اطلاعات كارخانه قند لرستان طي سالهاي 80-1370 ميانگين عملكرد چغندرقند در منطقه مورد مطالعه 28448 كيلوگرم در هكتار با عيار 14.72 درصد بوده است (كمـترين عيـار قند 13.78 درصـد و بيشـترين آن 16.28 درصد). از آن جائي كه توليد بيوماس خالص (Net biomass production) با استفاده از اطلاعات اقليم و گياه محاسبه ميشود و توليد پيشبيني شده از تاثير محدوديتهاي خاك، آب و مديريت بر پتانسيل تابشي - حرارتي حاصل ميشود، پس ميتوان با رفع محدوديتهاي قابل اصلاح خاك و ارتقا سطح مديريت، توليد فعلي (عملكرد زارعين) را افزايش داد و به سقف توليد پيشبيني شده رساند.