تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 7 اولاول 1234567 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 65

نام تاپيک: Final Fantasy VII: Advent Children / نجات کودکان

  1. #41
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    سلام
    مطلبي رو كه قصد دارم بنويسم از كليك ضميمه رايگان جام جم گرفته شده:
    شماره 66/يكشنبه 17 مهر 1384/سال ششم/ضميمه شماره 1552

    ملاقات دوباره شخصيت ها در انيميشن FFVII
    بازگشتي شايسته

    همين كه سال پيش براي اولين بار خبردار شديم اسكواير سافت مشغول ساخت يك انيميشن سه بعدي بر اساس شخصيت هاي فاينال فانتزي 7 است فهميديم انتظار كشيدن براي ديدن ان و ملاقات دوباره با كلود وسفيروث يك صبر طاقت فرساست مدتي پيش اين صبر بلاخره تمام شد وتوانستيم فاينال فانتزي 7:فرزندان ظهور را بلاخره ببينيم و به اين نتيجه برسيم كه زيباترين تجربه بصري عمرمان را ديده ايم.
    به چند دليل درباره اين فيلم انيميشن در اين صفحه صحبت مي كنيم دليل مهمش اين است كه فرزندان ظهور كاملا براي مخاطبان بازي هاي رايانه اي ساخته شده خصوصا كساني كه بازي هاي نقش افريني دوست دارند ومطمئنا چند بار شماره فاينال فانتزي 7 را تمام كرده اند مخاطب غير بازيكن احتمالا از نيمي از اتفاقاتي كه جلوي چشمش رخ مي دهد چيزي نمي فهمد اين انيميشن يك ساعت ونيمي تنها روي UMD عرضه شده و فعلا نسخه هاي تبديل شده اي از ان روي DVD هم وجود دارد.عدم حضور اكران سينمايي هم خاص بودن مخاطب ها را تائيد مي كند.
    فرزندان ظهور كاري را انجام داده كه سالها طرفداران بازيهايي مانند متال گير در انتظار ان بودند: يك تجربه كاملا سينمايي از شخصيت هاي بازي در حين بازي.داستان فيلم برخلاف سناريوهاي فاينال فانتازي كاملا سرراست و خالي از هرگونه پيچيدگي است.داستان تنها بهانه اي بوده كه سازنده ها قدرت وحشتناك انيميشن سازي و طراحي مبارزاتشان را به رخ ما بكشند و ما هم در اين ميان با شخصيت هايي كه دلمان برايشان تنگ شده دوباره ديدار كنيم. دوسال بعد از شكست سفيروث، كلود در آشوب روحي ناشي از مرگ اريس و مبارزه ي نهايي با سفبروث به سر ميبرد.اوضاع در ميدگار روبه راه نيست و صدمه اي كار هاي سفيروث به زمين و انرژي آن وارد كرده باعث رواج بيماري غير قابل درماني بين مردم آن شده است كلود هم از اين بيماري رنج ميبرد.
    برخلاف چيزي كه ممكن است همه ي ما فكر كرده باشيم و نيمي از آن هم ناشي از تبليغات احمقانه و بزرگي است كه بازيهايي مانند متال گير معمولا انجام ميدهند،هيچ اتفاق غير عادي در داستان اتفاق نمي افتد.سفيروثي در كار نيست كه دوباره زنده شود و باز گردد.سازنده ها هيچ قصدي در گمراه كردن شما در داستان ندارند: آن شخصيت مرموز ويلچر سواري كه همه متفق القول گفتند سفيروث است همان دقيقه ي اول داستان هويتش معلوم ميشود روفوس رييس شركت شينرا.
    ادامه داستان هم به همين سر راستي است و سازنده ها كاملا با شما روراست هستند: يك گروه جنايتكار سه نفره آرامش شهر را به هم زده اند.كاداج رهبر اين گروه در جستجوي بقاياي سلولهاي جنوا ( موجود ساخته شينرا كه سفيروث محصول آن بود) هستند تا جنوا را دوباره احيا كنند و بتوانند باري ديگر موجودي همانند سفيروث را به وجود آورند.
    سه چهارم زمان اين انيميشن سريع و پويا،پر از زد و خورد ها و مبارزات بين شخصيت هاي بازي است كه شما را كاملا ميخكوب مكند.همه چيز انقدر سريع اتفاق مي افتد كه كساني كه اهل بازي نباشند نميتوانند با اين سرعت كنار بيايند و بفهمند چه اتفاقي پيش رويشان در حال رخ دادن است.
    تمام عناصر مشهور بازي مانند دريك Beak limit ها،Material ها و حتي موسيقي برد بعد از مبارزه در اين انيميشن حضور دارند و در همه حال به شما القا ميكنند كه مشغول تماشاي يك بازي نقش آفريني هستيد نه يك فيلم.
    فاينال فانتزي 7 بدون سفيروث شايد از متال گير بدون اسنيك هم بدتر باشد اما خوشبختانه سفيروث هيچ بازگشت عجيب و غريب و پر صدا صدايي ندارد.سفيروث مرده.در مبارزه نهايي بين كلود و كاداج،پس از اينكه كاداج به سلولهاي باقيمانده جنوا تركيب ميشود،قدرت زيادي پيدا ميكند و ظاهرا شبيه سفيروث ميشود البته اين تنها ظاهري از سفيروث است و شايد در ذهن كلود اين مبارزه اتفاق ميافتد،چون مبارزه نهايي را بجز كلود كسي نميبيند و در پايان پس از شكست سفيروث،جسد كاداج است كه در دست هاي كلود باقي ميماند.
    داستان چيزي براي ياد دادن ندارد كه بخواهيد از ما راجع به تعريف كردن پايان آن ايراد بگيريد.فرزندان ظهور را بايد براي جلوه هاي بصري فوق العاده اش نگاه كنيد.براي طراحي حركت بي نظيرش ببينيد كه در طول بيش از يك ساعت مبارزه حتي يك حركت تكراري در ان ديده نميشود و براي معجزه جادوگران اسكوايرانيكس در ساخت شخصيت ها و مححيط هاي سه بعدي بي نظير.
    اين قسمت هم توي همون صفحه،يك گوشه كناري نوشته بود.گفتم بخونيدش بد نيست:
    احتمالا از سبك نوشتاري مقاله فاينال فانتازي ميتوانيد حدس بزنيد نويسنده ي آن چقدر از ديدن اين انيميشن هيجان زده بوده! ما را كه ديوانه كرد. سه چهار بار مجبور شديم همه اش را ببينيم.اما لطفا از ترجمه نام بازي ايراد نگيريد.
    درست است كه ترجمه خوبي نيست،اما بهترين عبارتي بود كه توانستيم از ميان اين همه عبارت هاي بي معني و عجيب و غريب معادل Advent children پيدا كنيم كه البته بعد ار تماشا كردن فيلم بود.به هر حال پيشنهاد ميكنيم حتما اين شاهكار را ببينيد.
    منم قبل از اینکه انیمیشن رو ببینم اینو خوندم نقد خوبیه

  2. #42
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    قسمت 6:

    4 سال قبل از FF7:

    # Sephiroth متوجه می شود که با افکارش قادر به کنترل کلونی های مورد آزمایش Hojo است. همینطور متوجه می شود قادر به تاثیرگذاری روی Cloud نیز هست. [FF7]

    # Shinra تصمیم می گیرد راکتور Mako را در شهر Corel بسازد. Scarlet بعنوان رهبر پروژه انتخاب می شود. مردی بنام Dyne با این طرح مخالفت می کند اما بهترین دوستش Barret Wallace او را متقاعد می کند و راکتور Mako ساخته می شود.[FF7]

    # یک روز زمانی که Barret و Dyne خارج از شهر هستند حادثه ای در راکتور اتفاق می افتد و مردم شهر از بین رفته و شهر آتش می گیرد. Myrna همسر Barret و Eleanor همسر Dyne کشته می شوند اما دختر تازه متولد شده Dyne بنام Marlene زنده می ماند. آن دو سعی می کنند به شهر بازگردند اما Scarlet مانعشان می شود. Dyne سقوط کرده اما Barret زنده می ماند. [FF7]

    # Dyne پس از سقوط زنده می ماند درحالیکه Barret از این موضوع بی خبر است. هردوی آنها از واقعه پیش آمده خشمگین اند. Dyne بازوی ازدست رفته اش را با مسلسل جایگزین می کند. پس از سقوط مغز او رو به زوال رفته و تبدیل به فردی نامتعادل می شود. [FF7]

    # مجتمع سرگرمی Gold Saucer روی خرابه های شهر Corel ساخته می شود و شهر قدیمی Corel به زندان Corel تبدیل می شود. نجات یافته گان حادثه به شمال مهاجرت می کنند و شهر جدیدی بنام Corel شمالی می سازند. [FF7]

    # Dyne به زندان Corel رفته و زمام امور آنجا را بدست گرفته رییس آنجا می شود. Barret همراه Marlene به شهر Midgar می رود و گروه AVALANCHE, را تشکیل می دهد تا با Shinra مقابله کند. [FF7]

    4 - 0 سال قبل از بازی FF7:

    # Yuffie با خشم Wutai را ترک می کند و بدنبال Materia می رود. او عقیده دارد آوردن Materia به Wutai از آنجا محافظت خواهد کرد. [FF7]

    # Nanaki توسط Hojo دستگیر می شود و برای آزمایشات او استفاده می شود. Hojo به او داغ "Red XIII" می زند. [FF7]

    # Cloud اکنون کاملا بهبود یافته اما هنوز کم حرف و گوشه نشین است و در آرزوی خروج از Midgar به سر می برد. Tifa او را متقاعد می کند که به گروه AVALANCHE بپیوندد.

    سال 0 : وقایع بازی FF7:

    # اولین ماموریت Cloud در AVALANCHE از بین بردن راکتور بخش 1 است. Cloud و Barret در گذاشتن بمب و از بین بردن راکتور موفق عمل می کنند. در راه بازگشت Cloud دختر گلفروش ( Aeris) را ملاقات می کند. [FF7]

    # والدین Denzel به بخش 5 مهاجرت می کنند.

    # AVALANCHE دومین عملیاتش را در راکتور بخش 5 انجام می دهد. رییس جمهور Shinra آنها را دیده و ربات جدیدش را برای نابودی آنها جلو می فرستد.آن ها ربات را نابود می کنند اما انفجاری سبب می شود که Cloud از سقف کلیسا به بخش 5 سقوط کند جایی که Aeris او را می یابد. انفجار سبب مرگ والدین Denzel شده و او سرگردان می شود.[AC]

    # Reno سربازان Shinra را به کلیسا می فرستد تا Aeris را دستگیر کنند اما او با کمک Cloud می گریزد و به خانه Aeris می روند و Cloud با Elmyra آشنا می شود. Cloud می فهمد که تنها راه بازگشتش به بخش 7 از راه Wall Market در بخش 6 است. Aeris می خواهد همراه Cloud برود اما او سرباز می زند. [FF7]

    # Don Corneo پسری که در Wall Market زندگی می کند از Heidigger ( رییس جوخه بازجویی Shinra ) دستور می گیرد که محل Barret را کشف کند. Barret موضوع را می فهمد و موافقت می کند که Tifa بعنوان یکی از دختران وارد حرمسرای Corneo شده و درباره او اطلاعات کسب کند. [FF7]

    # Cloud وارد بخش 6 می شود ولی در آنجا Aeris را می یابد که منتظر اوست. قبل از آنکه آن ها به Wall Market بروند Tifa را در کالسکه ای می بینند و Cloud تصمیم می گیرد از موضوع سردرآورد. [FF7]

    # Cloud و Aeris موضوع Corneo را می فهمند. Aeris تصمیم می گیرد وارد حرمسرا شود اما Cloud مخالفت می کند بنابراین Aeris پیشنهاد می کند که Cloud با پوشیدن لباس دخترانه وارد حرمسرا شود. Cloud با استفاده از این ترفند وارد شده و Tifa را نجات می دهد. آنها متوجه می شوند Shinra قصد دارد تمام بخش 7 را برای از بین بردن گروه AVALANCHE نابود کند.Corneo آنها را به فاضلاب انداخته هیولای خانگی اش را به سراغ آنها می فرستد. [FF7]

    # آنها هیولا را شکست می دهند و از راه فاصلاب خود را به ایستگاه مترو می رسانند و متوجه جنگی می شوند که در بخش 7 رخ داده و Barret و سایر اعضای AVALANCHE درگیر جنگ اند. Aeris برای درمان مجروحان باقی می ماند او Marlene را یافته و به خانه اش در بخش 5 می فرستد اما خودش توسط Tseng دستگیر می شود. در همین حین Reno از گروه Turk ها سبب انفجار منطقه می شود. Cloud, Tifa و Barret نجات پیدا کرده اما بقیه اعضای AVALANCHE در اثر انفحار از بین می روند. [FF7]

  3. #43
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mmevooba's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    235

    پيش فرض دانلود!

    تیز فاینال فانتزی ورسوس 13 که در سال 2006 منتشر شده است حجم تقریبی 12 مگابایت

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  4. #44
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    قسمت 7:

    # Barret به خانه Aeris رفته و Marlene را در آنجا می یابد که تحت مراقبت Elmyra است و از آنها می خواهد سریعا ازMidgar فرار کنند.اعضای گروه AVALANCHE از طریق Wall Market به بخش 0 می روند و برای نجات Aeris وارد Shinra HQ می شوند. Mayor Domino شخصی که توسط Shinra مورد سواستفاده قرار گرفته به آنها کمک می کند. [FF7]

    # در طبقه 66 آنها متوجه نقشه ای برای نابودی بخش 7 می شوند و برای اولین بار Hojo را ملاقات می کنند. آنها او را دنبال می کنند تا جایی که Cloud بدن بدون سر JENOVA را که از Nibelheim آورده شده در آنجا می یابد. پس از آن Aeris که در کنار او یک محفظه قرار گرفته می بینند. Hojo سعی می کند Aeris را داخل محفظه ای بکند که در آن یک هیولای عجیب قرمز رنگ قرار دارد اما Barret آن را منفجر می کند و واکنشی رخ می دهد . Hojo سریعا محفظه را باز می کند اما توسط هیولای قرمز رنگ که همان Nanaki/Red XIII است مورد حمله قرار می گیرد.

    # گروه Turk ها به طبقه 66 رسیده و آن ها را دستگیر می کنند. رییس جمهور Shinra آنها را زندانی می کند. کلونی Sephiroth شب هنگام به آنجا رسیده و همه از جمله رییس جمهور Shinra را می کشد و باقیمانده بدن JENOVA را با خود می برد. Rufus پسر رییس جمهور جانشین او می شود. Cloud هنگام فرار با Rufus مواجه می شود اما Rufus با هلیکوپتر فرار می کند.

    # Cloud و Tifa به بقیه ملحق شده و از آنجا می گریزند.در بیرون از شهر Midgar دور هم جمع می شوند و Cloud به آنها می گوید که باید بدنبال Sephiroth بگردند. [FF7]

    # آنها Tseng, Rude و عضو جدید از Turk ها بنام Elena را ملاقات می کنند او به انها می گوید که Sephiroth در Junon دیده شده.[FF7]

    # Cloud به Junon می رود و در آنجا دختری بنام Priscilla به همراه دوست دلفینش را از دست اژدهای دریایی نجات می دهند. Cloud خود را بجای نگهبان جا زده و وارد دسته خوش آمد گویی به Rufus می شود. در همان لحظه بقیه اعضای گروه خودشان را بجای ملوان جا زده وارد یک کشتی حمل بار می شوند و پس از پایان رژه Cloud را با خود می برند.

    # Sephiroth ( یا بهتره بگیم کلونی ای که توسط Sephiroth کنترل می شود) کشتی باری را شناخته و JENOVA به آنها حمله می کند ولی پس از جنگی که رخ می دهد به سرعت ناپدید می شود.

    # Cloud و بقیه وارد دهکده Costa del Sol می شوند و Hojo را در آنجا می یابند اما Hojo به آنها می گوید که به کوهستان Corel بروند.

    # آنها بر طبق گفته Hojo عمل کرده به Corel شمالی می روند یعنی جایی که سال ها پیش با اشتباه Barret به آتش کشیده شد. Barret از یادآوری آن موضوع خشمگین و افسرده می شود و Aeris پیشنهاد می کند به Gold Saucer بروند که یک پارک بزرگ تفریحی است. در آنجا یک گربه عروسکی بنام Cait Sith را ملاقات می کنند که توسط Reeve ( شهردار Shinra) کنترل می شود و در حقیقت یک جاسوس است.

    # Barret به زندان رفته و Dyne را در آنجا ملاقات می کند و Dyne به او حمله می کند. Barret او را شکست می دهد و Dyne برای آخرین بار خود را از دره به پایین پرت می کند. او به Barret یک طوق می دهد. تنها راه بازگشت آنها برنده شدن در مسابقه Chocobo است و Cloud برای انجام آن انتخاب شده و مسابقه را می برد.

    # آنها به جنوب رفته و Reno و Rude را که توسط Cait Sith فرستاده شده اند ملاقات می کنند سپس به راکتور از کار افتاده آنجا رفته و Scarlet و Tseng سعی می کنند materia را از داخل آن بردارند اما چیزی آنجا نیست. آنها همچنین والدین Zack را ملاقات می کنند اما Cloud اصلا Zack را بخاطر نمی آورد.

    # Red XIII آنها را با پدربزرگش Bugenhagen آشنا می کند. Bugenhagen آرزو دارد Red XIII همراه Cloud برای شکست Sephiroth برود اما ابتدا می خواهد حقیقت را در مورد پدرش به او بگوید.

    # او Red XIII و Cloud و بقیه اعضای گروه را به راهروی ممنوعه می برد و چهره سنگ شده پدرش را به او نشان می دهد و پس از گفتن حقیقت Red XIII همراه Cloud برای شکست Sephiroth می رود.

    # Cloud و بقیه گروه به Nibelheim می رسند. در آنجا هیچکس آنها را نمی شناسد. آنها به قصر Shinra می روند و در انجا Sephiroth را ملاقات می کنند. ( یک کلونی دیگر از Sephiroth )

    # Cloud کلید اتاقی را که Vincent در آنجاست می یابد و از او می خواهد در جنگ برای شکست Sephiroth و Hojo به او کمک کند.

  5. #45
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    قسمت 8:

    # Cloud و بقیه گروه از طریق کوهستان Nibel به شهر Rocket وارد می شوند و در آنجا با رییس جمهور Rufus و Palmer روبرو می شوند که سعی دارند Cid را مجبور کنند که Bronco را به آنها بدهد اما Cid قبول نمی کند و همراه Cloud سوار بر Bronco می گریزد اما سربازان Shinra آن را هدف گرفته و باعث سقوط آن می شوند.

    # یک اسلحه ساز درباره یک معبد قدیمی به Cloud می گوید و اینکه Black Materia در آنجاست. Materia ی سیاه قدرت فراخوانی Meteor را دارد که یک قدرت مخرب است. و اینکه برای ورود به معبد به یک کلید احتیاج دارند.

    # Dio صاحب Gold Saucer کلید را دارد و درصورتیکه Cloud در میدان نبرد بجنگد حاضر است آن را به آنها بدهد. Cloud اینکار را می کند و Dio نیز به گفته خود عمل می کند اما آنها در Gold Saucer گیر می افتند. Cait Sith آنها را برای استراحت به یکمسافرخانه می برد

    # Cloud نیمه های شب توسط Aeris بیدار می شود و متوجه می شود Cait Sith همراه کلید گریخته است. آنها او را دنبال کرده و گیر می اندازند اما او کلید را به سمت Tseng می اندازد که سوار بر هلیکوپتر است. Cloud او را تهدید می کند اما Cait Sith قسمتی از صدای Marlene را پخش می کند که توسط Shinra ربوده شده.

    # Cait Sith از Cloud می خواهد که او را هم با خود به معبد ببرند هرچند Shinra قبل از آنها آنجا خواهد بود اما آنها برای یافتن Sephiroth چاره ای جز رفتن به انجا ندارند. Cloud سرانجام موافقت می کند.

    # در معبد قدیمی آنها Tseng را می یابند که توسط کلونی Sephiroth زخمی شده . Sephiroth به عمق معبد وارد شده و Cloud و Aeris او را دنبال می کنند. Aeris متوجه صدایی از درون معبد می شود که با او درباره Black Materia صحبت می کند. کلونی Sephiroth آنها را می بیند و به آنها می گوید که اگر Meteor را فرابخواند زمین انرژی زیادی به سمت او آزاد می کند .

    # آنها Black Materia را می یابند که درون یک پازل عجیب قرار دارد و برداشتن Black Materia سبب فروریختن آن خواهد شد. Cait Sith تصمیم می گیرد که این کار را انجام دهد . معبد فرو می ریزد .

    # Cloud موفق می شود Black Materia را بردارد اما Sephiroth او را کنترل کرده و مجبورش می کند که آن را به یکی از کلونی های او بدهد. Cloud ناخودآگاه به سمت Aeris حمله می کند اما Cait Sith جلوی او را می گیرد.

    # اکنون Black Materia در دستان Sephiroth است. Aeris تصمیم می گیرد به سرزمین فراموش شده سفر کند. او به Cloud درباره رویایی که دیده می گوید.

    # Cloud او را تا دهکده Bone تعقیب می کندکه راه ورود به Sleeping Forest است که آنجا نیز به شهر فراموشی منتهی می شود. شب هنگام که مسیر به سمت water altar باز می شود و ناگهان Aeris را درآنجا مشغول دعا خواندن می یابد. کلونی Sephiroth با شمشیرش به Aeris حمله کرده و او را می کشد White Materia از دست او به داخل آب افتاده و فعال می شود اما Sephiroth اصلی که در Crater شمالی است به طریقی جلوی نیروی آن را می گیرد. Cloud جسد Aeris را دفن می کند.

    # Cloud کلونی Sephiroth را تعقیب می کند تا به مسافرخانه Icicle می رسد و مدارکی راحع به دکتر Gast و Ifalna می یابند و Elena را ملاقات می کنند. Elena مانع خروج آنها از روستا می شود. او Cloud را در مرگ Tseng مقصر می داند و با او مبارزه می کند.

    # آنها به سمت کوهستان Gaea می روند. در نوک قله سرانجام Crater شمالی را می یابند. جایی که کلونی های Sephiroth به او می پیوندند.

    # Rufus, Scarlet و Hojo به Highwind (کشتی هوایی Shinra ) می رسند و محل اسلحه ها را می یابند. Cloud که می ترسد Sephiroth دوباره کنترل او را بدست گیرد Materia را به یکی از اعضای گروه می سپارد.

    # Sephiroth سعی می کند Cloud را گیج کند. در واقع Sephiroth به او حقیقت را می گوید: او در Nibelheim جزو SOLDIER *نبوده است* . افکار Cloud دوباره تحت تاثیر Sephiroth قرار می گیرند. در همین حین بقیه اعضای گروه سر می رسند و Black Materia را به Cloud می دهند. Cloud قادر به ایستادگی در برابر قدرت ذهنی Sephiroth نیست و Black Materia را بداخل Mako یعنی جایی که بدن حقیقی Sephiroth قرار دارد پرتاب می کند. Sephiroth بسرعت Meteor را فرامی خواند. بقیه اعضای گروه به سمت Highwind فرار می کنند. 5 اسلحه فعال شده اند. Sephiroth با نیرویی که اطراف Crater شمالی آزاد می کند مانع از ورود افراد به داخل می شود.

    # Tifa و Barret دستگیر می شوند و به Junon برده می شوند. Cait Sith به Barret کمک می کند تا فرار کند اما برای نجات Tifa از اتاق گازی که در آن حبس شده دیر شده است اما قبل از انفجار یکی از 5 اسلحه Junon را هدف گرفته و سبب آزاد شدن Tifa از اتاق می گردد.

  6. #46
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    Ar@m جان پيغام خصوصي اون فروم رسيده به دستت.البته من نفرستادم
    آره رسید ولی هنوز نرفتم تو از کجا می دونی پس؟

  7. #47
    Banned Maximillion's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    447

    پيش فرض

    دو سه نفر از برو بچ PT برام پیغام دادن و ما رو هم به این فروم دعوت کردن،ما هم فعلا فقط عضو شدیم،هنوز هیچ پستی ندادیم.یکی رو هم با نام Aram اونجا دیدم فکر کردم شمایید.
    جای خوبی برای انیمه بازها هست.والپیپر و بازی و live action و آموزش زبون ژاپنی و ... .

  8. #48
    حـــــرفـه ای Amin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    13,662

    پيش فرض

    دو سه نفر از برو بچ PT برام پیغام دادن و ما رو هم به این فروم دعوت کردن،ما هم فعلا فقط عضو شدیم،هنوز هیچ پستی ندادیم.یکی رو هم با نام Aram اونجا دیدم فکر کردم شمایید.
    جای خوبی برای انیمه بازها هست.والپیپر و بازی و live action و آموزش زبون ژاپنی و ... .
    سلام
    دمشون گرم
    پس به جز اینکه میان مطالب ما رو میدزدن به اسم خودشون میزارن تو سایتشون کارهای دیگه ای هم بلدن انجام بدن

    یوزر دزدی !!
    میان کاربرای فعال ما رو هم ببرن
    ایول واقعا !

    هم شعر دزدها میان اینجا هم شاعر دزدها
    یکی که مطالب منو جاهای دیگه کپی کرده بود ادعا کرده بود من امین مدیر انجمن پی سی هستم !!

    دست از این کارا وردارین

  9. #49
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    2deep4u
    پست ها
    3,728

    پيش فرض

    حالا اون Aram که می گی ادعا نکرده باشه که منم وگرنه می رم دعوا شوخی هم ندارم

    حالا جهت اینکه از بی مصرفی در بیاد:

    دانلود بازی برای پی سی:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  10. #50
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض

    بعضي از شخصيت هاي فاينال فانتزي 7 :


    Cloud ............... Tifa ............... Barret ............... Aeris


    ...
    اين هم Reno در بازي و انيمي


    اين دومين باري است كه كلود با اريس روبه رو مي شود ، بار اول كلود هنگام از بین بردن راکتور بخش 1 و در راه بازگشت و در هياهوي AVALANCHE اريس را در حال گلفروشي مي بيند .
    اما آشنايي در كليسا ؛ بعد از ماموريت كلود در راكتور بخش 5 مبارزه كلود با ربات رئیس جمهور Shinra است كه با انفجار ربات و سقوط كلود به پايين ، او از سقف كليسا روي گلهايي كه آنجا روييده سقوط مي كند ...
    كليسا در انيمي با اين ذهنيت قداست بيشتري پيدا كرده است.



    همانطور كه مي دانيد حوادث انيمي مربوط به دو سال بعد از فاينال فانتزي 7 است ، پس بايد با دقت به چيزايي كه اول انيمي گفته ميشه و صحنه هاي معروفش دقت كنيد :

    جريان زندگي
    همون چيزي كه حيات همه عوالم رو كنترل ميكنه
    اون اساس همه دنياها و حيات در سياره هاست
    مجموعه شينرا راهي براي بهره گيري از جريان زندگي به عنوان يك ذخيره گرانبها پيدا كرد
    و به خاطر اون ما توانايي زندگي بي دردسر و سرشار از شادابي رو به دست آورديم
    ولي به مرور زمان اين شرايط كمرنگ شد
    مردم زيادي پيدا شدند كه عقيده داشتند شينرا سعي داره تا نيروهاي خودش رو صرف مقابله با مخالفاش بكنه
    شينرا نيروهاي ويژه اي با نام جنگجو داشت
    اونا همون كسايي بودند كه مدتها قبل جنوا (JENOVA) رو كه از آسمون اومده بود و قصد داشت دنيا رو نابود كنه دستگير و دفن كردند
    يكي از اون جنگجوها سفيروث (Sepherot) نام داشت ، اون تو كارش استاد بود
    ولي وقتي فهميد كه درنتيجه يك آزمايش وحشتناك به وجود اومده از شينرا متنفر شد
    و كمي بعد از همه متنفر شد ؛ هم شينرا و هم تمام كساني كه مقابلش ايستادند
    نفرت سفيروث باعث شده بود تا تصميم بگيره دنيا رو نابود كنه و جنگجوها هم سعي داشتند جلوشو بگيرند
    جنگ و درگيري هاي زيادي به وجود اومد و تو هر جنگ خسارت زيادي مي ديديم
    تا اينكه كسي كه من دوستش داشتم قسمتي از جريان زندگي شد
    و در يك روز ، يك روز سرنوشت ساز خود دنيا با قدرتش به تمامي جنگها پايان داد
    دنيا از جريان زندگي به عنوان يك سلاح استفاده كرد
    جريان زندگي در تمام دنيا فوران كرد تا به جنگها ، جاه طلبي ها و اندوه ها پايان بده
    اون همه بدي ها رو تو خوش بلعيد ، طوري كه ديگه هيچ جاي نگراني وجود نداشت
    همه اين اتفاقات دو سال پيش افتاد
    .
    .
    .
    ولي دنيا به نظر خيلي ناراحتتر از اون چه فكرشو ميشه كرد مياد
    و همش به خاطر بيماري زخم كيهانيه


    ..............
    ادامه دارد ...
    Last edited by Morteza4SN; 22-09-2008 at 15:03.

  11. 2 کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •