ساز زندگی دیگر با ما نمی سازد
ساز زندگی دیگر با ما نمی سازد
قضاوت ، شلیک بی صدا
خواستیم بریم بیرون چرخی بزنیم که پنچر شدیم
پر و بال دلم که بیادت آتش میگیرد،ققنوس هم که بیاید،چه فایده!
"خواستم با نبودنت بسازم،حیف که سازم شکست"
چشماش چپ بود که دلیل تصادفش شد انحراف به چپ
دوربین بود اون دور دورا رو می دید
" در دلم ،دردیستــــ ، که همه درد ها را مرهم می شود "
همیشه باور نکردنی ها به باور خاطرها می پیوندند
وقتی گل را بو ایدم.به بوی پیراهن تو خیانت کردم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)