تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 13 اولاول 123456789 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 127

نام تاپيک: موسیقی سنتی

  1. #41

  2. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    همنوازي دف،‌ ني، تمبك:
    ريتم اجرا: دو چهارم
    حجم فايل: 2.58 مگابايت

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    همنوازي دف، ني،‌ تمبك و دايره
    ريتم اجرا: شش چهارم نقطه دار
    حجم فايل: 2.03 مگابايت

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    همنوازي دف،‌ ني، تمبك
    ريتم اجرا: شش چهارم نقطه دار
    حجم فايل: 2.79 مگابايت

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    همنوازي دف، ني، تمبك
    ريتم اجرا: دو چهارم
    حجم فايل: 3.10 مگابايت

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  4. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #43
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض استاد غلامحسين بنان

    "استاد غلامحسین بنان" در ارديبهشت ماه سال 1290 خورشيدی در تهران خيابان "زرگنده"

    (قلهک)،در خانواده اي متمول و صاحب جاه، به دنيا آمد. پدرش "كريم خان بنان الدوله نوری" و

    مادرش دختر شاهزاده محمد تقی ميرزاركنی (ركن الدله) برادر ناصرالدين شاه يا پسر محمد شاه

    قاجار بود. از شش سالگی بنا به توصيه استاد "نی داود" به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پيانو

    پرداخت و در اين راه از راهنمايی های مادرش كه پيانو را بسيار خوب می نواخت بهره ها گرفت،

    اولين استاد او پدرش بود و دومين استاد، مرحوم "ميرزا طاهر ضياءذاكرين رثايی" و سومين

    استادش مرحوم "ناصرسيف" بوده اند. بنان در سال 1321 خوانندگی را در راديو آغاز كرد، درآن

    زمان، شادروان روح الله خالقی مسوليت راديو را بر عهده داشت، روزی كه بنان با عبدالعلی وزيری

    جهت امتحان به راديو می روند در دفتر روح اله خالقی، ابوالحسن صبا هم نشسته بوده، از بنان

    مي خواهند كه برای ايشان قطعه ای بخواند و او « درآمد سه گاه» را آغازمی كند و صبا هم با

    ويلن او را همراهی می كند. هنوز « درآمد» تمام نشده بود كه خالقی به صبا می گويد:"شما

    نواختن ويولن را قطع كنيد" و به بنان اشاره می كند «گوشه حصار» را بخواند و بنان بدون اندک

    مكثی ، با چنان مهارت و استادی « درآمد حصار» را می خواند و به «سه گاه» فرود می آيد كه

    روح اله خالقی بی اختيار برخاسته و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آينده وی را در هنر آواز

    درخشان پيش بينی می كند. صدای بنان، بسيار لطيف و شيرين، زيبا و خوش اهنگ بود، كوتاه

    می خواند ولی درهمين كوتاهی، ذوق و هنر بسيار نهفته است، غلت ها و تحريرهای او چون

    رشته مرواريد غلطانی، به هم پيوسته و مانند آب روان است. از سال1321 صدای "غلامحسين

    بنان" ، همراه با همكاری عده ای از هنرمندان ديگر از راديو تهران به گوش مردم ايران رسيد و

    ديری نگذشت كه نام بنان زبانزد همه شد و شيفتگان فراوانی در سراسر كشور پيدا كرد. خالقی

    او را در اركستر انجمن موسيقی شركت داد و با اركستر شماره یک نيز همكاری خود را شروع كرد

    و از بدو شروع برنامه هميشه جاويد "گلهای جاويدان" بنا به دعوت استاد ارجمند داود پير نيا با آن

    همكاری داشت. بنان در طول فعاليت هنری خود، حدود 450 آهنگ اجرا كرد و انچه كه امتياز

    مسلم صدای او را پديد می آورد، زير و بم ها و تحريرات صدای اوست كه مخصوص به خودش

    است. بنان نه تنها در آواز قديمی و كلاسيک ايران استاد بود، بلكه در نغمات جديد و مدرن ايران

    نيز تسلط كامل داشت. تصنيف زيبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترين معرف اين ادعاست.

    غلامحسين بنان به سال 1315 خورشيدی به سمت بايگان در اداره كل كشاورزی استخدام شد و

    بعد از چندی به شركت ايران بار كه مركز آن در اهواز بود منتقل گشت. پس از چند سال به

    معاونت آن اداره منصوب شد. در سال 1321 به تهران آمد و بنا به پيشنهاد مرحوم "فرخ" كه وزير

    خواربار بود، به سمت منشی مخصوص وزير به كار پرداخت.

    بعد از تغيير كابينه، به اداره كل غله و نان منتقل شد و چندی كفالت اداره دفتر و كارگزينی و

    مدتی هم مسؤوليت تحويل كوپن نان تهران را بر عهده داشت. در سال 1332 به پيشنهاد

    شادروان خالقی به اداره كل هنرهای زيبای كشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان

    موسيقی ملی به كار مشغول شد و در سال 1334 ريئس شورای موسيقی راديو شد. بنان در

    سال 1336 ه_ش در یک سانحه اتومبیل چشم راست خود را از دست داد. در سال 1346 نیز به

    عنوان اعتراض بر ابتذال خوانی در رادیو،خواندن را کنار گذاشت و زمان "قطبی" به طور کلی از

    رادیو قهر کرد و خانه نشین شد. غلامحسين بنان از ابتدا در برنامه های گل های جاويدان و گل

    های رنگارنگ و برگ سبز شركت داشته كه رهاورد اين همكاری ها ده ها برنامه گل های

    جاویدان، گل های رنگارنگ و برگ سبز است و برنامه های متعدد و گوناگون ديگری كه از اين

    خواننده بزرگ و هنرمند به يادگار مانده است. غلامحسين بنان مدت ها بود كه مبتلا به ناراحتی

    جهاز هاضمه شده بود و از طرف ديگر حنجره اش نيز آمادگی بيان نيازهای درونيش را نداشت و به

    همين دليل اندک اندک از خواندن اجتناب ورزيد و از صحنه هنر كناره كشيد و ديگر حدود بيست

    سال آخر عمر را تقريبا فعاليت چشم گيری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بيشتر

    رنجور می كرد و متاسفانه كوشش های پزشكان و خاصه مراقبت ها و از خود گذشتگی های

    "پری بنان" همسر وفادارو مهربانش هم مؤثر نيفتاد و سرانجام درساعت 7 بعدازظهر پنجشنبه

    هشتم اسفندماه سال 1364 خورشيدی در بيمارستان ايرانمهر قلهك جهان را بدرود گفت. گفتنی

    است وی در آواز به مکتب علینقی وزیری و روح الله خالقی گرایش داشت و یکی از هنر آموزان آواز

    در هنرستان موسیقی ملی و عضو ارکسترهای مختلف رادیو تهران بود. از جمله آثار او می توان

    به صفحات گرامافون همراه با نوازندگان مختلف و برنامه های رادیویی همراه با ارکستر گل ها و

    تکنوازان آن اشاره کرد. بهترین آثار او عبارتند از آواز دیلمان "تنها"،ماهور با پیانوی "رضا محجوبی"،

    همایون با "مرتضی محجوبی" و از دیگر تصانیف و قطعات این هنرمند برجسته می توان به کاروان،

    من از روز ازل، نوای نی، من بی دل، ساقی، آهنگ از "محجوبی"، دیدی ای مه آهنگ از

    "یاحقی"، مشتاق و پریشان، دیدار یار آهنگ از "وزیری"، حالا چرا آهنگ از "خالقی" اشاره کرد.

    "احمد ابراهيمی" و "کاوه ديلمی" از شناخته شده ترين شاگردان اين هنرمند برجسته به حساب

    می آیند. "مرتضی نی داوود" نخستین کسی بود که به استعداد او در پی برد، بنان به نواختن

    ارگ و خواندن تصنیف و گاهی آواز روی آورد. گاهی هم به تشویق مادرش از آموزشهای پسر خاله

    خود برخوردار می شد. در سال 1296ش در مهمانی بزرگی که بنان الدوله راه انداخته بود،

    غلامحسین شش ساله به پیشنهاد مادر پشت ارگ نشست و قطعه ای نواخت و تصنیفی خواند.

    کودک شش ساله خیلی مورد توجه تحسین مهمانها قرار گرفت، ازآن شب به بعد،که پدر به

    استعداد پسر پی برده بود،او را پیش استادان بزرگ برای آموزش موسیقی و آواز فرستاد. بنان

    موسیقی را از " مرتضی نی داوود" و آواز را از "میرزا ضیاء الدین رضایی" فرا گرفت و از آنها نکته ها

    آموخت و از ردیف های موسیقی ایرانی آگاهی کامل یافت. بنان اگر چه در مدرسه ثروت مشغول

    تحصیل بود. اما بیشتر توجه او به موسیقی و آواز بود. بعدها در انجمن موسیقی ملی با کلنل

    وزیری مشغول کار شد.بنان در این انجمن سالهای سال خواننده بود. بعدها از کلاسهای "روح الله

    خالقی"،"ابوالحسن صبا"و"مرتضی محجوبی" و دیگر هنرمندان بهره ها برد. بنان خود بارها گفته

    بود که من پیشرفت خود را در موسیقی مرهون صبا و خالقی می دانم. می گویند بنان بم ترین

    صدای مردانه را داشت و صدای او در ردیف آواشناسی،صوت متوسط بود. اما لطافت و قدرت صدا

    از ویژگیهای آوای او بود.بعدها به صلاحدید"کلنل وزیری" و "خالقی" ،صدایش را پایین تر هم آورد و

    چنین بود که صدایش گرم و گیرا و دل انگیز شد. " صبا" می گفت:"بعضی تحریر ها را هیچ کس به

    جز بنان نمی تواند درست بخواند" تحریر در اصطلاح موسیقی به معنی پیچیدگی در آواز ،کشش

    صدا ،غلت دادن آواز و پیراستن آواز از خشونت و زواید است. "فرهاد فخرالدینی" می گوید: "بنان

    به طرز عجیبی بر صدای خود مسلط بود و من هرگز ندیدم نتی را خارج ،یا کم و زیاد بخواند." بنان

    ذر انتخاب شعر و درست ادا کردن آن،بیش از اندازه دقت می کرد و در نتیجه وقتی شعر را می

    خواند آنچنان را آنچنان تر می کرد.

    بنان در انتخاب شعر و موسیقی ، سخت خوش سلیقه بود. " روح الله خالقی" می گوید: "صوت

    بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام" اگر به یکی از تصنیفهای بنان گوش

    بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان،شکستن کلمه، نابجا خواندن،درنگ یا شتاب بی جا

    در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی شود. اوج،جای خود را دارد و فرود هم .اینجاست

    که هنر تبلور پیدا می کندو بنان را در صدر می نشاند. نوع ادای کلمات ،جدا از آواز و همراهی

    موسیقی هم آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است. "علی تجویدی" می گوید: " مرا

    عاشقی شیدا" را هیچ خواننده ای توان اجرا نداشت جز بنان، که آنرا به درستی خواند و اجرا

    کرد.بنان علاوه بر شعر هایی که از سروده های " رهی معیری" از سروده های "نواب صفا" نیز

    استفاده می کرد: یاد باد آن همدلی،آن همدمی،آن همرهی ساز محجوبی و آواز بنان، شعر

    رهی از کارهای به جا مانده بنان می توان به" بوی جوی مولیان" در بیات اصفهان که "روح الله

    خالقی " آنرا ساخته بود اشاره کرد. کار دیگری که نام بنان را بر سر زبانها انداخت و تا امروز هم

    اعتبار خود را حفظ کرده است تصنیف زیبا و پر مفهوم "من از روز ازل" ساخته استاد" مرتضی

    محجوبی" در مایه سه گاه است.در سال 1319 ه_ش که رادیو تأسیس شد ،بسیاری از هنرمندان

    به رادیو دعوت شدند که در صدر آنها بنان بود.که در سال 1321 این همکاری را پذیرفت و در برنامه

    "گلهای جاویدان" ،"برگ سبز" و"گلهای رنگارنگ" که به همت شادروان" داوود پیر نیا" تهیه و

    تدوین می شد،عاشقانه به کار پرداخت.پس از آن بود که نام و آوازه بنان در همه جا پیچید و به

    عنوان یک آواز خوان و تصنیف خوان حرفه ای از شهرت جهانی برخوردار شد. بنان مردی مبادی

    آداب ،خوش لباس ،خوش بیان و بذله گو و مجلس آرا بود. موقع آواز خواندن همیشه لبخندی روی

    لبهای این هنرمند می شکفت. و می گفت:" این لبخند،قیافه مرا در هر حال برای بیننده و

    شنونده آوازم قابل تحمل تر می کند" خانه بنان در بلندیهای جمال آباد شمیران ،یادگارهای او را

    دارد. شاید هم اکنون نیز بتوان "حالا چرا" را در عشاق و بوسلیک ،"امروز مها خویش ز بیگانه

    ندانیم" را در ابوعطا،"به یاد صبا "را در سه گاه و "همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی" را در

    ماهور و هزاران اثر دیگر را را در آن سربالاییها شنید و لذت برد و هنر سحرآفرین او را تحسین کرد.

    بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،چندین بار از ایشان برای اجرای برنامه در رادیو دعوت به عمل آمد

    اما بنان دیگر حوصله آن سالها را نداشت. در سالهای آخر عمر تنها سرگرمی استاد خاطرات

    گذشته و گوش دادن به نوارهای زیبای خود بود. یاد و خاطره استاد بنان را می توانید در "نور و نوا"

    که به یاد او تدوین و پرداخته شده است زنده کنید و یاد تندیسی بیفتید که در خانه ،جای او را پر

    کرده است.

    سرانجام استاد بنان در ساعت45/6 بعد از ظهر هشتم اسفند سال 1364 در بیمارستان ایرانمهر

    به دیار باقی شتافت.

  6. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #44
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mehdi_bjt's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    277

    13 به خودتون بياين

    سلام
    به جاي اينكه بشينيد و ساز ايراني بزنيد بهتره روي تئوري موسيقي كشورمون كار كنيد و
    اونو از اين وضع افتضاح كنوني نجات بدين . من 4 سال موسيقي اصيل كار كردم و خيلي پشيمان
    هستم كه چرا وقتم رو تلف كردم . بايد از صفر شروع كنيم و وقتمون رو روي تحقيقات در زمينه
    موسيقي ايراني بذاريم.

  8. #45
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2

    پيش فرض

    سلام
    با تشكر از Dianella
    لطفاً اگه ميشه لينك دانلود مستقيم دف و (دف،‌ ني، تمبك و ...)
    يا توضيح درباره دانلودشون بگو

  9. #46
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام مجنون عزيزشما از صفحه اي كه باز ميشه از جدول دگمه free رو كليك كنيد و صبر كنيد تا ثانيه شمارش تموم شه بعد داخل جاي خالي كد داده شده رو وارد كنيد و دانلود شروع ميشه.
    موفق باشيد

  10. #47
    حـــــرفـه ای Babak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    9,154

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط mehdi_bjt
    سلام
    به جاي اينكه بشينيد و ساز ايراني بزنيد بهتره روي تئوري موسيقي كشورمون كار كنيد و
    اونو از اين وضع افتضاح كنوني نجات بدين . من 4 سال موسيقي اصيل كار كردم و خيلي پشيمان
    هستم كه چرا وقتم رو تلف كردم . بايد از صفر شروع كنيم و وقتمون رو روي تحقيقات در زمينه
    موسيقي ايراني بذاريم.
    دوست عزيز
    اين خودش يه مشکل بزرگ در کشور ما
    که از ديگران انتظار انجام کار ها رو داريم
    خطاب به ديگران صحبت نکنيد
    کاری که به نظرتون درسته رو انجام بدين
    اونی که نشسته و داره ساز ايرانی ميزنه فرهنگ موسيقيايي کشورش رو حفظ ميکنه يعنی يه کار عملی انجام ميده
    شما هم کار انجام بدين به جای انتقاد صرف
    من منتظر کارهای شما روی تئوری موسيقی ايران هستم
    ممنون

  11. این کاربر از Babak بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #48
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض بحثي درباره ي نام هاي گوناگون تنبك در طول تاريخ

    چكيده: تنبك از نظر نوازندگي (انگشت گذاري)، رنگهاي صوتي و ساختمان فيزيكي اش (در عين ظاهري ساده)، يكي از پيشرفته ترين و پيچيده ترين سازهاي كوبه اي پوستي دنيا محسوب مي شود، به ويژه كه در دهه هاي اخير با همت تنبك نوازان پيشرفت شاياني كرده است و در اين ميان بايد به حسين تهراني، پدر تنبك نوازي نوين ايران اشاره كرد، زيرا آغاز حركت با او بوده است. در اين مقاله هدف بررسي نام هاي گوناگون تنبك در طول تاريخ است.
    مقدمه: تنبك از نظر سازشناسي جزو "طبل هاي جام گونه" است و جالب است اشاره كنيم كه بنا بر پژوهش هاي اخير نگارنده، برخي از طبل هاي جام گونه، هم از نظر ساختمان فيزيكي و هم از نظر لغوي شباهت به تنبك ايران دارند. در اين مقاله نام هاي گوناگون تنبك در طول تاريخ بررسي شده و حتي به رد پاي تنبك ايراني در ديگر ممالك تا حد اطلاع نگارنده اشاره مي شود. همچنين در اين مقاله از پژوهش هاي ديگران استفاده شده و تا آنجايي كه امكان پذير بوده است، مراجع را ذكركرده ايم تا حقي از كسي پايمال نگردد.
    بحث لغوي: به طور كلي اطلاق كلمه ي "ضرب" به اين ساز كوبه اي پوستي ايراني غلط است، البته نه به خاطر عربي بودن اين واژه. اگر به فرهنگهاي گوناگون فارسي مراجعه كنيم، براي اين واژه معني هاي بسياري نوشته اند كه يكي از آنها "زدن" است. با در نظر گرفتن معني هاي گوناگون اين واژه، ممكن است بگوييم كه چون عمل "زدن" روي اين ساز انجام مي گيرد، آن را "ضرب" گفته اند. آنگاه بلافاصله اين پرسش مطرح مي شود كه مگر"سه تار" را كه آن هم يك ساز ايراني است، "نمي زنند"؟ پس چرا به آن "ضرب" نمي گويند. دكتر ضياءالدين سجادي (استاد دانشگاه) در مقاله بحث لغوي كتاب آموزش تمبك (تهراني)، ص 35، نوشته است: "... ضرب هم كه به اين آلت موسيقي گفته شده ظاهراً به مناسبت آن است كه اصول ضرب و آهنگ را با آن نگاه مي داشتند." و اين قول براي توجيه اين واژه به حقيقت نزديكتر است (بر گرفته از كتاب تنبك و نگرشي به ريتم از زواياي مختلف، نوشته ي بهمن رجبي) و در تتميم اين قول بايد بگوييم كه با "سه تار" و ساير آلات مشابه آن، "اصول ضرب و آهنگ" را نگاه نمي داشتند و فقط با تنبك (مهم ترين ساز كوبه اي پوستي ايران) و ديگر آلات مانند دف (معرب دپ) و دايره (با نام باستاني "داره") "اصول ضرب و آهنگ" را نگاه مي داشتند و غرض از نگهداري "اصول ضرب و آهنگ" همانا حفظ "ايقاع" (اصطلاح قديمي ريتم دوري) است و ايقاع در موسيقي حكم عروض را دارد در شعر، گرچه ضرورتاً "ايقاع" از عروض دقيق تر است. اسم پهلوي اين ساز "دُمبَلَگ" است. چنانچه در لغت نامه آمده است: "دمبلگ: يكي از سازهاي رايج در دربار خسروپرويز كه به صورت طبل كوچكي است. (از ايران در زمان ساسانيان، كريستن سن، ص 506)، صورت قديمي دمبك." در ضمن در كتاب چشم انداز موسيقي ايران نوشته ي ساسان سپنتا، ص 294 به نقل از كتاب خسروو غلام، تصحيح اون والا، ص 28 آمده است: "... قديميترين متني كه نام اين ساز آمده متن پهلوي "خسرووغلام" است كه به صورت "دُمبَلَك" به خط پهلوي ذكر شده است." همچنين در كتاب تنبك و نگرشي به ريتم از زواياي مختلف، نوشته ي بهمن رجبي، ص 15 آمده است: "دكتر مهدي فروغ در يكي از نوشته هاي خود، اشاره اي دارد به اينكه در دوران ساسانيان، به يك نوع ساز ضربه اي كه شبيه به تنبك امروزي بوده است، "دُنبَلَك" يا "دُمبَلَك" مي گفتند و "دنبك" و "دمبك" واژه اي است پهلوي، و احتمال دارد كه "دنبك" و "دمبك" صورت تغيير شكل يافته ي آن باشد." در همين كتاب به بيش از 20 نام گوناگون تنبك اشاره مي شود. آنچه مسلم است كثرت اين نام ها نشان از كاربرد اين ساز در زمان ها و مكان هاي گوناگون دارد. يكي از همين نام ها كه در فرهنگ هاي گوناگون اشاره شده است "تَبَنگ" مي باشد.


    دكتر محمد معين به نكته ي جالبي اشاره كرده است: "از شرح آنندراج چنين بر مي آيد كه "تنبك" و "دنبك" تغييري است از همان تبنگ..." در ضمن در كتاب ها و ديوان هاي شعر چندين شاعر به نام هاي گوناگون تنبك اشاره شده است كه ما به دو تا از آنان اشاره مي كنيم: "خدايا مطربان را انگبين ده براي ضرب دستي آهنين ده" – مولوي "تنبك محفل ارباب وفا را بردار بلبل باغ دلي، شور و نوا را بردار" – ميرنجات در اينجا به موضوعي ديگر اشاره مي كنيم: تنبك علاوه بر موسيقي سنتي امروز ايران، در موسيقي نواحي ايران نيز نواخته مي شود. در اينجا نيز تنوع اسمي وجود دارد. شايد جالب باشد بگوييم كه نام اين ساز در استان هرمزگان "تمپك" است، كه به نظر نگارنده از حيث بحث لغوي با همين نام "تمپو" نبايد بي ارتباط باشد. رد پاي سازهاي مشابه تنبك در ديگر نقاط دنيا نيز مشاهده مي شود. مثلاً سازي شبيه تنبك در كشمير با نام "تنبك نَري" نواخته مي شود و "نري" در زبان محلي آنجا به معني سفالي است. همچنين سازي به صورت يك جفت تنبك در مالزي با نام "گِدُمبَك" نواخته مي شود. گفتني است كه "تمپو" ي تركيه كه از نظر ساختمان و نحوه ي نوازندگي با "تمپو" ي مصري كمي اختلاف دارد، "دومبِلِك" ناميده مي شود كه در حقيقت لهجه اي از نام باستاني "دمبلك" است. در آخر اشاره مي كنيم كه سازي مشابه "تمپو" در يونان نواخته مي شود و نامش "توبِلِكي" است. در معني واژه ي تنبك دو نظر وجود دارد. يكي مي گويد كه واژه ي تنبك از صداي اين ساز، يعني از تركيب دو عبارت "تن" و "بك" به دست آمده است. و"تن" (يا "تم") صدايي است كه از نواختن ضربه اي به ناحيه ي مركزي پوست تنبك بيرون مي آيد و "بك"، نواختن ضربه اي به ناحيه ي كناره ي پوست (كتابهاي تهراني و رجبي). اين در حالي است كه محمد علي امام شوشتري، در كتابش، ايران گاهواره ي دانش و هنر، ص 141 نظر ديگري دارد: "... واژه ي تَنبوراز تيكه "تنب" و پسوند "ور" ساخته شده است. "تنب" به معني برآمدگي است و واژه ي "تنبان" به معني "سرين پوش" و "تنبك" ساز مشهور، ... همگي از اين ريشه اند...".
    نتيجه: از تمام مطالب بالا و با توجه به اين نكته كه "ضرب" و "تنبك" متداولترين نام ها براي اين ساز كوبه اي پوستي ايران است و "ضرب" نامي مناسب براي اين ساز به نظر نمي رسد، اطلاق "تنبك" به اين ساز بهترين پيشنهاد براي جلوگيري از چند اسمي بودن اين مهمترين ساز كوبه اي پوستي ايران است.
    منبع : هنر و موسيقي

  13. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #49
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض تاريخچه كمانچه

    اينگونه تعريف شده که کمانچه از سازهاي زهي قديم ايران و در واقع نوع تکامل يافته رباب، کاسه گرد و پايه آهني دارد و مانند تار و ويولن سيمهاي آن را با گوشي محکم و کوک مي‌کنند. کماني که با آن کمانچه را مي‌نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ويولن کلمه فرانسوي آرشه به معني کمان کوچک جاي آن را گرفته است.
    شادروان خالقي در کتاب سرگذشت موسيقي ايران، کمانچه را تکامل يافته رباب مي‌نامد. ساز اخير رباب که اول دو سيم داشته و بعدها يک سيم ديگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در مي‌آمده و همان است که ما امروز کمانچه مي‌گوييم و به همين جا اضافه مي‌کند از دوره صفويه به بعد کمانچه يکي از ارکان موسيقي ايران به شمار آمده است.
    قسمت اصلي کمانچه کاسه آن است که به صورت‌هاي مختلف ساخته مي‌شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه‌ها و شکل يکسان و تثبيت شده نيست.
    از نظر شکل، کاسه‌ها را به صورت کروي يا مخروط ناقص درست مي‌کنند. کاسه‌هايي که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته مي‌شوند. استفاده از اين کمانچه‌ها در قسمت‌هاي مرکزي ايران به خصوص در لرستان تداول است.
    اين کمانچه‌ها صدايي پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه سبک دارند، اجراي قطعاتي که نياز به چرخيدن سريع کمانچه دارد بر روي اين کمانچه ها آسانتر است و اين امتيازي است براي اين نوع کمانچه.
    اين کمانچه‌ها اغلب سه سيم دارند، ولي اين روزها به تدريج داراي چهار سيم مي‌شوند. کمانچه‌هاي پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت يک تکه ساخته مي‌شوند.
    کاسه‌هاي کروي به دو صورت يک تکه و ترکه‌اي هستند، در کمانچه‌هاي ترکه‌اي کاسه از به هم چسبيدن ترکه‌هايي که در روي قالب خم شده‌اند ساخته مي‌شود. ضخامت اين کاسه‌ها کم است و به همين دليل کاسه سبک است و چرخيدن کمانچه به سهولت صورت مي‌گيرد.
    کاسه‌هاي يک تکه از چوبهاي مختلف ،معمولا از گردو خراطي مي‌شود. وزن کاسه از کاسه‌هاي ترکه‌اي بيشتر و چرخش کمانچه تا حدي مشکل است. صداي اين نوع کمانچه‌ها زياد مطلوب نيست، کمانچه‌هايي ساخته مي‌شود که تغريبا کروي است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته مي‌شود، اين کمانچه‌ها چون دست باز هستند در تنظيم شکل و ضخامت و اندازه‌هاي دهانه کمانچه دقت بيشتري دارند و خوش صدا هستند.
    قطر بيروني کاسه کمانچه موسيقي سنتي معمولا ‌٢٠ سانتي متر است، در حالي که در مناطق مختلف ايران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمن‌ها کمانچه با کاسه‌هاي بسيار کوچک مي‌سازند. در نقاط ديگر دنيا نيز که سازهايي شبيه به کمانچه ما دارند کاسه‌ها کوچک و غالبا از پوست نارگيل ساخته مي‌شود.
    دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقريبا در يک شکل ساخته مي‌شود. جنس دسته از چوب گردو ، و شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شيطانک ‌٣٧ ميلي متر و در محل اتصال به کاسه ‌٣١ ميلي متر است. طول دسته کمانچه ‌٣١ سانتي متر است.
    در گذشته کمانچه داراي سه سيم بوده است، گاهي دو سيم اول و دوم مضاعف انداخته مي‌شد و احتمالا در تبعيت از ويولن به چهار سيم تبديل شده است. بنابراين چهار سيم و در نتيجه چهار گوشي بر روي دسته کمانچه قرار مي گيرد، و اين سيمها پس از رد شدن از روي شيطانک و عبور از روي دسته و کاسه به سيم گير وصل مي شوند. بر روي دهانه کمانچه پوست کشيده مي شود و اين پوست معمولا پوست دل گاو، پوست ماهي، پوست آهو و غيره مي‌تواند باشد.
    خرک بر روي پوست قرار مي‌گيرد و سيم‌ها با فشار خرک را به پوست مي‌چسبانند. کمانچه به وسيله يک پايه که در قسمت سيمگير به کاسه وصل شده است، روي پاي نوازنده قرار مي‌گيرد.
    آرشه کمانچه، که اسم اوليه‌اش کمانه بوده است، تشکيل شده است از يک چوب که از يک طرف انحنا دارد با بلندي ‌٦٠ سانتي متر و موي دم اسب.
    موي آرشه کمانچه بر خلاف سازهاي زهي غربي بر روي چوب محکم کشيده نمي‌شود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگي به تناسب احساس فسار را بر روي سيم تغيير مي‌دهد.
    چگونگي صداي کمانچه به عواملي بستگي دارد که بعضي از آنها از اين قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه هاي کاسه، چگونگي سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگي شيطانک، جنس سيم، زاويه اتصال دسته به کاسه.
    براي ساختن کمانچه‌اي با صداي دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملي که گفته شد سالها تجربه لازم است.
    منبع : وبلاگ هنر ايران

  15. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #50
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض دستگاه همايون

    يكي از هفت دستگاه اصلي موسيقي ايراني به روايت ميرزا عبدالله است . حالت عرفاني ويژه اي دارد . صلابت ، قدرت ، تفكر ، پند و اندرز و خلاصه ويژگي هاي يك انسان كامل در دستگاه همايون نهفته است . به نظر اينجانب روح موسيقي ايراني در دستگاه همايون است . بداهه نوازي كه اولين اصل موسيقي ايراني است در درآمدهاي اين دستگاه به خوبي قابل اجرا ست و نوازنده ي توانا و آگاه به موسيقي رديف و همچنين با تكنيك مي تواند به مدت زمان طولاني در درامدهاي دستگاه همايون بداهه نوازي كند بدون آنكه ملودي تكراري در نوازندگي او پيدا شود . بعضي از گوشه هاي محلي موسيقي نواحي ايران وارد اين دستگاه شده از جمله گوشه بختياري و گوشه دزفولي .
    بعضي از نوازندگان كه به نظر اينجانب شايستگي لازم جهت تاثير گذاري مثبت بر هنرجويان موسيقي را ندارند ابراز مي دارند كه فواصل موسيقي ايران قديم غير از اكنون است . اين موضوع بحثي را مي طلبد كه در اين نوشته مجال آن نيست و نتيجه مي گيرند كه فواصل دستگاه همايون در قديم با فواصي امروز يكسان نبوده . بدعتي غلط است كه شايد در نوشتاري ديگر به غلط بودن آن از نظر علمي پرداخته شود .
    چنانجه دستگاه همايون را از نت سل بنوازيم فواصل آن با زباني كه هنرجوي تازه رديف نواز آن را درك كند چنين است .

    SOL (1 پرده) FA (1 پرده) (بمل) ME( ) 2/1 پرده)RE (1 پرده)DO (2/1 پرده) (بكار)SI (4/5 پرده) (كرن)LA )4/3 پرده) SOL

    اين آقايان فواصل را اينگونه تعيين مي كنند .
    SOL (1 پرده) FA (1 پرده) (بمل) ME( ) 2/1 پرده)RE (1 پرده)DO (4/3 پرده) (كرن)SI (1 پرده) (كرن)LA )4/3 پرده) SOL
    چنانچه مشاهده مي شود اختلاف در درجه سوم ( نت سي ) است كه فاصله ي دوم 4/5 و فاصله سوم 2/1 پرده مي باشد . حال آقايان فاصله دوم را 1 پرده و فاصله سوم را 4/3 پرده مي دانند . سوال اين است : با اين فاصله چه فرقي است ميان همايون و مخالف سه گاه از mi) كرن)؟ كه گوشه مخالف آن با همين فواصل اجرا مي شود . ملودي ارائه شده با فواصل گفته شده آقايان تحقيقا" مخالف سه گاه است كه در دستگاه همايون نواخته مي شود . شنيدن ساز نوازندگان محلي پيش كسوت مؤيد نظريه همايون اولي است نه دومي .
    بيات اصفهان به روايت ميرزا عبدالله آواز دستگاه همايون است كه شاهد آن درجه چهارم همايون مي شود ( مثال : همايون سل – اصفهان دو ).
    نكته اي كه در دستگاه همايون بسيار جالب است اين كه دستگاه همايون را با دو تونيك پشت سر هم مي توان اجرا كرد. با اين تفاوت كه درجه سوم زير تونيك آن تغيير مي كند . چنانچه فاصله دوم زير تونيك را 2/1 پرده فرض كنيم تونيك، درجه دوم زير تونيك است و چنانچه فاصله دوم زير تونيك را 4/3 پرده فرض كنيم تونيك همايون هماني است كه تونيك شور است.

    ( نت شروع هر گام يا مايه را تونيك مي گويند.)
    SOL (1 پرده) FA (1 پرده) (بمل) ME( ) 2/1 پرده)RE (1 پرده)DO (2/1 پرده) (بكار)SI (4/5 پرده) (كرن)LA )4/3 پرده) SOL


    SOL (1 پرده) FA (1 پرده) (بمل) ME( 2/1 پرده)RE (1 پرده)DO (2/1 پرده) (بكار)SI (4/5 پرده) (كرن)LA )4/3 پرده) SOL (1 پرده) FA (تونيك) ( 2/1 پرده) (بكار) ME


    SOL (1 پرده) FA (1 پرده) (بمل) ME( 2/1 پرده)RE (1 پرده)DO (2/1 پرده) (بكار)SI (4/5 پرده) (كرن)LA )4/3 پرده) (تونيك) SOL (1 پرده) FA ( 2/1 پرده) (كرن) ME

    حالات اصفهان غم است اما غم عشق و غم فراق . غمي كه بسيار شيرين است . بعضي از موسيقي دانان گوشه شوشتري را يك آواز مستقل در دستگاه همايون مي دانند اما اكثريت موسيقي دانان شوشتري را يك گوشه در اين دستگاه مي دانند .

    منبع : وب لاگ موسيقي ايران زمين

  17. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •