تمام درسهای مدرسه به کنار
تو درسی به من دادی
که سالهای سال از یادم نرود
درسی به نام
" درس عبرت "
تمام درسهای مدرسه به کنار
تو درسی به من دادی
که سالهای سال از یادم نرود
درسی به نام
" درس عبرت "
جای بودنت را
دیواری برایم پر کرده است
هم سرم را بر رویش می گذارم
هم شانه ام را
هم سردی دستانت را دارد
هم زبری احساست را
هم سنگی قلبت را دارد
هم دو رنگی ات را
این دیوار هر چه که هست
بر عکس تو
با وفاست
تا هر زمانی که بخواهم و
زنده باشیم
کنارم می ماند
رو پله های سنگی میشینم تا تو بیای
چشمام به خورشید و ابرها
سرم روی آجرهای دیوار
گذشته سالهای سال
من از این دوران بی تو بیزار
وقتی نبود کسی که اسمش را صدا زند لبهای من
به خاطرش اشکم روانه شود از چشمهای من
نگاه کرد مرا عکس درون آیینه و فریاد زد
نیست جز من کسی همدم تنهایی من
دل من
ملامت کن
او چه داند عاشقی چیست ....
دل من
بذار بخندد در خیال خویش
منکه میدانم دوست داشتنش چه زیباست
منکه میدانم من بی او یعنی هیچ
او نمیداند دوست داشتن را
منکه می دانم عشق او برایم دنیاست
او نمی داند فردایش بی من یعنی چی
منکه میدانم این خسته با وجودش سرپاست
بذار بخندد در خیال خویش
منکه میدانم بی من کسی التیام اشکش نیست
بذار بخنند به گریه هایم
بذار بخندد به بچگی هایم
اگر با دیدن اشکهایم شاد می شود
خدایا مرا در عشق او تا همیشه
تا ابد زنده نگه دار
بذار ببینم برای همیشه
این لبخند زیبایش را
این چند خط بدجوری بهمم ریخت . خیلی دوست داشتم کاملش کنم ولی نتونستم فعلا بیشتر بنویسم تا وقتی با خودم کنار اومدم بتونم کاملش کنم
Last edited by vahidhgh; 08-03-2013 at 17:23. دليل: 1
نذر نکردم بمانی
نذر کردم در نبودنت
تاب بودن داشته باشم
برای دیدنم باید عازم ساحلها بشی
همنشین ماهی های درون قلابها بشی
برای بوییدنت باید بوی وفا بدی
باید غم هزاران غم این دنیا کشی
برای عشق شرم گل سرخ لازم است
باید همنشین فراق قاصدکها بشی
باید فقط من و تو متصل باشیم به هم
باید مثل نخ فقط وصل بادبادکها بشی
باید سبک شی تا برسی به پرواز
باید زوزه باد در بادبانها بشی
نری زیر سنگ توی اقیانوس بگردی
باید چشم به راه ابرهای آسمان بشی
نه در کتاب و نه در سطرهای دفترم
باید خیره به راه بی پابان خدا شی
چشم من در آسمان توست برای دیدنم
باید چشم به چشم چشمک ستاره ها بشی
رویایم دیدن گل سرخ در دستان توست
باید در رویای خواب و مثل آرزوهام بشی
برایت خواهم که بهترین نفر در دنیا شی
باید شاهزاده نشسته بر اسب کتابها بشی
رنگها در رنگین کمان زیباست نازنینم
می خواهم یکرنگ برایم آبی آسمانها بشی
برای درک تنهایی بی من بودنت
باید مثل خود خود خدا تنها بشی
نمیخواهم مثل عاشقان درون کتابها بشی
باید خودت باشی و در عشقت رها بشی
دوست داشتم یه تاپیک بزنم با عنوان نصیحت به کودک فردا و همه عزیزان در اون شرکت کنند و مثل شعر زیر قرار دهند
کودکم دنیای آدمها نامرده
احساس خیلی ها مثل خودشون سرده
خدایا
سرنوشت با تک دل من قمار میکند
مدتهاست حاکم فقط تویی
برایم تک دل بازی کن
عوض کن قضا را
سربازت از این بازی
نا امید است ...........
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)