تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 82 اولاول 1234567891555 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 817

نام تاپيک: جنگ افزار

  1. #41
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    6 ققنوس از خاكستر بر مي خيزد 1

    تاريخچه ورود جنگنده F-14 تامكت به نيروي هوايي ايران (1)





    خط توليد F-14 Aهاي ايراني در مراحل پاياني مونتاژ كه در كلورتون طي مي كردند به جز رنگ استتار، در نداشتن درب لوله سوختگيري هوايي جمع شونده با تامكتهاي نيروي دريايي ايالات متحده تفاوت داشتند.حذف اين درب به در خواست نيروي هوايي كه تجربه ايجاد خسارت به وسيله آن در حين پرواز داشت صورت گرفت.







    چرا تامكت؟

    از ديد بسياري از كارشناسان غربي ،عدم توانايي نيروي هوايي ايران براي جلوگيري از تجاوز هواپيماهاي شناسايي ميگ MIG-25R ،عمده ترين علت خريد F-14 از سوي دولت و نيروي هوايي ارتش ايران بود.اما واقعيت تا حدودي با اين باور تفاوت داشت. در اواخر دهه 1950 ،نيروي هوايي ايالات متحده با همكاري نيروي هوايي ايران پروازهاي شناسايي محرمانه اي را بر فراز خاك شوروي آغاز كرد ند. در ابتدا، هواپيكاهاي سبك و حتي هواپيماهاي ترابري براي اين كار مورد استفاده قرار گرفتند كه تعدادي از آنها توسط جنگنده هاي اتحاد جماهير شوروي ساقط شدند . پس از تحويل F-4 وسپس RF-4E به نيروي هوايي ماموريت هاي اكتشافي شدت بيشتري گرفت .
    شوروي آشكارا نارضايتي خود و نگراني خود را در وارد شدن حجم عظيم تسليحات به ايران ابراز مي كرد و به همين علت پروازهاي شناسايي خود را بر فراز ايران آغاز نمود.
    جنگنده رهگير هاي نيروي هوايي ايران و به ويژه F-4D تلاش زيادي براي دستيابي به فاكس بت هاي اكتشافي نمودند اما با توجه به مقدورات پروازي ميگ MIG-25 و مسيرهاي پروازي حساب شده آنها ،فانتوم هرگز به اين مهم دست پيدا نكرد.
    شاه كه تمايل به درگيري مستقيم با شوروي نداشت و از طرفي پروازهاي جاسوسي طرفين شدت بيشتري يافته بود ،پيشنهاد داد كه اگر روس ها به همين رويه ادامه دهند ،پروازهاي مشترك نيروي هوايي ايران و ايالات متحده خاتمه يابد.اين پيشنهاد چندين بار مطرح و توسط آمريكاييها رد شد.پس از آن ،نيروي هوايي ايران ماموريت يافت در ازاي پرواز هر فاكس بت به ايران،دو پرواز بر فراز خاك شوروي انجام دهد. اما اين مبارزه راه به جايي نبرد وو تصميم بر آن شد كه مشكل به صورت اساسي حل شود .بايستي از پرواز متجاوز به خاك كشور جلوگيري ميشد ولي F-4 هاي مجهز به موشك هاي اسپارو ناتواني خود را در اين امر به فرماندهان نيروي هوايي اعلام كردند.

    اسلحه پر قدرت تري مورد نياز بود!

    نيروي هوايي ايران از چند سال پيش برنامه عظيم تجهيز و تسليح خود را به آخرين گونه تسليحات آمريكايي را آغاز كرده بود . با توجه به پيش آمدن رويدادهاي مزبور ،خريد يك جنگنده رهگير پيشرفته كه توانايي مقابله با تهديدهاي قابل پيش بيني تا حداقل 20 سال آينده را داشته باشد،مد نظر قرار گرفت.اين هواپيما مي بايست با استفاده از رادار و تسليحات قدرتمند و مداومت پرواز جنگي بالا توانايي پوشش به فضاي وسيع كشور را مي داشت.





    رقابت بر سر گزينش :

    در اوايل سال 1347 ،نيروي هوايي ارتش ايران تمايل خود را براي خريد جنگنده F-111 را به شركت جنرال دايناميكس اعلام كرد اما بارد اين درخواست از طرف پنتاگون ،وزارت دفاع آمريكا خريد 32 فروند مكدانل F-4D را به ايران پيشنهاد داد.در ادامه ،پنتاگون با توجه به تجربيات به دست آمده از جنگ ويتنام ،F-111B را براي استفاده به عنوان محافظ ناو هواپيمابر غير مناسب اعلام نموده و نياز به يك رهگير در يايي جديد اعلام كرد.
    در جواب شركت هواپيماسازي «گرومن» طرح هواپيماي F-14 تامكت را ارايه كرد.اين طرح گوياي جنگندهاي بزرگ ،سريع و پر قدرت بود كه بال متغير آن براي افزايش مداومت پروازي انعطاف پذيري و مانور پذيري در نبردهاي هوايي عليه جنگنده هاي ريز نقش و چابك ميگ ،از 14 تا 68 درجه به طور خودكار حركت ميكرد .دماغه هواپيما طوري طراحي شده بود كه توانايي حمل رادار غول پيكر پالس -داپلر هيوز AN/AWG-9 را داشته باشد.اين جنگنده در بيشترين آرايش ،توانايي حمل 6 موشك هوا به هواي دوربرد هيوز AIM-54 فينيكس را داشت.موشك مزبور توسط نيروي دريايي ايالات متحده براي مقابله با بمب افكن هاي اتحاد شوروي (به عنوان بزرگترين تهديد براي ناوگان بزرگ ناوهاي هواپيمابر)سفارش داده شده بود . كار رادار AWG-9 و موشك فينيكس در واقع از چند سال پيش از روي ميز طراحان آغاز شده و زمان استفاده از فرا رسيده بود.رادار مزبور نه تنها توانايي شناسايي هدف از فاصله فوق دوربرد را داشت بلكه به صورت همزمان 24 هدف متحرك را مسيرياببي كرده و همزمان 6 موشك AIM-54 را به سمت آنه روانه ميكرد . اين رادار به جنگنده F-14 توانايي رهگيري موشكهاي كروز در ارتفاع پايين و اهداف بلند پرواز و پرسرعتي همچون MIG-25 را نيز ميداد.




    به كارگيري تمامي اين قابليت ها در يك هواپيما ، براي نخستين بار در دنيا منجر به تولد يك «ابرجنگنده » شد.رهگيري كه توانايي مقابله با تقريبا تمامي تهديدهاي آن زمان را داشت.تامكت همچنين پيچيده ترين و گرانترين جنگنده ساخته شده تا آن زمان بود. در حين فرايند طراحي و ساخت تامكت ،رفته رفته مشكلات سر بر در آوردند ،افزايش هزينه ساخت (با توجه افزايش تورم)از جمله مشكلاتي كه سبب مباحثه و جروبحث هاي فراواني شد مبني بر اينكه جنگنده اي به اين گراني و پيچيدگي آيا اصلا مورد نياز است؟!!
    به دنبال اين مناظره ها ،گرومن و نيروي دريايي آمريكا به عنوان دو ذينفع در اين پروژه ،براي ادامه حيات آن به پيدا كردن شريك ديگري براي تقسيم هزينه ها روي آوردند.
    در آبان 1350 شركت گرومن نخستين تماس خود را با نيروي هوايي ايران بر قرار نمود كه به دنبال آن،در اسفند همان سال فرمانده وقت نيروي هوايي ،ارتشبد «حسن طوفانيان» براي اطلاع از جند و چون پروژه در جريان محرمانه ترين اطلاعات قرار گرفت. وي به عنوان مشاور نظامي شاه ،معاونت وزارت جنگ ورياست سازمان صنايع نظامي نيز را برعهده داشت .بااعلام نتايج سفر به شاه ،وي نيز تمايل خود را براي خريد جنگنده F-14 را اعلام داشت.
    با اعلام ايين كه «F-14 همان جنگنده مورد نياز نيروي هوايي است» از طرف فرمانده نيرو ، نامه اي به پنتاگون براي گذراندن مراحل اداري خريد فرستاده شد،اگر چه نيروي هوايي به شركت مكدانل داگلاس نيز شانس ارايه محصول خود يعني F-15A ايگل را داد.



    يكي از نخستين خلبانان F-14 در ايران در باره ميزان علاقه مندي نيرئي هوايي به F-14 توضيح ميدهد :«چندين عامل براي گزينش F-14 به عنوان جنگنده مورد نظر داشتند ، با وجود اين كه مرز شمالي ما با شوروي و مرز با و جنوب غرب ما با عراق به وسيله كوهستان هاي مر تفع محافظت ميشد و به علاوه فرماندهي دفاع هوايي تعداد زيادي پدافند هوايي بر روي قله هاي متعدد براي پوشش بيشتر نصب كرده بودند ،اما كشوري با وسعت ايران هرگز نمي توانست نتها به پدافندهوايي متكي بتشد. تعدادقابل ملاحظه اي «نقطه كور »در كشور وجود داشت و البته گنبد سفيد ايستگا هاي راداري ما هدف خوبي حتي از فاصله 90 كيلومتري بودند.اطلاعات بدست آمده حاكي از آن بود كه شوروي در آغاز تهاجم حود به ايرا در ابتدا باد تمام قدرت در صدد انهدام اين مركز بر خواهد آمد.در جنوب ودر امتداد خليج هميشه فارس ايستگاهاي رادار ي ما به ايستگاههاي راداري آمريكا مجهز شده بودند كه حتي پس از ارتقا در شرايط مرطوب و گرم آن مناطق (كه 10 ماه از سال را به خود اختصاص مي دهد)كارايي چنداني نداشتند. تمامي رادارهايي كه در قالب كمك هاي نظامي از طريق ايالات متحده به ايران داده شده بود از فناوري روز فاصله زيادي داشتند .آنها آنچه مي خواستند به ما مي دادند نه آنچه كه ما نياز داشتيم. در سال هاي 1352 تا 1353 يك گروه از كارشناسان رادار نيروي هوايي به مطالعه در زمينه ي مشكلات رادار هاي موجود و نحوه تقويت آنها پرداختند كه نتيجه اي در بر نداشت ودر ادامه آنكه به اين نتيجه رسيدند كه براي از بين بردن مشكلات نقاط كور بايد از رادار پرنده استفاده شود در عين حال اين هواپيما مي بايست توان ايي دفاع از خود را داشته باشد بدون شك اين رادار پرنده در جنگ تحميلي 8 ايران و عراق نشان داد كه همان هواپيماي مورد نياز است .

    به نقل از ماهنامه صنايع هوايي شماره 198 آذر 86

    ادامه دارد.
    Last edited by raptor22; 26-01-2008 at 18:41.

  2. #42
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض آشنایی با یکی از دوربردترین موشکهای هوا به هوای روسی

    آشنایی با یکی از دوربردترین موشکهای هوا به هوای روسی Novator KS-172 AAM-L



    موشک Novator موسوم به KS-172 AAM-L (نام دیگر: R-172) موشکی هوا به هوایی است بسیار دوربرد که در دفتر طراحی Novator توسعه یافته و تولید شده است.
    این موشک تنها جهت نصب بر روی
    Su-35 ، Su-37 و MiG-31BM طراحی شده است. هرچند گزارش های مبنی بر استفاده از این موشک دوربرد بر روی آواکس های A-50 منتشر شده است.



    هدف اصلی از طراحی این موشک، جلوگیری از پرواز آواکس و سایر هواپیماهای پیش اخطار بود. هرچند که به راحتی می توانست به عنوان سیستم ABM نیز به کار رود که افشای این موضوع باعث تیره شدن روابط با ایالات متحده می گشت، زیرا دو طرف اتحاد شوروی سابق و ایالات متحده، پیمان ABM یا منع تولید موشکهای ضدبالستیک را امضاء کرده بودند تا بدین وسیله از گسترش بی حد و حساب موشکهای اس اس به نوعی جلوگیری کنند.



    این موشک بسیار دوربرد از سیستم هدایت راداری فعال بهره می برد و می تواند به اهدافی تا ارتفاع 100 هزار فوت که سرعتی برابر 4 ماخ دارند هدفگیری شده و به دقت اصابت نماید در حالی که هدف مورد نظر در حال اجرای مانورهایی تا 12g می باشد.
    هرچند نوع خاصی از رادار ناشناخته ی تولید شده توسط زاسلون فقط جهت جنگنده هایی که از این موشک بهره می گیرند ساخته شده است که طبق گزارش مامور
    CIA این رادار ویژه، بردی برابر 500 تا 600 کیلومتر در عرضی به پهنای 60 درجه را تراک می کند، ضمن اینکه همانند سایر رادارهای روسی از قابلیت دید پائین – شلیک پائین نیز بهره می برد و قادر است به اهدافی به ابعاد حدود 50 سانتی متر مربع در ارتفاع 5 فوتی نیز شلیک شود! با این حساب، جنگنده بمب افکن های استیلتی نظیر F-22 ، B-2 و F-117 نیز می توانند به آسانی شکار R-172 شوند.

    سوخوی35 در کنار موشک R-172


    طرح ها و نقشه های R-33 ، R-37 ،MiG-31 و R-172 در دهه ی 1980 از طریق یک مامور CIA با نام مستعار Donald سر از ایالات متحده درآورد. وی بعدها توسط KGB شناسایی و دستگیر شد و در اواخر دهه ی 1980 در مسکو تیرباران شد.
    این موشک برای اولین بار در نمایشگاه هوایی در ابوظبی به سال 1993 بر روی سوخوی35 رویت شد. هرچند کمبود منابع مالی، مانع تولید و توسعه ی انبوه آن شده است اگرچه آزمایشات پرتابی آن با موفقیت همراه بوده است.
    تولید این موشک در روسیه بارها به تعویق افتاده است. در سال 1997 پروژه ی این موشک کاملن روسی محسوب می شد، ولی به سال 2004 قرار بر این شده که با تولید مشترک در هند، بر روی جنگنده های هندی
    Su-30MKI نصب گردد.
    موشک
    KS-172 حدس زده می شود که بر پایه ی همان موشک ضدهوایی (9K37M1 Buk-M( طراحی شده باشد. (نام ناتو: SA-11 'Gadfly')

    تصاویری از نوع زمین به هوای R-172 موسوم به SA-11


    این موشک از یک راکت دو مرحله ای به عنوان موتور استفاده می کند که قادر می سازد برد زیادی معادل 400 کیلومتر (250 مایل) داشته و به راحتی به سرعت 4 ماخ دست یابد.
    این موشک با سیستم ناوبری داخلی و براساس اطلاعات منتقل شده از جنگنده ی شلیک کننده، خود را به نزدیکی هدف می رساند، سپس با استفاده از رادار درونی خود، هومینگ دقیق و نهایی خود را انجام داده و سپس سرجنگی بسیار پرقدرت آن منفجر می شود.
    این موشک عمدتن جهت هدفگیری بسیار دوربرد بر علیه سیستم های آواکس یا تانکرهای سوخت رسان آمریکایی یا جنگنده های محافظ ناوهای دریایی (نظیر اف14) به کار می رود، بدون آنکه وارد نبرد نزدیک با این ادوات هوایی شود.




    سیستم بسیار پیشرفته ی رهگیری اهداف دوربرد، امکان سرنگونی جنگنده های استیلت آمریکایی را به راحتی فراهم می آورد. با این تفاصیل می توان گفت که یکی از دلائلی که ایالات متحده دست به طراحی
    AIM-152 زده است، موشکهایی جدید و بسیار دوربرد و ضداستیلت روسی نظیر R-37 و R-172 می باشند.

    مشخصات فنی (تخمینی):
    طول: 4/7 متر
    طول بالچه ها: 75 سانتی متر
    قطر موشک: 51 سانتی متر
    وزن: 750 کیلوگرم
    سرعت: 4 ماخ
    برد: 400 کیلومتر (250 مایل)
    هدایت پذیری: ناوبری اولیه و هومینگ نهایی به صورت راداری فعال
    سرجنگی: 50 کیلوگرم
    TNT
    موشکهای معادل:
    AIM-54C و R-33 و R-37 و AIM-152




  3. این کاربر از Persian_Gun's بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #43
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض موشک های Mirv یا چند هدفه

    موشک های MIRV یا چند هدفه
    در موشك هاي MIRV يا موشك هاي چندين هدفه,موتور اصلي موشك(يا بوستر) وظيفه بالا بردن موشك و قرار دادن ان در مسير اصلي حركت را به عهده دارد(به عكس نگاه كنيد). بعد از مرحله اول و در مانور اصلي موتور كوچكي كه بر روي موشك قرار دارد به همراه سيستم هدايت خودكار كامپيوتري فعال ميشود.بعد از قرار گرفتن در منحني بالستيكي و قرار گرفتن در نقطه بازگشت كه شامل هدف گيري,هدف ميباشد كار رها كردن كلاهك ها در خط سير خاص خودشان انجام ميگيرد.اين مانور با خط سيرهاي متفاوتي انجم ميگيرد و در هر مرحله يكي از كلاه ها ازاد ميشوند و اين كار براي همه كلاهك ها انجام ميشود.


    مراحل پرتاب موشك(MIRV) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :
    1- موشك از سيلوي خود به وسيله موتور شماره 1 پرتاب ميشود.
    2- 6۰ ثانيه بعد از پرتابموتوره مرحله اول به اب انداخته ميشود و موتور دوم روشن ميشود و موشك از پوشش خودش خارج ميشود.
    3- 120 ثانيه بعد از پرتاب موتور سوم روشن شده و موتور شماره دو را از بدنه جدا ميكند.
    4- 180 ثانيه بعد از پرتاب پيشرانه موتور شماره 3 پايان پيدا ميكند و موتور تقويتي حمل كننده از موشك جدا ميشود.
    5- موتور تقويتي حمل كننده موشك را در جاي خودش قرار ميدهد و موشك اماده ميشود براي بازگشت.
    6-در مرحله بازگشت فريب دهنده و پوسته موشك از يكديگر جدا ميشوند.
    7- در مرحله بازگشت پوسته با سرعت بسيار زيادي وارد جو ميشود و در هنگام پرواز مسلح ميشود.
    8- كلاه هاي هسته اي منفجر ميشوند با يكديگر در هوا و يا در زمين.
    قابل توجه است که موشک فجر ۳ که در رزمایش پیامبر۲ مورد استفاده قرار گرفت در گروه این نوع از موشک ها قرار میگیرد.این گروه از موشک ها از قدرت تخریب بسیار بالایی برخوردار هستند و قابلیت پوشش منطقه وسیعی را دارا هستند.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  5. #44
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض هلفایر آتش جهنمی

    هلفایر آتش جهنمی

    ساعت یک بامداد 17 ژانویه سال 1991 هشت فروند بالگرد آپاچی از یگان هوانیروز آمریکا واقع در غرب عربستان سعودی رهسپار ماموریت"نورمادی"شدند.هدف اصلی عملیات انهدام دو ایستگاه راداری مهم عراق در فاصله 56 کیلومتری بود.گروه به دو تیم چهار تایی تقسیم شد و به مدت 90 دقیقه در سکوت کامل رادیویی در ارتفاع پایین به پرواز در آمد.درست در ساعت 2:38 بامداد بالگردهای آپاچی 28 موشک هلفایر به سمت دو ایستگاه راداری شلیک کردند و به انهدام آن منجر شد و کریدوری به پهنای 32 کیلومتر ایجاد کرد.5/4 ساعت بعد عملیات"توفان صحرا"شروع شد و بیش از صد فروند هواپیما شروع به حرکت بر فراز عراق کرد.این عملیات را نخستین کاربرد موشک هلفایر می دانند.
    هلفایر سامانه ی موشکی هوا به زمین است که دقت و توانایی تخریب بالایی داشته و می تواند برای انهدام اهداف بزرگ و سنگین در حملات هوایی مورد استفاده قرار گیرد.این موشک می تواند از بالگردهای مختلفی همچون AH-64,AH1W,OH-58,UH-60 شلیک شود.

    معرفی سامانه ی موشک هلفایر اگر چه سامانه موشکی هلفایر در ابتدا برای استفاده در عملیات ضد تانک طراحی شد اما ادعا شده که برای اهداف دیگر هم کاربرد موفقیت آمیزی داشته است.سامانه ی یاد شده می تواند اهدافی همچون انبار مهمات,رادارها,تجهیزات ارتباطی,ساختمان ها و حتی ناوها کوچکی که با سرعت بالا در حرکتند را به گونه ای موثر از کار انداخته و نابود کند.حتی در صورت نیاز ی تواند نقش موشک هوا به هوا را در بالگردی با سرعت کم یا نزدیک سطح زمین بازی کند.
    هلفایر از ترکیب حرف اول کلمات هلی برن و آتش و رها تشکیل شده است که می تواند این برداشت را به وجود آورد که موشک پس از شلیک به طور خودکار و بدون نیاز به هدایت توسط انسان به سمت هدف پرواز می کند.در صورتی که این برداشت حداقل برای نمونه های اولیه این سامانه نادرست است.نمونه های اولیه موشک هلفایر دارای هدایت نیمه فعال لیزری است.این موشک به یک پرتو لیزری کد گذاری شده نیاز دارد تا روی هدف قفل کند و موشک از این طریق موقعیت هدف را تشخیص داده و به آن اصابت کند.بنابراین موشک هدف را پیدا نمی کند در واقع پرتو لیزر منعکس شده از هدف را می یابد.ساختار کلی موشک هلفایر در انواع مختلف مشتمل بر پنج بخش اصلی به صورت پیشران,جستجوگر لیزری,بخش هدایت,بخش کنترل و سرجنگی است.
    بخش پیشران بین بخش های هدایت و کنترل در نزدیکی انتهای موشک واقع است.این بخش دارای پیشران سوخت جامد است که بسته به دمای هوای بیرون کم و بیش 2 تا 3 ثانیه می شوزد.هدف از بخش پیشران تولید نیروی پیشران کافی بریا جدا شدن موشک اغز پرتاب گر است تا به شتاب 10g دست بافته و تا رسیدن به هدف در بیشینه برد 8 کیلومتر نیروی رانش را فراهم کند.موشک می تواند اهداف واقع در فاصله ی بیش از 8 کیلومتر را در هم تخریب کند ولی با افزایش فاصله برخورد کم می شود.
    ردیاب لیزری که در دماغه ی موشک قرار دارد از داخل بالگرد برنامه ریزی می شود تا کد لیزری ویژه ای را دریافت کند.از آن جایی که لیزر تابانده شده توسط علامت گذار و آنجه موشک جستجو می کند یکسان است احتمال خطای موشک در تشخیص پرتو لیزر به صفر می رسد.موشک پس از شلیک شروع به جستجو در محیط کرده و لیزر کد شده مورد نظر که از هدف منعکس می شود را می یابد.با تشخیص آن روی هدف قفل می کند.پس از قفل ردیاب اطلاعات مورد نیاز را به بخش هدایت می رساند تا موشک به سمت هدف هدایت شود.بعد از دریافت اطلاعات از جستجوگر لیزری مغز موشک یا بخش هدایت اطلاعات سامانه ای فرمان را برای پایداری موشک محاسبه کرده و این داده ها را به بخش کنتل می فرستد.بخش کنترل در انتهای موشک قرار گرفته و شامل یک سامانه عملگر نیوماتیکی است که دستورات سامانه ی فرمان را به حرکت بالک های کنترلی تبدیل می کند.این بالک ها به بال های هواپیما شباهت داشته و به موشک این امکان را میدهد که به سمت انرژی لیزری که از هدف انعکاس یافته مانور دهد.
    سرجنگی آخرین بخش موشک است که در فرایند شلیک دخالت دارد.زمانی که موشک با هدف برخورد کند یک حس گر فعال سیگنال الکتریکی را به فیوزی که در عقب خرج سوخت قرار دارد فرستاده و باعث انفجار می گردد.خرج شوخت نیروی لازم جهت نفوذ و انفجار هدف را فراهم می آورد.

    نمونه های مختلف سامانه هلفایر AGM-114 سامانه موشکی هلفایر که با کد AGM-114 شناخته می شود دارای نمونه های مختلف است.مدل AGM-114A نخستین موشک هلفایر است.پس از آن AGM-114B ارایه شد که در ارتفاع پایین تری نسبت به AGM-114A پرواز می کند.این موشک دارای موتور راکت با کمترین میزان دود نسبت به AGM-114A است و در ناوگان نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.نمونه های AGM-114F و AGM-114C هم در خط سیر پایین با کمترین میزان دود موتور راکت پرواز می کنند.در نمونه ی AGM-114K اگر بخش لیزری موشک پس از هدف یابی درونی از کار بیفتد موشک با کمک بخش رادار تجسسی تا رسیدن به هدف ببه حرکت خود ادامه می دهد.نمونه های AGM-114F و AGM-114K دارای سرجنگی دو مرحله ای است.این ویژگی بریا بهبود بخشیدن به عملکرد سرجنگی در مقابل زره های واکنشی است.نمونه های AGM-114M به جای سرجنگی خرج گود که کاربرد ضد زره دارد به سرجنگی ترکش زا مجهز است.که دارای کاربرد تخریب اهداف نرم است.
    روش به کار گیری موشک هلفایر به دو روش می توان موشک هلفایر را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود روش خودکار و کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب موشک را به کمک علامت گذاری لیزری (مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور بالگرد تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد شلیک کننده موشک به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش هدایت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از صحنه نبرد خارج شود که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در صنحنه نبرد می شود.
    افزون بر دو روش به کارگیری فوق موشک هلفایر را به دو روش می توان روی هدف قفل نمود.روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و روش قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک موشک هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش احتمال احتمال هوشیاری هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک های دود زا است که عامل مهمی در ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک هلفایر است.
    در روش دوم علامت گذار پس از شلیک موشک هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به سمت مسیر هدف شلیک می کند در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند.موشک به اندازه ی خیلی کمی در اوج می گیرد ولی تا بعد از زمان از پیش تعیین شده برای به کار افتادن لیزر در ارتفاع نسبتا پایین می ماند.مزیت این روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.از آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد.معمولا در این روش در مواجه با تانک های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده می شود.اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف قبل از شلیک"پیچیده تر است.
    سايت دانشجو

  6. #45
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض V-1 نخستین موشک کروز جهان

    V-1 نخستین موشک کروز جهان
    مقدمه V-1 نام موشک هدایت شونده ای است که توسط آلمان پیش از جنگ جهانی دوم طراحی و ساخته شد . این موشک که در واقع نخستین موشک کروز جهان به شمار می رفت همچون دیگر انواع موشکهای کروز هواپیمای بدون خلبانی بود که سر جنگی بزرگی حمل می نمود . گوبلز وزیر تبلبغات وقت آلمان به این موشک لقب انتقام گیر داده بوده . وی - 1 در نظر رهبران المان نازی مظهر انتقام از کشورهای متفقین به شمار می رفت .

    موشک کروز وی -1

    موشک کروز وی -1 توسط دو مهندس و طراح آلمانی به نامهای رابرت لوسر از شرکت فیسلر و فریتز گوسلاو از شرکت آرگوس در نیروی هوایی آلمان طراحی و ساخته شد . این موشک از ژوئن 1944 تا مارس 1945 برای در هم کوبیدن اهدافی در جنوب شرق انگلیس و بلژیک و به ویزه شهرهایی در لندن و آنتوروپ به کار می رفت . نخستین موشک وی -1 در سیزدهم ژوئن 1944 به نزدیکی پل راه آهن در انگلستان اصابت کرد . برای پرتاب ان از سکوی پرتابی که در امتداد سواحل فرانسه و هلند قرار داشت استفاده می شد . . طبق گزارشات موجود تعدادی از این موشک ها توسط هواپیماهای آلمانی بر فراز دریای شمال شلیک شده بود .استفاده از وی -1 و به دنبال آن موشک بالستیک وی -2 وحشت عجیبی به جنگ داده بود . چرا که بدون دخالت انسان پرواز میکردند و اهدافی را در دوردست مورد هدف قرار میدادند . وی -1 به لحاظ نوع طراحی و سامانه هدایت و پیشرانش شباهت بسیاری با موشکهای پیشرفته کروز امروزی دارد. از دید کارشناسان نظامی وی- 1 نخستین موشک کروز عملیاتی جهان بود .

    نخستین پرواز آزمایشی وی -1 در اواخر سال 1941 یا در اوایل سال 1942 در پینه موند و نخستین شلیک تهاجمی آن نیز روز 12 ژوئن سال 1944 انجام شد . سکوهای پرتاب موشک وی-1 فقط میتوانستند تعداد 15 موشک در روز را پرتاب کنند و این وضعیت تا پایان جنگ نیز حفظ شد . اگرچه برخی گزارشات حکایت از شلیک تا 18 موشک از یک سایت در روز داشت . بیشترین تعداد موشکهای وی-1 از سکوهای متحرک واقع در منطقه لوفت واف بین ژولای 1944 تا ژانویه 1945 شلیک شد . در این فاصله زمانی تعداد 1176 موشک وی -1 از هواپیماهایی که بر فراز دریای شمال به پرواز درآمده بودند شلیک شد . در مجموع چیزی حدود 30000 موشک وی -1 تولید شد که تعداد 10000 فروند ان تا 29 مارس 1945 تنها به اهدافی در کشور انگلستان شلیک شد و از این تعداد 2419 مورد به شهر پرجمعیت لندن اصابت کرد .

    نگاه کلی به موشک کروز وی-1
    این موشک با موتور جت کار می کردو ترکیبی از هوای فشرده و بنزین را مصرف میکرد . موتور ان مقدار 2.9 کیلو نیوتون نیروی رانش برای بیشینه سرعت یعنی 640 کیلومتر در ساعت تولید می کرد . . برد ان حدود 250 کیلومتر بود که تا 400 کیلومتر افزایش یافت . طول این موشک 7.9 متر و فاصله بین دوبال آن 5.3 متر بود و 2180 کیلوگرم وزن داشت و در ارتفاع 100 تا 1000 متری سطح زمین پرواز میکرد. متوسط ارتفاع پروازی وی -1 بین 610 و 915 متر بود . سرجنگی ان 850 کیلوگرم وزن داشت و 150 گالن سوخت (هرگالن برابر است با 4.55 لیتر در بریتانیا و 3.8 لیتر در آمریکا ) در آن جای میگرفت .


    وی یک موشک ساده ای بود که بدنه ان بیشتر از ورق فلز و تخته سه لایی بود و برای مونتاژ ان نیاز به حدود 50
    ساعت زمان بود . از آنجایی که موتور این موشک از خود صدای وزوز تولید میکرد آن را با نام موشک وز وزی نیز می شناختند . دستگاه مسافت سنج این موشک ملخ کوچکی بود که روی دماغه موشک قرار داشت و یک دستگاه شمارشگر را می چرخاند و بدین تریتیب تخمین مسافت صورت می گرفت . . وقتی وی -1 مسافت معینی را طی میکرد با پیام مسافت سنج تمام سامانه های کنترل موشک از کار می افتادو موشک به سمت هدف شیرجه میزد



    سامانه هدایت وی -1

    سامانه هدایت این موشک ساده و ابتدایی بود ولی طرحی دقیق و حساب شده داشت . با این حال در عمل با کاستی همراه بود . وقتعی که موشک پرتاب می شد یک خلبان کوچک خودکار کنترل اوضاع را به دست میگرفت و سرعت و ارتفاع موشک را با یک سامانه پاندول تنظیم میکرد و بازخورد عقب و جلو موشک را گرفته ان را با وضعیت موشک ارتباط میداد تا تکانها و لرزه های ان را مهار کند .بین یاو و رول و دیگر حسگرها تعامل دقیقتری وجود داشت . یک قطب نمای جایرو مغناطیسی بازخورد لازم برای کنترل محور عرضی (پیچ)و طولی (رول ) ایجاد میکرد .
    در دماغه وی-1 ملخ کوچکی وجود داشت که به یک پیچ و رزوه متصل بود و این پیچ و رزوه در داخل موشک به جلو و عقب می رفت . . روی این پیچ یک واشر وجود داشت و در پشت پیچ هم دو کنتاکت الکتریکی وجود داشت . وقتی وی -1 پرواز میکرد جریان هوا باعث چرخش ملخ و به دنبال آن محور رزوه میگردید . . با چرخش این محور واشر در امتداد آن کوک می شد . وقتی که این واشر به کنتاکت های الکتریکی می رسید مداری ایجاد می شد که به سولونید (متصل به یک گیوتین کوچک الکتریکی ) برق رسانی میکرد. کار این گیوتین بردیدن سیم کنترل بالابرنده بود که پس از بریده شدن آن بالابر در وضعیت کاملا پایین قرار میگرفت و موشک میتوانست شیرجه ناگهانی بزند . . قبل از شلیک موشک مهندسین با مدنظر قرار دادن فاصله موشک تا هدف و پیش بینی باد مخالف موقعیت شروع واشر را روی محور تنظیم میکردند و سپس وی یک را شلیک کرده و به حال خود رها می کردند.


    نبرد با وی -1
    وی -1 به واسطه نوع طراحی که داشت کمابیش در برابر فنون معمولی نبرد هوایی ایمن بود . اما چنانچه از ناحیه سرجنگی مورد اصابت گلوله انفجاری مسلسل هواپیما قرار میگرفت منفجر می شد . متفقین برای سرنگونی این موشک از پدافندهای ضد هوایی استفاده می کردند ولی به دلیل سرعت زیاد و کوچک بودن موشک ها سرنگون کردن انها بسیار مشکل بود . متفقین در ابتدای کار برای ساقط کردن هر موشک به طور متوسط 2500 گلوله شلیک میکردند . گچه وی -1 نتوانست به گونه ای که انتظار میرفت عمل کند اما متفقین را بر آن داشت تا تمام توان و نیروی نظامی خود را برای مقابله با ان بسیج کنند . با تولد موشک بالستیک وی -2 که دقیقتر از وی -1 عمل می کرد شرایط مقابله با ان برای متفقین سخت تر شد . اگرچه وی -2 در پایان جنگ متولد شده بود و نتوانست تاثیر چندانی بر نتیجه جنگ گذارد .


    خصوصيات
    عملكرد: موشك كروز
    طول:۷.۹ متر
    وزن: ۲.۱۸۰ كيلوگرم
    طول بال:۵.۳۷ متر
    برد:۲۵۰ تا ۴۰۰ کیلومتر
    سرعت: ۶۵۶ کیلومتر بر ساعت
    نیروی پيشرانه: ۲.۹ کیلوتن
    كلاهك: ۸۵۰ کیلوگرم
    زمان ساخت:۱۹۴۲

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  7. #46
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض آشنايي با موشک کروز

    آشنايي با موشک کروز
    موشکهای کروز CRUISE

    کلمه انگلیسی ”
    CRUISE ” در فـارسی بـه مفهوم سفـر دریـایی و گشت زنی می باشد . وقتی ایـن کلمه همراه موشک به کـار می رود, طبق نظر کارشناسان کنترل تسلیحات،جنگ افزارهای با کلاهـک هستـه ای(حداکثـر برد 500 الی 600 کیلومتر ) را شامل می شوند .

    ویژگیهای موشک کروز
    موشک کروز دارای چهار ویژگی زیر است :
    1-موشک در طبقات پایین جو (30 کیلومتر یا 10000 پا) از نیروی برا (
    Lift) آیرودینامیکی استفاده می کند .
    2-در حین پرواز قادر به تغییر مسیر و ارتفاع بوده و می تواندبه دفعات این کار را تکرار کند .
    3-بردی بیشتر از 50 کیلومتر دارد .
    4-در یک پرواز عادی یکسره، موشک در تمام مسیر هدایت شده وحامل انواع مختلفی از سر جنگی است .
    موشکهای کروز معمولا از تکنولوژی هواپیما استفاده می کنند و دارای کلاهک مشابه ،کوچکتر و ارزانتر از موشکهای بالستیک هستند. به کارگیری سیستمهای ناوبری و هدایت پیشرفته دقیق نظیر
    GPS و GLOSNASS باعث شده تا نسبت به موشکهای بالستیک دقت بیشتری را دارا بوده و به همین دلیل از توسعه و تولید بیشتری نیز برخوردار باشند .
    از نظر قدمت، سلاح آلمانی
    Doodil Bugs V1 ، اولین کروز عملیاتی است که در سال 19۴4 علیه انگلیس به کار گرفته شد . Doodil Bugs V1 با 70 درصدناکامی از موفقیت نسبی برخوردار بودند .پرواز مستقیم و سرعت کم این موشک باعث می شود که درجه آسیب پذیری و ضایعات آن بیشتر شود.و همچنین به وسیله رادارهای دشمن کشف، رهگیری و توسط هواپیماهایی که سرعت بیشتری را دارند ،مورد هدف قرار بگیرند
    در سال 1970 پیشرفتهایی در میکرو الکترونیک ، کامپیوتر و موتورهای توربوفن کوچک حاصل شد . بهره گیری از این دو پـدیـده تکنولوژی سـاخت مـوشک کـروز امروزی را امکان پذیر کرده است .
    این موشک ها در واقع مشابه یک هواپیمای بدون خلبان ، در همه مراحل پرواز دارای هدایت است . موشکهای کروزی که امروزه در دسترس هستند بـا بـرد 600 الـی
    ۳۰00 کیلومتـر در انواع زیر می باشند :
    زمین پایه
    Ground Launched Cruise Missile
    هواپرتابی یا هواپایه
    Air Launched Cruise Missile
    دریاپایه یا دریا پرتابی
    Submarine Launched Cruise Missile
    تفاوت میان موشک بالستیک و کروز
    یکی از تفاوتهای میان این دو موشک در چگونگی عملکرد در مراحل نهایی است . موشک بالستیک به هنگام پرواز در جو زمین با سیستمهای کنترل پرواز همچون بالهای منحنی برای جریان هوای آیرودینامیکی و سکان و پره های بالابرنده که موشک را به صورت افقی و عمودی تراز می کنند مسیر خود را تصحیح می کند . که در صورت پرتاب سیستمهای هشدار دهنده می توانند مسیر آنها را کشف و به مقابله بپردازند . در صورتیکه موشک کروز می تواند با سقف پرواز کم و مجهز به رادار کوچک و پرتوی مادون قرمز با استفاده از یک اشتباه در سپر پدافند دشمن از آن عبور کرده و هدف خود را نابود کند .

    روش هدایت موشک کروز
    سیستم انطباق متقابل پشت سرهم جغرافیایی Train Counter Matching
    این سیستم بر اساس اطلاعات دقیق توپوگرافی از زمین هدف استوار است. در این روش، محوطه ای از سطح زمین به طول 10 کیلومتر و به عرض 2 کیلومتر به مربع های یک صد متری تقسیم و ارتفاع متوسط در هر کدام از آنها را مشخص و به صورت ماتریکس (2000 رقم مختلف و هر رقم مخصوص مربع خاصی از زمین مورد نظر) به صورت عددی (
    Digital ) به حافظه کامپیوتر وارد می شود موشک وقتی به محوطه مورد نظر رسید، ارقام اندازه گیری شده را با ارقام ارسالی از موشک، در حافظه مقایسه می کند و با توجه به نتیجه مقایسه ، موقعیت محل شناسایی شده و دستور بعدی را از طریق دستگاه محاسبه ، به سیستم کنترل اتوماتیک صادر می کند .
    بررسی های بعدی در زمانی که موشک بـه هدف نزدیک می شود انجام می گیرد و سرانجام انتخاب مسیر می شود . در موشکهای کروز دریاپایه اولین و بزرگترین بررسی بلافاصله پس عبور موشک از دریا و رسیدن به خشکی انجام می شود .
    موشکهای موجود امکان ذخیره 20 نقشه در حافظه خود را دارند . ایـن روش هـدایت بـرای زمین هـایی کـه از عـوارض و ناهمواریهای زیاد برخوردارند ، مناسب می باشد .

    روش هدایت موشک کروز ۱- سیستم ( Cross Detection System CDS)
    استفاده از خاصیت انعکاس امواج در سطح زمین و یکسان نبودن آن در نقاط مختلف ، اساس این نوع هدایت را –که تا چند سال پیش در دست بررسی بود- تشکیل می دهد . در این روش ، موشک علاوه بر رادار ، مجهز به دستگاهی است که نوع امواج راداری منعکس شده از نقاط مختلف زمین را تشخیص می دهد . موقعیت دقیق موشک نیز از طریق مقایسه ارقـام موجود در حافظه و ارقـام مشخص ، تعیین می شود . از مزایای این سیستم ، امکان بهره گیری از آن در هرنقطه از سطح زمین می باشد ، در حالی که در روش اول برای مناطقی که از عارضه زیاد برخوردارند ، مناسب است. ذکر این نکته ضروری است که هیچ کدام از دو روش ذکر شده برای مسیرهای دریایی مناسب نیستند .
    ۲- سیستم GPS و GLOSNASS( Global Position System )
    گیرنده ماهواره ای موجود در موشک، کشتی یا ایستگاه زمینی متحرک یا ثابت با دریافت فرکانسهای حاوی اطلاعات ماهواره ای (3 یا 4 ماهواره) موجود در مدار زمین و انجام محاسبات ، موقعیت دقیق مکانی را محاسبه و تعیین می کند . برای سهولت دستیابی ماهواره های مورد نیاز در هر لحظه و هر نقطه از زمین، تعدا 34 ماهواره به این منظور پرتاب شده است. با این وضعیت امکان تعیین موقعیت در هر لحظه و نقطه زمین فراهم است. این سیستم بخصوص برای مسیرهای دریایی مناسب می باشد.سیستم ماهواره ای
    GPS يك سيستم موقعيت ياب امريكايي است و GLOSNASS نوع روسي اين سيستم است.در كل سيستم GPS در سيستم موشك هاي ساخت آمريكا بكار ميرود و GLOSNASS در سيستم موشك هاي ساخت روسيه (قابل ذكر است كه هر دو كشور در حال ارتقاء سيستم هاي موقعيت ياب خود هستند).
    ۳- سیستم DSMAC ( Digital Sence Matching Area Correlation )
    این هدایت مخصوص بخش پایانی مسیر موشک است. اساس تصمیم گیری در این روش مقایسه تصاویر تلویزیونی محلهای مورد نظر و مقایسه آن با تصاویر اصلی از قبل گرفته شده به صورت اطلاعات عددی استوار است. در این سیستم ، پس از انجام عمل مقایسه و تطبیق، موشک موقعیت خود را تعیین و پس از محاسبه انحراف مسیر و انجام اصلاحات، سرانجام موشک به فاصله 10 متری، خود را به هدف می رساند. نکته مهم در این روش ، توان مقایسه تصاویر بی شمار با تصاویر حقیقی است و مقایسه کننده های تصویری آن قادر به مقایسه 10000 پیکسل نوری در چندین ثانیه هستند .
    ۴- توصیف
    چنانچه محوطه ای که موشک کروز از آن پرواز می کند ، عاری از تجهیزات پدافندی و عملیات خصمانه باشد ، این موشک مسیر خود را تا ارتفاع 5000 تا 10000 پایی ادامه می دهد . در صورت برخورد بـه فضای محافظت شده ، کـروز ارتفـاع خـود را کـم می کند و به 50 الی 300 پا تقلیل می دهد . ارتفاع حقیقی در این حالت به تندی و شیب و همچنین زیاد بودن عوارض زمین بستگی دارد .
    کنترل موشک از طریق سطوح آیرودینامیک آن انجام می شود . موشک کروز شبیه هواپیمای بدون خلبان است .
    اغلب موشکهای کروز از جایگاه و محل استقرار خود با استفاده از بوستر سوخت جامد، پرتاب می شوند و بعد از روشن شدن موتور توربوفن هوازی خود ، بوستر جدا و تنها موتور اصلی باعث رانش آن به جلو می شود .
    علی رغم اینکه رقابتی بین هواپرتابی (
    ALCM) و دریاپرتابی (SLCM) وجود داشت ، به علت پیگیری و تاکید نیروی دریایی ، مدلهای دریایی زودتر و در سال 1983 وارد خدمت شد .
    نکته قابل ذکر ، این است که موشک یا هواپیمایی که در ارتفاع بالا پرواز می کند ، سوخت کمتری مصرف و برد آنها بیشتر می شود و وقتی به دلایلی که بیان شد موشک در ارتفاع پایین تری پرواز می کند برد آن کمتر می شود .
    استفاده كنندگان موشك هاي كروز:
    فرانسه:
    AM-39 Exocet
    MM-38 Exocet
    MM-40 Exocet
    SM-39Exocet
    آلمان:
    AS-34 Kormoran 1
    AS-34 Kormoran 2
    KEPD-150SLM
    Taurus 350A/P
    هند:
    BrahMos PJ-10
    اسرائيل:
    AGM-142
    Popeye-2
    Popeye-3
    ايتاليا:
    Otomat
    ژاپن:
    ASM-1 (Type 80)
    ASM-2 (Type 93)
    :چين
    HN-1
    HN-2
    HY-4
    YJ-1
    YJ-2
    YJ-16
    YJ-83
    :روسيه
    AS-1
    AS-2
    AS-3
    AS-4A
    AS-4B
    AS-4C
    AS-5
    AS-6
    AS-13
    AS-15A
    AS-15B
    AS-15C
    AS-16
    AS-17
    AS-18
    AS-20
    BrahMos PJ-10
    SS-N-1
    SS-N-2A
    SS-N-2B
    SS-N-2C
    SS-N-7 SS-N-12 SS-N-19 SS-N-21
    SS-N-22
    SS-N-25
    SS-N-26
    SS-N-27
    SSC-2B
    SSC-3
    SSC-6
    SSC-X-4
    آفريقاي جنوبي:
    Skorpioen
    سوئد:
    RBS-15
    تايوان:
    HF-2
    انگلستان:
    PGM-500
    PGM-2000
    آمريكا:
    AGM-28
    AGM-84
    AGM-84E SLAM
    AGM-84H SLAM-ER
    Fast Hawk
    RGM-84
    RGM/UGM-109A TLAM-N
    RGM/UGM-109B TASM
    RGM/UGM-109C TLAM-C
    RGM/UGM-109D TLAM-D
    SSM-N-8
    SSM-N-9
    UGM-84
    ◊قابل توجه است كه موشك هاي لیست فوق تمامي موشك هاي كروز موجود در جهان نيستد◊

  8. #47
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض توپ دریایی مارک 7- 16 اینچ-150 میلی متر

    توپ دریایی مارک 7- 16 اینچ-150 میلی متر

    توپ دریایی مارک7(16 اینچ)، جنگ افزار اصلی رزمناوهای IOWA در کلاس A می باشد (بوده است).
    رزمناوهای کلاس IOWA تنها رزمناوهایی هستند که بوسیله توپهای مارک 7 ( که در حد قابل توجه ای بهینه شده اند) نسبت به رزمناوهای کلاس کارولینای شمالی و داکوتای جنوبی تجهیز شدند. آتش توپ مارک 7 بوسیله دو نوع گلوله مقدماتی انجام می گردد. اولی گلوله 2700 پوندی با زره مسلح شده، که قابلیت ایجاد سوراخهایی به عمق 30 فوت در بتن دارد، و دیگری گلوله های 1900 پوندی ظرفیت بالا با قابلیت شلیک و بمباران زیاد. خرج گلوله از انبار مهمات خرج ناو، که در قسمت زیرین پوسته عرشه توپ می باشد جهت پر نمودن توپ به اتاق توپ منتقل می شود. جهت شلیک ابتدا آلات متحرک، گلوله را به سمت بالا و ته توپ (جان لوله) هدایت می کند، گلوله با احتیاط و دقت فراوان در دسترس قرار گرفته و در جان لوله قرار می گیرد. پس از آن خرج باروت سیاه در ته گلوله قرار می گیرد. سپس چرخ دنده، ته توپ را مسدود می کند. هدف گیری توپ بوسیله خدمه توپ و کمک ناخدا انجام می شود. پس از شلیک، برج گردان توپخانه تا حدودی ضربه بازگشت ناشی از شلیک را می گیرد.
    در 19 آوریل 1989 یک اتفاق موجب ترکیدن و انفجار دو برج گردان توپهای ناو USS IOWA گردید. 47 نفر از خدمه کشتی کشته شدند. این شکست به عنوان یک حادثه جنگی در زمان صلح در تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده ثبت گردید. وزارت دریاداری به کمک FBI در جریان بررسی و تحقیق علت این حادثه و انفجار برآمد.
    در نتیجه تحقیقات افسر جزء «کلایتون هارتویگ» یکی از خدمه توپ در مرکز تحقیقات پیچیده گرفتار شد.
    بیشتر احتمالات بر عمدی بودن حادثه دلالت می کرد. و این طور نشان داده شد که او «هارتویگ» انگیزه این کار را داشته است. ریاست دادگاه نظامی دریایی در جریان بازجویی متوجه شد که او روی هم رفته خرج گلوله بیشتری به کار برده بود. بازجوی نیروی دریایی (NIS) پس از چهار روز از حادثه فراخوانده شد در حالیکه بیشتر اسناد، مدارک و شواهد و حتی آوار تاسیسات منهدم شده، پاک و تمیز شده بود.
    انجام تحقیقات دیرتر از موقع شروع شد، اما بیشتر گناهکار بودن متهم را تصدیق می کرد تا عیب و نقص فنی آلات توپ.
    با وجود این اشکالات، سازمان وزارت دفاع عقیده داشت که بازرس نیروی دریایی کارش را به خوبی انجام داده است.
    بدلیل انعکاس خبر و بهانه جویی های رسانه ها از نقص موضوع تحقیق بازرس نیروی دریایی، یک ژنرال بازرس از پنتاگون تحقیقات بازرس نیروی دریایی را مورد تجدید نظر و بررسی مجدد قرار داد. نتیجه گیری بازرس نیروی دریایی بطور کامل، اما از روی عجله انجام شد. همه استدلال بازجو او را در هدایت جریان بازرسی تحت شعاع قرار داد که شامل لزوم داشتن گزینه هایی از افراد، مانند سابقه و حتی مسایل خصوصی افرادی که در انفجار بوده اند می شد.
    تحقیقات بعدی که در این راستا انجام شد کاملا «کلایتون هارتویگ» را از طرف کمیته بررسی کننده مجرم شناخت. ژنرال مسئول تحقیق ارزیابی هایی از تحقیقات بازجوی نیروی دریایی انجام داد و در پایان نتیجه گیری هایش برای بستن پرونده، از مساعدت آزمایشگاه ملی ساندیا Sandia وابسته به نیروی دریایی بهره مند گردید.
    این ژنرال جهت بهره گیری از آزمایشات سلاح های نیروی دریایی و تجزیه تحلیل های تخصصی و فنی اختیار تام داشت.
    در 25 مه 1990 ژنرال بازرس مسئول پرونده با تایید مقامات رسمی آزمایشگاه ساندیا در جریان بازجویی نیروی دریایی به قصور مهم و قابل توجه در بروز حادثه صحه گذاشت. در آزمایشات منحصر بفرد سلاح که توسط آزمایشگاه ساندیا انجام شد و در پیگری های ابتدایی تست سلاح بوسیله خود نیروی دریایی ثابت شد که انفجار ناو IOWA ممکن است به علت افزایش فشار اضافی در لوله توپ 16 اینچی ( با بکار رفتن خرج گلوله بیش از حد متعارف) در جریان شلیک بوده باشد. این کشفیات در اصل در نتیجه گیری نیروی دریایی از علت انفجار دخیل بودند ونشان دادند که انفجار عمدی و غیر قانونی بوده است. ژنرال مسئول تحقیق نیز همچنین با توجه به مدارک و اسناد، نقص جدی در بکارگیری سلاح ها را در ناو مذکور، توسط هر دو خدمه افسر و سرباز و حتی نقص در شرایط تعلیم و آموزش خدمه توپ را مورد دستاویز قرار داد.
    در جریان عملیات توفان صحرا، نبرد ناو یو اس اس ویسکانسین و یو اس اس میسوری بیش از هزار تیر گلوله توپ 16 اینچی را جهت پشتیبانی نیروهای عملیات کننده زمینی شلیک کردند. یو اس اس میسوری به تنهایی بیشتر از یک میلیون پوند مهمات را جهت انهدام اهدافی چون توپخانه، محل های استقرار خمپاره انداز و موشک، تاسیسات و زاغه های مهمات و سایتهای موشکی کرم ابریشم را که توسط هواپیماهای کنترل از راه دور بدون خلبان گرا داده شده بود شلیک کرد. (برخی از این اهداف نیز توسط ماهواره و GPS شناسایی و گرا داده می شد.)
    پرنده های بدون سرنشین ناو یو اس اس ویسکانسین نیز در صورت شناسایی مقر سایتهای دشمن، از فاصله 11 ناتیکال مایلی اطلاعات خود را جهت آتش هجومی ناو ارسال می کردند. در سوم فوریه 1991، نبرد ناو یو اس اس اس میسوری با کد شناسایی (BB-63) با هشت شلیک 25/1 تن مهمات از توپ16 اینچی خود، سنگرهای بتنی پیش ساخته کنترل و فرماندهی عراق را که بطرف کویت در حرکت بود هدف قرار داد و این سنگرها را نابود ساخت.
    سد کامل آتش با شلیک 18000 پوند مواد منفجره قوی که توسط توپهای 16 اینچی ناو یو اس اس میسوری در تیراندازی جنگی (بعد از جنگ کره) جهت پشتیبانی از نیروهای زمینی متفقین (نیروهای ائتلاف) ایجاد شد.
    همچنین استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین جهت دیده بانی و گرا دادن به آتش توپخانه 16 اینچی ناو در بمباران پیرامون اهداف دشمن نشان داده شد. در سوم فوریه U.S.S MISSOURI یو اس اس میسوری یک موضع توپخانه عراق را نابود کرد. در 6 فوریه نیز این ناو در حمایت از نیروهای تفنگدار دریایی، 4 موضع توپخانه و یک سنگر فرماندهی عراق را با توپهای 16 اینچ خود نابود کرد. در آتشباری دوم در این روز، ناو میسوری 28 گلوله توپ 16 اینچ خود را به طرف مجموعه ای از سایت های کنترل رادار ارسال کرد و آنها را بکلی نابود ساخت.
    آتشبار 5 اینچ ناو نیز برای آتشباری در نظر گرفته شده بود. میسوری در مجموع 112 گلوله 16 اینچ و 12 گلوله 5 اینچ را در ماموریت آتش پشتیبانی در طی 48 ساعت شلیک کرد. برای مدت 2 ساعت نبرد ناو خواهر میسوری بنام U.S.S Wisconsin یو اس اس ویسکانسین با کد شناسایی (BB-64) رهبری عملیات آتشباری پشتیبانی دریایی را بعد از جنگ کره به عهده داشت، و با شلیک متوالی 11 گلوله توپ 16 اینچ، محل استقرار یک توپخانه عراقی را در جنوب کویت منهدم کرد. گزارش های منتشره از انفجارهای ثانویه هدف خبر داد.
    نبرد ناو اسکورت U.S.S NICHOLAS یو اس اس نیکولاس نیز با جنگ الکترونیک و توپهای 16 اینچ خود برای ماموریت آتشباری فراخوانده شد. در 7 فوریه نبرد ناو ویسکانسین با جنگ الکترونیک و توپهای 16 اینچ خود به مواضع دریایی و توپخانه عراقی صدمه جدی زد. با 50 تیری که این ناو شلیک نمود توانست به 15 قایق عراقی شدیدا صدمه زده و با تخریب لنگرگاه المفتح رخنه ای در دشمن ایجاد نماید. همچنین 19 تیر 16 اینچ نیز به سوی توپخانه و سایت های موشکی عراق شلیک شد.
    در 8 فوریه یو اس اس ویسکانسین جهت حمایت از یک ستون شناسایی تفنگداران دریایی در کویت اشغالی با شلیک 36 تیر توپ 16 اینچ خود به یک دوجین از مواضع توپخانه عراق حمله برد. هواپیماهای بدون سرنشین کنترل از راه دور جهت دیده بانی و ارسال عکس های خود جهت گرا دادن و مختصات اهداف و شلیک توپ های 16 اینچ به کار گرفته شد. نبرد ناو ویسکانسین با تهاجم به مواضع توپچی های عراقی جهت ایجاد اغتشاش در دشمن، اذیت و آزار و میخکوب کردن نیروهای دشمن به عملیات پرداخت.
    در 9 فوریه ناو ویسکانسین جهت حمایت و مساعدت از آتش نیروهای آمریکایی و ائتلاف آتشباری دریایی خود را متوجه سنگرها، یگانهای سرباز و مواضع توپخانه عراق نمود و آنها را منهدم ساخت. سپس در 12 فوریه یو اس اس میسوری با مشارکت یک واحد توپخانه متحرک عربستان سعودی تهاجمی را علیه اهداف ثابت و یا موقتا ثابت شده عراقی شامل یگانهای سرباز توپخانه و مواضع سنگرهای بتنی فرماندهی در جنوب کویت ترتیب دادند. در این آتشباری ناو میسوری 60 تیر گلوله توپ 16 اینچ را در 9 ماموریت آتشباری پشتیبانی دریایی شلیک کرد. در 21 فوریه یو اس اس ویسکانسین با کمک از دیده بانی و ارسال گرا توسط هواپیماهای بدون سرنشین یک مجموعه فرماندهی عراقی را که در خط ساحلی شناسایی شده بودند با شلیک 50 تیر و گلوله توپ 16 اینچ خود نابود ساخت. دو روز بعد یو اس اس میسوری نیز اهدافی را که در ساحل شهر کویت شامل سایتهای پدافند هوایی نابود کرد.
    در 24 فوریه سخنگوی نیروهای ائتلاف (متفقین) شروع تهاجم زمینی را اعلام کرد و نبرد ناوهای میسوری و ویسکانسین آتشباری پشتیبانی دریایی خود را در حمایت از تهاجم زمینی نیروهای ائتلاف در کویت اشغالی شروع کردند و روز بعد نیز به این آتشباری ادامه دادند.
    نبرد ناو یو اس اس میسوری در این روز به تنهایی 133 گلوله 16 اینچ یا 125 تن مهمات را به سوی اهداف خود شلیک کرده بود.

  9. #48
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض توپ دریایی Mk45 کالیبر 54

    توپ دریایی MK45 کالیبر 54

    و توپ دریایی (مدل های بهینه شده در برد و مهمات) کالیبر 62
    توپ دریایی سنگین وزن MK-45 ، عمده سلاح توپخانه دریایی ضد سطحی است و سلاحی جهت تدارک آتش پشتیبانی دریایی محسوب می شود. وقتی هدفی در شعاع فعالیت ناو قرار می گیرد، عملیات توپMK45 (جهت شلیک به آن). بیشتر مقرون به صرفه به نظر می رسد تا موشک های هدایت شونده. این توپ متحرک گردان، بسیار دقیق است. همچنین با تمام قوا به عنوان یک اسلحه ضد هوایی نیز استفاده و آزمایش شده است.
    توپ MK45، یک جنگ دریایی ضد سطحی دقیق و سریع را بر علیه اهداف سطحی با قابلیت مانور بالا، تهدیدات هوایی و اهداف ساحلی در طی عملیات آبی خاکی میسر می کند. سیستم این توپ سنگین وزن، قابلیت بهبود، پیشرفت (بهینه سازی) و تعمیرات نگهداری بالاتری نسبت به توپ دریایی MK42 ارائه می دهد.
    توپ MK45 بوسیله یک سیستم کنترل آتش MK86 یا سیستم کنترل آتش کامپیوتری MK160 کنترل می شود. برد آن 13 ناتیکال مایل و نواخت تیر 20-16 تیر موشک در دقیقه را ارائه می دهد. هر مخزن خشاب آن (انبار موشک) درحدود 500-475 تیر موشک گنجایش دارد.
    برنامه پشتیبانی آتش سطحی نیروی دریایی (NSFS) ، در پاسخ به دکترین حرکت رو به جلو عملیاتهای مانور- تفنگداران دریایی و استراتژی پیشرفت نیروی دریایی ایجاد شد. دو عنصر کلیدی برنامه NSFS ( برنامه پشتیبانی آتش سطحی نیروی دریایی) با ارتقاء موشک EX171(ایی ایکس 171) و اسلحه MK45 مدل 4 در حال بهینه شدن است. این تغییرات شامل کالیبر لوله توپ از 54 به 62 و افزایش برد موثر سلاح از 13 به 63 ناتیکال در مدلهای بهینه شده (در برد و مهمات توسعه یافته )بوده است، که بسیار قابل توجه می باشد.
    به سبب این تغییرات در موشک EX171، پشتیبانی توپ MK45 در حد هیجان آوری افزایش یافته است. موشک EX171 با مهمات موجود می تواند در برد و شعاع زیاد عمل نماید.
    هردوی این ها در حال بهینه و توسه هستند. سیستم NSFS از سال 2001 بر روی کشتی های (ناوهای) کلاس DDG-52 نصب شده است.
    برنامه NSFS در مرکز جنگ سطحی نیروی دریایی سرفرماندهی لشکرهای هند، جهت توسعه برد و مهمات موشک هدایت شونده برای ارتقاء اسلحه MK45 به کالیبر 62 نیز شروع شد.
    در اینجا نیز دکترین نیروی دریایی و استراتژی عملیاتی تفنگداران دریایی نقش به سزایی داشته است. همچنین هدایت پروژه بوسیله هیئت اجرایی جهت بهینه نمودن توپ MK45 و متناسب با نیازهای دوره می باشد. اصلاحات و توسعه داخلی توپ شامل طراحی و ایجاد ERGM (افزایش برد و توسعه مهمات موشکی) بوده است. در این برنامه آشکارا معلوم بود که نیروی دریایی اعتبارات لازم را جهت هزینه نمودن برنامه فوق ندارد.
    انگیزه متخصصین ارشد نیروی دریایی، استفاده وسیع از دانش و توانایی خود جهت ایجاد توسعه برای ارتش بر اساس پیشنهادات محرک رسیده بود که بتواند کلید رسیدن به هدف را بزند. خلبانان هواپیما و مهندسین خط تولید بزودی مشغول کار شدند. به عنوان مقدمه، مهندسین طراح به عاملی نیاز داشتند تا چاشنی جدیدی بر اساس بهینه سازی و مشخصات پیش بینی شده طراحی نمایند. این وظیفه بزودی به نتیجه رسید و چاشنی جدید تحت عنوان EX 167 برای پیشرانه توپ MK 45 کالیبر 62 نامگذاری شد. موشک EX 167 آزمایش شد و نشان داد که قابلیت موشک بازدارندگی دشمن را در عملیاتهای فشرده دارد.
    سیستم TI رتیون (ERGM) یک راکت با گلوله های موشکی 5 اینچ است که از توپ MK 45 کالیبر 62 مدل 4 شلیک می شود. این سیستم از بهم پیوستن یک موتور راکتی و یک سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) با یک سیستم موقعیت یاب دریایی (INS) تشکیل شده است.
    اتحاد این دو سیستم (GPS/INS) یک هدایت خودکار مستقل و کنترل را برای توپ جهت موقعیت یابی اهداف ثابت و تصمیم گیری قبل از شلیک، میسرمی کند. موتور راکتی قابلیت برد زیادتر از حد متداول را میسر می کند.( برد متعارف 41 ناتیکال مایل- حداکثر برد63 ناتیکال مایل برای مدلهای یک هدایت خودکار مستقل و کنترل را برای توپ جهت موقعیت یابی اهداف ثابت و تصمیم گیری قبل از شلیک، میسرمی کند. موتور راکتی قابلیت برد زیادتر از حد متداول را میسر می کند. ( برد متعارف 41 ناتیکال مایل- حداکثر برد63 ناتیکال مایل برای مدلهای ERGM).
    سرجنگی موشک، شامل مهمات دریایی با اثرگذاری بالا است که از نوع 72 XM 80 به قصد بهبود مهمات متعارف پر می شود. دقت یا به عبارت دیگر خطای شلیک 20-10 متر می باشد که با بهره گیری از هدایت GPS اصلاح می گردد. ترکیب افزایش برد و دقت سیستمهای GPS/INS ، پیشرفت قابل ملاحظه ای را جهت دستیابی به برنامه NSFS میسر می کند. در سال 2002، 50 رزمناو و منهدم کننده ایالات متحده با توپ های مدل MK 45 ، 5 اینچ، کالیبر62 با قابلیت ERGM تجهیز شدند.

    مشخصات فني
    عملکرد اولیه: تمام اتوماتیک- سنگین وزن
    برد: 13 ناتیکال مایل (9/14 مایل خشکی)- برای مدل های ERGM(برد و مهمات بهینه شده ) 63 ناتیکال مایل
    نوع آتش : 16 الی 20 تیر در دقیقه بصورت اتوماتیک
    ظرفیت خشاب: 475 الی500 تیر موشک در مخزن (انبار)
    کالیبر:5 اینچ ،7/12 سانتی متر ،127 میلی متر
    تاریخ شروع خدمت: 1971

  10. #49
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض زیر دریایی روسی آکولا : کوسه شکاري

    زیر دریایی روسی آکولا : کوسه شکاري

    پروژه 971 که ناتو آن را آکولا به معنی کوسه نامیده زیر دریایی تهاجمی هسته ای است که در سال 1986 توسط شوروی سابق به خدمت در آمد. این کلاس که بعضاً به یادبود یکی از اعضای آن "بارس" خوانده می شود باید دقت کرد که همنام کلاس پروژه 941 نیروی دریایی شوروی سابق، که زیر دریایی موشک هسته ای بالستیک بر است که توسط خود شوروی آکولا و توسط ناتو تایفون نامگذاری شده است. در این کلاس سه زیر کلاس وجود دارد که شامل مدل عمومی آکولا1 شامل هفت زیر دریایی که بین سالهای 1982 تا 1986 ساخته شده اند، آکولای ارتقا یافته شامل 5 زیر دریایی ساخته شده بین سالهای 1986 تا 1991 و زیر کلاس آکولا2 که از سال 1991 ساخته شده است می باشد. سیستم خاص بدنه این زیر دریایی طوری است که سبکی و شناوری آن را تا سه برابر افزایش می دهد.

    کلاس آکولا کم صدا ترین زیر دریایی تهاجمی اتمی روسها است که صدای تشعشع یافته از زیر کلاس آکولا2 با نویز نسخه های اولیه کلاس زیر دریایی معروف لوس آنجلس برابری می کند. تمام زیر دریایی های کلاس آکولا به چهار مجرای میلیمتری اژدر 533 مجهز هستند که می توانند اژدر های تایپ 53 یا موشکهای SS-N-15 استارفیش را شلیک کنند. علاوه بر آن این زیر دریایی ها چهار مجرای 650 میلیمتری اژدر دارا هستند که آنها نیز می توانند اژدر های تایپ 65 یا موشک های زد کشتی SS-N-16 را شلیک کنند. این مجراها در سه ردیف چهار تایی قرار گرفته اند. همچنین زیر کلاسهای آکولا2 و آکولای ارتقا یافته به شش مجرای اژدر انداز 533 میلیمتری خارجی مجهز شده اند که البته هنوز معلوم نیست آیا از این مجرا ها برای شلیک اژدر یا تله و مین گذاری استفاده می شود. این مجرا ها در یک ردیف و بالای مجرا های معمولی قرار گرفته اند. که برای پر کردن این مجرا ها نیز باید با کمک زیر دریایی توشه رسان یا در بندر اقدام کرد. ناگفته نماند که تمام مجراهای این زیردریایی می توانند مین گذاری کنند. در کل تا 40 اژدر، موشک و مین را این زیر دریایی ها می توانند با خود حمل کنند. در زیر دریایی های این کلاس موشکهای زمین به هوای شانه پرتاب نیز برای مقابله با جنگنده های دشمن در روی آب گنجانده شده است. این زیر دریایی عظیم 108 تا 117 متری (در سایتهای مختلف متفاوت گفته شده است) دارای حداکثر سرعت 20 گره (37 کیلومتر در ساعت) در سطح آب و 35 نات(65 کیلومتر در ساعت) زیر آب است. خدمه آکولا هم شامل 25 افسر و 26 سرباز وظیفه می باشد.
    وضعیت زیر دریایی های آکولا بدون توجه به جزییات بسیار عالی است. این مطلب توسط بسیاری از سایتهای مختلف تایید شده است. از هفت زیر دریایی آکولا1 تنها سه زیر دریایی در حال خدمت می باشد. زیر دریایی رهبر K-284 پوما در سال 1995 به خاطر کمبود منابع مالی تجزیه شد. سه زیر دریایی دیگر K-322، K-480، K-317 نیز در حالت رزرو قرار گرفته اند. به نظر می رسد هر پنج زیر دریایی آکولای ارتقا یافته در حال خدمت باشند. آکولای2 وپر نیز در حال حاظر تنها زیر دریایی در حال خدمت زیر کلاس آکولای2 می باشد. گپارد هم به نظر می رسد همانند کوگار و نرپا از این زیر کلاس در وضعیت رزرو قرار گرفته باشد. نام پنجمین زیر دریایی هم مشخص نیست ولی به نظر می رسد در ساخت آن وقفه ایجاد شده باشد. در آخر اشاره کنم که هند نیز برای خرید این زیر دریایی اتمی از این کلاس ابراز علاقه کرده بود که تا به امروز نتیجه خاصی نداشته است .

  11. #50
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض ( ليتورال) نسل جديد كشتي هاي جنگي امريكا

    ( ليتورال) نسل جديد كشتي هاي جنگي امريكا

    آمريكا، نيروي دريايي اسرائيل را به پيشرفته‌ترين كشتي‌هاي تندرو مجهز مي‌كند
    كشتي جنگي"ليتورال" (
    LCS)، نوع جديدي از خانواده شناورهاي سطحي در نيروي دريايي آمريكا به شمار مي‌رود
    به گزارش گروه سياست و امنيت دريايي سينا، "ال.سي‌.اس" نمونه‌اي از نسل آينده شناورهاي سطحي رزمي ايالات متحده تحت عنوان
    DDX است كه داراي قابليت مانور بسيار بالا و ساختاري شبكه‌اي، مركب است.

    اين شناور به منظور انجام عمليات در آب هاي كم عمق طراحي شده و قادر است بر ضد تهديدات ساحلي و جنگ هاي "نامتقارن‌" مانند مين‌هاي دريايي‌، زير دريايي‌هاي ديزلي (با صداي كم)، قايق‌هاي تندرو و قايق هاي حامل مواد منفجره وارد عمل شود.

    در ماه مه سال 2004 ميلادي، وزارت دفاع ايالات متحده و نيروي دريايي اين كشور اعلام كردند كه دو تيم جداگانه از دو شركت معروف‌، يعني" لاكهيد مارتين" و "جنرال ديناميكز" براي طراحي و ساخت نخستين نمونه از "فلايت
    O" يا اولين نسل از شناورهاي ‌ LCS انتخاب شده‌اند.

    در دسامبر سال 2004 ميلادي شركت "لاكهيد مارتين" قرار داد ساخت اولين كشتي
    LCS بنام "يو.اس.اس.فريدوم‌" را امضا كرد و عمليات ساخت آن را از ژوئن سال 2005 ميلادي و در كارخانه كشتي‌سازي "مارينتا مارين‌" در ايالت "ويسكانسين" آغاز كرد
    براساس برنامه زمانبندي شده، كشتي در ماه سپتامبر2006ميلادي به آب انداخته خواهد شد و در سال 2007 ميلادي وارد خدمت مي‌شود.

    بندر"سن ديه گو" درايالت كاليفرنيا به عنوان پايگاه اصلي اين شناورجديد در نظرگرفته شده است‌، همچنين قرار است شركت "لاكهيد مارتين" در سال 2008 ميلادي، ساخت سومين شناور از اين نوع يا "
    LCS3"را آغاز كند.

    شركت "جنرال ديناميكز" نيز در اكتبر سال 2005 ميلادي موفق به اخذ قرارداد ساخت دومين نمونه از شناور
    LCS به نام "يو.اس.اس.اينديپندنس‌" شد و كار ساخت اين كشتي را در ماه ژانويه 2006، در كارگاه كشتي‌سازي "آستال‌" واقع در شهر"موبايل" ايالت "آلاباما" آغازكرد.

    اين شركت چهارمين فروند از اين نوع شناور يا "
    LCS4" را نيز خواهد ساخت‌. قرار است اين دو شناور در سال‌هاي 2008 و 2009 ميلادي وارد خدمت نيروي دريايي ايالات متحده شوند. سفارش ساخت 9فروند شناور "فلايت 1" يا دومين نسل از شناورهاي LCS براي سال‌هاي 2008 و 2009 ميلادي داده شده و اين كشتي‌ها طي سال‌هاي 2010 تا 2012 ميلادي به خدمت نيروي دريايي ايالات متحده در خواهند آمد.

    تعداد نهايي كشتي‌هاي
    LCS هنوز تعيين نشده اما گمان مي‌رود تعداد آنها بين 56 تا بيش از 60 فروند باشد.

    تيم مجري شركت "لاكهيد مارتين" عبارتند از: كارخانه كشتي‌سازي "مارنيته مارين"، كارخانه كشتي‌سازي "بولينگر"، شركت معماران دريايي "گيبز و كوكس"، كارگاه هاي كشتي‌سازي" لزار" از اسپانيا و "بلوهم و واس".

    اجرا كننده قرارداد ساخت
    LCS كمپاني"جنرال ديناميكز" نيز شركت "بس ايرون ووركز" واقع در شهر" بس" در ايالت "مه ين" است‌.

    اعضاي عمده تيم سازنده كشتي كمپاني" جنرال ديناميكز" عبارتند از: شركت "آستال يو اس آ"، " بي.اي.ايي.سيستمز"، دريايي "آپلايد فيزيكز كورپوريشن"، " سي اي ايي مارين سيستمز "، " نورت روپ گرومن الكترونيك سيستمز "، " جنرال ديناميكز آرمامنت اند تكنيكال پروداكترز"، " جنرال دينا ميكز الكترونيك بوت "، "جنرال دينا ميكز ادونسد انفورميشن سيستمز" و "جنرال ديناميكز كانادا".

    در آوريل سال 2005، نيروي دريايي آمريكا قرارداد مطالعاتي را با شركت" لاكهيد مارتين" براي ايجاد تغييراتي در شناور
    LCSامضاء كرد.

    اين تغييرات به دليل فروش اين شناورها به نيروي دريايي اسراييل اجرا مي‌شود و تغييرات مورد نياز نيروي دريايي اسرائيل شامل سيستم پرتاب عمودي موشك هاي "باراك" است‌.

    طرح كشتي جنگي ليتورال‌ هرچند طراحي ساخت شناورهاي
    LCSكاملاً با هم متفاوت‌اند اما هر دو شناور كاملاً نيازهاي تكنيكي را برآورده مي‌كنند.
    در هر دو طرح دستيابي به سرعت بيش از 40 نات (8/74 كيلومتر) و برد بيش از 3500 مايل (5/5631 كيلومتر) مد نظر است.

    شناور طراحي شده "لاكهيد مارتين" داراي سرعت بسيار بالا و بدنه اي دو تكه است و طرح شركت "جنرال ديناميكز" با سه بدنه، بسيار مستحكم و متصل به هم است.

    سازه‌هاي دريايي در هر دو طرح با تجهيزات و خدمه براي انجام ماموريت‌هاي
    LCS و ماموريت هاي ويژه سازگار است‌.

    اگر چه برنامه به حركت درآوردن يك پرنده يا شناور در دو طرح
    LCS با هم فرق دارد اما طرح هاي هر دو شركت قادر به پرتاب يا به حركت درآوردن‌، كنترل و بازيافت وسايل نقليه هوايي يا دريايي براي محدوده‌هاي زماني طولاني هستند، همچنين در هر دو طرح نگاه متفاوتي به گنجايش فضاي داخلي وجود دارد.

    اين طرح ها شروعي است براي دستيابي به نسل دوم شناورهاي‌
    LCSيا "فلايت 1" كه براساس تجربيات بدست آمده از برنامه" فلايت0" ساخته مي‌شود.

    در هر دو طرح سرعت نهايي 74 تا 93 كيلومتر در ساعت – در صورت بيرون ماندن بخش عمده بدنه از آب- در نظر گرفته شده است‌.

    در طرح شركت "لاكهيد مارتين" ارتفاع بخش داخلي بدنه كشتي بلند در نظر گرفته شده است درحاليكه درطرح "جنرال ديناميكز" با جهش شناور به طرف بالا، از سطح زير آب بدنه كشتي كاسته مي‌شود. شكل بدنه كشتي در هر دو طرح تحولي اساسي پيدا كرده و تكامل يافته است‌.

    توانايي‌ها و امكانات داخلي كشتي جنگي" ليتورال"‌ آبخور3 متري كشتي باعث شده تا اين كشتي قادر باشد در آب هاي بسيار كم عمق ساحلي نيز به عمليات بپردازد.

    اين شناور داراي حداكثر 93 كيلومتر سرعت و 2 هزار و 778 كيلومتر برد در حالت حداكثر سرعت و 7 هزار و963 كيلومتر برد با حداقل سرعت 37 كيلومتر در ساعت است‌.

    كشتي‌هاي
    LCS همچنين داراي يك فروند هليكوپتر با سكوي فرود و آشيانه ويژه است‌.
    هليكوپتر و يك فروند پرنده بدون سرنشين مي‌توانند از اين سكوي شناور براي پرواز يا فرود استفاده كنند. اين وسايل پرنده در شرايط طبقه‌بندي شده شماره 5 دريا (در حالتي كه سرعت باد در حدود 50 كيلومتر و ميانگين بلندي امواج بين 2 تا 3 متر باشد) قادر به برخاستن از كشتي
    LCS هستند.

    اين كشتي توانايي استفاده از قايق‌هاي كوچك‌، مانند قايق‌هاي سريع‌السير 12متري در شرايط شماره 4 دريا (كه ارتفاع امواج بيش از 5/1 متر و سرعت باد در حدود 40 كيلومتر باشد) را دارد.

    كشتي‌
    LCS بين 15 تا 50 نفر خدمه دارد و وسايل يك سفر يا ماموريت دريايي 21 روزه را با خود حمل مي‌كند. ماموريت تعدادي از خدمه كشتي انجام عمليات ويژه است.

    يكي از توانايي‌هاي مهم
    LCS استفاده از هواپيما و قايق‌هاي بدون سرنشين مجهز به رادار، دوربين مادون قرمز و دوربين ويدئويي (مانند شناور سطحي بدون سرنشين" اسپارتان" براي عمليات شناسايي است.

    سامانه‌هاي عملياتي شناور جنگي ليتورال
    سامانه‌هاي عملياتي در كشتي‌هاي "ليتورال" قابليت تعويض پس از يك دوره 24 ساعته كاري را دارند.

    شركت "نورث روپ گرومن" براي طرح خود مجموعه‌ هماهنگ و يكپارچه‌اي از سامانه‌هاي عملياتي را برگزيده است كه عبارتند از: سيستم‌هاي مين پخش كني و جمع‌آوري آن (
    MIW)، تسليحات ضد زيردريايي (ASW) و تسليحات ضد سطحي (SUW).

    احتمالاً بخشي از سامانه‌هاي عملياتي در محفظه‌هاي نگاه دارنده استاندارد نگهداري شده و بخشي از آنها در پالت‌هاي ويژه به شناورها منتقل مي‌شوند.

    سامانه‌هاي عملياتي مذكور به شبكه‌اي از سيستم هاي شناور متصل بوده و با ديگر سامانه‌هاي مشابه در ديگر كشتي‌هاي سطحي و هواپيماها در ارتباط خواهند بود.

    سامانه ضد زير دريايي كشتي "ليتورال" عبارت است از:
    سيستم شكار مين كنترل از راه دور
    AN/WD-1 ، مجموعه دستگاه سونار رديابي مين از نوع AN/AQS=20A ، سيستم مين‌روبي سطحي از نوع هوابرد (محمول هليكوپتر)، سيستم مين يابي ليزري هوابرد و سيستم هوابرد خنثي‌سازي مين‌.
    سامانه ضد زير دريايي در برگيرنده سيستم پيشرفته آرايش نظامي (
    ADS) ساخت يكي از شركت هاي "لاكهيد مارتين" است. ADS يك سيستم شناسايي پژواك شناختي سريع آرايش سطحي محسوب مي‌شود. سامانه ضد زير دريايي LCS همچنين شامل يك سيستم چند منظوره سطحي قابل كشش به وسيله شناور در آب و يك سيستم كنترل از راه دور قابل كشش در آب بوسيله هليكوپتر MH-60R يا شناورهاي سطحي بدون سرنشين است.

    سامانه ضد سطحي كشتي "ليتورال" شامل يك توپ 30 ميليمتري و يك سيستم موشك انداز است‌.

    بدنه سه قسمتي "جنرال ديناميكز"
    بدنه و بخش سه قسمتي خدمه بوسيله تيم طراحي شركت "جنرال ديناميكز" پيشنهاد شد.

    طول‌بدنه‌ 8/127متر، عرض آن4/28 متر و ظرفيت جابجايي شناور 2 هزار و 637تن است‌. بدنه مذكور براساس طرح شركت "آستال" براي قايق‌هاي مسافري فري "بنچيجيگوااكسپرس پسنجرز" ساخته خواهد شد.

    سيستم ديده‌باني دريايي مادون قرمز بر روي پل فرماندهي كشتي تعبيه شده و توپ اصلي 57 ميليمتري "بوفورز" برروي آن قرار دارد. همچنين پرتاب كننده موشك‌هاي گردان هوايي يا (
    RAM) بر روي جايگاه ويژه پشت آشيانه هليكوپتر نصب شده و تيربارهاي كاليبر50 در سمت چپ و راست كشتي و در دو طرف آشيانه هليكوپتر قرار دارند.

    سيستم‌هاي فريب دهنده رادار دشمن شامل سه پرتاب كننده
    RBOCـ SUPER و دو پرتاب كننده "نولكا ديكوي" است‌.

    سيستم ضد عمل الكترونيك كشتي هم در بر گيرنده رادار تاكتيكي پشتيباني عمل الكترونيك (
    ESM) از نوع ES3601 ساخت گروه صنعتي EDO است.

    سونار و قريب دهنده كششي نيز از قسمت پشتي كشتي به آب انداخته مي‌شوند. "نورت روپ گرومن الكترونيك سيستمز" سامانه يكپارچه اداره نبرد (
    ICMS) و شركت‌هاي "بي اي ايي‌" سيستم كنترل خودكار كشتي را تهيه خواهند كرد. دكل اصلي كشتي نيز حامل سيستم‌هاي ارتباطي Link16 ـ Link1 ـ CEC و رادار دريايي جيراف ساخت شركت "اريكسون" خواهد بود.


    شناور
    LCS ساخت" لاكهيد مارتين"‌
    بدنه پيشرفته شركت "لاكهيد مارتين" براساس فناوري‌هاي عرضه شده يك كارخانه كشتي‌سازي ايتاليايي بنام "فين كانتيري‌" ساخته مي‌شود.

    اين فناوري در شناورهاي بازرگاني هزار تني تندرو و شناورهاي 3 هزارتني كلاس" ژوپيتر" استفاده مي‌شود.

    كشتي ساخت "لاكهيد مارتين" داراي يك سالن فولادي با سازه‌هاي ويژه آلومينيومي خواهد بود. نيروي اين شناور بوسيله دو موتور 36 مگاواتي "رولزرويس"
    MT30 مجهز به توربين‌هاي گازي تامين مي‌شود.

    همچنين دو موتور ديزل ساخت‌ "فيربنكس مورس" چهار موتور بزرگ آبي ساخت "رولزرويس" را به حركت در مي‌آورند.

    چهار ژنراتور ديزل نوع
    V1708 ساخت شركت "ايزوتا فراسچيني" با هدف تامين نيروي اضافي در اين كشتي تعبيه شده‌ و حداكثر سرعت كشتي 34/83 كيلومتر خواهد بود. طول بدنه شناور 5/115 متر، عرض آن 1/13 متر و آبخوركشتي 7/3 متر است‌. LCS1و LCS3 به توپ دريايي 57 ميليمتري مارك 110 ساخت "سيستمز" مجهز خواهند شد. سيستم اداره نبرد اين شناورها ساخت" لاكهيد مارتين" و از نوع COMBATSS-21 است‌.

    اين كشتي‌ها همچنين مجهز به رادار باند
    C بنام TRS-3D ـ EADS براي شناسايي هوايي و سطحي و يك سيستم شليك كننده و فريب دهنده‌ رادارهاي دشمن از نوع (SKWS) ساخت يك شركت دانماركي است‌.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •