با سلام
میان لحظه و خک ساقه گرانبار هراسی نیست
همراه ما ابدیت گلها پیوسته ایم
تابش چشمانت را به ریگ و ستاره سپار
تراوش رمزی در شیار تماشا نیست
نه در این خک رس نشانه ترس
و نه بر لاجورد بالا نقش شگفت
در صدای پرنده فرو شو
اضطراب بال و پری سیمای ترا سایه نمی کند
در پرواز عقاب
تصویر ورطه نمی افتد
سیاهی خاری میان چشم و تماشا نمی گذرد
و فراتر
میان خوشه و خورشید
نهیب داس از هم درید
میان لبخند و لب
خنجر زمان در هم شکست
دیاری دیگر از (مجموعه آوار آفتاب) سهراب سپهری
==============
این هم برای خودم!!
![]()
بيا عزيز رفته
بي تو دلم گرفته
نذار بمونم تو اين
غروب غم گرفته
قصه دلتنگي
قصه بي تو بودن
فرقي نداره بي تو
موندن و رفتن من