هست شب.....
هست شب، يك شب دم كرده و خاكرنگ رخ باخته است .باد - نو باوه ي ابر - از بر كوهسوي من تاخته است .هست شب، همچو ورم كرده تني گرم در استاده هواهم ازين روست نمي بيند اگر گمشده يي راهش را .با تنش گرم،بيابان درازمرده را ماند در گورش تنگ -به دل سوخته من ماند .به تنم خسته، كه مي سوزد از هيبت تب ،هست شب . آري شب .
نيما يوشيج



جواب بصورت نقل قول

Click this bar to view the original image of 692x425px and 43KB.
.gif)
