تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 497 از 640 اولاول ... 397447487493494495496497498499500501507547597 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,961 به 4,970 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4961
    داره خودمونی میشه weronika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    my room
    پست ها
    93

    پيش فرض

    هست شب.....


    هست شب، يك شب دم كرده و خاك
    رنگ رخ باخته است .
    باد - نو باوه ي ابر - از بر كوه
    سوي من تاخته است .
    هست شب، همچو ورم كرده تني گرم در استاده هوا
    هم ازين روست نمي بيند اگر گمشده يي راهش را .
    با تنش گرم،بيابان دراز
    مرده را ماند در گورش تنگ -
    به دل سوخته من ماند .
    به تنم خسته، كه مي سوزد از هيبت تب ،
    هست شب . آري شب .
    نيما يوشيج

  2. 2 کاربر از weronika بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4962
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    امشب، آغوشت نیست، اما!

    خیالت را به آغوش میکشم

    موهایت را میبویم؛

    نوازش صورتت را

    با گونه هایم

    به هیچ نمیدهم.....

    امشب اینگونه است!

    فردا شب و شبهای دگر را چه کنم !!!؟

  4. 4 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4963
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4

    پيش فرض

    تو میتونی با موندنت یخه دلمو آب کنی
    میتونی اشک تو چشام واسه همیشه خاک کنی
    تو میتونی بزاری من دوباره زندگی کنم
    یا اینکه با نبودنت زندگیمو خراب کنی

  6. این کاربر از Alone-Girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4964
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض


    رهايم کردی

    چرا که

    برهنگي ات را نجويدم

    بوسه هايت را ندريدم

    ...و طعم گس گناه را ...نچشيدم

    رهايم کردی

    چون؟!؟

    عشق ورزيدم



  8. 10 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4965
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    احساس ميکنم

    دستانم ديگر به قدر کافي جوان نيستند

    نشان به آن نشان

    که روز هاي خوب

    آرام آرام

    از کف دستانم سُر ميخورند

    و پرت مي شوند به زمان هاي ماضي

    احساس ميکنم کمي از زندگي را کم آورده ام

    مثلا از ازل تا آغاز را !

    حالا هي تلقين کنم به خودم ماه و ستاره وآسمان و بهار را

    روزي عاقبت همه چيز، پاييز خواهد شد

    نه ؟ . . .

    من وحشت دارم . . .


    من که چيزي نميخواستم

    من که نميخواستم بهار ، هميشه باشد

    فقط ميخواستم

    گل سرخي که از دخترک سر چهار راه ميخرم

    تاآخر پاييز همان قدر قرمز بماند

    فقط ميخواستم دستانم به قدري جوان باشند

    که حتي اگر پير شدم

    بوي روزهاي خوب را لابلاي روزهايم پخش کنند

    همين

    من . . . فعلا . . . ميترسم . . .


  10. 7 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4966
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    شعرهاي پر دروغ
    سلامهاي بي فروغ
    و رازهاي سر به مُهر
    نازهاي تو
    چه گرم بودند
    مثل همان روزها ي اول پاييز،کنار شومينه
    کنار برفهاي ترسيده
    و کنار خنده هاي يخ زده مه
    انگار از همان اول قرار بود
    همه را سوزي جانسوز با خود ببرد
    و من دوباره شعر هايم را پُر دروغ تر
    رويا هايم را تيره تر
    و سلامهاي تو را بي فروغ تر
    روي کاغذي که درون شومينه است
    بکِشم
    همان بهتر که همه سوختند و با من نساختند



    ---------- Post added at 04:30 PM ---------- Previous post was at 04:27 PM ----------

    Click this bar to view the original image of 692x425px and 43KB.

    به سیاهی سوگند

    به صدای وجدان
    به غم انگیزترین ناله ی باد
    به سکوت فریاد
    که جهان بی مرد است!

    روزگاری, شهری
    نفسی, همنفسی
    غیرتی بود سزاوار جهان
    نامرادی تا کی؟
    لذت عشق کثیف
    هوسی زودگذر
    و سکوت عاشق
    در غم شهوت زشت معشوق...!

  12. 6 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4967
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    در دنیایی که همه یا گوسفندند یا گرگ

    ترجیح میدهم چوپان باشم

    همدیگر را بدرید

    من نی میزنم


    ♪ ♪♪ ♫

  14. 10 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4968
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    گفت:سلام!
    گفتم:سلام!
    معصومانه گفت:میمانی؟
    گفتم:توچطور؟
    محکم گفت:همیشه میمانم.
    روزهاگذشت.
    روزی عزم رفتن کرد...!
    گفتم:توکه گفته بودی میمانی...؟!
    گفت:نمیتوانم! قول ماندن به دیگری داده ام......! بایدبروم..............

  16. 7 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4969
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    پيش فرض

    سهم ِ من همیشه ماندن است

    همیشه انتظار


    در میانِ هیمه ی خاطره ها


    گاه می سوزم


    گاه می پوسم


    گاه هایی هم بندرت ،


    جوانه می زنم .

  18. 6 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #4970
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    دل را شکست مرتبه ی اخرش نبود

    دیگر نشانه ای ز دل شاعرش نبود

    گفتم چقدر میگذرد که ندیدمت

    مکث و سکوت و بی خبری.خاطرش نبود

  20. 4 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •