قبلا سربازان بسیاری در محل گردهمایی بودند. بلادبث ها از محلی که گزارش شده بود که آنجا باشند، خیلی دور نبوند.
وقتی باید دربرابر هیولاهایی سریع مقاومت کنند، به این آسانی نیست. هیولاها از انسان ها متنفر هستند، بنابراین آنها را در مناطق تجاری با مسکونی نخواهید دید، اما حومه و اطراف شهر، بحثی متفاوت است.
هیولاها، برای مردمی که محله های ساکت و آرام در بیرون از شهر میسازند، یک مشکل عظیم هستند.
هر چند ، حتی یک تازه کار هم میتواند به راحتی از عهده ی یک گروه (دسته) کوچک از هیولاها برآید، آنها معمولا در گروه (دسته) های بزرگ حرکت میکنند.
تنها بزرگترین و نیرومندترین هیولاها، تنها زندگی میکنند. به عبارتی دیگر، هیولاهایی که در صورت دیدن آنها، عاقلانه ترین کار تماس فوری با ارتش است.
این کاری هست که به نیروی امنیتی، واحد آذرخش، واگذار میشود.
دیگر سربازان به سمت او آمدند و به او برای موفقیت در کارش تبریک گفتند. آذرخش، به دنبال افسر مافوق خود گشت.
نه، او واقعا احتیاجی به پیدا کردن او نداشت. صدای گروهبان یکم آمودا از اینجا شنیده میشد.
او (آذرخش) به سمت صدای خنده ی از ته دل او (گروهبان یکم آمودا)، رفت.