تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 493 از 934 اولاول ... 393443483489490491492493494495496497503543593 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,921 به 4,930 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #4921
    اگه نباشه جاش خالی می مونه The Black Dahlia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    هر جا اینترنتم به راه باشه !
    پست ها
    463

    پيش فرض

    جه صادقانه عاشقت بودم
    جه ساده رهایم کردی


    چه زیبا در آغوشت بودم
    چه زود با اشک همراهم کردی


    چه عاشقانه سراغازت بودم
    چه تلخ آگاهم کردی


    چه بی اندازه فرهادت بودم
    چه اسان تنهایم کردی


    چه شادمانه به یادت بودم
    چه ناگوار غمخوارم کردی


    چه بی منت به پایت بودم
    چه با تندی فدایم کردی

    ---------- Post added at 08:58 PM ---------- Previous post was at 08:57 PM ----------

    اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
    حتی وقی که من دیگر نباشم
    یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد
    شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند
    عاشقانت تو را ترک می کنند
    اما شعر عاشقانه
    همیشه با تو خواهد بود
    پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!
    شعری از اعماق جان٫
    که مرا به یاد تو آورد......
    شعری که همیشه با تو بماند.

    ---------- Post added at 09:00 PM ---------- Previous post was at 08:58 PM ----------

    ما را به در خانه رسانید که مستیم
    سرشار غم و مست مِیِ جام اَلَستیم
    نشناخت کسی گر دل بشکسته ما را
    خود نیز ندانیم که بودیم و که هستیم
    ما راه به سر منزل مقصود نبردیم
    زیرا که به نامردمی عهدی نشکستیم
    راندند به خواری زسر کوی محبت
    جانی که به یک مو در این خانه ببستیم
    بستند در میکده با آن که به عمری
    پشت در این خانه سر خاک نشستیم
    ای دوست سلامت سر تو تا نزنی می
    ما جام پر از خون و دل خویش شکستیم
    ما را نه چنان خواه که دلخواه تو باشد
    دیوانه عشقیم همینیم که هستیم

    ---------- Post added at 09:02 PM ---------- Previous post was at 09:00 PM ----------

    مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست

    عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست

    از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست

    خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست

    از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست

    چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست

    شرح درمانگی خود به که تقریر کنم

    عاجزم چاره ی من چیست چه تدبیر کنم

  2. 4 کاربر از The Black Dahlia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4922
    پروفشنال siya22's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    esfahan city
    پست ها
    885

    پيش فرض

    در سرزمین من زنی از جنس آه نیست
    این یک حقیقت است که در برکه ماه نیست
    این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق
    دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست
    راندند مردم از دل پر کینه، عشق را
    گفتند: جای مست در این خانقاه نیست
    دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی‌ست
    شطرنج مسخره‌ست زمانی که شاه نیست
    زن یک پرنده است که در عصر احتمال
    گاهی میان پنجره‌ها هست و گاه نیست
    افسرده می‌شوی اگر ای دوست حس کنی
    جز میله‌های سرد قفس تکیه گاه نیست
    در عشق آن که یکسره دل باخت، برده است
    در این قمار صحبتی از اشتباه نیست
    فردا که گسترند ترازوی داد را،
    آن‌جا که کوه بیشتر از پرّ کاه نیست،
    سودابه روسپید و سیاووش روسفید
    در رستخیز عشق کسی روسیاه نیست

  4. 5 کاربر از siya22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4923
    داره خودمونی میشه r*a*m*i*n's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    یاد او.....
    پست ها
    27

    پيش فرض

    چند خط بعد از دلتنگی

    چند خیابان بعد از آشفتگی و دلهره

    چند پله نرسیده به سقوط

    پشت دیوار غرورت

    ایستاده ام!

    ببین چه ساده نشانی ها را برایت می نویسم

    ببین بعد از این همه سکوت

    هنوز هم دنبال صدایت هزار توی ذهن خسته ام را جستجو می کنم!

    اینجا ایستاده ام!

    حالا تو هی بگو صدایت قطع و وصل می شود

    هی بهانه بیاور

    هی لجبازی کن!

    رفتی پشت دیوار غرورت نشستی

    پا روی پا انداختی و آرام

    قهوه ی تلخت را نوشیدی...

    انگار نه انگار که این دل مهمان تو بود!

    تابستان چشمانت یخ زده

    سرد سرد!

    برای این روزهایی که می روند

    هی با خودت قصه ی شکستها را تکرار می کنی

    محض خاطر اینهمه ترانه

    برای سکوت کردنت دیگر بهانه نیاور !

    وقتی لحظه ها را با سکوت قلمه می زنی...

    قلبم غرق خون می شود!

    تو را به پاکی همین عشق سوگند!

    بیا

    و برایم کمی از آوازهایت بیاور!

    نشانی را هم که می دانی

    چند خط بعد از دلتنگی

    چند خیابان بعد....





    ---------- Post added at 06:28 AM ---------- Previous post was at 06:26 AM ----------

    اگر تو نیستی دوستم بداری

    میخواهم هرگز

    دوست داشته نشوم!

  6. 3 کاربر از r*a*m*i*n بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4924
    داره خودمونی میشه daneshniya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    47

    پيش فرض آهسته آهسته !

    به رويش آشنا كردم نگه آهسته آهسته

    چو آن طفلي كه مي افتد به ره آهسته آهسته

    به نرمي سرمه خود را مي كشد بر ديده مردم

    شدم محرم به آن چشم سيه آهسته آهسته

    ز بي صبري گره در رشته مي افتد تحمل كن

    بر آيد يو سف مصري ز چه آهسته آهسته

    به چشمت گو عنان ترك تازي را نگه دارد

    جهان گبري كند شه با سپه آهسته آهسته

    مرا اين نكته روشن گشت از شمع سحرگاهی

    كه عمر خلق مي گردد تبه آهسته آهسته

    زجرم اندك اندك روزگار من تبه گردد

    ز ناداني شدم غرق گنه آهسته آهسته

    ره دور و دراز عشق را آهسته بايد رفت

    فلك را طي كند خورشيد و مه آهسته آهسته
    Last edited by daneshniya; 15-08-2010 at 05:55.

  8. این کاربر از daneshniya بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #4925
    اگه نباشه جاش خالی می مونه The Black Dahlia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    هر جا اینترنتم به راه باشه !
    پست ها
    463

    پيش فرض

    و عشق تنها عشق
    ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس...

    و عشق تنها عشق
    مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ...

    مرا رساند به امکان یک پرنده شدن..........


    ---------- Post added at 11:21 AM ---------- Previous post was at 11:19 AM ----------

    شاید!
    شعر همین است
    که من عاشق تو باشم
    و تو!
    با هر که می‌خواهی


    ---------- Post added at 11:22 AM ---------- Previous post was at 11:21 AM ----------

    موهایت را شانه می زنی
    موهایت را دسته می کنی
    موهایت را
    .
    .
    .
    می پوشانی
    من می مانم و
    لذت تخت
    و سایه هایی که روی دیوار می رقصند.


    ---------- Post added at 11:23 AM ---------- Previous post was at 11:22 AM ----------

    به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

    به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

    به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

    به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم


    ---------- Post added at 11:23 AM ---------- Previous post was at 11:23 AM ----------

    زندگی مفهومیست در فهم زندگان
    حسرتیست در وهم مردگان
    ما چه دانیم زندگی چیست
    تا به هنگامی ندانیم عشق چیست؟

  10. 3 کاربر از The Black Dahlia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4926
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض


    همه با چاي و خرما افطار مي کنند
    من با لبخند زيباي تو
    اين رمضان را خدا بر من ببخشايد
    که بت پرست شدم
    اي کاش
    مجازاتش
    آغوش تو باشد ...

  12. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4927
    داره خودمونی میشه بنفشه ناز's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    زیر این گنبد کبود
    پست ها
    116

    پيش فرض




    قلمت را بردار

    بنویس از همه خوبیها زندگی ، عشق ، امید

    و هر آن چیزکه بر روی زمین زیبا هست

    گل مریم ، گل رز

    بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال

    از تمنا بنویس

    از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود

    از غروبی بنویس که چو یاقوت و شقایق سرخ است

    بنویس از لبخند

    از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر سوی جهان می نگرد

    قلمت را بردار،روی کاغذ بنویس

    زندگی با همه تلخی ها شیرین است.
    Last edited by بنفشه ناز; 16-08-2010 at 22:43.

  14. 2 کاربر از بنفشه ناز بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4928
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    بین چشم های تو وخورشید،
    یک شباهت جالب هست!
    به هیچ کدامشان
    نمی شود مستقیم نگاه کرد!

  16. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4929
    داره خودمونی میشه بنفشه ناز's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    زیر این گنبد کبود
    پست ها
    116

    پيش فرض

    تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
    و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
    تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
    و من هم یک کبوتر تشنه باران درمانم
    بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
    ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
    شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
    هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم



    تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
    و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
    تو می آیی و من گل می دهم در سایه چشمت
    و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
    تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
    و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
    شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
    و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
    تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
    که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
    غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
    و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
    به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
    قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم

  18. #4930
    داره خودمونی میشه بنفشه ناز's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    زیر این گنبد کبود
    پست ها
    116

    پيش فرض

    زندگي دردخيالي است كه از بوي نم موج نگاه دل تو سر به ويرانگري ساحل افسرده روحم زده است زندگي كاشتن ميخ نگاه تو به يك گوشه اين چادر خاكستري خانه به دوشي من است و من آن‌ -عاشق صحرا گردم – كه در اين خيمه خاكستري درد خودم مي گردم بي تو من ولگردم بي تو من پردردم بي تومن ....

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •