تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 490 از 859 اولاول ... 390440480486487488489490491492493494500540590 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,891 به 4,900 از 8586

نام تاپيک: تر جمه -- Translation 2

  1. #4891
    آخر فروم باز yoosef_st's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,419

    پيش فرض

    هرکدوم رو که احساس کردی جور در نمیاد، باید روی فضا و موقعیت بیانش بحث کنیم:


    1. شما مامور دولت هستی (معمولاً منظور پلیسه) و اونوقت اینا رو تشویق به آدمکشی می کنی؟ ... اینا رو تحریک می کنی که آدم بکشن؟

    2. که رفیقمون هم پاسخ داد.

    3. که باز رفیقمون هم گفت؛ حالا من قدری ساختش رو اصلاح می کنم: زمان بچگی ات، توی پورتوریکو، هیچوقت توی صندلی بازی شرکت کرده بودی؟ ...

    4. الان هم اوضاع همونطوریه/ همینطوریه... الان هم ماجرا همونه/همینه.

    5. رفیقمون گفت.

    6. که باز رفیقمون به معنای Pyrrhic victory اشاره کرد. اگه بخوای در قالب یه جمله محاوره ای تر درش بیاری: حالا باید بشینیم و فکر کنیم که این برد، ارزشش رو داشت یا نه؟! .. (یه اصطلاح فرنگی دیگه هم داریم تو همین زمینه: ما نبرد رو بردیم، اما جنگ رو باختیم!)

    7. نمیدونم .. باید بیشتر توضیح بدی اینو .. همینطوری اگه بخوایم بگیم: آخرش، همه چی با خودته .. (که مشابه اونی هستش که دوستمون گفت.)

    8. وقتی برگشتی زندون، به هم سلولی هات بگو که چطوری واسه تنها مامورین پلیسی که خواستن کمکت کنن قلدربازی درآوردی؟ ... / چطور تنها مامورین قانونی که خواستن کمکت کنن رو تهدید کردی؟ ...
    (مامور فدرال درواقع یه درجه بالاتر از پلیسه --- مثلاً اف.بی.آی -- هرطور که درسته تغییرش بده)

    شما لطف داری .. ما که استاد نیستیم.. (مخصوصاً وقتی آواتار دیوید لینچ باشه و امضا فیلم هفت باشه و شناسه زلدا باشه)
    دست شما درد نکنه. من باز مشکلاتی دارم که میگم:
    جمله شماره 5:
    Got one seat left,
    couple of folks vying for it.
    من فکر میکنم با توجه به موقعیت جریان، اینکه اونجا یک بازجوییه و دارن پلیسها به طرف پیشنهاد همکاری میدن با این جملشون، بهتره اینجوری ترجمه کنم:
    تنها صندلي باقي مونده رو بگير
    خيليها بهش چشم دارن
    جمله 6:
    I guess that's what they call
    a Pyrrhic victory
    این کلمه ای که قرمز کردم، معانی که براش کردین به دلم نمیشینه.
    من الان موقعیت رو کامل با دیالوگهای قبلی بهتو میگم، بعد یه باز نگری بکنین ببینیم به کجا میرسیم:
    (مادر مایکل که قصد کشتن پسرش رو داره وارد اتاقی که مایکل توش قایم شده میشه و با اسلحه دنبال اون میگرده.)
    (حالا یه جورایی یه چیزی که دنبالش بوده رو پیدا میکنه و میاد که از اتاق بره بیرون. مایکل از پشت به روش اسلحه میکشه و میگه
    Drop it!
    (مامان اصلا انگار نه انگار، به مسیرش ادامه میده که بره بیرون)
    مایکل:
    Where do you think you're going?
    (مامان وایمیسته)
    Turn around.
    Slowly.
    Drop the gun
    (اینجا الان مایکل از مادره خیلی متنفره و نفرت و انزجار و این حرفها، از اون طرف هم مامانه زرد کرده و میخواد دست به دامن بشه و این حرفها)
    مایک:
    Do it now
    مامان:
    Michael, when you were...
    مایک:
    Save it.
    I don't care.
    Drop the gun,
    put "Scylla" on the ground.
    And I'll let you walk out of here.
    If you don't...
    ...l'll kill you.
    مامان:
    You can't kill your mother, Michael.
    مایک:
    You were never my mother.
    And I'm no longer your son.
    مامان:
    Fine.
    Then pull the trigger
    مایک:
    Don't tempt me
    مامان:
    Pull the trigger, Michael.
    Do it for Lincoln.
    (لینکن برادر مایکله)
    مایک با عصبانیت:
    Drop the gun!
    مامان:
    You can't do it, can you?
    (مایکل شلیک میکنه، اما به هر دلیلی یا تیر نداره ، یا اسلحه گیر میکنه یا هرچی، تیری شلیک نمیشه)
    مامان با پوزخند در حالی که اسلحه رو به سمت مایک نشونه رفته:
    Oh, dear.
    Misfire.
    I guess that's what they call
    a Pyrrhic victory.
    خب حالا الان این اصطلاح یعنی چی؟

  2. #4892
    حـــــرفـه ای m.beh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,089

    پيش فرض


    1.this notebook is exactly like that one.
    2.from here, you go by your own.
    3.I have heard the same word from your father, too.
    4.Ive checked the price of a camera like this, in the store of down the street and it was $50 cheaper than what you paid
    5.why he is doing these thing to himself?
    6.I saw him confused.
    7.Im always thinking about you every since I saw you.
    8.I can do what ever you can.
    9.untill when you want to be communicated to them?
    10.this is the one I was looking for/ I wanted.
    ممنون ميشم دوستان وارد، اشتباهاتم رو بهم بگن
    تا اونجاییکه من می دونم:
    جمله 3 tooاضافیه
    جمله4 simple pastبهتر
    جمله 7
    I have thought about you since I saw you

  3. این کاربر از m.beh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #4893
    پروفشنال Smartie7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    Far away
    پست ها
    877

    پيش فرض


    1.this notebook is exactly like that one.
    2.from here, you go by your own.
    3.I have heard the same word from your father, too.
    4.Ive checked the price of a camera like this, in the store of down the street and it was $50 cheaper than what you paid
    5.why he is doing these thing to himself?
    6.I saw him confused.
    7.Im always thinking about you every since I saw you.
    8.I can do what ever you can.
    9.untill when you want to be communicated to them?
    10.this is the one I was looking for/ I wanted.
    ممنون ميشم دوستان وارد، اشتباهاتم رو بهم بگن
    با اجازه من یه چندتا از جمله ها رو اصلاح کنم.
    2. You go the rest of the way by yourself/ on your own.
    4. I checked the price of a camera like this, in the store down the street and it was $50 cheaper than what you paid.
    5. Why does he do this to himself?
    7. I'm always thinking about you, ever since I met you.
    9. Until when do you want to communicate with them?

  5. 2 کاربر از Smartie7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4894
    داره خودمونی میشه Noctis Lucis's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Dark City
    پست ها
    104

    پيش فرض

    ممنون میشم واز همهی زحمت کشان ین تاپیک تشکر میکنم !

    It was not, in fact, the woman who had a gun in one hand while controlling the airbike with the other. It was a blue
    haired man. He was very young. He had feather and jewel decorations all over, and even from afar you could see he was very flashy in appearance. Behind him was a black haired woman holding a huge gun at the ready. The airbike descended quickly, and the woman stood up and fired off her gun. The two remaining Bloodbath’s flew back, one after the other, and grew still. She wasn’t a bad shot. Of course, that was after she’d already wasted half her round.
    The airbike flew down around Lightning slowly, and put on the breaks. It was driven by someone who knows what he’s doing.
    “Hey there soldier, you were in a tough spot weren’t you?”
    The black haired woman put up her gun and smiled. The neckline of her shirt was low and open. Lightning could see a butterfly tattoo on the upper part of her shoulder blades. If the blue haired man could be said to have a lot of decorations, this woman could be said to be showing a lot of skin. Either one was not wearing clothes that someone who uses a gun would normally wear. All of those decorations hanging down would just get in the way of a gun fight. And a large gun like that heats up easily. With that much skin showing she wouldn’t be protected from burns. Amateurs, she decided, and then asked:

  7. #4895
    آخر فروم باز Arashdn's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    ارومیه
    پست ها
    2,710

    پيش فرض

    Hi
    What does push mean here?
    I will push this issue for you

  8. #4896
    کاربر فعال انجمن های سخت افزار و لپ تاپ afshin b's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    ساری
    پست ها
    3,878

    پيش فرض

    با اجازه من یه چندتا از جمله ها رو اصلاح کنم.
    2. You go the rest of the way by yourself/ on your own.
    4. I checked the price of a camera like this, in the store down the street and it was $50 cheaper than what you paid.
    5. Why does he do this to himself?
    7. I'm always thinking about you, ever since I met you.
    9. Until when do you want to communicate with them?
    خيلي ممنون دوست عزيز
    چرا توي اين جمله نميتونم از have checked استفاده كنم؟ من يكم تو فرق اين دوتا مشكل دارم

  9. #4897
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    پست ها
    46

    پيش فرض

    خيلي ممنون دوست عزيز
    چرا توي اين جمله نميتونم از have checked استفاده كنم؟ من يكم تو فرق اين دوتا مشكل دارم
    با احترام به نظر هر دو تا دوستاي گلم نظر من اينه كه هر دوش اينجا درسته و معني ميده.
    چون در جمله ي اصلي زمان گذشته ي ساده اومده I checked بهتره ولي I've checked هم غلط نيست.
    فرقشون دقيقا مثل فارسيه. فرقشون توي اين جمله و توي اين موقعيت درست مثل فرق "چك كردم" و "چك كرده ام"
    I checked يعني چك كردم و الان كار تمام شده در حالي كه I've checked يعني چك كرده ام و با توجه به نتيجه و تاثير كارم دارم اين حرف رو مي زنم.

  10. 4 کاربر از Rosy Cheeks بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4898
    آخر فروم باز Sha7ab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Airstrip One
    پست ها
    1,264

    پيش فرض

    چرا توي اين جمله نميتونم از have checked استفاده كنم؟ من يكم تو فرق اين دوتا مشكل دارم
    Checked یعنی چک کردم (ماضی ساده)
    Have Checked یعنی چک کرده ام(ماضی نقلی)
    خودت با توجه به معنی جمله باید ببینی کدوم مناسب تره.
    Last edited by Sha7ab; 29-03-2010 at 14:34.

  12. 2 کاربر از Sha7ab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4899
    پروفشنال Smartie7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    Far away
    پست ها
    877

    پيش فرض

    Hi
    What does push mean here?
    I will push this issue for you
    Perhaps it means "change"....
    I'm not sure.
    Wait for others to explain

  14. #4900
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    پست ها
    46

    پيش فرض

    It was not, in fact, the woman who had a gun in one hand while controlling the airbike with the other. It was a blue
    haired man. He was very young. He had feather and jewel decorations all over, and even from afar you could see he was very flashy in appearance. Behind him was a black haired woman holding a huge gun at the ready. The airbike descended quickly, and the woman stood up and fired off her gun. The two remaining Bloodbath’s flew back, one after the other, and grew still. She wasn’t a bad shot. Of course, that was after she’d already wasted half her round
    من يك پاراگرافشو ترجمه كردم، بقيه شو بقيه ي دوستان زحمت بكشند.

    در حقيقت او آن زني كه با يك دست تفنگ رو نگه داشته بود و با دست ديگرش airbike (معادل فارسي براش پيدا نكردم اين عكسو مي ذارم براي اطلاعات بيشتر:



    رو كنترل مي كرد بلكه يه مرد بود با موهاي آبي رنگ. بسيار جوان بود و پر داشت. سر تا سر بدنش هم با جواهرات تزيين شده بود و حتي از فاصله ي دور هم ظاهر پر زرق و برقش ديده مي شد.درست پشت سر او زني مو مشكي با يك اسلحه ي بزرگ و پر (آماده براي شليك) در دست نشسته بود. airbike به سرعت فرود امد، زن بلند شد و شليك كرد. دو Bloodbath (معني قتل عام داره ولي با توجه به B بايد اسم خاص باشه) يكي بعد از ديگري به عقب پرواز كردند و بعد بي حركت ماندند. زن تير انداز بدي نبود البته اين بعد از آن بود كه قبلا يك دورش را هدر داده بود.

  15. این کاربر از Rosy Cheeks بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •