تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 49 از 127 اولاول ... 394546474849505152535999 ... آخرآخر
نمايش نتايج 481 به 490 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #481
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    خوب اینایی که میگید از کجا میدونید که اگر بود این چنین میشد ؟! آیا من به جواب سوالم رسیدم؟
    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
    علیک السلام.

    اخوی، قبل از اینکه به بخش های علمی حرف های شما برسیم، ابتدا باید ببینین نوع نگرشتون به این جهان چیست؟

    1- حقایقی در جهان وجود دارند که بر اساس اون حقایق، ما قوانینی رو تدوین میکنیم.

    2- قوانینی از پیش تعیین شده وجود دارند که بر اساس اون قوانین، حقایقی موجودیت پیدا میکنند.


    آنچه که من در دیدگاه شما میبینم مورد دوم هست، یعنی به دلیل جهان بینی خاصی که دارین، حقایق رو برآمده از قوانینی پیش فرض میبینین.
    مثلا میگین اگر خورشید به زمین نزدیک تر بود، همه چیز ذوب میشد.


    بله با توجه به شرایط امروزی که محصول فاصله دیگری از خورشید هست همه چیز ذوب میشد، اما ممکن بود حیاتی هم به وجود بیاد با اجسامی با نقطه ذوب های بالاتر که اونوقت اگه به فاصله امروزی برمیگشتیم از نظر شما همه چیز یخ میزد !!!


    اینکه شما در ذهن خودت ابتدا یکسری قوانین رو مینویسی بعدا فکر میکنی جهان با الزام روی این قوانین در حال شکل گیری و گسترش هست اشتباهه.


    در کنار نظم های ذاتی حاصل از دو قطبی های موجود در این کره خاکی، که به دلیل وجود یکسری قیدها دو قطبی شدن، در مورد هر پدیده نامتقارن دیگری هم اگر قید بذاری، میتونه متقارن بشه. برای اون درخت که میگی چرا نا متقارن رشد میکنه چون قیدی براش نبوده، اما برای برگ قیدی هست.

    اون قیدها هم در طبیعت هستن اما الزاما در هر موردی کنار موجودیت یک چیز قرار نمیگیرن تا متقارن در بیاد.


    برعکس بسیاری از دوستان که میخوان همه چیو با علم امروز جواب بدن، مسلما علم امروز هنوز به اکثر سئوالات اساسی جوابی نداده.

    اما دلیل خوشحالی شما چیه این وسط؟



    کسی که در مقطع ابتدایی نشسته چطوری به کسی که در مقطع دبیرستان نشسته و هنوز به دانشگاه نرفته میخنده که چرا ابن نرفته دانشگاه !!!
    باز علم یکسری حرکت هایی برای توجیه شباهت ظاهری انسان و میمون سانان انجام داده از شما همین سئوال رو هم بپرسن که چرا انسان از نظر ظاهری شبیه میمون هست هیچ جوابی ندارین.

    من ازتون خواهش میکن قبل از اینکه بگین من برای این سئوالم جواب قانع کننده نشنیدم، جواب خودتون رو هم در کنارش بنویسین.
    یک مباحث خوب کسی نیست که همه چیو زیر سئوال ببره، کسی هست که وقتی یک چیزی رو زیر سئوال برد، جواب جایگزینش رو هم بگه.
    که فعلا هیچکدوم از این جواب های جایگزین از شما شنیده نشده.
    اونوقت مچ گیری کردنتون از علم خیلی جالبه.
    Last edited by B.Russell; 01-04-2014 at 11:50.

  2. 13 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #482
    اگه نباشه جاش خالی می مونه L͠øneWolf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2014
    محل سكونت
    ۴۱ تریلیون کیلومتری آلفا قنطورس
    پست ها
    294

    پيش فرض

    همچنین وجود چند حیوان نا متقارن نشون میده که اگر حیوانات و انسان ها نامتقارن باشن میتونن به زندگیشون ادامه بدن پس تقارن آنقدر هم که دقیق باشه نمیتونه به حیات حیوانات زیاد ربط داشته باشه.
    مثلاً اگر انگشت کوچیکه دست سمت چپم با دست سمت راستم نامتقارن باشه چقدر توی زنده موندن من تاثیر گذار هست؟ تقریباً هیچ.
    کسانی ادعا کردند که تقارن بر اثر تکامل بوجود اومده.پرسیدم تقارن نداشتن درختان رو چگونه توجیه می کنید؟ دقیقاً ساعت ها مونده بودن که جواب سوال منو چطور بدن و گفتن برای اینکه درختان حرکت نمیکنند نیازی به تقارن در شاخ و برگشون نبوده... اما وقتی گفتم تقارن در برگ درختان رو چگونه توجیه میکنید هنوز در حال فکر کردن برای پاسخ دادن به سوال بنده هستند!
    این که "اگر حیوانات و انسان ها نامتقارن باشن میتونن به زندگیشون ادامه بدن" دلیل کافی برای وجود انسان های نامتقارن نیست. (لطفا مقاله های مربوط به گونه زایی این تاپیک رو مطالعه بفرمایید) تقارن در انسان به این علت هست که سلول های تشکیل دهنده هر طرف بدن در دوران جنینی در معرض همون سیگنالهای بین سلولی قرار می گیرن که طرف دیگه بدن، بنابراین ژن ها تقریبا به یک شکل در دو طرف بیان می شن و یک مجموعه از اندام ها رو شکل می دن که در طرف دیگه شکل می گیره. دلیل وجود تقارن چیز عجیب و موهومی نیست و حاصل تصادف هم نیست. یک جهش می تونه هر دو عضو یکسان در دو طرف رو تحت تاثیر قرار بده.

    میشه بپرسم این الگوریتم ها رو کجا استفاده میکنن و توی تولید چه چیزی از این الگوریتم نکامل استفاده میکنن؟
    توی بسیاری از حوزه ها! الگوریتم ژنتیک یکی از الگوریتم های پرکاربرد برای حل مسئله ست.
    Last edited by L͠øneWolf; 02-04-2014 at 05:52.

  4. 5 کاربر از L͠øneWolf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #483
    کاربر فعال انجمن دات نت عــــلی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    زیر سایه عرش الهی
    پست ها
    2,335

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.
    این که "اگر حیوانات و انسان ها نامتقارن باشن میتونن به زندگیشون ادامه بدن" دلیل کافی برای وجود انسان های نامتقارن نیست. (لطفا مقاله های مربوط به گونه زایی این تاپیک رو مطالعه بفرمایید) تقارن در انسان به این علت هست که سلول های تشکیل دهنده هر طرف بدن در دوران جنینی در معرض همون سیگنالهای بین سلولی قرار می گیرن که طرف دیگه بدن، بنابراین ژن ها تقریبا به یک شکل در دو طرف بیان می شن و یک مجموعه از اندام ها رو شکل می دن که در طرف دیگه شکل می گیره. دلیل وجود تقارن چیز عجیب و موهومی نیست و حاصل تصادف هم نیست. یک جهش می تونه هر دو عضو یکسان در دو طرف رو تحت تاثیر قرار بده.
    جوابتون صحیح است ولی برای امروز نه برای وقتی که قرار بود تقارن شکل بگیه.. در ابتدای پیدایش حیات که قرار نبوده چیزی به عنوان تقارن بوجود بیاد و موجود اولیه تقرییاً نامتقارن بودن.من در مورد این صحبت نمیکنم که اگر یک طرف نامتقارن باشه فرد میتونه به زندگی ادامه بده یا نه... ولی همه میدونن که اگر فرد در ابتدای زندگی یک انگشت در سمت راست یا چپ نداشته باشه نمیمیره!
    ضمن اینکه در مورد برخی موجودات نامتقارن هم میخوام نظر شمارو بدونم که چگونه این سلول های تشکیل دهنده در دو طرف بدن موجودات نامتقارن تاثیر نمیذارن؟

  6. #484
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    جوابتون صحیح است ولی برای امروز نه برای وقتی که قرار بود تقارن شکل بگیه.. در ابتدای پیدایش حیات که قرار نبوده چیزی به عنوان تقارن بوجود بیاد و موجود اولیه تقرییاً نامتقارن بودن.من در مورد این صحبت نمیکنم که اگر یک طرف نامتقارن باشه فرد میتونه به زندگی ادامه بده یا نه... ولی همه میدونن که اگر فرد در ابتدای زندگی یک انگشت در سمت راست یا چپ نداشته باشه نمیمیره!
    من اصلا متوجه نمیشم شما از چه تقارنی صحبت میکنید
    طوری که از نظر شما برمیاد مثل اینکه دارید میگید بدن انسان در طرف چپ و طرف راست کاملا متقارن و یکسان هست
    در حالی که اصلا اینطور نیست و هیچ تقارنی وجود نداره و حتی در موجودیت اندامها در طرف راست و چپ تفاوت هست و برخی اندامها در طرفی از بدن وجود دارن و در طرف دیگه وجود ندارن یا حتی اندامهای که جفت هم هستن ولی دارای تقارن نیستن
    مثل قلب، کبد ، معده و ... که تقارنی ندارن یا مغز ، ششها و ... که حتی جفت هستن و هیچ تقارنی با هم ندارن
    حتی در اندامهای ظاهری هم تقارن 100درصد وجود نداره که شما اینطور دارید از تقارن صحبت میکنید
    میشه گفت اکثریت بافت بدن انسان نامتقاران هست و درصد بسیار کمتری دارای تقارن هست

    ضمن اینکه در مورد برخی موجودات نامتقارن هم میخوام نظر شمارو بدونم که چگونه این سلول های تشکیل دهنده در دو طرف بدن موجودات نامتقارن تاثیر نمیذارن
    به همون صورت که مغز انسان در طرف راست با چپ بسیار متفاوت هست، ریه سمت راست با چپ بسیار متفاوت هست و ...

  7. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #485
    اگه نباشه جاش خالی می مونه L͠øneWolf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2014
    محل سكونت
    ۴۱ تریلیون کیلومتری آلفا قنطورس
    پست ها
    294

    پيش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام.

    جوابتون صحیح است ولی برای امروز نه برای وقتی که قرار بود تقارن شکل بگیه.. در ابتدای پیدایش حیات که قرار نبوده چیزی به عنوان تقارن بوجود بیاد و موجود اولیه تقرییاً نامتقارن بودن.من در مورد این صحبت نمیکنم که اگر یک طرف نامتقارن باشه فرد میتونه به زندگی ادامه بده یا نه... ولی همه میدونن که اگر فرد در ابتدای زندگی یک انگشت در سمت راست یا چپ نداشته باشه نمیمیره!
    ضمن اینکه در مورد برخی موجودات نامتقارن هم میخوام نظر شمارو بدونم که چگونه این سلول های تشکیل دهنده در دو طرف بدن موجودات نامتقارن تاثیر نمیذارن؟
    سلول ها از ابتدای تشکیل جنین برنامه این که چه چیزی تولید کنن رو دارن. لزومی نداره این برنامه تقارن دو طرفه باشه. در مورد اندام هایی که در دو طرف وجود دارن، دلیل بیان ژن های یکسان در چپ و راست هست. اندام های یکسان به طریق مجزا به وجود نمیان که حاصل تصادف باشن.

    برای این که ببینیم دقیقا چه طور سلول ها در دو طرف قرار می گیرن باید یه نگاه دقیق تر به سلول اولبه بندازیم. Even-Skipped ژنی هست که نقش مهمی در تکامل جنین مگس سرکه بازی می کنه. اگر این ژن با جهش غیر فعال بشه جنین به مگس سرکه تبدیل نمی شه و در مراحل اولیه می میره. در مراحل تکامل وقتی که Eve برای اولین بار روشن می شه، هنوز جنین فقط یک سلول بزرگ هست با چند هسته که داخل یک سیتوپلاسم شناور هستن. این جنین از تقسمات مکرر هسته داخل سلول تخم بدون تقسیم سلولی به وجود اومده. در نهایت هر هسته با یک پوسته پوشیده می شه و سلول های جدید رو می سازه.
    توی این سلول بزرگ سیتوپلاسم جهت دار هست. قسمت جلویی پروتئین های متفاوتی از قسمت عقبی داره. اگه پروتئین های قسمت جلو رو از سلول تخلیه کنیم، قسمت سر جنین تشکیل نمی شه و اگه پروتئین هایی که از قسمت عقب سلول دیگه گرفته شده رو به سلول جدید تزریق کنیم، در جایی که قرار بود سر جنین تشکیل بشه، یک قسمت عقبی دیگه تشکیل می شه.


    اگر دقیق تر پروتئین ها رو بررسی کنیم می بینیم که پروتئین هایی که روی بیان ژن تاثیر می ذارن به صورت طولی در طول سلول قرار گرفتن. بنابراین هسته های داخل سلول تخم با توجه به این که در معرض چه مواد قرار بگیرن به صورت متفاوت شروع به بیان شدن می کنن. مثلا هسته هایی که در عقب قرار دارن ژن متفاوتیشون بیان می شه. به این شکل مکان سلول های هر قسمت در تکامل جنین مکانشون مشخص می شه. چون این پروتئین ها به صورت طولی قرار می گیرن، سلول های اطراف در معرض یک ماده قرار می گیرن و چپ و راست رو یک شکل می کنن.
    Last edited by L͠øneWolf; 02-04-2014 at 18:11.

  9. 4 کاربر از L͠øneWolf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #486
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض فرگشت، داروین و داروینیسم

    قسمت اول

    مفهوم تغییر گونه ها به گونه هاى دیگر، مانند بسیارى از ایده هاى خوب دیگر، در یونان باستان در هوا معلق بود. اما این ایده تا قرن هیجدهم به فراموشى سپرده شد تا آنکه سرانجام در ذهن اندیشمندان پیشتازى نظیر پیر دو موپرتوئى [۱]، اراسموس داروین [۲] و مردى که خویش را شوالیه دولامارک [۳] مى نامید، از نو ظاهر شود.

    این ایده در نیمه نخست قرن نوزدهم در حلقه هاى فکرى، به ویژه در محافل زمین شناختى، ایده نامتعارفى نبود، اما همواره به شکلى بسیار گنگ و مبهم و بدون هیچ تصویر روشنى از مکانیسم پدید آورنده تغییرات به آن اشاره مى شد. این چارلز داروین [۴] -نوه اراسموس داروین- بود که به تحریک کشف مستقل اصل انتخاب طبیعى توسط آلفرد راسل والاس [۵] سرانجام با انتشار کتاب مشهورى که عنوانش معمولاً به صورت «اصل انواع» [خاستگاه گونه ها] [۶] خلاصه مى شود، در سال ۱۸۵۹ نظریه تکامل [فرگشت] [۷] را پایه ریزى کرد.





    تصویر چارلز داروین جوان چند سال پس از سفر دریایی مشهور بیگل؛ بر روی جلد مجله ساینس در ژانویه ۲۰۰۹؛ به مناسبت ۲۰۰ امین سالگرد تولد این دانشمند بزرگ و ۱۵۰ امین سالگرد انتشار کتاب انقلابی وی «خاستگاه گونه ها». سال ۲۰۰۹ به افتخار این دانشمند «سال داروین» نام گرفته است. (این تصویر در مقاله اصلی نیست) *


    باید میان دو بخش متمایز مشارکت داروین تفاوت قائل شد. او در تایید این واقعیت که فرگشت رخ داده است، مقدار زیادى شواهد قاطع گرد آورد و همراه با والاس -به طور مستقل- به تنها نظریه امکان پذیر شناخته شده «انتخاب طبیعى» دست یافت که تبیین مى کند چرا فرگشت به بهبود سازشى مى انجامد.

    داروین از برخى شواهد سنگواره اى آگاه بود اما بیشتر از شواهد دیگرى استفاده کرد که گرچه ارتباط چندان مستقیمى با واقعیت رویداد فرگشت نداشتند اما از بسیارى جهات متقاعد کننده تر بودند. اصلاح سریع جانوران و گیاهان در اثر اهلى سازى هم براى این واقعیت که تغییر فرگشتی امکان پذیر است و هم براى نشان دادن کارایى معادل مصنوعىِ انتخاب طبیعى شاهدى قانع کننده بود.

    داروین خود به ویژه در نتیجه شواهد مربوط به انتشار جغرافیایى جانوران متقاعد شده بود. براى مثال، حضور نژاد هاى جزیره اى موضعى، با نظریه فرگشت به آسانى توجیه پذیر است

    رده بندى سلسله مراتبى که جانوران و گیاهان به طور طبیعى در آن جاى مى گیرند، قویاً دلالت بر وجود یک درخت خانوادگى دارند.

    از این گذشته داروین این واقعیت که بعضى اندام هایى که در فرد بالغ و جنین دیده مى شوند ظاهراً بقایایى هستند را نیز به عنوان شاهدى براى نظریه اش به کار برد. براساس نظریه فرگشت، اندام هایى نظیر استخوان هاى کوچک و فرورفته ضمائم حرکتى عقبى در وال ها آثار پاهاى متحرک نیاکان خشکیزى آنهاست.

    در کل شواهد تأیید کننده این واقعیت که فرگشت روى داده است از تعداد بسیار زیادى مشاهدات دقیق تشکیل مى شود که اگر نظریه فرگشت را بپذیریم همگى معنا مى یابند، شواهد مولکولى مدرن، واقعیت [فکت] [۹] وجودى فرگشت را فراتر از افسارگسیخته ترین رویا هاى داروین تقویت کرده و واقعیت فرگشت اکنون مانند هر واقعیت دیگرى در علم با اطمینان تایید شده است.

    از واقعیت فرگشت که بگذریم به نظریه مکانیسم آن یعنى انتخاب طبیعى مى رسیم که از قطعیت کمترى برخوردار است. مکانیسمى که داروین و والاس پیشنهاد کردند و معناى آن بقاى غیر تصادفى صفات وراثتى است که به طور تصادفى تغییر مى کنند.
    انگلیسى هاى دیگر عصر ویکتوریا از جمله پاتریک ماتیو [۱۰] و ادوارد بلاى [۱۱] چیزى شبیه به این را پیشنهاد کرده بودند، اما از قرار معلوم آن را تنها یک نیروى منفى مى دیدند. ظاهراً داروین و والاس نخستین کسانى بوده اند که توان کامل آن را به عنوان نیرویى مثبت که فرگشت کل حیات را در جهات سازشى هدایت مى کند، درک کردند. بیشتر فرگشت گرایان قبلى، از جمله اراسموس پدربزرگ داروین، به نظریه دیگرى درباره مکانیسم فرگشت گرایش داشتند، که اکنون معمولاً تداعى کننده نام لامارک است.

    براساس این نظریه، بهبود هایى که در طول عمر یک جاندار کسب مى شوند، مانند رشد اندام ها در اثر کاربرد و تحلیل رفتن شان در اثر عدم کاربرد، به ارث مى رسند. این نظریه وراثت صفات اکتسابى جاذبه عاطفى دارد (مثلاً براى جورج برناردشاو در مقدمه بازگشت به متوشالح) اما شواهد تاییدش نمى کنند. گذشته از این به لحاظ نظرى نیز قابل قبول نیست. در روزگار داروین تردید در این رابطه بیشتر بود و داروین هنگامى که نظریه انتخاب طبیعى اش به مشکل برخورد، خودش هم به سبک و سنگین کردن نسخه اى شخصى از لامارکیسم پرداخت.

    آن مشکل از دیدگاه هاى رایج درباره ماهیت وراثت ناشى شد. در قرن نوزدهم تقریباً همگان مى پنداشتند که وراثت فرآیندى آمیزنده است طبق این نظریه وراثت آمیخته، نه تنها فرزندان در صفات ظاهرى و خلقى حد واسط میان دو والد خویش هستند، بلکه آن عوامل وراثتى که به بچه هایشان انتقال مى دهند نیز خود به شکلى تفکیک ناپذیر در هم ادغام مى شوند.

    مى توان نشان داد که اگر وراثت از این نوع آمیخته باشد، تقریباً غیرممکن است که انتخاب طبیعى داروینى عملى باشد، زیرا تغییرات موجود، در هر نسل نصف مى شود. داروین از این مسئله آگاه بود و همین او را چنان نگران ساخت که در جهت لامارکیسم رانده شد.

    شاید این مسئله حتى روى این واقعیت عجیب بى تاثیر نبوده است که داروینیسم در ابتداى قرن بیستم دچار یک دوره موقت از مدافتادگى شد. راه حل این مسئله که آنچنان داروین را نگران ساخته بود، در نظریه وراثت ذره اى گرگور مندل [۱۲] نهفته بود که در سال ۱۸۶۵ به چاپ رسید، اما متاسفانه نه داروین و نه عملاً هیچکس دیگر تا پس از درگذشت داروین آن را نخواند.

    پژوهش مندل که در آغاز قرن بیستم مجدداً کشف شد نشان داد همانطور که داروین خود زمانى به طور مبهم دریافته بود، وراثت ذره اى است نه آمیخته. فرزندان چه از نظر جسمانى حدواسط میان دو والد خود باشند یا نباشند، ذرات وراثتى ناپیوسته اى را به ارث مى برند و انتقال مى دهند که امروزه آنها را ژن مى نامیم.

    یک فرد یک ژن خاص را از یک والد خاص یا قطعاً به ارث مى برد یا قطعاً به ارث نمى برد. از آنجا که همین را در مورد والدینش نیز مى توان گفت، نتیجه مى شود که یک فرد یک ژن خاص را از یک پدر/ مادر بزرگ خاص به ارث مى برد یا به ارث نمى برد، هر یک از ژن هاى شما از یک فرد خاص از پدر/ مادربزرگ هایتان و پیش از آن از یک فرد خاص از اجداد تان به شما رسیده است.

    همین استدلال را مى توان بارها براى تعداد نامحدودى از نسل ها به کار برد. ژن هاى منفرد ناپیوسته در امتداد نسل ها مانند ورق هاى یک دست به طور مستقل از هم بُر مى خورند، نه آنکه مانند اجزاى سازنده پودینگ با هم مخلوط شوند.

    این در پذیرفتگى ریاضى نظریه انتخاب طبیعى تفاوت اساسى ایجاد مى کند. اگر وراثت ذره اى باشد، انتخاب طبیعى واقعاً مى تواند عمل کند.
    همانطور که نخستین بار ریاضیدان انگلیسى هاردى [۱۳] و دانشمند آلمانى ویلهم واینبرگ [۱۴] دریافتند، هیچ گرایش ذاتى در ژن ها براى ناپدید شدن از خزانه ژنى وجود ندارد.

    در نتیجه چنانچه ژنى ناپدید شود، یا به دلیل بدشانسى بوده است یا در اثر انتخاب طبیعى؛ زیرا آن ژن به طریقى روى احتمال بقا و تولید مثل افراد دارنده خود موثر بوده است.

    نسخه مدرن داروینیسم، که اغلب نوداروینیسم [۱۵] خوانده مى شود، بر این بینش مبتنى است. این درک توسط ژنتیک دانان جمعیت رونالد فیشر [۱۶] جان هالدین [۱۷] و سوال رایت [۱۸] در دهه هاى ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ حاصل شد و بعد ها در تلفیق دهه ۱۹۴۰ که به نوداروینیسم معروف است، ادغام شد.
    انقلاب اخیر در زیست شناسى مولکولى که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شده، بیش از آنکه نظریه تلفیقى دهه هاى ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را تغییر دهد، آن را تقویت و تایید کرده است.

    نظریه ژنتیکى مدرن انتخاب طبیعى را مى توان به شرح زیر جمع بندى کرد.

    ژن هاى یک جمعیت از گیاهان یا جانورانى که با یکدیگر زادآورى جنسى دارند، یک خزانه ژنى را تشکیل مى دهند. ژن ها در خزانه ژنى با یکدیگر رقابت مى کنند، همانطور که مولکول هاى همانند ساز اولیه در سوپ نخستین با هم رقابت مى کردند. ژن ها در خزانه ژنى عملاً وقتشان را یا صرف نشستن در بدن فردى مى کنند که در ساختنش کمک کرده اند یا در فرآیند تولید مثل جنسى از طریق اسپرم یا تخمک، از بدنى به بدن دیگر مسافرت مى کنند.


    تولید مثل جنسى، مدام ژن ها را بُر مى زند و بدین معنا است که زیستگاه بلندمدت یک ژن، خزانه ژنى است. هر ژن مفروض در خزانه ژنى در نتیجه یک جهش پدید مى آید که خطایى تصادفى در فرآیند نسخه بردارى ژن است. هرگاه که جهش جدیدى رخ دهد، مى تواند به وسیله آمیزش جنسى در خزانه ژنى انتشار یابد. جهش منشاء نهایى تغییرات ژنتیکى است. تولیدمثل جنسى و نوترکیبى ژنتیکى ناشى از کراسینگ آور [مبادله مواد ژنتیکى میان کروموزوم هاى همانند در طول میوز - م] تضمین مى کند که تغییرات ژنتیکى به سرعت در خزانه ژنى توزیع و نوترکیب شود.


    هر ژن خاص در یک خزانه ژنى احتمالاً به شکل چندین نسخه رونوشت وجود دارد که یا همگى از همان جهش اولیه حاصل شده اند یا محصول جهش هاى موازى مستقل هستند.

    از این رو مى توان گفت که هر ژن داراى یک فراوانى در خزانه ژنى است. بعضى از ژن ها، مثل ژن آلبینو در خزانه ژنى نادرند و بعضى دیگر فراوان. در سطح ژنتیکى، فرگشت را مى توان فرآیندى تعریف کرد که در اثر آن فراوانى ژن در خزانه ژنى تغییر مى کند.

    تغییر فراوانى ژن دلایل گوناگونى دارد: مهاجرت به داخل، مهاجرت به خارج، رانش تصادفى و انتخاب طبیعى. سه عامل نخست، گرچه ممکن است در عمل بسیار مهم باشند، اما از نقطه نظر سازشى چندان مورد توجه نیستند.


    "با حذف موارد غیر زیستی و ویرایش"

    ادامه (به همراه پاورقی) در قسمت دوم

  11. 6 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #487
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض فرگشت، داروین و داروینیسم

    قسمت دوم

    انتخاب طبیعى است که پاسخگوى کمال سازش، سازمان کارکردى پیچیده حیات و چنان ویژگى هاى پیشرونده اى است که تکامل مى تواند به نمایش بگذارد. ژن ها در بدن روى تکوین آن بدن تاثیر مى گذارند. بعضى بدن ها در بقا و تولید مثل از بدن هاى دیگر بهترند. بدن هاى خوب، یعنى بدن هایى که در بقا و تولیدمثل موفق ترند، نسبت به بدن هایى که در بقا و تولید مثل بد عمل مى کنند، معمولاً در ژن هاى خزانه ژنى آینده سهم بیشترى دارند.

    به عبارت دیگر، ژن هایى که بدن خوب مى سازند در خزانه ژنى غالب خواهند شد. انتخاب طبیعى، بقاى افتراقى و موفقیت تولیدمثلى افتراقى بدن ها است: اهمیت آن در پیامد هایى است که بر بقاى افتراقى ژن ها در خزانه ژنى دارد.

    تمام مرگ و میرهاى انتخابى به تغییر فرگشتی نمى انجامند. بلکه برعکس، بیشتر انتخاب طبیعى انتخاب به اصطلاح پایدارگر است، یعنى ژن هایى را از خزانه ژنى حذف مى کند که تمایل به ایجاد انحراف از یک شکل تاکنون بهینه داشته باشند. اما هنگامى که شرایط محیطى تغییر مى کند، چه از طریق فاجعه هاى طبیعى و چه از طریق بهبود فرگشتی جانداران دیگر (شکارچیان، طعمه ها، انگل ها و نظایر آن)، انتخاب مى تواند به تغییر فرگشت منجر شود. فرگشت تحت تاثیر انتخاب طبیعى به بهبود سازشى مى انجامد. فرگشت، چه تحت تاثیر انتخاب طبیعى باشد یا خیر، به واگرایى و تنوع مى انجامد.


    از یک نیاى نخستین، در طول زمان، صد ها میلیون گونه جداگانه فرگشت یافته اند. فرآیندى که طى آن یک گونه به دو گونه منشعب مى شود، گونه زایى نام دارد. واگرایى پس از گونه زایى به جدایى هرچه بیشتر واحد هاى رده بندی – جنس، خانواده، راسته، رده و غیره- مى انجامد. حتى جاندارانى بسیار متفاوت از هم، مثل حلزون و میمون، از نیاکانى مشتق شده اند که در ابتدا از یک گونه واحد در یک رویداد گونه زایى واگراییده شده اند.

    از دهه ۱۹۴۰ مورد پذیرش همگانى قرار گرفته است که نخستین گام در پیدایش گونه ها عموماً جدایى جغرافیایى است. یک گونه به شکلى تصادفى به دو جمعیت جدا از نظر جغرافیایى تقسیم مى شود. زیر جمعیت ها اغلب به شکل جزیره از هم جدا مى شوند، در حالى که این کلمه در مفهوم کلى آن به کار برده مى شود تا جزایر آب در خشکى (دریاچه ها)، جزایر پوشش گیاهى در بیابان (واحه ها) و غیره را در برگیرد.

    حتى درختان یک علفزار ممکن است براى برخى ساکنان کوچک خود عملاً در حکم جزیره باشند. جدایى جغرافیایى یعنى توقف در جریان ژن، به عبارت دیگر عدم آلایش جنسى هر یک از خزانه هاى ژنى به دیگرى. تحت این شرایط، چه در نتیجه فشارهاى انتخابى متفاوت و چه در اثر تغییرات آمارى تصادفى در این دو ناحیه، میانگین فراوانى ژن ها در دو خزانه ژنى مى تواند تغییر کند.

    این دو زیر جمعیت پس از آنکه در دوره جدایى جغرافیایى دچار واگرایى ژنتیکى کافى شدند، حتى اگر بعدها در اثر تغییر شرایط دوباره به هم بپیوندند، دیگر قادر به زادآورى با هم نیستند. هنگامى که دیگر نتوانند با هم زادآورى کنند، گفته مى شود که گونه زایى رخ داده و یک گونه جدید (یا دو گونه) به وجود آمده است. این نکته محل اختلاف نظر است که آیا جدایى جغرافیایى همواره الزاماً در گونه زایى دخالت دارد.

    داروین میان انتخاب طبیعى که اندام ها و ترفندهای در جهت بقا را برمى گزیند و انتخاب جنسى که موفقیت رقابتى در به دست آوردن جفت است، چه به صورت نبرد مستقیم با اعضاى همان جنس و چه به صورت جذاب بودن براى جنس مخالف برمى گزیند (این دو را گاهى به ترتیب انتخاب درون جنسى و انتخاب بین جنسى مى نامند، اما این نحوه کاربرد گمراه کننده است)، تمایز قائل شد. داروین مجذوب این واقعیت بود که ویژگى هاى جذابیت جنسى اغلب عکس ویژگى هایى هستند که به بقاى فرد مى انجامند.

    دم پرزرق و برق و دست و پاگیر پرنده هاى بهشتى مثالى معروف از این ویژگى ها است. چنین دمى در هنگام پرواز حتماً براى صاحب خود زحمت آفرین است و قطعاً او را براى شکار چیان قابل رویت مى سازد، اما داروین دریافت که این دم چنانچه در عین حال براى ماده ها نیز جذاب باشد، باز به «زحمتش مى ارزد». اگر نرى بتواند کارى کند که ماده اى قانع شود به جاى رقیب با او جفت شود، احتمالاً ژن هایش را به خزانه ژنى آینده خواهد رساند. ژن هاى سازنده دمى که از نظر جنسى جذاب باشد، خواهى نخواهى امتیازى دارند که نقطه ضعف هاى به جان خریده آنها را جبران مى کند.


    دانیل دنت [۱۹] فیلسوف نوشته است: «بگذارید دستم را رو کنم. اگر قرار بود من به بهترین ایده اى که تاکنون کسى داشته است پاداشى بدهم، پیش از نیوتن، اینشتین و هر کس دیگرى آن را به داروین مى دادم.» انجام قضاوت هاى مقایسه اى نظیر این دشوار است، اما براساس یک معیار، بدون تردید نقش داروین از همه پررنگ تر است.

    قدرت محض این ایده، که مى توان آن را با تقسیم حجم کار تبیین کنندگى آن بر سادگى فوق العاده خود ایده فرگشت اندازه گرفت، آدمى را غرق در حیرت مى کند که چرا بشریت مى بایست تا نیمه قرن نوزدهم انتظار مى کشید، تا آنکه سرانجام یکى از ما به پاسخ مسئله دست یابد.


    "نسخه بازیافتی از سایت فرگشت

    نوشته: ریچارد داوکینز | ترجمه: کاوه فیض اللهی | [با اندکی تغییر در ترجمه] | منبع: b bc.com/darwin "



    * درباره مقاله: این نوشته در ۱۲ فوریه «روز داروینِ» سال ۲۰۰۶ در یادبود داروین منتشر شد. ۱۲ فوریه (۲۴ بهمن) هر سال، روز داروین نام گذاری شده است. در این روز مردم در سراسر گیتی یاد داروین را گرامی می دارند و به یادگیری و آموزش هرچه بیشتر دانش فرگشت [تکامل] می پردازند.خالی از لطف نیست که اشاره کنیم روز داروین سال ۲۰۰۹ میلادی/ ۱۳۸۷ خورشیدی باشکوه تر و گسترده تر از همیشه در دانشگاه ها و مراکز علمی فرهنگی جهان جشن گرفته شد. به این جهت که سال ۲۰۰۹ دقیقا برابر با ۲۰۰ امین سالگرد تولد داروین و ۱۵۰ امین سالگرد انتشار کتاب کلیدی او در مورد فرگشت بود.


    [۱] Pierre Louis Maupertuis

    [۲] Erasmus Darwin پدربزرگ چارلز داروین

    [۳] Jean-Baptiste Lamarck

    [۴] Charles Darwin

    [۵] Alfred Russel Wallace

    [۶] The Origin of Species کتاب تاریخساز داروین که در ۲۴ نوامبر سال ۱۸۵۹ (بیش از۱۵۰ سال پیش) منتشر شد.

    [۷] Evolution by means of Natural Selection

    [۸] Creationism اعتقاد به اینکه خدا موجودات زنده را به وجود آورده است.

    [۹] Fact فکت: شواهد و مدارک مسلم می‌گویند. مثلا اینکه اصفهان شهری در ایران است یک فاکت است؛ یا اینکه زمین به دور خورشید می‌چرخد یک فکت علمی است. – در همین رابطه داریم:
    Hypothesis فرضیه: در جهان دانش به معنی حدس علت یک پدیده است. در روش علمی دانشمندان ابتدا چندین پیشنهاد (فرضیه) برای وقوع یک امر مطرح می‌کنند و یک به یک آنها را آزمون می‌نمایند. Theoryنظریه: به توضیحات علمی مورد آزمون دقیق و مداوم قرار گرفته می‌گویند. مثلا نسبیت عام اینشتین در فیزیک که به توضیح هندسی گرانش می‌پردازد یک نظریه است. یک نظریه تا زمانی که مدرکی در ردش نباشد معتبر است. نظریه در واقع یک فرضیه قوی شده است. نظریه در جهان دانش بسیار بااهمیت است و با مفهوم روزمره که در زندگی عادی به کار برده می‌شود تفاوت دارد. فرستادن انسان به کره ماه، درمان بیماری ها و دیگر پیشرفت‌ها به مدد نظریه‌ها ممکن شده است. (برخی عوام به اشتباه تا اسم نظریه می‌آید می‌پندارند چیز مهم یا اثبات شده‌ای نیست!)

    [۱۰] Patrick Matthew

    [۱۱] Edward Blyth

    [۱۲] Gregor Mendel

    [۱۳] G. H. Hardy

    [۱۴] Wilhelm Weinberg

    [۱۵] Neo-Darwinism نئوداروینیزم یا نوداروینیسم یا نوداروین-گرایی، بر اساس سنتز نوین تکاملی (فرگشتی) شکل گرفت. سنتز نوین با موفقیت توانست وراثت را در فرگشت داروینی بر اساس ژنتیک مندلی توضیح دهد. این ایده مکتب لامارکیسم (ارثی بودن صفات اکتسابی) و فرضیه های مشابه وراثت را که توسط داروین مطرح شده بود مردود شمرد؛ و فرگشت را تنها بر پایه انتخاب طبیعی و ژنتیک جمعیتی مدرن توضیح داد. بر اساس نئوداروینیزم، مکانیسم وراثت در فرگشت یک امر دیجیتال و بر پایه ژن هاست (چیزی که برای داروین ناشناخته بود).

    [۱۶] Ronald Fisher

    [۱۷] J. B. S. Haldane

    [۱۸] Sewall Wright

    [۱۹] Daniel C. Dennett
    Last edited by V E S T A; 03-04-2014 at 00:41.

  13. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #488
    حـــــرفـه ای MasterGeek's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    1,063

    پيش فرض

    بررسی فرگشت در انسان‌های مدرن (علاوه بر حیوانات اهلی شده، بخصوص سگ) هم جالب هست من نتونستم بحثی توی فروم راجع به هاپلوگروپ‌ها ببینم. نظریه‌ی نسبتا جدیدی که تاریخجه‌ی مهاجرت و اختلاط‌های انسان‌ها رو در طی ۵۰-۶۰ هزار سال اخیر نشون میده...اثرات خیلی مهمی هم در بحث‌های تاریخی و درک ما از گذشته داره اما هنوز توی وب فارسی جا نیافتاده و چندان تاپیک آشنائی نیست.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    خود رفرنس‌های ویکی‌پدیا مطالب وسیع زیادی داره.

  15. 4 کاربر از MasterGeek بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #489
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    اخرین نسل قبلی از انسان که میشده بهش یک موجود دیگه گفت چه موجودی بوده و چه بقایایی ازش تا به حال کشف شده؟

  17. #490
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    احتمالا این تصویر بهتون کمک کنه.




  18. 4 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •