عقل را قبله کند آنک جمال تو ندید
در کف کور ز قندیل عطا اولیتر
تصویر
عقل را قبله کند آنک جمال تو ندید
در کف کور ز قندیل عطا اولیتر
تصویر
هر غم و شادیی که صورت بست
پیش تصویر توست خدمت کوش
سپر
مه با سپر و تیغ شبی حمله او دید
بفکند سپر را سبک و بر سپر افتاد
هجران
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آشوب
مست بگذشتي و از خلوتيان ملكوت
به تماشاي تو آشوب قيامت برخاست
افلاك
ای نور افلاک و زمین چشم و چراغ غیب بین
ای تو چنین و صد چنین مخدوم جانم شمس دی
همدم
عشقبازي و جواني و شراب لعل فام
مجلس انس و حريف همدم و شراب مدام
ياقوت
اي سايه سنبلت سمن پرورده
ياقوت لبت در عدن پرورده
لب
لطيفه ايست نهاني كه عشق از او خيزد
كه نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست
اطلس
اطلس و دیباج بافد عاشق از خون جگر
تا کشد در پای معشوق اطلس و دیباج را
گریان
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)