شما پست های من رو خوب خوندید اما متاسفانه پست های "کیارش" رو نه!
کیارش گفت:
" می گن...."
حالا اگر توی شیمی وزیست و فیزیک همچین چیزایی دیدید جای بسی تعجب داره که اونها رو منبع می دونید!
خواهشا از قول من چیزی نگید . من متاسفانه قرآن رو خوب نخوندم
ببینید شما در حال تحریک کردن طرف مقابل من هستید! ایشون حتی اگر حرف من رو به خودشون نگیره شما این رو به کیارش القا کردید!!! در دو پست متوالی به این موضوع اشاره کردید.در حالی که کیارش هم در مورد تفکر من اظهار نظر کرد اما شما چیزی نمی گید نمی خوام بذارم به حساب هم فکر بودنتون ولی خواهشا به آقا سعید هم بگید بنویسند که" کاربران به تحریک مباحثه گران نپردازند!!!"
.................................................. .................................................. ...............................................
والا حقیقتش از پست های دوستان مشخصه که اهل مطالعه فلسفه هستند.مطمئنا فلسفه های یونانی و غیر یونانی رو هم در باب اثبات وجود خدا خونده اند!
ارسطو ، افلاطون،سقراط، آلبرت انیشتین ، ابن سینا و.....به اثبات وجود خدا پرداخته اند کتاب ها نوشته اند باز هم شما می گید غیرقابل اثبات هست!
پیشوایان دین اسلام که بماند!
در این زمینه مطالب خوبی توی آستین دارم(
.gif)
) با ابن سینا شروع می کنم اگر قبول نکردید که خدا وجود دارد با منابع و اندیشمندان و بزرگان دیگر اقدام می کنم!!!
وجود را به دو قسم تقسيم مي كند :
1- وجودي كه مستقل است و بي نياز و قائم بخود ، 2- وجود نياز مند و وابسته به غير . از اين وابستگي و نياز به واژه و اصطلاح " امكان ذاتي " ياد مي كند . پس موجودي در خارج (يعني در عرصه گيتي ) وجود دارد ( وجود داشتن از تنگي عبارت است زيرا داشتن در اينجا به معني كسب وجود نيست بلكه ذاتا موجود بلكه عين وجود است ) كه وجودش ضرورت ذاتي دارد وهرگز اين وجود از او منفك نخواهد شد . موجود ديگري هست كه نسبت به وجود وعدم لا اقتضاست و با حضور علت تامه يا موجود واجب ، واجب مي شود و با نبود علت در كتم عدم مي ماند . اگر خوب دقت شود آنچه نه اقتضاي عدم دارد و نه وجود، هرگز در خارج از ذهن امكان ظهور ندارد يعني در خارج يا عرصه عالم هستي يا چيزي هست و يا نيست . اگر هست وجوب و ضرورت دارد و اگر نيست ، نيستي ان از جنس نيستي صرف و مطلق نيست بلكه با شكل خاص و ماهيت خاص وجود ندارد اما در دايره هستي است ولو به صورت ديگري . با توجه به ذات معلول ها كه هيچ از خود ندارند و هر چه دارند از علت خويش دارند مي توان گفت كه چنين نيست كه معلول ظرفي باشد تهي از وجود و سپس با عنايت علت و تابش نور وجود ، موجود شود بلكه قبل از تحقق هيچ است . تحقق ان همراه با نوع خاصي از صور و اشكال است چه در محيط مادي و چه در عالم مجردات . پس انچه در حقيقت در عرصه گيتي آشكار است و خود نمايي مي كند ، علت است و با نظر دقيق هرگز نمي توان معلولي را در جهان يافت و مشاهده كرد ....
پ.ن: من که خودم به شخصه عاشق این نوع اثبات ابن سینا هستم.اگر چه اثبات های دیگر قوی تر است.اما این قابل فهم تر است!
.................................................. .................................................. .............................................
حالا کسی که مدعی هست خدا وجود ندارد و یا خدا بد است برای من دلیل بیاره شاید بهش ایمان اوردم!
.gif)