دیالوگ ماندگاری از فیلم Broken City 2013
شهردار: باید بفهمیم چی میخواد.
رئیس پلیس: بنظر میرسه دنبال عدالت باشه، قربان.
شهردار: خُب، هیچ کس به عدالت نمیرسه.
دیالوگ ماندگاری از فیلم Broken City 2013
شهردار: باید بفهمیم چی میخواد.
رئیس پلیس: بنظر میرسه دنبال عدالت باشه، قربان.
شهردار: خُب، هیچ کس به عدالت نمیرسه.
Last edited by Captain; 12-10-2013 at 01:11.
سریال southland
افسر پلیس در حال بازبینی مدارک بچه سوسول پولدار هالیوود:
پسره: تو میدونی بابای من کیه؟
افسر پلیس: نه چطور مگه؟ مامانت بهت نگفته؟
Cersei Lannister: What are you doing?i
Sansa Stark: Praying.i
Cersei Lannister: Praying? What are you praying for?i
Sansa Stark: For the Gods to have mercy on us all.i
Cersei Lannister: Oh, shut up, you little fool. Praying for the Gods to have mercy on us all? The Gods have no mercy, that's why they are Gods. My father told me that when he caught me praying. My mother has just died, you see. I didn't really understand the concept of death. The finality of it. I thought if I prayed very very hard, the Gods would return her to me. I was four.i
Sansa Stark: Your father doesn't believe in the Gods?i
Cersei Lannister: He believes in them, he just doesn't like them very much.i
سرسی لنیستر: داری چی کار میکنی؟
سانسا استارک: دعا میکنم.
سرسی لنیستر: دعا میکنی؟ واسه کی؟
سانسا استارک: به درگاه خدایان دعا میکنم تا به همه ما رحم کنن.
سرسی لنیستر: تو چقدر سادهای دختره احمق. به درگاه خدایان دعا میکنی که به هممون رحم کنن؟!!! خدایان که رحم ندارن! واسه همینه که خدا شدن! من هم داشتم مثل تو دعا میخوندم که پدرم اینو به من گفت. مادرم تازه مرده بود. خب هنوز مفهوم مرگ رو درست نمیفهمیدم. اینکه آدما با مرگ تموم میشن. فکر میکردم اگه خیلی زیاد دعا کنم، خدایان اونو به من برمیگردونن. چهار سالم بود.
سانسا استارک: پدرتون به خدایان اعتقاد نداره؟
سرسی لنیستر: چرا، اعتقاد داره، ولی زیاد ازشون خوشش نمیاد.
Game of Thrones - Season 2 - Episode 9
الیس مرگان ( شخصیت روان پریش ؟؟!! سریال ) :تو قانوني رو كه بهش خدمت ميكني رو زير پا ميزاري
?Alice Morgan: You'd degrade the law you serve just to protect some woman who cast you aside like offal
DCI Luther: [puts his wedding ring back on] In a second.
Alice Morgan: And you think I'm the monster ?. Love is supposed to dignify us, exalt us.
.How can it be love, John, if all it does is make you lonely and corrupt
Luther turns and walks away] Answer the question! Don't turn your back on me
فقط بخاطر حمایت از زني كه تورو آشغال هم نميدونه ؟ ( منظور الیس : همسر جان لوتر که بهش خیانت کرده و تقریبا از هم جدا شده اند )
بازرس ارشد جان لوتر : [جان سریع حلقه ازدواجش رو میکنه دستش ] در کمتر از یک ثانیه اینکار رو میکنم
الیس مرگان : و تو فكر ميكني این منم که هيولام ؟ عشق بايد به ما شان بده باید مارو متعالي كنه
اين چه عشقي هست جان ، كه تورو تنها و فاسد ميكنه ؟
[ جان صورتش رو برمیگردونه و حرکت میکنه ] جواب سوال رو بده ! پشتت رو به من نکن...
....
سریال لوتر شاهکاری دیگر از بی بی سی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
The Walking Dead
Season 4 Episode 5
Internment
هرشل برای اولین بار مجبور میشه با یک چاقو به مغر کسی فرو کنه که به تازگی مرده تا تبدیل به یک واکر نشه.
ریک صحنه رو میبینه و گفتگویی که میونشون رد و بدل میشه به اینجا میرسه که هرشل میگه
.I talked to him yesterday about Steinbeck
دیروز دربارهی استاینبک باهاش صحبت کردم
.He told me a quote
اون به من یه نقلقول گفت. (منظور هرشل نقل قولی از جان اشتاین بک ـه)
"A sad soul can kill quicker than a germ"
"یه روح غمگین میتونه زودتر از یه میکرب آدم رو بکشه"
Sherlock Season 2 - Episode 2 The Hounds of Baskerville
Once you've ruled out the impossible
whatever remains, however improbable
must be trueوقتی که ناممکن رو حذف کنی
هر آنچه باقی میمونه، هرقدر هم که امکانش کم باشه
باید حقیقت باشه
Sherlock
Season 3 - Episode 00
Unlocking Sherlock
اما در کتاب در متن داستان "نشانهی چهار"
How often have I said to you that
,when you have eliminated the impossible
,whatever remains, however improbable
...must be the truth
Sherlock Holmes -
The Sign of the Four (1890)l
Sir Arthur Conan Doyle
Chap. 6, p. 111
چند بار به تو گفتهام که
وقتی ناممکن را حذف کرده باشی،
آنچه باقی میماند، هرقدر هم که بعید،
باید حقیقت باشد؟
نشانه چهار
سر آرتور کانن دویل
مژده دقیقی
بخش 6 ص. 54
پیشنهاد:
نگاه کنید به مجلهی داستان همشهری. دی ماه 92. ص 23
در فیلم اوای باران وقتی باران و افرین دعواشون شد شکیب افرین رو حمایت نکرد افرینم داشت میرفت که موقع رفتن گقت:
" وقتی نداری نازکش, برو رو به قبله دراز بکش "
دیالوگ در قسمت چهارم سریال سرزمین کهن: " این خانواده اسمشون فقط بختیاریه اگه غیرت بختیاری ها رو داشتن این کارها رو نمیکردن "
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
...تو کسی رو مبینی؟
بله ینفر که داره بهمون نزدیک میشه
باشه باشه گوشکن تا حالا ازینا دیدی؟
بله
بلدی ازش استفاده کنی؟
نه
پس هرگز نکن چیزه خیلی بدیه ولی فعلن کاری که میخوام بکنی اینه که اینو نشونه یری طرف اون ادم بدی که داره دنبالمون میاد و مغزشو با گلوله بزنی
بکشمش؟
آره اون خیلی خطرناکه، نزدیکه؟
بله
خیلی خب بزنش اون بی پدرومادرو بزن یراست بفرستش به درک
نمیتونم
چی؟
نمیتونم بزنمش
خیلی خب راه بیوفت بریم
الان کجاست؟
روبروتِ
سمت راست منه یا خودت؟
هیچکدوم
...
دیالوگ های ماندگار پلیس آهنی
آلکس مرفی: تو بامن میای!.. زنده یا مرده!
" به پلیس زنِ زخمی: ناراحت نباش، اونها درستت می کنن!
خلافکار: تو مردی ، ماتو رو کشتیم ، ما تورو کشتیم!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)