تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 486 از 640 اولاول ... 386436476482483484485486487488489490496536586 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,851 به 4,860 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4851
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
    با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
    و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
    و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
    به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
    وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید......

  2. 4 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4852
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    خواب هم به خواب رفته

    وقتی


    ثانیه ها


    بغض تنهاییم را میخوانند

  4. 2 کاربر از Pessimist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4853
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    .
    .
    .
    هیچ راه بازگشتی نیست

    بی کران تا بیکران امواج خاموش زمان جاریست

    زیر پای رهروان خوناب جان جاریست

    آه

    ای که تن فرسودی و هرگز نیاسودی !

    هیچ آیا یک قدم دیگر توانی راند ؟

    هیچ آیا یک نفس دیگر توانی ماند؟

    نیمه راهی طی شد اما نیمه جانی هست

    باز باید رفت تا در تن توانی هست

    باز باید رفت ....

    راه باریک و افق تاریک

    دور یا نزدیک !





  6. 3 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4854
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    36

    پيش فرض

    در سرزمین من

    هیچ کوچه ای

    به نام هیچ زنی نیست

    و هیچ خیابانی …

    بن بست ها اما

    فقط زنها را می شناسد انگار...

    در سرزمین من

    سهم زنها از رودخانه ها

    تنها پل هایی است

    که پشت سر آدمها خراب شده اند...

    اینجا

    نام هیچ بیمارستانی

    مریم نیست

    تخت های زایشگاهها اما

    پر از مریم های درد کشیده ای است

    که هیچ یک ، مسیح را

    آبستن نیستند ...

    من میان زن هایی بزرگ شده ام که شوهر برایشان حکم برائت از گناه را دارد ...!!!

    نمی دانم چرا شعار از
    لیاقتم ،صداقتم ،نجابتم و ... می دهی
    تویی که می دانم اگر بدانی بکارتم به تاراج رفته ،انگ هرزه بودن می زنی و می روی
    اما بگرد ،پیدا خواهی کرد
    این روز ها صداقت و ،لیاقت و ،نجابتی که تو می خواهی زیاد میدوزند!!

    امروز پول تن فروشیم را به زن همسایه هدیه کردم ، تا آبرو کند ...

    برای نامزدی دخترش !

    و در خود گریستم ...

    برای معصومیت دختری که بی خبر دلش را به دست مردی سپرده که دیشب ،

    تن سردم را هوسبازاته به تاراج برد ...

    و بی شرمانه می خندید از این پیروزی ...!!!!

    روی حرفم، دردم با شماست

    اگر زنی را نمی خواهید دیگر

    یا برایش قصد تهیه زاپاس را دارید

    به او مردانه بگو داستان از چه قرار است

    آستانه ی درد او بلند است .

    ...یا می ماند

    یا می رود!

    هر دو درد دارد!

    اینجا زمین است

    حوا بودن تاوان سنگینی دارد...



    Last edited by R Д M ß Ô; 06-08-2011 at 15:36.

  8. 4 کاربر از R Д M ß Ô بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4855
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ............مرا غمی که ز روز قیامتست اینست............

    «.............کـه روی مــردم دنـیــا،دوبـاره باید دید...............»




    .........................................

  10. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4856
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    گازهای من

    به لحظه های کال

    و

    طعم گس تنهائی ام بی "تو"..


    هر روز "من"، که بی "تو"

    کال و نرسیده می افتد،

    طعم گس تنهائیم را بیشتر می چشم
    Last edited by diana_1989; 25-06-2011 at 22:03.

  12. #4857
    داره خودمونی میشه mostafa 1981's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    45

    پيش فرض

    می نویسم بیایی
    و روی سکوی ھمیشھ ی خمیازه ھا
    می نشینم
    شاید بیایی ...


  13. 3 کاربر از mostafa 1981 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #4858
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    روزها می گذرد و من هنوز خفته ام و خفته ام و خفته
    قلبها ترمیم می شوند و من هنوز قلبم شکسته است و شکسته است و شکسته
    لب ها می خندند و من هنوز لبانم بسته است و بسته است و بسته
    چشم ها انتظار را وداع می گویند و من هنوز چشم هایم منتظر است و منتظر است و منتظر
    دیدگان اشک نمیریزند و من هنوز دیدگانم جاری است و جاری است و جاری

  15. #4859
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    پيش فرض

    ديگر نمی خواهمِشان.

    بيا و خاطراتت هم از لحظه هايم بگير ،


    وقتي تمام بودنت را گرفته ای.


    نمی توانم...!


    پُر کردن این فاصله


    از من که هیچ


    از خاطراتت هم بر نمی آید!

    ...

  16. 6 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4860
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ديشب حوالي تب و هذيان دلــــم گرفتـــــ
    يـعني از ايـن قـلمرو ويـران دلــــم گرفتـــــ


    چون برده اي خطا زده در كوچه هاي مصر
    از سرزمين شوم خدايان دلــــم گرفتـــــ


    تنديس شاعري كه به دوشم كشيده ام
    بشكست بر زمين ديدنيان دلــــم گرفتـــــ


    اي كاش سنگ و دست رفاقت نداشتند
    از اين چنين رفاقت انسان دلــــم گرفتـــــ


    اينجا بين اين همه شيطان غريبه ام
    از سفره ي خـالي ايـمـان دلــــم گرفتـــــ


    فـانـوسـهـاي رابــطـه تـاريكـتر شدند
    از اين همه غروب پريشان
    دلــــم گرفتـــــ

  18. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •