تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 486 از 638 اولاول ... 386436476482483484485486487488489490496536586 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,851 به 4,860 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #4851
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ستاد انتخاباتی حاجی گرینوف :دی
    پست ها
    74

    پيش فرض

    تنها گناه تو این بود
    که معنی سکوت مردانه ام را نمیدانستی
    در واژه سرایت
    سکوت مرد یعنی خیانت
    یعنی نامردی
    یعنی پای دختی دیگر در میان بودن!
    در لغت نامه مردانه من اما

    سکوت مرد یعنی بغض
    یعنی خشم
    یعنی غیرت !
    یعنی شاید روزی برای خرید بسته ای سیگار رفتن
    و هرگز برنگشتن !
    نخواستی معنای سکوتم را درک کنی
    شاید آسان تر بود قهوه ات را سر میکشیدی
    و تنها فکر میکردی
    که بحثی شده است
    همکلاسی یا دوست
    و همه چیز با بوسه ای
    با خوبی و خوشی تمام میشود
    تنها اگر ذره ای از سکوتم را میشنیدی
    سکوتی از جنس تاریکی
    از جنس غول های های دوران کودکی
    به همان سیاهی
    به همان ترسناکی
    آن وقت شاید میفهمیدی
    که چرا مدت هاست برای خریدی بسته ای سیگار رفته
    و برنگشته ام!
    شاید آن موقع میفهمیدی
    که همه راه ها
    به اتاق خواب ختم نمیشود ...



  2. این کاربر از babriii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #4852
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    و تکرار داستان همیشگی..
    ایستگاه قطار؛
    منی که ایستاده ام
    و رزِ سرخ ِ تنهای بیچاره ای در دستم
    و چمدانی سنگین از خاطراتت
    - که از سنگینی اش به پای چپم تکیه خورده-

    و تویی که در کوپه ی آخرِِ آن قطار ِ سرگردان نشسته ای
    و هر بار به این ایستگاه که می رسی
    مردد می مانی.. بین ماندن و نــ..
    و من تنها دلم میخواد یک بار پیاده شوی؛
    که زیاد فرقی نمی کند
    برای این رز خشکیده
    یا آن چمدان به جا مانده..

    و داستان آن مترسک
    و تنهایی همیشگی اش؛
    که حالا پس از فصل درو..

    به کار نقشه های شوم کلاغ ها هم نمی آید.

    و داستان آن کلاغ ِ نفرین شده؛
    که - شاید به نفرین ِ همان مترسک -
    قرار نیست در آخر هیچ قصه ای قرار بیابد..

  4. 8 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4853
    داره خودمونی میشه @mehdi@'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    68

    پيش فرض

    در حادثه بهاری چشمانت
    در سایه ارغوانی مژگانت
    بگذار که جا بماند این روح غریب
    در بین اشاره های بی پایانت

  6. 3 کاربر از @mehdi@ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4854
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    گفتی; بلند پروازی!
    شنیدم ، بادبادکی را برق گرفت.

    پرواز ، پر!
    در حیاط پشتی
    پرنده پر نمی زند .
    در حیاط پشتی
    پرنده ، پر می زنند!

    رد گم کنی!
    رد پایت ، روی ماسه ھا
    تا من
    آمده بود و
    رد نگاھت ، توی آسمان
    تا ماه
    رفته بود .


    سھا تابان

  8. 7 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4855
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    یک روز
    میان دو روشنی
    درختی روئید
    بزرگ شد
    و سیبی شکوفه زد

    میان پنجره و پرواز
    نشسته بودم
    که تو آمدی
    من از میان دو حرف
    جوانه زدم و
    به سیب رسیدم
    تو بر درگاه پنجره نشستی و
    آبی شدی...

  10. 2 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4856
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    725

    پيش فرض

    حالا که آمده‌ای
    بنشین
    موهایت را شانه کن
    و نگاه کن
    به این شب تماشایی
    که آغاز می‌شود

    حالا که آمده‌ای
    گریه نمی‌کنم
    می‌مانم و طاقت می‌آورم
    همه‌ی آن دوری هفت ساله را


    حالا که آمده‌ای
    لباس‌هایت را بپوش
    ‌عجله کن
    دست آن گیاه و این گربه را بگیر
    ما برای پیر شدن به دنیا نیامده‌ایم

  12. 4 کاربر از mahdistar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4857
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    725

    پيش فرض

    من که از بغض قناریها در کنج قفس
    و از آزردن گل در باغچه ی تازه نفس
    دل تنهایم می لرزد
    خوبتر میبینم
    در نهانم پر از آواز غمینی بشوم
    شکل غمگینیِ هر چه غمناک در این دنیا هست

  14. این کاربر از mahdistar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #4858
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    725

    پيش فرض

    انسان مدرنیته پر ایسم که هست
    در بی خبری شبیه یک کودک مست
    در لوکس ترین موزه ی تاریخ بشر
    لبخند ژکوند گریه ی بی فایده است

    حسن امتحانی

  16. 3 کاربر از mahdistar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4859
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    باز هم " پاییز " است
    رنگها در راهند
    چشمهایت بردار و بیاور
    و کمی ذوق و بصیرت با خویش
    پیش از آن لحظه که باز
    شادی و شیطنت کودک باد
    دستمالی بکند این همه نقاشی را !

    " مجتبی کاشانی "

  18. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #4860
    آخر فروم باز شـیـفــو's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تهران | Tehran
    پست ها
    2,174

    پيش فرض

    حسرت تمام سهم من از زندگی بود <-----> وقتی تو در آرامش یک خواب بودی
    یک آرزو در قلب من رویید و پوسید : <-----> کاش تو برای دیدنم بی تاب بودی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •