مرغان خيال وحشي من
تنها كه شدم برون بريزند
در باغچه ي شكفته ي شعر
با شوق و شعف به جست و خيزند
تا ميشنوند صوتي از دور
برگشته چو باد ميگريزند
مرغان خيال وحشي من
تنها كه شدم برون بريزند
در باغچه ي شكفته ي شعر
با شوق و شعف به جست و خيزند
تا ميشنوند صوتي از دور
برگشته چو باد ميگريزند
بايد با ه مي داديد نه م
ـــــــــــــــــــــــ
دو پرنده بي طاقت در سينه ات آوازمي خوانند
تابستان از كدامين راه فرا خواهد رسيد
تا عطش
آب ها را گوارا تر كند؟
فرانك خانم شعرتون كامله ؟
-------
محمد بدو اندرون با علي
هموان اهل بيت نبي و وصي
يه غزل شعر واسه تو من دارم آقا خوب ميدوني...جمعه ها منتظر ديدين روي ماهتم خوب ميدوني...
يادت مياد منتم رو كشيدي ؟
تا كه فقط بهت بدم نشوني ؟
يادت مي اد روي درخت نوشتي
تا عمر داري براي من مي خوني ؟
يادت مياد حتي سلام من رو
گفتي به هيچ كس نمي رسوني
حالا بيار عكسامو تا تموم شه
اگر كه وقت داري اگه مي توني
ـــــــــــــــــــــ
سامان منظورت چيه ؟
چرا با د شعر ندادي
يك قسمت معني دار شعرا توي مشاعره مي نويسن نه همه اش را اين شعر از شاملو بود طولاني هم هست اون كه من نوشتم يك كميش بود
ياد باد آن كه چو ياقوت قدح خنده زدي
در ميان من و لعل تو حكايتها بود
ياد باد آن كه خرابات نشين بودم و مست
وان كه در مجلسم امروز كم است آنجا بود
دردم تمام نشد آمدي عمو...چونكه دردي دگر به جانم زدي عمو...
و من
به دیدن تو
چنان در باد می نگرم
که باد از کنارم
می گذرد
بی آنکه من ببینم
در فصلهای خونین هم
می توان عاشق بود.
و من
به دیدن تو
چنان در باد می نگرم
که باد از کنارم
می گذرد
بی آنکه من ببینم
در فصلهای خونین هم
می توان عاشق بود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)