تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 485 از 934 اولاول ... 385435475481482483484485486487488489495535585 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,841 به 4,850 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #4841
    اگه نباشه جاش خالی می مونه The Black Dahlia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    هر جا اینترنتم به راه باشه !
    پست ها
    463

    پيش فرض

    خوبرويان جهان رحم ندارد دلشان
    بايد از جان گذرد هر كه شود عاشقشان
    روزي كه سرشتند ز گل پيكرشان
    سنگي اندر گلِشان بود و همان شد دلشان

    ---------- Post added at 04:11 PM ---------- Previous post was at 04:08 PM ----------

    دستمال کاغذی به اشک گفت قطره قطره ات طلاست
    یک کم از طلای خود حراج می کنی؟
    عاشقم با من ازدواج می کنی؟
    اشک گفت : ازدواج اشک و دستمال کاغذی!
    تو چقدر ساده ای خوش خیال کاغذی!
    توی ازدواج ما تو مچاله می شوی چرک می شوی و تکه ای زبا له می شوی
    پس برو و بی خیال باش
    عاشقی کجاست !
    تو فقط دستمال باش...
    دستمال کاغذی دلش شکست گوشه ای کنار جعبه اش نشست
    گریه کرد و گریه کرد
    در تن سفیدو نازکش دوید خون درد
    آخرش دستمال کاغذی مچاله شد
    مثل تکه ای زباله شد
    او ولی شبیه دیگران نشد
    چرک و زشت مثل این و آن نشد
    رفت اگرچه توی سطل آشغال
    پاک بودو عاشق و زلال
    او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت
    چون که در میان قلب خود دانه های اشک داشت

    ---------- Post added at 04:11 PM ---------- Previous post was at 04:11 PM ----------

    دستمال کاغذی به اشک گفت قطره قطره ات طلاست
    یک کم از طلای خود حراج می کنی؟
    عاشقم با من ازدواج می کنی؟
    اشک گفت : ازدواج اشک و دستمال کاغذی!
    تو چقدر ساده ای خوش خیال کاغذی!
    توی ازدواج ما تو مچاله می شوی چرک می شوی و تکه ای زبا له می شوی
    پس برو و بی خیال باش
    عاشقی کجاست !
    تو فقط دستمال باش...
    دستمال کاغذی دلش شکست گوشه ای کنار جعبه اش نشست
    گریه کرد و گریه کرد
    در تن سفیدو نازکش دوید خون درد
    آخرش دستمال کاغذی مچاله شد
    مثل تکه ای زباله شد
    او ولی شبیه دیگران نشد
    چرک و زشت مثل این و آن نشد
    رفت اگرچه توی سطل آشغال
    پاک بودو عاشق و زلال
    او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت
    چون که در میان قلب خود دانه های اشک داشت

  2. 3 کاربر از The Black Dahlia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4842
    داره خودمونی میشه daneshniya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    47

    پيش فرض

    کمی اهسته گذر کن بدنم روح که نیست
    این ستون فقرات است , خم کوه که نیست
    آب در چشم شما ریختن آموخت مرا
    ورنه ابری که منم , اینهمه انبوه که نیست
    هرگز از کشتن من بیم به خود راه نده
    دل بیرحم شما اسوه نستوه که نیست

    نه بزن , هرچه دلت خواست بزن تیغت را
    تو که چشمت نگران دل مجروح که نیست
    مرگ در باورمن چیز حقیری است نترس
    بزن آهسته بمیرد دل من , نوح که نیست
    از ستون فقراتم برو بالا به درک
    مرده را هیچ غم از شدت اندوه که نیست

    جابر نوری سمسکندی

  4. 2 کاربر از daneshniya بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4843
    داره خودمونی میشه daneshniya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    47

    پيش فرض

    ---------- Post added at 12:27 PM ---------- Previous post was at 12:24 PM ----------

    [/COLOR] این مست های بی سرو پا را جواب کن
    امشب شب منست،مرا انتخاب کن

    مهمان من تمامی اینها و پای من
    قلیان و چای مشتریان را حساب کن

    تمثال شاعرانه درویش را بکن
    عکس مرا به سینه دیوار قاب کن


    هی قهوه چی!ستاره به قلیان من بریز
    جای ذغال روشنش از آفتاب کن

    انگور های تازه ی عشقی که داشتم
    در خمره های کهنه بخوابان،شراب کن


    از خون آهوان بده ظرفی که تشنه ام
    ماهیچه ی فرشته برایم کباب کن


    از نشئه خلسه ای بده ،از سکر،جرعه ای
    افیون و می بیار ،بساز و خراب کن

    دستم تهیست.....هر چه برایم گذاشتی
    با خنده های مشتریانت حساب کن!!

    مهدی فرجی

    خيلي زيبا بود ، لذت بردم ، دانته عزيز ممنون


    یک شعر، یک بهانه‌ی بهتر به جای چای
    یک استکان خیال مصور به جای چای
    آرامش صدای تو وقتی که می‌برد
    ما را به خلسه‌های مکرر به جای چای
    دیگر چه جای واهمه! در این سکوت محض
    فنجانی از ترانه بیاور به جای چای
    در ذهن استکان تهی از کمانچه‌ام
    حتماً بریز یک نت دیگر به جای چای
    لب تر نکن به تلخی این قهوه‌خانه‌ها
    بانوی تا همیشه مکدر - به جای چای
    برگشته از ملال همین روزمره‌گی
    بگذار روی شانه‌ی من سر به جای چای
    پلکی بزن برای من ِتشنه تر بریز
    یک جفت چشم قهوه‌ای ِتر به جای چای
    با من بنوش ای غم جامانده در دلم!
    یک شعر _ یک خیال مصور _ به جای چای

  6. #4844
    اگه نباشه جاش خالی می مونه The Black Dahlia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    هر جا اینترنتم به راه باشه !
    پست ها
    463

    پيش فرض


  7. #4845
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,279

    پيش فرض


    ساقی به نور باده برافروز جام ما
    مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
    ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
    ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
    هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
    ثبت است بر جریده عالم دوام ما

    چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان

    کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
    ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
    زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
    گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری
    خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
    مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
    زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
    ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست
    نان حلال شیخ ز آب حرام ما
    حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
    باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
    دریای اخضر فلک و کشتی هلال
    هستند غرق نعمت حاجی قوام ما



  8. 2 کاربر از M O B I N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4846
    اگه نباشه جاش خالی می مونه The Black Dahlia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    هر جا اینترنتم به راه باشه !
    پست ها
    463

    پيش فرض

    وقتی یادت به سرم میزنه گریه م میگیره

    آرم آرم دل تنگم داره بی تو میمیره

    یار محبوب قشنگم من فراموشت نکردم

    بی تو اینجا رو نمی خوام و میرم و برنمیگردم

  10. 2 کاربر از The Black Dahlia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4847
    داره خودمونی میشه بنفشه ناز's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    زیر این گنبد کبود
    پست ها
    116

    پيش فرض

    گاه آرزو میکنم
    ای کاش برای تو پرتو آفتاب باشم
    تا دستهایت را گرم کند
    اشکهایت را بخشکاند
    و خنده را به لبانت باز آرد..
    پرتو خورشیدی که اعماق تاریک وجودت را روشن کند
    روزت را غرقه ی نور کند
    یخ پیرامونت را آب کند

  12. این کاربر از بنفشه ناز بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #4848
    داره خودمونی میشه بنفشه ناز's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    زیر این گنبد کبود
    پست ها
    116

    پيش فرض

    از هم آغوشی زیبای نگاهم با تو

    کودکی حاصل شد

    که نگاهش آبیست

    و دلـش داغ شقایق دارد

  14. 6 کاربر از بنفشه ناز بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4849
    داره خودمونی میشه daneshniya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    47

    پيش فرض ---

    دیگر دل من با دلتان کار ندارد !
    با بی خبران حال کلنجار ندارد !
    درهروله فریاد انا الحق زدم از شوق
    کو غیرتتان شهر شما دار ندارد ؟ !
    عمری است که بی همسخنی چاه نشینم
    این یوسف گمگشته خریدار ندارد !
    باید شبی از شهر شما رخت ببندم
    شهری بروم کین همه دیوار ندارد !
    نفرین به چنین شهر که در آن همه خوابند
    نفرین به چنین شهر که بیدار ندارد !
    ماه است و من و غربت احساس غریب ِ
    یک شاعر ِ پر درد که سیگار ندارد
    در ماتم من شعربخوانید که مرده است
    هرکس که دلی دارد و دلدار ندارد

    صادق فغاني

  16. 3 کاربر از daneshniya بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4850
    آخر فروم باز mmiladd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اُتاقم..!
    پست ها
    4,103

    پيش فرض

    دیشب ز وصال یار گشتم دل شاد
    جان دادم و عاقبت رسیدم بمراد
    کوتاه شبی بود ولی یارب
    روزی دگرم چنان شبی روزی باد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •