در چشم هاي تو
اين مشت هاي بسته
اين شعله هاي بسته
اين شعله هاي پاك بلند
آخر به انزواي سرد و قفس ها
و فواره هاي منجمد روز
راه خواهد يافت
و طرح منفجر كننده ي آن
بر گوش هاي محتضر
مثل دو گوشواره زرين
آويزه مي كند
در چشم هاي تو
اين مشت هاي بسته
اين شعله هاي بسته
اين شعله هاي پاك بلند
آخر به انزواي سرد و قفس ها
و فواره هاي منجمد روز
راه خواهد يافت
و طرح منفجر كننده ي آن
بر گوش هاي محتضر
مثل دو گوشواره زرين
آويزه مي كند
خب دوستان من هم مدتي بساير طولاني در اين تاپيك نيومدم حالا دوباره برگشتم سر كارم ...
--------------
درو بخشش و داد آمد پديد
ببشيد داننده را چون سزيد
خوش اومدي
ـــــــــــــــــ
دست ماگیر ای سبک جولان، که چون نقش قدم
خاک بر سر، دست بر دل، خار در پا ماندهایم
زین بیابان گرمتر از ما کسی نگذشته است
ما ز نقش پا چراغ مردم آیندهایم
مگر مردمي خيره داني همي
جز اين را نداني نشاني همي
__
فرانك خانم متشكرم از خوشامد گويي![]()
ياس را احساس معنا ميكند...عاشقي را ياس پيدا ميكند...
دل روشن من چو برگشت ازوي
سوي تخت شاه جهان كرد روي ...
یا مرا بشکن بگو عاشق نیم...یا دلم را تا ابد کن آشنا...
آه!
زندگي را مي شود بو كشيد
مي شود نبض عاشقانه اش را ديد
مي شود در يك نگاه مهربان آن را جست
مي شود تنها برايش حرف زد!...
زندگي يعني ترانه..ترانه ...و ترانه
هر كسي سازي در دست مي نوازد نغمه اي
ساز دل
ساز تنهايي...
زندگي...................................
يكي اتشي بر شده تابناك
ميان باد و اب از بر تيره خاك.....![]()
کجا رفته ام در پناه تو نیست؟...مرا لحضه ای بی درنگ تو نیست...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)