سلام جواد جان ممنون به خاطر لطفی که به من داری
1=اول ازدواج با نازی بعد هم عاقبت به خیر شدن(اینکه هیچ وقت در زندگی محتاج هیچ نامردی نشم)
2=من فوق العاده سرمایی هستم گرما رو دوست دارم اما از سرما متنفرم بدنم در مقابل سرما ضعیفه لذا خیلی راحت سرما میخورم
3=بی ام و ماشین مور د علاقه منه
4=ورزش از هر لحاظ خوبه ورزش تاثیر خوبی در تمام جنبه های زندگی میزاره برای همینه که میگند عقل سالم در بدن سالمه(چی گفتم من)البته من هیچ وقت بصورت حرفه ای ورزش نکردم اما به شطرنج خیلی علاقه دارم و در دوران دبیرستان هم رتبه اول استانی رو کسب کردم
5=فوتبالم خوبه در دوران کارشناسی هم کاپیتان رشته امار بودم که در همون دور اول یا دوم حذف میشدیم
الان هم گاهی توی کوچه با بچه ها گل کوچیک بازی میکنم برادر کوچکتر من که 12 سالشه بصورت حرفه ای فوتبال بازی میکنه و عضو یک تیم توی شهرمونه اما با این حال اصلا علاقه ای به باشگاهای کشورم ندارم اما طرفدار رئال مادرید هستم
6=موسیقی شاد روحیه من با موسیقی غمگین سازگار نیست حتی وقتی ناراحتم باید موسیقی شاد گوش کنم
موسیقی رو خیلی دوست دارم و همیشه mp3 من روشنه
7=من کلا سفر کردنو دوست دارم چون با سفر انسان به تجربیات جالبی دست پیدا میکنه و با انسانهای زیادی اشنا میشه
اکثر شهرای کشورم رو هم دیدم(غیر از زاهدان)
معملا هم تابستونها یک ماهی بار و بندیل سفر رو میبندم و میرم سفر البته تنها سفر کردنو دوست ندارم
8=همیشه نمره انشایم 20 بود برای بچه های کلاس انشا مینوشتم من تنها نقاشی و خوشنویسیم بده لذا نقاشیهامو بچه ها مینوشتند منم انشهای انهارو باور کنید من اصلا بلد نیستم نقاشی بکشم
اما هیچ وقت خاطره برای خودم ننوشتم دوست دارم همه از ماجراهای من با خبر بشند(البته نه همش انهایی که مجازند)چون فکر میکنم هر ماجرایی که برای کسی رخ میده یک درسی یا تجربه ای میشه ازش بدست اورد
9=اره شیطونت توی خون منه
البته این شیطونت گاهی مایه درسر هم برام شده
10=هیچ معلم یا استادی از من خوشش نیامد توی دبیرستان با وجود اینکه درسم عالی بود یک ردیف به اخر(ردیف اخر به لژنشینها معروف بود)مینشستم و همهش میگفتیم و میخندیدیم
اما چون درسم خوب بود معلمها تحملم میکردن البته هفته ای دو سه بر از کلاس اخراج میشدم
برای معلمها توی تخته سیاه شعار مینوشتم حتی یک روز که معلم جبر به من به خاطر خندهام سیلی زد منم رفتم
به یک معتاد پول ادم تا شیشه ماشینشو شکست(خدایا توبه)توی دانشگاه وضع بدتر بود چون همیشه حواسم یک جای دیگه بود اما نمراتم عالی بود
اهل خیط کردن استادام بودم برای همین میرفتم مسایلی پیدا میکردم که استاد نتونه حل کنه
ما توی کلاس ریاضی عمومی 2 من از استاد خواستم برام یک انتگرالی رو حل کنه که بیچاره تا اخر وقت هر کاری کرد نتونست حل کنه ان روز بد جوری دلم براش سوخت چون بد جوری عرق کرده بود اما از رو نمیرفت
11=زن و مرد مکمل یکدیگرند و هر کدام به تنهای کامل نیستند ما برای کامل شدن احتیاج به جفت داریم
من توی زندگی حاظرم زندگی و حتی جانمو برای نازی و مادرم بدم
زن سرچشمه عاطفه و مهر محبته من وقتی خیلی دلم بگیره تنها با نوازشهای مادرم اروم میگیرم عین یک بچه
12=بستگی به موقعیتتش داره در حالت کلی به رنگ خاصی علاقه ندارم اما در موفعیتهای خاص چرا
مثلا من از پراید سفید بدم میاد اما از پیکان سفید رو دوست دارم
اکثرا پیراهن ابی یا قهوه ای میپوشم چون دوست دارم بستگی به موقعیتش از یک رنگی خوشم میاد از رنگ دیگری نه
13=تا حلا با کسی تصادف نکردم اما اگر خدای نکرده چنین اتفاق شومی افتاد هیچ وقت فرار نمیکنم چون این عین ناجوانمردیه
انسان باید توی زندگی مرد باشه اگر خطایی هم کرد مردانه بیسته تا جبرانش کنه
14= این یکیو نه اصلا نمیشه نمیتونم با هاش کنار بیام البته دلفی زیاد به خونه ما میاد چون میترا با خواهرم و من رابطه دوستانه داره و هر وقتی میاد دلفی رو میزاره اتاق من و هرد و در حالی که داریم اتاق نازی رو دید میزنیم یک جایی میشینیم و البته همیشه دلفی یک حالت دفاعی به خودش میگیره
گاهی به سرم میزنه حیونی رو از پنچره پرت کنم بیرون معمولا دلفی تله پاتی خوبی داره چون با کوچکترین احساس خطر در میره
15=از jun 2006توی فرومهای ایرانی فقط همین جا چون از محیطش و بچه هاش خوششم امد البته چند تا فروم معملا تخصصی خارجی هم عضوم
منم ازت متشکرم دوست من خیلی ممنون