تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 48 از 97 اولاول ... 3844454647484950515258 ... آخرآخر
نمايش نتايج 471 به 480 از 963

نام تاپيک: +++[ انــــــرژی مــــــثبت ]+++

  1. #471
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض

    زندگي مثل دوچرخه سواري مي مونه واسه حفظ تعادلت هميشه بايد در حرکت باشي.

  2. 7 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #472
    داره خودمونی میشه water_lily's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2013
    محل سكونت
    درپناه خدا
    پست ها
    32

    پيش فرض

    ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد.

    این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شكل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

    در همین روزها بود كه نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً كاری از دست كسی بر نمیآید و تمام تلاش مأموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    پسر با خود اندیشید كه احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سكته میكند و لذا از بیدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید كه پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یك صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می كند.

    پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید كه پدر در بدترین شرایط عمرش بسر میبرد.

    ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را میبینی؟ حیرت آور است! من فكر میكنم كه آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! كاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. كمتر كسی در طول عمرش امكان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟

    پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت میكنی؟

    چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟

    پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاری بر نمیآید. مأمورین هم كه تمام تلاششان را میكنند. در این لحظه بهترین كار لذت بردن از منظرهایست كه دیگر تكرار نخواهد شد!
    در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فكر میكنیم! الآن موقع این كار نیست!

    به شعله های زیبا نگاه كن كه دیگر چنین امكانی را نخواهی داشت!



    فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: "ارزش زیادی در بلا ها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم."
    توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول كار بود وهمان سال یكی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.

    ارزش زیادی در بلاها وجود دارد چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.

  4. 15 کاربر از water_lily بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #473
    داره خودمونی میشه water_lily's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2013
    محل سكونت
    درپناه خدا
    پست ها
    32

    پيش فرض

    دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
    مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
    بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
    داد، بعد لبخندی زد و گفت:
    چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان
    جایزه برداری.
    ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
    برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
    شکلاتهاتو بردار"
    دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "
    بقال با تعجب پرسید:
    چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
    و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
    --------------
    پی‌نوشت:
    داشتم فکر میکردم حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیس که بدونیم و
    مطمئن باشیم که
    اوني كه خدا به ما ميده از مشت ما بزرگتره

  6. 13 کاربر از water_lily بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #474
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض


  8. 10 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #475
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض


  10. 12 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #476
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض


  12. 9 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #477
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض


  14. 11 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #478
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض


  16. 9 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #479
    حـــــرفـه ای tanha.2011's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    دنیای IT
    پست ها
    5,966

    پيش فرض


  18. 10 کاربر از tanha.2011 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #480
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Amir-Persian's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2013
    محل سكونت
    Germany
    پست ها
    261

    پيش فرض

    شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشتی
    اما حالا که به آن دعوت شده ای
    تا می توانی زیبا برقص!

  20. 6 کاربر از Amir-Persian بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •