آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد /حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
حافظ
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد /حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
حافظ
یک شب آخر دامن آه سحر خواهم گرفت
داد خود را زان مه بیدادگر خواهم گرفت
چشم گریان را به توفان بلا خواهم سپرد
نوک مژگان را به خوناب جگر خواهم گرفت
نعرهها خواهم زد و در بحر و بر خواهم فتاد
شعلهها خواهم شد و در خشک و تر خواهم گرفت
فروغی بسطامی
تا اختيار کردم سر منزل رضا را
مملوک خويش ديدم فرماندهي قضا را
تا ترک جان نگفتم آسودهدل نخفتم
تا سير خود نکردم، نشناختم خدا را
فروغی بسطامی
ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست
جور تو از آن کشم که روی تو نکوست
مردم گویند بهشت خواهی یا دوست
ای بیخبران بهشت با دوست نکوست.
ابو سعید ابو الخیر.
تــــا کــی بـه تــنمای وصــال تـو یـگانـه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
------------
دوس دارم مشاعره مردونه بشه![]()
هر گلی علت و عیبی دارد گل بی علت و بی عیب خداست.
حدس می زدم عزیزی پیدا شه و بهم گیر بده
اما اگه برنامه ی مشاعره ی به تماشاگه تو سوگند که از شبکه آموزش رو دیده باشید ، توی اون دکتر آذر می گه که چون در زبان فارسی خیلی از حروف خاستگاه مشترکی دارند ، مشکلی نیست از اینکه این نوع حرف ها رو در مشاعره به جای همدیگه به کار ببریم
توبه ی زهد فروشان گرانجان بگذشت
وقت شادی و طرب کردن رندان برجاست
چه ملامت خورد آن کس که چو ما باده خورد
این نه عیب است بدین بی خردی وین نه خطاست
حافظ
Last edited by معرق; 23-08-2010 at 16:17.
تا تو نگاه می کنی کار من اه کردن است
من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
تلخ است فراق تو دوری ز وثاق تو
ای آنک مبادا کس دور از تو جدا چونی
یا رب اندر کنف سایه ی آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)