بولک و لولک
يك كارتون لهستاني ديگر
سه خال مو!
بابرادرم كه از من يكسال و نيم بزرگتربودهميشه كلكل داشتيم،هميشه توي سرو مغزهم ميزديم و اينهاهمه ازبازي شروع ميشد. اصلاهروقت ازبازي حوصلهمان سرميرفت يك چيزي داشتيم كهبه ماهيجان ميداد. دعوا – شوخي. دعوايي كه قراربودشوخي باشدوضربههاي آراموهميشه بعدازچندضربه،جدي ميشد.
كارتون كه شروع ميشداماهمه چيزقطع ميشد. مثل بچة آدم مينشستيم وكارتونمان راميديديم. ولي يك كارتون بودكه بازهم زمينهسازكلكل مانميشد. لولك وبولك. دوبرادرلهستاني كه عاشق دنياي بچهگانهشان بوديم،وقتي دزددريايي ميشدند،وقتي گيرآدمخوارهاميافتادنديااصلاوقتي باهم رقابت ميكردندوتمرين دوچرخهسواري ميكردند. من بولك بودم ولولك! وخوشحال بودم كه بولك مهربانتروخوشطينتتراست وآن دخترهمسايه كه شايدخواهربزرگشان بود اورا بيشترتحويل ميگرفت. نميدانم چون لولك راتصورميكردم اينطوربود يا واقعا لولك خبيثتربود. اماهرچه كه بوداينكه خودم وبرادرم رادر دنياي آنهاتصورميكردم جالب بود. چقدر دلم براي پسرهمسايه ميسوخت كه فقط يك خواهرداشت وبرادري نداشت تاخودرادردنياي لولك وبولك تصوركند. به خاطرهمين هم به آنها توهين ميكردوميگفت سه خال مو! چون فقط 3 خال موروي سرشان داشتند.

حتي مادرم هم با ما،دراين احساس شبيه بودوشيطنتهاي آنهارابه شيطنتهاي ماتشبيه ميكرد. بعدهاكه فهميدم ولاديسلاونهربكي خالق لهستاني اين مجموعه باشخصيت آن دورا از رويدوپسرشالهام گرفته بودبيشترخوشحال شدم. لولك وبولك كارتون برادرا ن هم سال بود
تصاویر مربوط به این کارتون
