تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 477 از 640 اولاول ... 377427467473474475476477478479480481487527577 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,761 به 4,770 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4761
    داره خودمونی میشه paria86's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    38

    پيش فرض تنهایی

    يه بار بذار حرف بزنم ، ديگه نه حرف سفره
    نه حرف تير تو قلب يه ديوونه ي در به دره
    نه صحبت پرسيدن لحظه و روز و حالته

    نه قصه ي عاشقيه ، نه پاسخ سوالته

    نه اشكي ريختم لا به لاش ، نه پر شده از عطر ياس

    نه توش غرور پيدا مي شه ، نه اعتماد ، نه التماس

    اين دفه حرف قصه نيست ، خاكستر حقيقته

    يادت مياد يكي مي گفت حقيقتم مصيبته
    بذار بدون پرسش و ساده و بي مقدمه
    بريم سراغ حرفي كه ، مي ترسونه يه عالمه
    هميشه از نخواستنت ، تو روياهام مي ترسيدم

    بعد خودمو گول مي زدم ، به ترسيدن مي خنديدم
    ترسه ولي قايم مي شد ، شب ميومد مثل لولو
    واسه همين گاهي بهت ، فقط مي گفتم تو بگو
    نگفتي و گذاشتمش پاي غماي خستگي
    فهميدم اشتباه بوده ، اينم يه جور ديوونگي
    خيال نكن اين كه مي گم ، شكايته ، رنگ گله اس
    قبول ندارم اخم تو مال نبود حوصله اس
    ديگه مزاحم نميشم ، خيالت آسوده باشه
    سهم من از آتيش بذار ، فقط يه كم دوده باشه
    مهم اينه كه اسمتو تمام دنيا بلدن

    فرقي نداره كه با من چه قدر خوبن چه قدر بدن

    مهم اينه تا دينمو يه كم به عشق تو دادم

  2. 2 کاربر از paria86 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4762
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    کاشکه یه روز من و تو رو تو دریا تنها بذارن
    تو قایق آرزوها یه روز مارو جا بذارن
    اون وقت با لطف ماهیا دریا رو جارو بزنیم
    بسوی شهر آرزو بریم و پارو بزنیم

  4. #4763
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    یکی از واحدای بالای برجشون می گه
    یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
    یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
    یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
    یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
    یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
    یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
    یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
    یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
    یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
    دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
    عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
    یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
    هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره

  5. #4764
    در آغاز فعالیت 2khtarbache's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    18

    پيش فرض

    از من فاصله بگير !
    هر بار که به من نزديک مي شوي ،
    باور مي کنم هنوز مي شود زندگي را دوست داشت !
    از من فاصله بگير !
    خسته ام از اميدهاي کوتاه

  6. این کاربر از 2khtarbache بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4765
    در آغاز فعالیت 2khtarbache's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    18

    پيش فرض

    درخت که باشی
    سردی و گرمی روزگار را چشیده باشی
    میفهمی که به عبور هیچ عابری اعتمادی نیست

  8. این کاربر از 2khtarbache بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #4766
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    160

    پيش فرض

    غم تنهایی داره روحمو آتیش می زنه...

  10. 2 کاربر از حنّانه بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4767
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    در فراسوی تمنای سكوت
    زیر سقف قفس تنهایی
    قاصدی بود كه هروز به هنگام سجود
    خبری از سبد آن گل سرخی بربود كه "رهاندم از غم"
    و به اندیشه فردای امید
    در شبستان پریشان شده ی افکارم
    می رهاند خبرش را چون باد
    ...

    مرد طوفان زده ی امروزم
    که پر از لذت مرگم هر دم
    ولی افسوس خبری از گل سرخ ,
    به تکرار سحر های فریب
    می رهاند نفسم را از مرگ
    ...

    لیک باید تو بدانی اکنون
    قاصد خوش خبر و مکارم
    نیست مرد سفرم آن گل سرخ
    من به طوفان بلا خواهم سوخت
    و نفس خواهد رفت پی طنازی مرگ
    انتظار خبری نیست مرا
    قاصد خوش خبری باش برای گل سرخ

  12. #4768
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    از هرچی که عزیز بود به خاطرت گذشتم

    عقلو دادم به دریا عاشقیشو دزدیدم

    ترس و فراری دادم نفس هاتو بوسیدم

  13. #4769
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    خود را شبي در آيينه ديدم، دلم گرفت
    از فکر اين که قد نکشيدم، دلم گرفت

    از فکر اين که بال و پري داشتم، ولي

    بالاتر از خودم نپريدم، دلم گرفت

    از اين که با تمام ِ پس انداز عمر ِ خود

    حتي ستاره اي نخريدم، دلم گرفت

    کم کم به سطح آينه ام برف مي نشست

    دستي بر آن سپيد کشيدم، دلم گرفت

    دنبال کودکي که در آن سويِ برف بود

    رفتم، ولي به او نرسيدم، دلم گرفت

    نقاشيم تمام شد و زنگ خانه خورد

    من هيچ خانه اي نکشيدم، دلم گرفت

  14. 3 کاربر از Pessimist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4770
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    در سایه دلشکستگی پیر شدم
    غم خوردم و با غمت نمک گیر شدم
    تا امدم اشنای قلبت باشم
    گفتی که من از غریبه ها سیر شدم . . .

  16. 2 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •