روشني عبادت زهرا
قامت تو قيامت زهرا
مات و مبهوت مانده جبريل از
بي کران ارادت زهرا
و غدير نگاه روشن تو
بهترين روز حضرت زهرا
ديدني بود در حمايت تو
آن همه استقامت زهرا
روشني عبادت زهرا
قامت تو قيامت زهرا
مات و مبهوت مانده جبريل از
بي کران ارادت زهرا
و غدير نگاه روشن تو
بهترين روز حضرت زهرا
ديدني بود در حمايت تو
آن همه استقامت زهرا
ای مهربانتر از برگ در بوسه هاي باران
بيداري ستاره، در چشم جويباران
آیينه نگاهت، پيوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت، صبح ستاره باران
بازآ كه در هوايت خاموشي جنونم
فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران
اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز
كاين گونه فرصت از دست دادند بي شماران
گفتي: به روزگاري مهري نشسته گفتم
بيرون نمي توان كرد حتي به روزگاران
بيگانگي ز حد رفت، اي آشنا مپرهيز
زين عاشق پشيمان سر خيل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
شفیعی کدکنی
Last edited by Big-Boss; 01-07-2010 at 11:02.
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو
چو شو گیرم خیالش را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو
باباطاهر
يقينم حاصله كخ هرزه گردي ............ ازين گردش كه داري برنگردي
بروي مو ببستي هر رهي را .............. بدين عادت كه داري كي ته مردي
ببخشید دوست عزیز باید با حرف و شروع می کردی
آخ ببخشيد عينك نزده بودم!
وراي طاعت ديوانگان ز ما مطلب ................. كه شيخ مذهب ما عاقلي گنه دانست
تير غمزه دوخت دل را بيکمان
الامان و الامان اي بيامان
مولانا
نازك آراي تن ساقه گلي
كه به جانش كشتم و به جان دادمش آب
اي دريغا به برم مي شكند
Last edited by mahdishata; 02-07-2010 at 10:30.
در فراق تو تشنه ميميرم
کز لبت قطرهاي زلالم نيست
تو چو شمعي و من چو پروانه
با تو بودن بههم مجالم نيست
عطار
ترسم که اشک بر غم ما پرده در شود
وین راز سر مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)