اگر عشق نيست
هرگز هيچ آدميزاده را
تاب سفري اينچن
نيست!
چنين گفتي
با لباني كه مدام
پنداري
نام گلي
تكرار مي كنند.
---------------
اما اگه تو یه ذره دیگه ت بدی من کم می آرممی گم رامبد پستات چه خشگل شده تعدادش بیا دیگه خارج از متفرقه پست نده
![]()
اگر عشق نيست
هرگز هيچ آدميزاده را
تاب سفري اينچن
نيست!
چنين گفتي
با لباني كه مدام
پنداري
نام گلي
تكرار مي كنند.
---------------
اما اگه تو یه ذره دیگه ت بدی من کم می آرممی گم رامبد پستات چه خشگل شده تعدادش بیا دیگه خارج از متفرقه پست نده
![]()
دل صنوبريم همچو بيد لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چيزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشيم مويی از سر دوست
---------------------
حالا منم هرچي د دارم آخرش ت بيد ...![]()
ميگم بذار بشه 7.777 تا خوشگل تر شه ...![]()
در آشفتگي روز وشب
مرآ به آمدنت پرواز كن
آنگاه حضورم را فرياد بزن
تا در غروب
چشمانم را ببيني
وطلوع را نظاره شوي
صداي بودنت را ميشناسم
من هوشيارم ‚ به ريزش نور
يا غباري به تاريكي شب
وتو
در خواب ارام گير
چون نفسهايت را خواهم شمرد
و
به پرواز كبوتران سوگند
كه اشفتگي گيسوانت را در نظمي زيبا
تا اخرين لحظه
پاس مي دارم
تو باران را حوصله كن
شايد شمعدانيها
با عطر گل ياس سيراب شدند
وديگر غم انها (شمعداني) را آواز نكني
وخنده عطر بهار نارنج
با آهنگي
روح نواز
نسيم سحر را
در ساحل گيسوانت
به نغمه دراورد
--------------
من که مشکلی ندارم با 7777 اما می ترسم عمرت تا اون موقع کفاف نده![]()
در اين چمن گل بی خار کس نچيد آری
چراغ مصطفوی با شرار بولهبيست
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببيست
-----------------
كفاف ميده تازه اول جوونيمه... شنيدم وصيت كردي اين يوزرت به نوت برسه
... اسمش چي بود ؟
![]()
انگار كسي
درِ قوطيِ دنيا را گذاشته
آسمان پيدا نيست
تنها سياهيِ كلاغها
بر سپيديِ بالا سرمان
لكه هايي متحرك را مانند
قطعا كسي
درِ قوطي دنيا را گذاشته
گير افتاده ايم !
من که از خدامه بابا بزرگم یالهایه سال عمر کنه![]()
ماييم و آستانه عشق و سر نياز
تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
منت خدای را که نيم شرمسار دوست
--------------
اتفاقا من يه مامان بزرگ دارم كه ميخواد ركورد طول عمر رو بزنه ....![]()
برف مي بارد:
سالهاي خشم از پس ساعاتي مي آيند
كه بيهوده رو به پايين شناورند . . .
كولاك
برف روي زمين را
تا سه روز عميقتر و عميقتر مي كند
يا شصت سال،هان ؟ بعد
خورشيد! مجموعه درهمي از
جرقه هاي زرد و آبي ...
درختان پر برگ
در كوچه هاي طويل
تنهايي را تاب مي آورند
بعد انسان رو برميگرداند و آنجا ...
رد پاي تنهايي اش امتداد يافته
به روي دنيا.
چه باحالبهش بگو بیاد تو فروم باهاشون آشنا بشیم و از تجربه هاشون استفاده کنیم
راستی جوابه پ.خ رو زود بده چون اگه چیز نشده برم پیگیری کنم ببینم داشتان چیه
![]()
من مرگ نور را
باور نمي كنم
و مرگ عشقهاي قديمي را
مرگ گل هميشه بهاري كه مي شكفت
در قلبهاي ملتهب ما
مانند ذره ذره مشتاق
پرواز را به جانب خورشيد
آغاز كرده بودم
با اين پرشكسته
تا آشيان نور
پرواز كرده بودم
من با چه شور و شوق
تصوير جاودانه آن عشق پاك را
در خويش داشتم
اينك منم نشسته به ويرانسراي غم
اينك منم گسسته ز خورشيد و نور و عشق
در قلب من نشسته زمستان در پا
من را نشانده اند
من را به قعر دره بي نام و بي نشان
با سر كشانده اند
بر دست و پاي من
زنجير و كند نيست
اما درون سينه من
زخمي ست در نهان
شعري ؟
نه
آتشي ست
اين ناسروده در دلم
اين موج اضطراب
ما مانده ام ز پا
ولي آن دورها هنوز
نوري ست شعله اي ست
خورشيد روشني ست
كه مي خواندم مدام
اينجا درون سينه من زخم كهنه اي ست
كه مي كاهد مدام
با رشك نوبهار بگوييد
زين قعر دره مانده خبر دارد
يا روز و روزگاري
بر عاشق شكسته گذر دارد ؟
...
در اين شب تاريك
در آن سوي بهار و آن سوي پاييز
نه چندان دور
همين نزديك
بهار عشق سرخ است اين و عقل سبز
هنگامي كه مستقيم به چشمهايت مينگرم
و لحظه اي بعد
زير خنده بزنم
و گاهي كه بر زميني نشستم و تو از خنده من خشمگيني
صورت ام را بالا گيرم و قطره هاي اشك
-نه از آنها كه مزه شادي بدهند
آرام به ات چشمك بزنند
و چون تپه اي شني در كنار ساحل خروشان
لحظه لحظه بر زمين فرونشينم
و آنگاه شماها آرام آرام دور آن تپه شني نااينجا
-قصر كنار ساحل آرزوهايم
بگرديد
و ديگر كسي به روياي فردايتان لبخند نزند.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)