تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 471 از 638 اولاول ... 371421461467468469470471472473474475481521571 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,701 به 4,710 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #4701
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چه بسیار

    که در یک قدمی

    همه چیز خراب می شود

    و تحقق آرزویی

    یک سراب...

  2. 6 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4702
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    همه اول باهم زندگي مي كنند
    بعد با خاطرات هم
    من از همان اول
    با خاطراتت
    زيسته ام

  4. 12 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4703
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    زمان
    کند می گذرد بی تو
    روغن کاری می خواهد این چرخ قدیمی

  6. 14 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4704
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    داشتم از این شهر می رفتم
    صدایم کردی
    جا ماندم
    از کشتی سفید آرزوها
    که رفت و غرق شد
    سپاسگزارم ازتو
    اما
    این فقط می تواند یک قصه باشد
    در این شهر دود و آهن
    دریا کجا بود
    که من بخواهم سوار کشتی شوم و
    تو صدایم کنی
    می خواهم بگویم
    نجاتم دادی
    تا اسیرم کنی
    من با کنایه حرف می زنم!

  8. 7 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #4705
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    وقتی می خواهی بروی
    آسمان، صاف است
    راه ها ، هموار
    ترن ها مدام سوت می کشند
    همین طور
    کشتی ها
    اما وقتی می خواهی بیایی
    دریاها، طوفانی می شوند
    آسمان ها، ابری
    و راههای زمینی را نیز
    برف می بندد.
    دوست دارم بیایی
    اما نیا! دنیا به هم می ریزد.

  10. 5 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #4706
    داره خودمونی میشه @mehdi@'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    68

    پيش فرض

    اشك هايم جاريست...
    تا بريزد بر خاك...
    كاش مي دانستي
    بوي نم وسوسه ي بارش چشمان من است...
    بوي نم مي خواهم...


    ""خودم""

  12. 5 کاربر از @mehdi@ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #4707
    داره خودمونی میشه @mehdi@'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    68

    پيش فرض

    مي‌روم شايد كمي حال شما بهتر شود
    مي‌گذارم با خيالت روزگارم سر شود
    از چه مي‌ترسي برو ديوانگي‌هاي مرا
    آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود
    مي‌روم ديگر نمي‌خواهم براي هيچ كس
    حالت غمگين چشمانم ملال‌آور شود

    ""ناشناس""

  14. 3 کاربر از @mehdi@ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #4708
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    از ما چنان كه باید و شاید
    كاری نرفته است

    اینك كه پای رفتنمان نیست
    بی تاب و بی توان
    یعنی كه تاب نیست
    ،
    توان نیست
    هنگام برگذشتنمان نزدیك
    دیگر زمان ماندنمان نیست
    تنها
    چشم امید ما به شما مانده ست
    ای سروهای سبز جوان
    ای جنگل بزرگ جوانان سروقد

    گفتیم با بطالت پدر از بیم
    بیعت نمی كنیم و
    نكردیم

    اما بر جمع ما چه رفت
    كه مفتون شدیم و راه
    راندیم بر تباه

    دیدیم
    اینجا نه رستگاری
    كه هول زار تباهی بود
    پایان سر به راهی

    آری
    ، دریغ، عقربه ی ساعت زمان
    راهی به بازگشت ندارد

    اینك رسیده ساعت ما
    ،
    تنها
    چشم امید ما به شما مانده ست
    ای سروهای سبز جوان
    ای جنگل بزرگ جوانان

    تا استوارتر به بر آئید
    و همصدا بسرائید
    :
    «
    ما سروهای سبز جوانیم
    در چار فصل سال
    سرسبز و سرفراز می مانیم
    »
    چشم امید ما به شما مانده ست

    گر ابرهای تیره سفر كردند
    و نور روشن فردا را دیدید
    از ما به مهربانی یاد آرید
    از ما كه در تمام شب عمر
    در جستجوی نور سحر پرسه می زدیم

    در خاطر آرزوی ما را
    بسپارید
    از ما به مهربانی
    یاد آرید !
    ...

  16. #4709
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    خانمانـسوز بود آتـش آهـی گاهـی
    ناله‌ای میشکند پشت سپاهی گاهی

    گر مقـدّر بشود سـلک سـلاطین پویـد
    سالک بی خـبر خفـته براهــی گاهی

    قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود
    به عزیزی رسد افتـاده به چاهی گاهی

    هستی‌ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
    آتـش افروز شود برق نگـاهی گاهی

    روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
    رو سپیدی بود از بخت سیاهی گاهی

    عجبی نیـست اگر مونس یار است رقـیب
    بنشیند بر ِ گل
    ، هرزه گیـاهی گاهی

    چشـم گریـان مرا دیدی و لبخـند زدی
    دل برقصد به بر از شوق گنـاهی گاهی

    اشک در چشـم
    ، فریبـنده‌ترت میـبینـم
    در دل موج ببـین صورت ماهی گاهی

    زرد رویـی نبـود عیـب
    ، مرانم از کوی
    جلـوه بر قریه دهد
    ، خرمن کاهی گاهی

    دارم امیّـد که با گریه دلـت نرم کنـم
    بهرطوفانزده
    ، سنگی است پناهی گاهی

  17. این کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #4710
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    بدون آنکه حرفی بزنم عشق را،
    این درد گنگ را به تمام زبان های دنیا با تو می گویم
    و بی آنکه لب از لب واکنم عاشق را ،
    خود را با واژه ها تعریف می کنم...
    درخت هرچه پربارتر ، زخم های تبر بر تنش گویا تر
    و عاشق هر چه تنها تر، بی سایه تر

  19. 2 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •