از نظر فرهنگی ما باید « تیپ فرهنگی » خودمان را بشناسیم. تیپ فرهنگی یونان فلسفه است ، رم تیپ فرهنگیِ هنری و نظامی دارد. تیپ فرهنگیِ چین صوفیانه است ( البته فرهنگ تاریخیش) ، هند تیپ فرهنگی روحانی دارد و تیپ فرهنگیِ ما مذهبی و اسلامی است.
تیپ فرهنگی یعنی روحیه ی غالب بر مجموعه ی اطلاعات ، خصوصیات ، احساسات ، سنّت ها ، بینش ها و ایده آل های یک جامعه ، زیرا یک روح مشترک در تمام این ها وجود دارد که همه را در پیکره ی به نام ( فرهنگ ) تألیف می دهد و هر فردی در این جوّ فرهنگی تنفس و تغذیه و رشد می کند.
بنابراین شناختن فرهنگ جامعه شناخت حقیقت درون و حساسیت و احساسات آن جامعه است.
امکان ندارد یک نفر بگوید من فلسفه نمی دانم و بینش فلسفی ندارم اما یونان را می شناسم و یا جامعه شناس هندی هستم ولی بودائیسم و ودائیسم را نمی دانم که چیست.
روشنفکر نیز باید در عمق وجدان توده ی خودش حضور پیدا کند. اگر در هند است ودائیسم و بودائیسم را درست بشناسد ، چون تیپ فرهنگی هندی تیپِ ودائی است و به همین دلیل است که یک تحصیل کرده ی جامعه شناسی مدرن اروپائی در هند هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و کسانی که کاری کرده اند تیپی نظیر « گاندی » بوده اند که به خاطر تفاهم و آشنائی و خویشاوندی که با روح هند و فرهنگ هند داشت آن همه در حرکت دادن به جامعه اش توفیق پیدا کرد.