تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 47 از 64 اولاول ... 3743444546474849505157 ... آخرآخر
نمايش نتايج 461 به 470 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #461
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    آصف الدوله که مرد مصلح ! و روشنی بود ، هنگامی که والی خراسان شد و به مشهد آمد ، بعد از یک بررسی عمومی شهر ، به علت اصلی بدبختی مردم پی برد و آن این بود که فهمید « دکان های مشهد جنس هایِ بی ربطِ بهم ، می فروشند » «مثلاً از یک مغازه ای می توان پارچه ، گوشت ، کره ، زغال ، مداد ، و چیزهای دیگر خرید. فرمان داد که « از فردا هر دکانی را باید بلدیه تعیین کند که فروشنده چه کالائی است و بعد که مشخص شد کالای فروش او چیست بفروش همان جنس تعیین شده تعیین شده و اجناس دیگری که به آن مربوط است بپردازد » ! بلافاصله با شدت و دقت این امر اجرا شد و تکلیف متاع هر مغازه ای معلوم گشت. بعد خودش مستقیماً به بررسی و رسیدگی پرداخت تا ببیند آیا باز هم اجناسی که به هم ارتباط ندارند در یک مغازه وجود دارد یا نه ؟ یک روز در حین بررسی ، به دکانی رسید که از وضع جعبه ها و کیسه های موجود در آن پیدا بود که این مغازه ی توتون فروشی است و قاعدتاً می بایستی اگر جنس دیگری هم می خواهد بفروشد چوب سیگار و چپق و قلیان و از این قبیل اشیاء باشد. اما یک مرتبه دید در آستانه ی دکان این توتون فروش ، تعدادی « بند تُنبان » آویزان است ! عصبانی شد و دستور احضار دکاندار را داد و با پرخاش به او گفت این ها چیست ؟ دکاندار جواب داد قربان « بند تُنبان » است. حاکم با عصبانیت گفت : چه ارتباطی بین تنبان و توتون وجود دارد ؟ دکاندار جواب داد : « قربان کاملاً با هم ارتباط دارند اجازه بفرمائید عرض کنم ! این توتون های ما خیلی تند است ! تا مشتری می بَرَد پُک اول را می زند ، جنان سرفه او را به زور می آورد که قربان ! بند تنبانش پاره می شود. این است که هر کسی که از ما یک سیر توتون می خرد ، دو تا بند تنبان هم رویش می گذاریم و به مشتری می دهیم. این ارتباطش است قربان !
    ارتباط بین انحطاط و ریش ، ارتباط بین عقب افتادگی و چادر ، ارتباط بین بی سوادی و خط ، ارتباط بین مکنَدِه و مکیده ، ارتباط بین استثمارگر و استثمارزده ، همگی ارتباط های عوضی هستند ، ارتباط های « بند تنبانی » !

  2. #462
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    بنابراین ، بزرگترین مسئولیت روشنفکر در جامعه این است که علت اساسی و حقیقی انحطاط جامعه را پیدا کند و عامل واقعی توقف و عقب ماندگی و فاجعه را برای انسان و نژاد و محیطش کشف نماید ، آن گاه جامعه ی خواب آلود و ناآگاهش را به عامل اساسی سرنوشت و تقدیر شوم تاریخ و اجتماعی بیاگاهاند و راه حل و هدف و مسیر درستی را که جامعه باید برای حرکت و ترک این وضع پیش بگیرد باو بنماید و بر اساس امکانات ، نیازها ، و همچنین سرمایه هائی که جامعه اش دارد ، راه حل هائی را که برای ملت موجود است به دست آورد و بر مبنای یک طرح و مکتبی بر استخدام درست سرمایه ها و شناخت دقیق دردها مبتنی است ، به پیدا کردن « ارتباطات حقیقی » و « علت و معلولی » و علمی میان انحطاط و ناهنجاری ها و بیماری ها و عوامل و پدیده هائی که در داخل و خارج وجود دارد بپردازد و مسئولیتش را که خود احساس می کند از گروه محدود روشنفکران به متن عام جامعه خودش منتقل نماید و « تضادهای اجتماعی را که در بطن جامعه اش هست وارد خودآگاهی و احساس مردم کند».
    روشنفکرهای امروزی عموماً معتقدند که وقتی تضاد دیالکتیکی در متن یک جامعه وجود دارد این عامل و تضاد و جنگ بین تز و آنتی نز جبراً جامعه را به حرکت در می آورد و به انقلاب می کشاند و به جلو می راند و آزادش می کند و بالاخره وارد یک مرحله ی دیگر می نماید ، بنابر این اعتقاد ، نفسِ « فقر » که یک تضاد اجتماعی است و یا نفسِ « فاصله ی طبقاتی » که یک تضاد اجتماعی است ، خودبخود ، تضاد دیالکتیکی ایجاد می کند و این تضاد موجب حرکت جامعه می گردد. در صورتی که چنین چیزی نیست و این یک نوع فریب بزرگ است ، هیچ جامعه ای فقط و فقط به این علت که تضاد دیالکتیکی در بطنش است یعنی تضاد طبقاتی دارد و یا فقر و غنی به صورت فاجعه آمیز و انحرافیش در آن موجود است به حرکت و تحول در نمی آید و به آزادی نمی رسد. وجود فقر در متن جامعه و یا تضاد طبقاتی ممکن است هزاران سال بماند و هیچگونه تغییری در فرم جامعه پیش نیاید. « دیالکتیک حرکت ندارد » .
    وجود تضاد در جامعه وقتی می تواند موجب حرکت گردد و دیالکتیک در متن جامعه هنگامی تبدیل به تصادم و تضاد تز و آنتی تز خواهد شد که این تضاد از متن جامعه و داخل نظام اجتماعی برداشته و در « وجدان » و « خودآگاهی » مردم جامعه گذارده شود.
    هم اکنون در آفریقا و استرالیا قبائلی هستند که از سی هزار سال پیش تاکنون نظام اجتماعی شان ثابت مانده در حالی که در این جوامع فقر و تضاد طبقاتی کاملاً وجود دارد. این است که جامعه می تواند با تضاد دیالکتیکی : تضاد طبقاتی ، فقر و انحطاط قرن ها بماند و هیچ گونه تغییری در آن راه نیابد مگر این که این تضادها از جامعه وارد «خودآگاهِ مردم جامعه » شود.

  3. #463
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    « وجود فقر » حرکت ایجاد نمی کند بلکه « احساس فقر » است که حرکت را به وجود می آورد. حال که دانستیم تضاد بایستی از داخل جامعه به وجدان و خودآگاهیِ مردم جامعه منتقل شود تا حرکت ایجاد گردد ، پس مسئولیت روشنفکر معلوم است که چیست. مسئولیت روشنفکر به طور خلاصه « انتقال ناهنجاری های درون جامعه به احساس و خودآگاهی مردم آن جامعه است» ، دیگر جامعه خود حرکتش را انجام خواهد داد.
    بنابراین ، روشنفکر عبارتست از یک انسان آگاه نسبت به ناهنجاری ها و تضاد اجتماعی آگاه به عوامل درست این تضاد و ناهنجاری ، آگاه نسبت به نیاز این قرن و این نسل و مسئول در ارائه ی راه نجات از این وضعِ ناهنجار محکوم و تعیین راه حل و ایده آل های مشترک برای جامعه و بخشیدن یک عشق و ایمان مشترک جوشان به مردم که در متن سرد و منجمدِ اجتماعِ منحطِّ سنّتیش ، حرکت ایجاد کند و آگاهی و خودآگاهی خویش را به مردانش منتقل نماید و در یک کلمه برای جامعه اش « پیغمبری » کند. ادامه دهنده ی راه پیامبرانِ تاریخ که ایجاد عشق و ایمان و هدف و حرکت بود برای « هدایت و عدالت » . زمانش متناسب با این زمان و راه حل هایش متناسب با این ناهنجاری ها و سرمایه اش متناسب با این فرهنگ.

  4. این کاربر از sajadhoosein بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #464
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پس امروز این سؤال به طور کلی غلط است که « از کجا آغاز کنیم ؟ » بلکه باید گفت : « در این جا از کجا آغاز کنیم ؟ »
    من از مرحوم جلال آل احمد پرسیدم که « فکر نمی کنید قبل از این که دست به هر کاری بزنیم و چیزی بگوئیم ، به عنوان روشنفکر ، بزرگترین و فوری ترین مسئولیتِ ما این است که ببینیم ما مسلمانان و جامعه هایِ اسلامی در کجایِ تاریخ قرار داریم « ؟ » آیا واقعاً در قرن بیستم اروپائی زندگی می کنیم تا راه حل های آن ها را به عنوان راه حل های خودمان ارائه دهیم و مترجم نویسندگان و مکتب داران و ایدئولوگ های اروپائی بشویم ؟ آیا در دوره ی صنعتی به سر می بریم و دردهایِ صنعتی به جانمان ریخته ؟ آیا به دوره ی بورژوازی بزرگ رسیده ایم؟ آیا از دوره ی حکومت مذهب بر توده ی مردم فاصله گرفته ایم ؟ آیا فرهنگ جامعه ما فرهنگ صنعتی وراسیونل است؟ فرهنگ دکارتی است ؟ در قرون وسطائیم ؟ در عصر رفورم های مذهبی ایم؟ در دوره رنسانس یا انقلاب کبیر فرانسه» ؟
    « پس باید اول تعیین کنیم که در چه مرحله ی تاریخی هستیم تا راه حل روشنفکر و تکلیف مردم روشن شود» .
    به طور خلاصه جامعه ی ما در حال حاضر از نظر مرحله ی تاریخی ، در آغاز یک رنسانس و در انتهای دوره قرون وسطی ، به سر می برد ( اگر بخواهیم با تاریخ غرب مقایسه اش کنیم ) بنابراین در یک دوره ی تحول از قرون وسطایِ فکری و اجتماعی ، به یک رنسانس شبیه به رنسانس بیکن و امثال این ها هستیم.

  6. این کاربر از sajadhoosein بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #465
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    از نظر اقتصادی نظام اجتماعی حاکم بر کشورهایِ اسلامی به طور کلی نظام اقتصاد بازار ، فلاحت ، « بورژوازیِ واسطه » می باشد ، یعنی زیربنای اساسی و بزرگ جامعه ی ما بر اساس تولید کشاورزی است نه اقتصاد شهری و پولی و سرمایه داری و بورژوازی - به آن شکل که اکنون ما می فهمیم - زیرا بورژوازیِ اروپائی که انقلاب کبیر فرانسه را به وجود آورد کاملاً ضد گروه بورژوازیِ ایرانی و یا بورژوازیِ جامعه های اسلامی است که ، از لحاظ زبان شناسیِ گروهی و طبقاتی غالباً این دو را با هم اشتباه می کنیم.
    بورژوازیِ جامعه های اسلامی بورژوازیِ کلاسیک بازار است نه بورژوازیِ صنعتی و بانکی و سرمایه گذاری . بورژوازیِ بازار یک بورژوازی متحرک و باز نیست بلکه بورژوازیِ بسته ی دوری است یعنی آن چه را که زراعت تولید می کند ، به مصرف می رساند. یک بورژوازیِ نوشکفته ای داریم که از نظر فُرم به بورژوازی قرن 18 اروپا شبیه است اما از نظر تحلیل اجتماعی با آن شباهتی ندارد و آن بورژوازی واسطه است ، یعنی کسانی که از بازار و حجره ها بیرون آمده و در خیابان های مدرن و لوکس ، واسطه ی فروش کالاهای مدرن بورژوازی دنیا گشته اند و به اشاعه ی مصرف غربی در جامعه ی بومی خودشان مشغولند. برخلاف بورژوازی قرن 18 اروپا که تولید شهری را در برابر تولید روستائی ایجاد کرد این بورژوازی ، مصرف شهری را به وجود آورده بدون این که تولیدی در شهر داشته باشد.
    البته افرادی هستند که در داخل ، تولید مدرن را آغاز کرده اند اما این ها هنوز به صورت یک طبقه و گروه درنیامده اند زیرا بورژوازی ملی می تواند چند واحد تولید بسیار مدرن و پیشرفته ایجاد کند ولی پوششِ اجتماعی ندارد. واحد است نه طبقه .

  8. #466
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    از نظر فرهنگی ما باید « تیپ فرهنگی » خودمان را بشناسیم. تیپ فرهنگی یونان فلسفه است ، رم تیپ فرهنگیِ هنری و نظامی دارد. تیپ فرهنگیِ چین صوفیانه است ( البته فرهنگ تاریخیش) ، هند تیپ فرهنگی روحانی دارد و تیپ فرهنگیِ ما مذهبی و اسلامی است.
    تیپ فرهنگی یعنی روحیه ی غالب بر مجموعه ی اطلاعات ، خصوصیات ، احساسات ، سنّت ها ، بینش ها و ایده آل های یک جامعه ، زیرا یک روح مشترک در تمام این ها وجود دارد که همه را در پیکره ی به نام ( فرهنگ ) تألیف می دهد و هر فردی در این جوّ فرهنگی تنفس و تغذیه و رشد می کند.
    بنابراین شناختن فرهنگ جامعه شناخت حقیقت درون و حساسیت و احساسات آن جامعه است.
    امکان ندارد یک نفر بگوید من فلسفه نمی دانم و بینش فلسفی ندارم اما یونان را می شناسم و یا جامعه شناس هندی هستم ولی بودائیسم و ودائیسم را نمی دانم که چیست.
    روشنفکر نیز باید در عمق وجدان توده ی خودش حضور پیدا کند. اگر در هند است ودائیسم و بودائیسم را درست بشناسد ، چون تیپ فرهنگی هندی تیپِ ودائی است و به همین دلیل است که یک تحصیل کرده ی جامعه شناسی مدرن اروپائی در هند هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و کسانی که کاری کرده اند تیپی نظیر « گاندی » بوده اند که به خاطر تفاهم و آشنائی و خویشاوندی که با روح هند و فرهنگ هند داشت آن همه در حرکت دادن به جامعه اش توفیق پیدا کرد.

  9. این کاربر از sajadhoosein بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #467
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    بنابراین روشنفکر ما باید بفهمد که روح غالب بر فرهنگش روح اسلامی است و اسلام است که تاریخ و حوادث و زیربنای اخلاقی و حساسیت های جامعه اش را ساخته است و اگر به این واقعیت پی نبرد ( چنان که اغلب روشنفکران ما پی نبرده اند ) در جوّ مصنوعی و محدود خودش گرفتار می گردد و چون خود را بری از اعتقادات مذهبی می داند و در جوّ اروپای قرن 19 و 20 تنفس می کند ، در آشنائی و تفاهمش با مردم دچار اشتباه شده و نمی تواند مورد قبول قرار گیرد.
    آقای فرانتز فانون ( که من به خاطر این که مترجم آثارش بودم با او ارتباط داشتم ) نسبت به کوشش هائی که از طریق مذهب در جامعه انجام می شود - حساسیت داشت و دارای یک حالت ضد مذهبی بود اما من قانعش کردم که « در بعضی از جوامع که دارای فرهنگ و مذهب خاصی هستند ، این مذهب با امکانات و سرمایه ها و حالات روحی و سنت های ویژه ای که دارد می تواند روشنفکر را کمک کند تا جامعه اش را به جائی هدایت و رهبری کند که شما از طریق غیرمذهبی و مبارزه با اعتقادات مذهبی به همان جا می کشانید» . و اضافه کردم که « این حالت ضدمذهبی شما معلول تجربه ی اختصاصی و ویژه ی مذهب در قرن وسطایِ اروپا و تجربه ی نجات جامعه ی اروپائی بعد از قرون 15 و 16 است اما این تجربه را نمی توانیم به جامعه های اسلامی تعمیم دهیم برای این که فرهنگ جامعه ی اسلامی و سنت و بینش مذهبی و عناصری که این مذهب را ساخته است کاملاً با روحی که به نام مذهب بر قرون وسطی حکومت می کرد مغایر است و از لحاظ عقلی نمی توانیم هر دو را محکوم به یک حکم کنیم ، مقایسه ی نقش فعلی اسلام در آفریقا و مسیحیت در آمریکای لاتین نظرم را تأیید می کند.

  11. #468
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    از نظر متدیک اگر با این مذهب به همان شکل مبارزه کنیم که روشنفکران قرن 16 و 17 اروپا با مذهب خودشان مبارزه می کردند بزرگترین اشتباه را مرتکب شده ایم زیرا احساس مذهبی و فرهنگ مذهبیِ ایران کاملاً مغایر است با آن چه که در قرون وسطایِ غرب به نام مذهب بوده است.
    مسیحیت و اسلام را با هم سنجیدن و بعد به یک حکم روشنفکرانه رسیدن بسیار عمل غلطی است. اگر مورخ یا فیلسوف بتواند همه ی مذاهب را به یک چشم نگاه کند ، روشنفکر حق ندارد چنین کاری کند زیرا که روشنفکر باید مشخص سازد که در چه دوره ی تاریخی و در چه جامعه ای و وابسته به چه مردمی است. روشنفکر جامعه ی اسلامی ما ممکن است دچار یک اشتباه بزرگ شود و آن این که آن چه را که امروز در متن جامعه به نام مذهب جریان دارد ، مذهب حقیقیِ تاریخ و فرهنگ جامعه ی خودش بگیرد و بعد با آن به مبارزه برخاسته و نفی اش کند و جامعه ی مذهبی را به یک ایدئولوژیِ متناسب با قرن 19 جامعه ی صنعتی آلمان ( که دو قرن از قرون وسطی دور شده ) بخواند و یک نقش ناهنجار انحرافی در جامعه بازی کند.
    این روشنفکر به وسیله ی مبارزه با مذهب در جامعه اسلامی ، توده را از قطب روشنفکری می هراساند و می رهاند و او برای فرار از دست روشنفکر ضد مذهبی ، به عوامل ارتجاعی و انحرافی و استعماری که به ظاهر حامی مذهبند پناه می برد و به این شکل رابطه ی مردم با روشنفکر قطع می شود و روشنفکر تنها می ماند.

  12. #469
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    امروز انزوای روشنفکران را در جامعه های اسلامی می بینیم و حس می کنیم. یک جوان روشنفکر قالبیِ رسمی که واقعاً هم روشنفکر است در توده راه ندارد و نمی تواند با آن ها سخن گوید و گوئی فرهنگ و عقاید مشترک با هم نداشته و زبانشان برای هم بیگانه است.
    روشنفکر باید به این آگاهی برسد و بداند که عوامل انحرافی و ارتجاعی - که علیه مردم بودند و همیشه سوار بر گرُده و سرنوشت آن ها می شدند - مذهب را به عنوان سلاح بُرنده ای استخدام کردند تا مردم را و احساس شان را از سرنوشت کنونی اغفال نمایند و به مسائل گذشته منحصر کنند ، عقده های عینیِ مردم را تبدیل به عقده هایِ ذهنی سازند و به نام دین توجّهِ توده را از پیش از مرگ به بعد از مرگ منحرف کنند ، تا مسلمانان را از داشتن یک زندگی آسوده و آزاد و مرفه در روی زمین بازداشته و ایده آل شان را در خصوص این زندگی به بعد از مرگ منتقل کنند. نتیجتاً مذهبی را که به عنوان بزرگترین روح و انرژی اندیشه های مردم را به تلاش هایِ زندگیِ واقعی سوق می داد به صورتی در آوردند که همه ی چشم ها و گوش ها و دل ها را از زندگی این جهانی به زندگی بعد از مرگ متوجه کردند و به نام دین ، توجه به زندگی را یک نوع انحطاط و فساد به شمار آوردند و نوعی زهدگرائی و آخرت گرائیِ انحرافی در جامعه منتشر نمودند.
    رونشفکر امروز همه ی این عوامل را حس می کند و می داند ، اما نه آن چنان آگاهانه و درست و بنابراین نتیجه ای را که می گیرد این است که ، مذهب نقش انحرافی در توده دارد و عامل انحطاط و اغفال از زندگیِ مادی و عینی است. عوامل ارتجاعی مرموز و دست های ناپیدای خارجی هم از این قدرت نیرومند علیه مردم و علیه روشنفکر هم استفاده های فراوان بردند.
    روشنفکر باید از تقلید و سحطی نگریستن مسائل بر حذر باشد و پی ببرد که این نقش منحط مذهبی که اکنون در میان توده وجود دارد به مذهب و فرهنگ حقیقیِ اسلامی که زیربنای عقاید جامعه اش را می سازد ارتباطی ندارد و تجربه ی ضدمذهبی مسیحیت قرون وسطی را نمی توان به گذشته و حال اسلام تعمیم داد.

  13. #470
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    تاپیک خراب شده یکجورایی یکدم از این پست‌های بلند بدون عنوان آن هم فقط یکنفر...

  14. این کاربر از amirtoty بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •