تا آیاقدان سالمامیش ساقی کیمی سهبا منی
ساقینین یادیله،ای مینا،دولانیم باشینا
شمع تک گر تر ؤ پودوم یاندیریرسان راضیم
بیر زامان پروانه تک آمما دولانیم باشینا
قوسی تبریزی
تا آیاقدان سالمامیش ساقی کیمی سهبا منی
ساقینین یادیله،ای مینا،دولانیم باشینا
شمع تک گر تر ؤ پودوم یاندیریرسان راضیم
بیر زامان پروانه تک آمما دولانیم باشینا
قوسی تبریزی
نه بلد نیستم قارداش... از آهنگ کلمات خوشم اومد ... حق داشتی پافشاری کنیمگه شما ترکی بلدی!
اولش شعر غیر فارسی ممنوع بود،بسی پافشاری کردیم...
ابر اگر آب زندگی بارد
هرگز از شاخ بید بر نخوری
با فرومایه روزگار مبر
کز نی بوریا شکر نخوری
جناب سعدی
یک چند در این مدرسه ها گردیـــــــدم***از اهل کمــــال نکته ها پرسیدم
یک مسئله ای که بوی عشق آید از آن***در عمر خود از مدرسی نشنیدم
شیخ بهایی
مرا زین حال بس نام آوریهاست
به گردون بلندم برتری هاست
بدو خندید دل آهسته کای دوست
ز نیکان خود پسندیدن نه نیکوست
چنان رانی سخن زین تودۀ گل
که گویی فارغی از کعبه ی دل
ترا چیزی برون از آب و گل نیست
مبارک کعبه ای مانند دل نیست
اعتصامی
کعبه ی دل شعر مورد علاقه ی منه واقعا پُر معناست
تا دیده ی دل جانب او دوخته ام
از خلق جهان دیده فرو دوخته ام
زین باده کشان امید احسانم نیست
چشمی چو پیاله بر سبو دوخته ام
رهی معیری
من آتش سوز نور حقم
موسی یه زبان،زبان منم من
من آیت مصحف و کتابم
من نکته دهان،دهان منم من
من قوسیله هم کمان و تیرم
ای تیر کمان،کمان منم من
جمشید زمان عالمم من
جمشید زمان،زمان منم من
نسیمی
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون،ابری شود تاریک...
چو دیوار ایستد درپیش چشمانت!
نفس کاین است،پس دگر چه داری چشم؟...
ز چشم دوستان دور یا نزدیک!...
م-امید (اخوان)
کی باشد و کی لباس هستی شده شق
تابان گشته جمال وجه مطلق
دل در سطوات نور او مستهلک
جان در غلبات شوق او مستغرق
ابوسعید ابوالخیر
قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی
و آب شیرین چو تو در خنده و گفتار آیی
این همه جلوه طاووس و خرامیدن او
بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
یاد کن ای سنایی از اول
گر چه بر بد ترا نهاد مزاج
آخر تست جیفهی مطروح
اول تست نطفهی امشاج
سنایی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)