آخرین انیمیشنی که دیدم

[ata.royalfalcon]

سلام .
امروز کاراتون بسیار بسیار قشنگ Hotel Transylvania را دانلود و تماشا کردم . داستانش از این قراره که کنت دراکولا به مناسبت تولد 118 سالگی دخترش میویس هتل بزرگی درست میکنه و جشن باشکوهی برگزار میکنه و همه را به این جشن دعوت میکنه (غیر آدمها البته) . میوس که 118 سالش شده آرزو داره که از خونه بزنه بیرون و همه جا رو ببینه که پدرش مخالفه .

یه مهمان ناخوانده وارد این هتل میشه هیچکس بجز کنت متوجه نشده که این پسر (جاناتان) یه انسانه و حتی پسره هم متوجه نشده که همه اینها زامبی و روح هستند . کنت به هر نحوی سعی میکنه که این قضیه رو یه جوری ماستمالی کنه . میویس و جاناتان عاشق همدیگه میشن و ...

[B3HZ@D]

درود
البته بگم که این قصر رو قبلتر ساخته و نه به مناسبت جشن تولد 118 سالگی دخترش . چون اگه دقت کرده باشین اون هیولاها و موجودات عجیب و غریب توی صحبتهاشون میگن که قبلا هم اینجا اومدن

[Morteza4SN]

دوستان کم لطفی می‌کنن
به جز خلاصه‌ی داستان اینجا چیزای مهمتری هم برای اشتراک گذاشتن میشه گفت که حداقل برای من بخش جذاب نوشته‌هاست...
+
خب الان که فکر می‌کنم می‌بینم از آخرین پست خودم توی این تاپیک هم خیلی گذشته : (

راستش انیمیشن‌های زیادی دیدم اما شاید برای معرفی هیچ کدوم محرک خوبی نبودن هرچند که انیمیشن خوبی بوده باشند.
بعدش حتی به این فکر کردم که من بی‌حس و حوصله شدم یا انیمیشن‌ها به زمان بیشتری برای نشان دادن چیزی که هستند نیاز دارن؟!
شایدم بهتره این وسواس رو کنار بذارم و با دیدی منتقدانه یا حتی دون کیشوت وار قدم بردارم!

به هر حال امروز بعد از دیدن یه انیمیشن به این نتیجه رسیدم که میشه این طلسم رو شکست؛

Wreck-It Ralph
کارگردان: Rich Moore
محصول: 2012 , Walt Disney Animation Studios

بنظرم توی دوره‌ای زندگی رو تجربه کردم که تنوع خاطرات زیادی به همراه داشته، همه چیز با گذشت زمان تغییر زیادی داشته از امکانات محیط، سبک زندگی و خب بازیها.
و البته بازیهای ویدئویی که دنیای جدیدی رو پای صفحه‌ی تلویزیون برامون رقم زد.
از حسرت دست گرفتن کنترل بازی تا هیجانی وصف نشدنی که علارقم محدودیت پیکسل‌های چندبیتی لذتی فرای واقعیت به همراه داشتن که حتی خودمونو جای قهرمان بازیمون قرار بدیم.
نسل به نسل بازیها با خاطرات خوبشون در حال رفت و آمد هستند و یادآوری دوباره هر کدوم از اونها به اندازه درک تاریخی تحریف نشده لذتبخشه.

میشه گفت که داستان این انیمیشن در مورد قهرمانهای دوست‌داشتنی بازیهای ویدئویی قدیمی است. بازی‌هایی که با وجود رنگ و لعاب محصولات جدید همچنان با سادگی خودشون رو ماندگار نگه داشته‌اند.
رالف یکی از شخصیت‌های منفی دنیای بازیهاست که کاری جز خراب کردن ساختمان در بازی آرکید fix-it felix نداره و خب اینجا ما دنیای داخل دستگاه بازی رو هم می‌بینیم که رالف از اینکه یه شخصیت منفی در بازی است رضایت چندانی نداره، او در بین اهالی ساختمان هم یک خرابکاره که آخرش باید از بالای پشت‌بام پرتش کنن پایین و فلیکس تعمیرکار مدال بگیره. رالف اما دوست داره بعد از بازی بین کاراکترها مقبول باشه و بودنش نادیده گرفته نشه. او تصمیم می‌گیره به بازی دیگه‌ای بره و خودشو اثبات کنه...

نگاه متفاوت به زندگی یک شخصیت منفی در انیمیشن‌ها قبلا هم نمایش داده شده که در اینجا می‌شه نمونه موفقی مثل انیمیشن Despicable Me رو یادآوری کرد، با این تفاوت که رالف در دنیای نوستالژیک بازیها قراره یک ارزش‌گذاریِ تر و تازه رو برای مخاطبش رقم بزنه. کافیه کمپ بدمن‌های بازیها در حال روحیه دادن به هم وسط بازی پک‌من رو در نظر بگیرید و یا اجتماع آرکیدی همه‌ی شخصیت‌های پیکسلی رو بعد از تعطیلی مرکز بازی و تعاملی که با هم دارن.

این دنیا همانقدر که به خاطر آشنایی‌زایی خودش ملموس و دوست‌داشتنیه اینقدر تازگی داره که به خاطر سوژه‌ی بکر اون و اتفاقات بامزه‌ای که رخ میده، باهاش مثل موجودات پرنده‌ی جهنمی بعد از دیدن نور ناگهانی رفتار کرد! چقدر دنیای "سوگِر راش" خوشمزه است و به همون اندازه دیدن رفاقت بین دختربچه‌ای شیطون با شخصیتی مثل رالف. تجربه‌ی حضور در فضای بازی‌های اکشن جدید هم با طعنه رالف به خشونت موجودشون همراه میشه و نهایتا منتهی به یک فرار موشکی به دنیای شیرینی شکلاتی!

فیلم با رنگ‌های شاد و شخصیت‌های جذاب خودش خیلی در نمایش این نکته که بین یک بدمن و یک شخصیت منفی تفاوت وجود داره موفق نشان میده، و اینکه عاشق شخصیت منفیِ یک جریانِ بی‌ضرر بودن اینقدرا هم بد نیست. همیشه همه چیز قسمت سازنده‌ یا خوبِ فعلی ماجرا نیست و حضور یک نیروی خوبِ منفی هم می‌تونه نتایج شگفت انگیزی رو به همراه داشته باشه.

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[imanattack]

آخرين انيميشن من كودكاني كه به دنبال صداهاي گمشده مي گردند.بريد ببينيد خيلي عاليه

ولي به نظر من هتل ترانسيلوانيا بهتره.
من اين كارتونو ديدم تا نصفش خيلي آبكي بود بعد خوب شد كم كم رفت تو كار تراژدي ولي بعد به صورت درام تموم شد.ولي در كل بد نبود اين رالف ويرانگر ولي به پاي هتل ترانسيلوانيا نمي رسه.

[hamid_diablo]

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

کارگردان: Mark Andrews, Brenda Chapman
صداپیشگان : Kelly Macdonald, Billy Connolly, Emma Thompson



کارتون بسیار زیبایی بود..داستانش درباره دختری به نام مریداست...مریدا در خانواده سلطنتی زندگی میکنه و در کنار پدرش پادشاه فرگوس و مادرش ملکه الینار زندگی خوب و خوشی داره...مریدا معمولا شیطنتهای خاص خودش رو داره و علاقه شدید هم به تیر اندازی و اسب سواری داره و علاقه ای هم به زندگی که پدر و مادرش براش ساختن یا میخوان بسازند ندارن...مشکل مریدا از جایی شروع میشه که پدر و مادرش قراره اونو به ازدواج مردی وادار کنند که مریدا علاقه ای بهش نداره و سعی میکنه از این ازدواج به هر طریقی شده جلوگیری کنه...



مریدا از خونه فرار میکنه و به جنگل پناه میبره و اونجا با جادوگری مواجهه میشه که ازش میخواد برای عوض شدن تصمیم خانوادش بهش کمک کنه که مشکلاتی براش پیش میاد ....بقیشو بهتره خودتون ببینید...داستان به خوبی به شخیت خاص و همچنین دوست داشتنی مریدا پرداخته...شخصیتی مستقل و قوی که میخواد با سنتها و یا شایدم تربیت خاص و بی منطق خانوادش مبارزه کنه...از موسیقی این انیمیشن زیبا هم نمیشه به راحتی گذتشت...موسیقی که هنگامی که مریدا تنها میشه به خوبی این حس تنهایی و انزوا رو به مخاطب القا میکنه...تا جایی که میدونم موسیقی خاص این انیمیشین کار اهنگسازی اسکاتلندی هست که از ملودی های بومی اسکاتلدند برای این کار استفاده کرده



این کارتون در سینماهای امریکای شمالی چیزی نزدیک به 150 میلیون دلار فروش کرد که نشون میده کار خوبی بوده...در ضمن انیمیشن شجاع کوتاه ترین کار بلند کمپانی پیکسار هم بوده که در جای خودش جالبه! صدا پیشگی این انیمیشن هم بر عهده کیلی مک دونالد و اوا تامپستون و چند تن دیگر بود

IMDB 7.2
HANID7.5

[constant_boy23]

من زياد با روال تاپيك اشنا نيستم نميدونم پويانمايي(!) هم ميذاريد يا نه








Wreck-It Ralph


همون 5 دقيقه اول كه فهميدم فضاي انميه در مورد كاراكتر هاي بازي هست واقعا جذبش شدم....خيلي جالب بود برام .درسته كه اصل داستانش يه كمي كليشه اي و لوز بود اينكه يه ادم بد ديگه نميخواد بد باشه ....ولي اخرشم هم خيلي جالب تموم شد ..
ايده كار خيلي نو بود ...از بقيه انيميشن هاي اسكار امسال از نظر ايده چند سرگردني بالاتر بود ....
به نظر من به حقش تو اسكار نرسيده و اسكار حداقل جايزه براش بود ....ولي خوب brave چون نونِ اسم ِ پيكسار رو ميخوره ديگه كسي نميتونه حرفي بزني ....ولي امتياز فيلم توي imdb شاهدي بر اين مدعاست
نمره من 8.5 از 10

[ehsan_iace]

انیمیشن Iron Man Rise of Technovore
محصول 2013

برخلاف فیلم‌های مرد آهنی، این انیمیشن زیاد تخیلی و آینده‌نگرا بود (نابودی جهان!) و غول آخرش هم شبیه هیولاهای بازی REZIDENT EVIL بود و احمقانه از بین رفت!

امتیاز من : 1 از 10

[Morteza4SN]

بعد از چند وقت یه انیمه منو سرحال آورد!

Ookami Kodomo no Ame to Yuki (2012)i
Wolf Children Ame and Yuki

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

هانا در دانشگاه با پسری مرموز آشنا و کمی بعد متوجه میشه او یک گرگینه است. عشقی بینشون به وجود میاد و حاصل زندگی مشترک اونها دختری به اسم یوکی و به اختلاف یک سال پسری به اسم آمه است. جدایی ناگهانی و غم‌انگیز پدر باعث میشه هانا در تربیت بچه‌های انسان-گرگینه‌ی خود دچار مشکل بشه و از شهر به گوشه‌ای نزدیک به دهکده‌ای در کوهستان نقل مکان کنه و...

دیدن بچه‌های گرگ با روند آرام و توالی اتفاقاتش از اون دست تجربه‌هاییه که گذر زمان رو لذتبخش میکنه. طراحی شخصیت‌ها دوست‌داشتنی است، هانا، یوکی و آمه با ظاهر ساده اما دلنشین همون حسی رو نسبت به خودشون القا می‌کنند که آدمای دهکده در برخورد با اونها پیدا می‌کنن. در کنارش موسیقی همراه با طبیعت زیبای پیرامون اجازه‌ی خسته شدن در طول مدت زمان نزدیک به دو ساعت فیلم به شما نمیده. ترکیب یک داستان فانتزی با زندگی اجتماعی امروزی مشابه چیزی که در توایلایت کشدار دیده شده اینجا با تنها شدن هانا به عنوان مادر دو بچه گرگینه وجه تازه‌ای از داستانی با چالش‌های درگیرکننده به نمایش گذاشته. حتی اون حس مبارزه طلبی مادرانه با اضافه کردن لبخندی ساده طعم دیگه‌ای پیدا کرده.

برنده‌ی جایزه بهترین انیمه‌ی سینمایی 2012 ژاپن یک سر و گردن از بهترین انیمیشن اسکار بالاتره، سعی داشته از تکرار الگوهای پیشین فاصله بگیره و ضرباهنگش اجازه مقایسه و برابر شدنش رو نده. انتخاب‌های خوبی در پیشبرد داستان به کار گرفته شده، هوسودا (Mamoru Hosoda) در مقام نویسنده و کارگردان با این فیلم روند موفقیت‌آمیزش رو به خوبی ادامه داده، دو فیلم قبلی او (جنگ‌های تابستانی و دختری که در زمان پرید) هم در سال 2009 و 2006 با روایتی متفاوت در بستر فانتزی خود قالب جدیدی به نمایش گذاشته و همان جایزه را برایش به همراه داشتند.

درحالی با دیدن یک انیمه به هیجان اومدم که انیمیشن‌های این روزها همچنان چنگی به دل نمی‌زنند.

[arashar2012]

Epic 2013
[/IMG]
کارگردان : Chris Wedge
کاری دیگر از سازندگان ice Age
دختری برای زندگی به خانه پدرش میرود که آنجا متوجه میشود پدرش در حال مطالعه روی آدم کوچولو هایی است که از جنگل محافظت می کند
او که به این چیزا اعتقاد ندارد قص رفتن از اینجا را میکند که....


انیمیشن سرگرم کننده ای بود بخصوص شخصیت حلزون هاکه فوق العاده بودند

[joseph.n]

کار گردانان : Kirk De Micco و Chris Sanders
بازیگران : Nicolas Cage, Ryan Reynolds, Emma Stone ....

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


این انیمیشن کاری است از کمپانی DreamWorks .
داستان : خانواده ای غار نشین رو نشون میده که فقط برای زنده موندن تلاش می کنن و پدر فداکار این خانواده برای محافظت از خانوادش اونا رو محدود کرده . اما با جدایی قاره ها و زلزله ها غارشون نابود میشه و اونا سفری طولانی در پیش می گیرن و با چیز های تازه ای روبرو می شن اما در این سفر تنها نیستن و پسری که افکارش پیشرفته تر از اوناست اونارو راهنمایی می کنه و چون اعضای خانواده به پسر توجه می کنن ، مورد حسادت پدر واقع می شه و ........