تبلیغات :
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 47 از 87 اولاول ... 3743444546474849505157 ... آخرآخر
نمايش نتايج 461 به 470 از 866

نام تاپيک: نويسندگان عزيز ميخواهيم داستان بنويسيم!

  1. #461
    آخر فروم باز Benygh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,721

    پيش فرض

    برداشت خودم برای خودم مهمه و چون اگه من یک چیز رو نفهمم انگار دارم ناخود آگاه از ارزش نوشته ی نویسنده کم می کنم ..
    به هر حال ببخشید ..
    نتیجه مسابقه کی اعلام میشه ؟

  2. #462
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    نا كجا آباد...
    پست ها
    126

    پيش فرض

    بر و بكس، چرا اين تاپيك اين قدر سوت و كور شده؟ اسفند دود كنين، به خصوص براي مهدي كه انگاري غيب شده!
    حميد جان نظر ندادي، ندادي، ندادي... ولي بالاخره گل كاشتي، چون حرفات خيلي بهم كمك كرد تا خودم رو بشناسم! در مورد سوالت هم من شخصا فكر مي كنم برداشت مخاطب در حالت كلي تا اونجايي اهميت داره كه حداقل از موضوع چپكي و منفي و وارونه، نتيجه نگيره.
    من كه به ترتيب، اين سه نفر رو شانس برندگي مي دونم:
    1- وسترن
    2-نوشته اي كه راجع به آقا جون و بي بي و سرفه خوني و اين حرفا بود؟...
    3- آق حميد
    4- خودم!

    راستي، ازتون خواهش مي كنم راجع به اين داستان جديدم يه انتقاد كارشناسانه بكنين. خودم نمي دونم كه ايراد كارم كجاست... هرچند وقتي آق حميد علاقه اي نشون نده، بنيامين جون هم نظر نميده و وسترن هم اصلا نمي خوندش و مهدي هم كه... من رفتم با قلم، شاه رگ دستم رو بزنم!

  3. #463
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    در مورد برداشت خواننده از داستانک
    نظر من این هست که داستانک یه هنر مدرن هست و اصولا در هنر مدرن همه چیز به عهده مخاطب و بیننده اثر هنری است هر کس می تواند برداشت خود را داشته باشد......

  4. این کاربر از hamidma بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #464
    اگه نباشه جاش خالی می مونه western's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    for sale
    پست ها
    469

    پيش فرض

    سعید جان شما همیشه نسبت به من خیلی لطف دارید.من البته که باید داستانهای شما رو بخونم چون اونقدر قلم
    شیرینی دارید که نمی تونم صرفه نظر کنم.راستش اوایل امیدی نداشتم چون بنظر میاد در مینی مال زیاد قوی نیستید اما این داستانهای...خیلی کوتاه شما عالی اند بطوری که گاهی شک می کنم نکنه از جایی کش رفتید مثل
    مینی مال های حمید جان که خیلی اصیل تر از اونند که بشه باور کرد یک نویسنده گمنام ایرانی می نویسه!
    این داستان قهوه خونه شما بازم عالی بود یک تکان روحی!یک مشکل فرهنگی خاص ما!کوبیدن قهرمانان!چی بگم؟
    خوشم اومد.
    واما صفحه قبل حمید جان سوالی پرسیده بود درباره اینکه برداشت خواننده چقدر مهمه و خواسته بود هممون نظر بدیم پس منم نظر خودم رو بگم که نظر خواننده صددرصد مهمه یک درصد هم کمتر نه!چون نویسنده کتاب رو می نویسه تا خواننده بخونه اگر نه توی ذهنش نگه می داره برای خودش یا اگه روی کاغذ آورد برای دل خودش اونو می تونه
    توی گنجه اش قایم کنه!درسته نظرها و برداشتها فرق می کنه اما باید برداشت اکثریت رو در نظر گرفت و به کار ادامه
    دادونویسنده وظیفه داره هر جا لازم شد نوشته اش رو توجیه کنه و تو ضیح بده این حق خواننده و طرفدار نویسنده است که درک کنه نویسنده نباید خودخواه باشه چون اگر خوانندها نباشند نویسندگی ارزشی نداره...

  6. #465
    داره خودمونی میشه Whansinnig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    124

    پيش فرض

    خوب به نظر من این یک نثری اهنگین بود و زیبا ، ولی موضوعش بکر نبود ولی خوب حتما بیشتر از کارهاتون بگذارید. ما را خوشحال می کنید. اصلا موضوع خاصی مطرح نیست. شاید بهتر باشد این نکته را هم بدانید که اصولا اینجا در مورد اینکه این داستانک هست یا نیست و .... بحث نمی شود مهم کمک به بهتر نوشتن همدیگر هست. پس شما هم نظر بدید . نظر در مورد کارهای من را هم فراموش نکنید.

    ممنون از پاسختون .
    كارهاي شما را هم مطالعه كردم . به نظرم كاراي خوبي بودند .

  7. #466
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    با تشکر فراوان از وسترن جان
    از اینکه اینجا امدند و لطف کردند نظر دادند ممنونم .

  8. #467
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    ممنون از پاسختون .
    كارهاي شما را هم مطالعه كردم . به نظرم كاراي خوبي بودند .

    منتظر داستانهای دیگر شما هم هستیم.

  9. #468
    داره خودمونی میشه Whansinnig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    124

    پيش فرض

    خيلي اهل داستانك نوشتن نيستم . راستش كارهاي برخي از دوستان رو كه مي خونم خجالت مي كشم از كارهاي خودم بذارم ، اما شايد اين جوري دوباره وسوسه شم كه بنويسم ...


    ... پرواز آخر ...

    كنار جوب افتاده بود ...

    ماشيني بهش زدو رفت ...
    بي توجه ...

    پدر كنارش پرپر مي زد ...
    داشت جون مي داد، گاهي از شدت درد سرشو به ديواره ي جوب مي زد ، درست جلوي چشمان پدر ...

    ماشينها با سرعت زيادي رد مي شدند ...
    بي توجه ...

    فرزند مرد !

    پدر غمناك پرواز كرد و وسط خيابون نشت ...

    ماشين غول پيكري بي توجه ، پرنده رو زير گرفت ...

    اما هيچ كس با خودش نگفت : چرا پرنده براي " پرواز " بلند نشد ...

  10. #469
    داره خودمونی میشه Whansinnig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    124

    پيش فرض

    خوشحال مي شم اگه راجع به داستانك هام نظر بديد ...

    قاب زندگي

    پسرك مي دانست زياد زنده نحواهد ماند ، اين را از نگاه اطرافيانش دريافته بود .

    مي خنديد ... به همه ي آنهايي كه به ترحم به او مي نگريستند .
    مي دانست ... زندگي آن سوي غم ها زيباتر از تخت سفيدش است.

    فردا صبح پسرك با لبخندي خداحافظي كرد ، از قاب زندگي ...

    پايان

  11. #470
    پروفشنال hamidma's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    پست ها
    648

    پيش فرض

    امروز کتاب " برای کلانتر صندلی بگذارید" نوشته ارش نصیری به دستم رسید. کلی دردسر کشیدم تا از طریق اینترنت خریداری کردم و بعد از کلی به دستم رسید.
    نوشته های زیبایی دارند. ایشان به سبک مینی مال

    برخی از نوشته های ایشان:

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •