تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 469 از 640 اولاول ... 369419459465466467468469470471472473479519569 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,681 به 4,690 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4681
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    درلا به لای حسرتی رنگین
    تنهاتر از تنهایی سایه
    با کوله ای از اندکی شادی
    می رانم این گاری غمگین را
    تا انتهای مرگ و تنهایی
    تا صخره های خسته و بی جان
    تا مرگ، من آرام می تازم
    درسایه های کوته لذت
    در خاطرات پاک از ذهن همه رفته
    درسایه ی بی اعتبارعشق
    من درپی یک لحظه خوشبختی
    بگذشته را آرام می خوانم

    شبها که می خواند برایم شعرغمگینی
    در لا به لای خاطری در اوج سردی،گرم
    شب ها که می پیچد عطر رفته ای از دست
    در کوچه خشکیده ی رگها
    شبها که تنهایم
    تنهاتر از تنهایی تنها
    در گرمی سرد نفس هایم می نالد
    حنجره ی خشکیده ی این هستی پرعار

    هر شب میان رخت خواب من
    اشکهای کودکی می کنند فریاد
    این را شباهنگام به تاریکی
    تنها خدا و مردگان دیدند
    آن ها که از دنیا رها گشته
    مثل خدا و این زمینی ها
    بر عشق پاک من بخندیدند

    در لا به لای قلب پاک من
    نا پاکی عشق نابی نیست
    عشق و نا فرجامیش زیباست
    این را به روی دفتری خسته
    در آسمان تیره ی شبها
    در حسرت سنگین قلب خود
    با اشک های کوچک و سوزان
    آهسته و آرام حک کردم

    من در میان عصر سنگ و دود
    من در کنار عالمی سرشار خوشبختی
    دستم به دست عشقی تازه
    قلبم اسیر دیو تاریکی
    در چهار چوب این اتاق سرد
    غم های خود را میکنم مهره
    می سازم ازآنها یه گردنبند...
    اماولی افسوس
    بگذشته ای مغشوش
    آرام گذشت و رفت
    در لا به لای خاطرات دختری تنها
    درابر های تیره و تاریک
    در آرزوی کوچک فردا


    ما یک دگر را با نگاه همدگر بیمار میسازیم
    بیمار عشقی تلخ و نا فرجام
    محکوم گشته ایم به حرفی تلخ
    آری
    "خداحافظ"
    ما از نفوذ عشق بین سایه هامان
    روی زمین حتی می ترسیم
    ما روی قلب سنگ تقدیری
    محکوم بر هر چه جدایی هاست
    آرام می رقصیم

    خسته تر از دیروز
    بر، روی هر دیوار
    مینویسم که :
    می پنداشتم او مرا خواهد برد
    به همان کوچه ی رنگین شده از عطر خدا
    به همان خانه ی بی رنگ و ریا
    و همان لحظه که بی تاب شوم
    او مرا برد ولی از یادش
    به خدا عشق همینش زیباست...

  2. #4682
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    به سراغ من اگر می آیید،
    پشت هیچستانم.

    پشت هیچستان جایی است.

    پشت هیچستان رگ های هوا ،
    پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
    از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

    روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
    که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم

    پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
    زنگ باران به صدا می آید.

    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.

    به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید

    مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من.

  3. 2 کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #4683
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    و هميشه اين توئي که مي روي

    اين منم که مي مانم!


    بيداري کم است


    دوست دارم که تو در خواب هم با من باشي


    و هميشه اين توئي که مي روي


    اين منم که مي مانم...

  5. این کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #4684
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض


    باران، قصیده واری،
    - غمناك -
    آغاز كرده بود.

    ***

    می خواند و باز می خواند،
    بغض هزار ساله ی درونش را
    انگار می گشود
    اندوه زاست زاری خاموش!
    ناگفتنی است...
    این همه غم؟!
    ناشنیدنی است!

    ***

    پرسیدم این نوای حزین در عزای كیست؟
    گفتند: اگر تو نیز،
    از اوج بنگری
    خواهی هزار بار از اوج تلخ تر گریست!

    *****

    فریدون مشیری

  7. این کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #4685
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    در هجوم وحشي باد كوير
    نفس شعله افروخته اي مي گيرد

    ساقه اي مي شكند

    غنچه سرخ دلش مي گيرد

    و صدايي است كه در زمزمه ي باد

    مرا مي گويد:

    خشت در خانه ي آب مي ميرد

    دلم از غربت خود مي گيرد

  9. این کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #4686
    داره خودمونی میشه nab nab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    تو قلب شما
    پست ها
    109

    پيش فرض

    در اتاق خالی تنهایی

    درسکوت خالی فریاد

    در دالان تنگ شکیبایی

    و آرزوهای رفته بر باد

    بذ ر سخن

    در لابه لای حنجره ام

    جوانه می زند

    و کورسویی امید

    از روزنه ی پنجره ام

    به فضای تاریک خانه ام

    سرک می کشد

    آیا با خویشتن خویش

    به گفتگو نشسته اید؟

    و آیا

    کتاب دل خود را

    برای یافتن هویت خویش

    گشوده اید

    و با فطرت توانا

    و آگاه خود

    آشنا شده اید؟


    ---------- Post added at 08:55 PM ---------- Previous post was at 08:53 PM ----------

    در هجوم وحشي باد كوير
    نفس شعله افروخته اي مي گيرد

    ساقه اي مي شكند

    غنچه سرخ دلش مي گيرد

    و صدايي است كه در زمزمه ي باد

    مرا مي گويد:

    خشت در خانه ي آب مي ميرد

    دلم از غربت خود مي گيرد
    گاهی که دلمبه اندازهء تمام غروبها می گیرد
    چشمهایم را فراموش می کنم
    اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند
    من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس
    مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست
    و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد
    و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند
    با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست
    از دل هر کوه کوره راهی می گذرد
    و هر اقیانوس به ساحلی می رسد
    و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد
    از چهل فصل دست کم یکی که بهار است
    

  11. این کاربر از nab nab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #4687
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    من به این مهر سکوت
    من به این تاریکی
    من به ما
    من به فرسودگی ذهن خودم
    معترضم!!!
    که چرا ... شوق آغاز مرا
    و منی چون من را
    ز خودم دزدیدند!
    به کجا برگردم؟
    حق بر گشتن را
    ز تنم دزدیدند!
    سفر آینه هم رنگی نیست
    خواب رنگین مرا دزدیدند!!!

  13. این کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #4688
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
    امروز هم گذشت
    با مرور خاطرات دیروز
    با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
    و من شتابان در پی زمان بی هدف
    فقط میروم ..فقط میدوم
    یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
    گرمی مهر تو را میخواهند
    غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
    میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
    صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
    فقط صدایی مبهم
    قول داده بودی برایم سیب بیاوری
    سیب سرخ خورشید
    سیب سرخ امید
    یادت هست؟؟؟
    و رفتی و خورشید را هم بردی
    و من در این کوچه های تنگ و تاریک
    سرگردانم و منتظر
    برگی از زندگی ام را ورق میزنم
    امروز به پایان دفترم نزدیکم

  15. #4689
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    طبیعت پر از نفس های آدمی‌است
    که مرا وادار می‌کند حسادت کنم
    به تنهایی‌ام
    به جهان
    به خاطره‌ای دور از تو...

  16. 3 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #4690
    آخر فروم باز Mehran-King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    1,746

    پيش فرض

    وقتي نميتوني فرياد بزني ناله نکن!! خاموش باش قرن ها ناليدن به کجا انجاميد؟؟...
    تو محکومي به زندگي کردن تا شاهد مرگ آرزوهاي خودت باشي!(دكتر شريعتي)

  18. این کاربر از Mehran-King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •