ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم.
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم.
مگر موج دريا ز دريا جداست
چرا بر «يكي» حكم «كثرت» كنيم؟
پراكندگي حاصل كثرت است
بياييد تمرين وحدت كنيم
«وجود» تو چون عين «ماهيت» است
چرا باز بحث «اصالت» كنيم؟
اگر عشق خود علت اصلي است
چرا بحث «معلول» و «علت» كنيم؟
من از بیگانگان دیگر ننالم .... که هرچه کرد با ما آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود ...ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را.
پیشاپیش روز پدر مبارک.
اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم.............جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكر خا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا.
حافظ
آدم بیافرید که آدم بماند در این جهان
آدم نشد که مایه ی رنج و عذاب شد
دل کرد بسي نگاه در دفتر عشق
جز دوست نديد هيچ رو در خور عشق
چندانکه رخت حسن نهد بر سر حسن
شوريده دلم عشق نهد بر سر عشق
ابوسعید ابوالخیر
قحط جود است آبروي خود نميبايد فروخت
باده و گل از بهاي خرقه ميبايد خريد
گوييا خواهد گشود از دولتم کاري که دوش
من هميکردم دعا و صبح صادق ميدميد
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
حافظ شیراز
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)