من همیشه کنجکاوم
ولی اگه ناراحت میشی مشکلی نیست![]()
--
--
من همیشه کنجکاوم
ولی اگه ناراحت میشی مشکلی نیست![]()
Last edited by sam_sami_2000; 10-10-2008 at 21:14.
این یه خاطره است ! البته بدترینش تو این 80 -90 سال عمر
برای فوت بابابزرگم ملت جمع شده بودن تو سالن حسینیه مام با دایی ام رفتیم 20 تا از این سن ایچ بزرگا خریدیم آوردیم یه دیگ بزرگ هم پر آب یخ کردیم و سن ایچ ها رو ریختیم توش
بعد من رفتم دم حسینیه شلوغ بود منم توی جلینگه آفتاب که آدم کباب می شد یه مدت واسادم دیدم اوضام ریخت بهم سرگیجه و ایناداشتم خون دماغ می شدم منم فوری رفتم توی آبدارخونه یه شربت بزنم به بدن
رفتیم یه لیوان پیدا کردیم دولا شدیم توی دیگ ملاقه رو بر داریم یهو دماغمون خون وا کرد و ...
هیچی دیگه تموم شربت ها خوراک گلها و گیاهان توی باغچه حسینیه شد
اینو گفته بودی![]()
سوتی :
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کلاس اول راهنمایی بودم. خوب دیگه اولین سالی بود که معلمامون چندتا بودن. معلم دینی اومد سر کلاس برای اولین بار. ما هم که فامیلی شو نمیدونستیم. یه خورده حرف زد و بعد فامیلشو نگفت.
منم گفتم فامیلشو بپرسم. گفتم لفظ قلم حرف بزنم بلند شدم گفتم « ببخشید فامیل " شرفتون " ! »
وای یعنی کل کلاس رفت رو هوا. حالا خوبه معلمه سریع قضیه رو جمع کرد.
آخه یکی نیست بگه توکه نمیتونی چرا لفظ قلم حرف میزنی که آبروت بره. خلاصه خیلی خجالت شدم ...
![]()
تو دانشگاه استاد فیزیک مکانیک مون داشت حرکت پرتابه ای رو درس میداد می خواست مثال بزنه تا مطلب جا بیوفته گفت بنویسید: تانکی از دهانه توپی شلیک میشود
کلاس بود که رفت رو هوا
Sent from my iPhone using Tapatalk
چند سال پیش بود یه دخی بهم زنگ زد منم گیر دادم شمارمو از کی گرفتی ( فکر کردم یکی از دوستام شمارمو داده به دوس دخترش سر کارم بزاره یا ... )
اونم دهنش صاف شد گفت از امیر . من کلی فک کردم خدایا امیر کیه . یادم افتاد تو کلاس یه امیر داشتیم ! زنگ زدم بهش گفتم تو شماره منو به کسی ندادی ؟ گفت نه !
بعد که قطع کردم امیر پیام داد شمارش چند بود ؟ منم فرستادم
دیگه خبری نشد تا فرداش زنگ زدم به دختره بهم گفت خاک تو سرت صاف رفتی شمارمو دادی به داداشم
تازه فهمیدم کی به کیه چه گندی زدم![]()
یکی از فانتزیای دوران دانشگاه تقلب تو امتحان پایان ترم بود من و یکی از دوستام اگه تقلب نمی کردیم امتحان بهمون نمی چسبید. کلی از خاطرات تلخ و شیرین اون دوران مربوط به همین امتحان و تقلب بود یادش بخیر
یبار یه نصفه برگه آ۴ رو سیاه کردم با خودم بردم سرجلسه گذاشته بودمش زیر بقیه برگه ها اخر جلسه بلند شدم برم برگه ها رو تحویل مراقب بدم اونم برگه ها رو تحویل می گرفت و منگنه میکرد. بعد از تحویل همینطور که داشتم از کلاس خارج میشدم یهو یاد برگه تقلب افتادم که یادم رفته بود برش دارم و قاطی پاسخنامه منگنه شده بود تا بره برسه به دست استاد، دوباره سریع برگشتم و به یه بهونه برگه ها رو از مراقب گرفتم و رفتم نشستم سرجام
داشتم دستی دستی خودم خودم رو لو میدادم
Sent from my iPhone using Tapatalk
Last edited by arash59b; 18-02-2015 at 07:00.
آی لاو یو ورزش 3 !
![]()
چقدر سوتی دادیم تو این دید و بازدید های عید!
دیروز رفتم عید دیدنی خونه ی یکی از فامیل های نه چندان نزدیک.
موقع خداحافظی خواستم یه چیزی گفته باشم گفتم ممنون سال نو تون هم « پیشاپیش مبارک باشه » ( حالا با خودشون میگند پیشاپیشت چی بود دیگه! )
یا دو روز قبل همون فامیلمون اومد خونه و موقع رفتن گفت ببخشید مزاحم شدیم، گفتم خیلی ممنون!
آخه نه اینکه به این کلمه ی پیشاپیش و خیلی ممنون عادت کردیم، دیگه فکر میکنیم همه جا باید اینو بگیم.
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)