تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 465 از 469 اولاول ... 365415455461462463464465466467468469 آخرآخر
نمايش نتايج 4,641 به 4,650 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4641
    Banned S A M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    پشت مانیتور خونمون اســپــم ها : 0
    پست ها
    6,422

    پيش فرض

    اقا خیلی باحاله بازم ادامه بدین ...

  2. #4642
    آخر فروم باز mehdi_vsgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    توی لباسام
    پست ها
    8,492

    پيش فرض

    سلام دوستان
    یاد یه سوتی تقریبا قدیمی افتادم

    هفت فوت مامان بزرگم بود من هم که حوصله نداشتم برم توی حسینیه بشینم
    تو کوچه با رفقام موندم بعدش با یکی از رفیقام سر یه مسئله ای دعوام شد

    اومدم بزنمش بقیه ی دوستام نمیزاشتن. دوستام رو انداختم کنار
    در همین حال آخوند مجلس تازه رسیده بود با دیدن دعوای ما سمتمون اومد ( من ندیدمش چون پشتم بهش بود )
    دستش رو روی شونم گذاشت منم که فکر کردم باز دوستام هستن دست آخوندرو گرفتم و هلش دادم نزدیک بود
    بیفته رو زمین ! در همین حال دیدم ای بابا این که حاج آقای خودمونه خلاصه اونجا کلی ضایع شدیم
    البته آخونده هم عصبانی شد اما به روی خودش نیاورد


    خییییییییلی باحال بید

  3. #4643
    حـــــرفـه ای Ultimator's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    NetFrameWork.
    پست ها
    3,239

    پيش فرض

    با اجازه آق مجتبی !

    یه سوتی که شبیهشو دیده بودم !

    تو دانشگاه دوستم پویا ( از هم کلاسیهای جدید ) پسر خجالتی ایه رفته بود طبقه دوم بره wc دید نوشته به علت تعمیرات از wc طبقه اول استفاده کنید ! طبقه بالا اولی زنونه بود دومی مردونه !اینم اومد طبقه پایین اصلا نگاه نکرد صاف رفت تو دستشوییه دوم که طبق ترتیب بالا باید مردونه باشه اما دقیقا برعکس زنونه بود !! رفت دید خلوته فقط چند نفر هستند کسی بیرون نبود ! دست و صورتشو شصت میگه یه چیز عجیبی دیدم ! میگفت دیدم چند تا کاغذ زده به دو همخانه دختر نیازمندیم !!! شماره هم پاش زده پیش خودش گفت عجب دور و زمونه ای شده ! دخترا میان تو wc مردونه ازینا میزنن به این بهونه شمارشونو بدن ملت !! با این قیافه >> داشت میومد بیرون دید دم در زده wc عکس یه ادمکیه که دامن داره ما هم یکم اونورتر نشسته بودیم با دیدن اون شدیم این خدا رو شکر خلوت بود کسی ندید !!


    همین امروز تو دانشگاه یه سوتی دیگه !!
    تو رستوران وایساده بودیم گفتن از امروز دیگه ژتون نمیدن فقط با این کارت الکترونیای اعتباری ( کارت دانشجوییمون ) میتونیم ناهار رزرو کنیم از روز قبل من هم به علت تاپ سکرتی هنوز کارت نگرفتم !! یه دوست دیگمم بود ! البته ترم بالایی ها هنوز کارت قدیمی داشتن به اونا هم ناهار نمیدادن ! مسئولش گفت برید خونتون ژتون نداریم فقط با کارت ! من اون کنار وایساده بودم دیدم به یکی از قدیمیا که آشناش بود یواشکی گفت واسا ساعت 12 میارن ژتون ! منم فهمیدم رفتم به دوستم گفتم که وایسه جور شد ! چهار تایی کنار هم بودیم پشت سرمون یه آقایی بود متوجه نشدم کیه ! این رفیق بی ادب ما وقتی شنید پارتی بازی و اینا گفت بگو به کی گفت داریم برم حالشو بگیرم ! ( دقت کردین که سانسور شد رسما ) خب بد گفت منم یه نگاه به دور و بر کردم خواستم بگم زشته فحش +18 نده !! دیدم اون آقاهه که پشت به ما تو یه متری بود همون یارو بود که تارگت فحش بود ! یعنی آشنای مسئول رستوران ! یه اشاره به دوستم کردم گفتم بیا همینه ! گفت کی ؟ منم گفتم همون که الان پرسیدی کیه !
    یه لحظه که سکته کرد و من و دو نفر دیگه از خنده رودمون اومد تو حلقمون !! من سرمو گرفتم طرف دیوار شدیدا میخندیدم به حدی که اشکم جاری شد ! یکی که نشست رو زمین LOL شده بود رسما ! دیگه نیم ساعت خندیدیم ها همین دیگه هیچی ! نفهمیدیم یارو فهمید یا نه !!

  4. #4644
    Banned S A M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    پشت مانیتور خونمون اســپــم ها : 0
    پست ها
    6,422

    پيش فرض

    با اجازه آق مجتبی !

    یه سوتی که شبیهشو دیده بودم !

    تو دانشگاه دوستم پویا ( از هم کلاسیهای جدید ) پسر خجالتی ایه رفته بود طبقه دوم بره wc دید نوشته به علت تعمیرات از wc طبقه اول استفاده کنید ! طبقه بالا اولی زنونه بود دومی مردونه !اینم اومد طبقه پایین اصلا نگاه نکرد صاف رفت تو دستشوییه دوم که طبق ترتیب بالا باید مردونه باشه اما دقیقا برعکس زنونه بود !! رفت دید خلوته فقط چند نفر هستند کسی بیرون نبود ! دست و صورتشو شصت میگه یه چیز عجیبی دیدم ! میگفت دیدم چند تا کاغذ زده به دو همخانه دختر نیازمندیم !!! شماره هم پاش زده پیش خودش گفت عجب دور و زمونه ای شده ! دخترا میان تو wc مردونه ازینا میزنن به این بهونه شمارشونو بدن ملت !! با این قیافه >> داشت میومد بیرون دید دم در زده wc عکس یه ادمکیه که دامن داره ما هم یکم اونورتر نشسته بودیم با دیدن اون شدیم این خدا رو شکر خلوت بود کسی ندید !!


    همین امروز تو دانشگاه یه سوتی دیگه !!
    تو رستوران وایساده بودیم گفتن از امروز دیگه ژتون نمیدن فقط با این کارت الکترونیای اعتباری ( کارت دانشجوییمون ) میتونیم ناهار رزرو کنیم از روز قبل من هم به علت تاپ سکرتی هنوز کارت نگرفتم !! یه دوست دیگمم بود ! البته ترم بالایی ها هنوز کارت قدیمی داشتن به اونا هم ناهار نمیدادن ! مسئولش گفت برید خونتون ژتون نداریم فقط با کارت ! من اون کنار وایساده بودم دیدم به یکی از قدیمیا که آشناش بود یواشکی گفت واسا ساعت 12 میارن ژتون ! منم فهمیدم رفتم به دوستم گفتم که وایسه جور شد ! چهار تایی کنار هم بودیم پشت سرمون یه آقایی بود متوجه نشدم کیه ! این رفیق بی ادب ما وقتی شنید پارتی بازی و اینا گفت بگو به کی گفت داریم برم حالشو بگیرم ! ( دقت کردین که سانسور شد رسما ) خب بد گفت منم یه نگاه به دور و بر کردم خواستم بگم زشته فحش +18 نده !! دیدم اون آقاهه که پشت به ما تو یه متری بود همون یارو بود که تارگت فحش بود ! یعنی آشنای مسئول رستوران ! یه اشاره به دوستم کردم گفتم بیا همینه ! گفت کی ؟ منم گفتم همون که الان پرسیدی کیه !
    یه لحظه که سکته کرد و من و دو نفر دیگه از خنده رودمون اومد تو حلقمون !! من سرمو گرفتم طرف دیوار شدیدا میخندیدم به حدی که اشکم جاری شد ! یکی که نشست رو زمین LOL شده بود رسما ! دیگه نیم ساعت خندیدیم ها همین دیگه هیچی ! نفهمیدیم یارو فهمید یا نه !!

  5. #4645
    پروفشنال omid81's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    زیر منگنه !
    پست ها
    921

    پيش فرض

    عالی بود

    ادامه بدید ...

  6. #4646
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    این یه خاطره تلخ هست بیشتر برای من
    روز چهلم پدر بزرگم حدود 12 تا از این سن ایچ ها از این قمقه ای ها خریدیم اوردیم توی آبدارخونه سالن سر مزار
    خلاصه یه دیگ بزرگ گذاشتن که آب پرتقال درست کنن و هر ده تا رو خالی کردن من هم اون موقه دم سالن ایستاده بودم توی جلینگه آفتاب که آدم کباب میشد! بعد دیدم دارم خون دماغ میشم مجبور شدم برم توی سایه
    منم رفتم توی آبدارخونه به پسر خالم گفتم کف گیر رو بده من هم بزن کف گیر رو گرفتم و دو لا شدم تو دیگ که شربت ها رو هم بزنم که این دماغم خون وا کرد و...
    خلاصه دیگ رو خالی کردن تو باغچه !

  7. #4647
    حـــــرفـه ای Mojtaba N87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    مشهد (Hometown : شیراز)
    پست ها
    5,015

    پيش فرض

    با اجازه آق مجتبی !

    یه سوتی که شبیهشو دیده بودم !
    کدوم مجتبی؟

  8. #4648
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    این یه خاطره تلخ هست بیشتر برای من
    روز چهلم پدر بزرگم حدود 12 تا از این سن ایچ ها از این قمقه ای ها خریدیم اوردیم توی آبدارخونه سالن سر مزار
    خلاصه یه دیگ بزرگ گذاشتن که آب پرتقال درست کنن و هر ده تا رو خالی کردن من هم اون موقه دم سالن ایستاده بودم توی جلینگه آفتاب که آدم کباب میشد! بعد دیدم دارم خون دماغ میشم مجبور شدم برم توی سایه
    منم رفتم توی آبدارخونه به پسر خالم گفتم کف گیر رو بده من هم بزن کف گیر رو گرفتم و دو لا شدم تو دیگ که شربت ها رو هم بزنم که این دماغم خون وا کرد و...
    خلاصه دیگ رو خالی کردن تو باغچه !
    باحال بود!!
    از نوع سوتی غم انگیز!!!

    منم تو همین موندم! آخه اینجا چندتا مجتبی داریم که یکیشم توهمه!!! : دی


    از اونجایی که همیشه تو کلاس ما سر صندلی های جلو دعواس من امروز رفتم پیش معاون مدرسمون و گفتم: میشه بیاین الان تو کلاسمون یه سر و سامونی به این جاها بدین؟ آخه همش سرشون دعواس. گفت: آبان میام!!! منم کف کردم!

  9. #4649
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    با اجازه آق مجتبی !

    یه سوتی که شبیهشو دیده بودم !

    تو دانشگاه دوستم پویا ( از هم کلاسیهای جدید ) پسر خجالتی ایه رفته بود طبقه دوم بره wc دید نوشته به علت تعمیرات از wc طبقه اول استفاده کنید ! طبقه بالا اولی زنونه بود دومی مردونه !اینم اومد طبقه پایین اصلا نگاه نکرد صاف رفت تو دستشوییه دوم که طبق ترتیب بالا باید مردونه باشه اما دقیقا برعکس زنونه بود !! رفت دید خلوته فقط چند نفر هستند کسی بیرون نبود ! دست و صورتشو شصت میگه یه چیز عجیبی دیدم ! میگفت دیدم چند تا کاغذ زده به دو همخانه دختر نیازمندیم !!! شماره هم پاش زده پیش خودش گفت عجب دور و زمونه ای شده ! دخترا میان تو wc مردونه ازینا میزنن به این بهونه شمارشونو بدن ملت !! با این قیافه >> داشت میومد بیرون دید دم در زده wc عکس یه ادمکیه که دامن داره ما هم یکم اونورتر نشسته بودیم با دیدن اون شدیم این خدا رو شکر خلوت بود کسی ندید !!


    همین امروز تو دانشگاه یه سوتی دیگه !!
    تو رستوران وایساده بودیم گفتن از امروز دیگه ژتون نمیدن فقط با این کارت الکترونیای اعتباری ( کارت دانشجوییمون ) میتونیم ناهار رزرو کنیم از روز قبل من هم به علت تاپ سکرتی هنوز کارت نگرفتم !! یه دوست دیگمم بود ! البته ترم بالایی ها هنوز کارت قدیمی داشتن به اونا هم ناهار نمیدادن ! مسئولش گفت برید خونتون ژتون نداریم فقط با کارت ! من اون کنار وایساده بودم دیدم به یکی از قدیمیا که آشناش بود یواشکی گفت واسا ساعت 12 میارن ژتون ! منم فهمیدم رفتم به دوستم گفتم که وایسه جور شد ! چهار تایی کنار هم بودیم پشت سرمون یه آقایی بود متوجه نشدم کیه ! این رفیق بی ادب ما وقتی شنید پارتی بازی و اینا گفت بگو به کی گفت داریم برم حالشو بگیرم ! ( دقت کردین که سانسور شد رسما ) خب بد گفت منم یه نگاه به دور و بر کردم خواستم بگم زشته فحش +18 نده !! دیدم اون آقاهه که پشت به ما تو یه متری بود همون یارو بود که تارگت فحش بود ! یعنی آشنای مسئول رستوران ! یه اشاره به دوستم کردم گفتم بیا همینه ! گفت کی ؟ منم گفتم همون که الان پرسیدی کیه !
    یه لحظه که سکته کرد و من و دو نفر دیگه از خنده رودمون اومد تو حلقمون !! من سرمو گرفتم طرف دیوار شدیدا میخندیدم به حدی که اشکم جاری شد ! یکی که نشست رو زمین LOL شده بود رسما ! دیگه نیم ساعت خندیدیم ها همین دیگه هیچی ! نفهمیدیم یارو فهمید یا نه !!
    سوتی دوم خیلی lol بود : دی

  10. #4650
    آخر فروم باز *hamedkhatar*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Esfahan
    پست ها
    4,490

    پيش فرض

    سلام

    آقا ما دیروز رفتیم خیر سرمون ثواب کنید گفتیم بریم خون اهدا کنیم با دوستم
    البته دلیلم اینه که خونمون خیلی غلیظه و دکتر هم گفته بود خون بدی خیلی برات خوبه

    اول که رفتیم برای پذیرش کارت شناسایی رو گرفت گفت بشینید بعد چند تا سوال کرد بعدشم چند تا از این برچسبا که اسمشون نمیدونم چیه رو آورد جلو که بگیره زیر لیزر من فکر کردم میخواد بده به من هم دستم رو بردم جلو هم میکشیدم میگفتم بده پست یه هو دیدم نور لیزر افتاده روش کلی ضایع شدم

    بعد از اونجا رفتیم آزمایش هموگولوبین ازمون گرفتند انگشتمونو نامردا سوراخ کردند ضعیفه گفت خونت خیلی غلیضه گفتم خودم میدونم بعد گفت برید بشینید تا صداتون کنم باز یه معایه دیگه باید میرفتیم پیش دکتر
    صدامون کردند چند تا سوال پرسید جواب دادم آخرش پرسید حجامت هم کردی؟ گفتم بله که چند وقت پیش بوده گفتم یادم نیست گفت حدودا گفتا نمیدونم شاید 6 ماه پیش یه هو گفت پاشو برو بیرون تا یک سال نگذره نمیتونی خون بدی آقا کلی اعصابم خورد شد گفتم نه صبر کنید فکر کنم یه سال و رد کرده کلی خالی بستم گفت دیگه تاریخ زدم نمیشه کاریش کرد بفرما بیرون
    همون موقع مریض بعدی وارد شد رو شوخی گفت مردود شدی جلو دکتره گفتم آره نامردا ردمون کردند

    خلاصه کلی پدرمون رو در آوردند آخرشم خونمون رو نگرفتند
    باید بریم یه جا که خون میگیرند و میریزند دور

    این بود خاطره دیروز من تو اهدا خون
    موفق باشید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •