تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 464 از 469 اولاول ... 364414454460461462463464465466467468 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,631 به 4,640 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4631
    آخر فروم باز saeed_cpu_full's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    توی هارد كامـپـيـوتـر!!
    پست ها
    2,885

    پيش فرض

    آقا امروز من کلاس زبان یه سوتی بدی دادم

    معلم ازم داشت درس میپرسید :
    Where were you at two o'clock this morning یعنی دیروز ساعت 2 صبح ( بامداد ) کجا بودی؟
    چون اکثر بچه های کلاسمون جواب میدادن من تو خونه بودم برای اینکه تکراری نشه من گفتم
    I was at my freind's house یعنی من خونه ی دوستم بودم بعد دیدم معلمم اینجوری نگام میکنه
    برای پنج ثانیه کلاس ساکت شد بعد یه دفعه همه زدن زیر خنده معلمم گفت پارتی تشریف داشتید ؟ بچه ها هم میگفتن
    2 نصفه شب خونه ی دوستت چیکار میکردی ؟!
    Last edited by saeed_cpu_full; 08-10-2008 at 22:07.

  2. #4632
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    آقا امروز من کلاس زبان یه سوتی بدی دادم

    معلم ازم داشت درس میپرسید :
    Where were you at tow o'clock this morning یعنی دیروز ساعت 2 صبح ( بامداد ) کجا بودی؟
    چون اکثر بچه های کلاسمون جواب میدادن من تو خونه بودم برای اینکه تکراری نشه من گفتم
    I was at my freind's house یعنی من خونه ی دوستم بودم بعد دیدم معلمم اینجوری نگام میکنه
    برای پنج ثانیه کلاس ساکت شد بعد یه دفعه همه زدن زیر خنده معلمم گفت پارتی تشریف داشتید ؟ بچه ها هم میگفتن
    2 نصفه شب خونه ی دوستت چیکار میکردی ؟!
    شما اینجا هم که سوتی دادی
    فکر میکنم اینی که شما نوشتی میشه طناب یا زنجیر

    معلممون داشت درس سوال میکرد که یکی جواب نداد و گفت شما که جواب ندادی پس برو بشین بعد خودش گفت که بله این مرحله که دوست عزیزتون نگفت میشه مرحله چهارم منم گفتم
    ببخشید این مرحله پنجم هست معلمه هم شد رقص نور

    یکی از معلم هامون هم داشت جزوه میگفت بنویسیم بعد همین طور که داشت میگفت از کلاس رفت بیرون همین طور داشت داد میزد و میگفت

  3. #4633
    آخر فروم باز saeed_cpu_full's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    توی هارد كامـپـيـوتـر!!
    پست ها
    2,885

    پيش فرض

    شما اینجا هم که سوتی دادی
    فکر میکنم اینی که شما نوشتی میشه طناب یا زنجیر
    من کلا زیاد سوتی میدم
    پستم رو ویرایش کردم

  4. #4634
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    دومی یا سوم؟

    ما الآن واسه خودمون پیر مردی هستیما!!!

    یه زمانی هر جا می رفتم از همه نی نی تر بودم
    من سومم.



    سلام
    چند تا سوتی قدیمی

    من روی یکی از دوستام خیلی تعصب داشتم یه بار این دوستم زده بود دماغ یکی رو خونی کرده بود نمیدونم سر چی بعد اون میخواست تلافی کنه من هم هواسم بهش بود بعد اونی که دماغش خونی شده بود بیرون از کلاس بود ما هم تو کلاس نشسته بودیم که یکو در رو باز کرد حمله کرد تو که دوستمو بزنه من هم قاطی کردم و وارد عمل شدم یکم زدیم و دو تا هم خوردیم یهو معلم اومد گفت مرتیکه به تو چه دخالت میکنی؟
    گفتم خوب مرتیکه دیدم شما هیچ قلطی نمیکنید خودم وارد عمل شدم . بعد از کلاس انداختم بیرون





    من یه مدت یه عادت بدی پیدا کرده بودم که همینطوری بی دلیل میخندیدم مثل این دیوونه ها اصلا هم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم یه بار سر کلاس عربی معلم خواست ازم درس بپرسه بلند شدم تا سوال رو پرسید من زدم زیر خنده چند بار تذکر داد من هم جواب رو نمیدونستم و هی میخندیدم تا اینکه انداختم بیرون قضیه رو هم به مدیر گفت مدیر هم که از دست کارهای این چند وقته من شاکی بود گفت اخراجی آقا اون هی میگفت اخراج من هم هی میخندیدم و میگفتم بیخیال بابا خلاصه با کلی التماس و اینا دیگه داشت خندم به گریه تبدیل میشد که دیگه قبول کرد و تعهد و از این حرفا از اون روز به بعد اون عادت خنده دیگه ترک شد خدا رو شکر




    یه دوست داشتیم خیلی مسخره بازی سر کلاس در میاورد خیلی غیر قابل کنترل بود و معلما همه از دستش شاکی بودند یه بار سر کلاس خیلی دلقک بازی در میاورد که معلمه کلی بهش توهین کرد ببینه کم میاره یا نه که کم نیاورد گفت خوب انگار خیلی دوست داری دلقک باشی گفت بیا پا تخته اینقدر دلقک بازی در بیار تا بهت بخندند اونم از رو نرف و اومد پای تخته رو کرد به بچه ها گفت: شبها که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره... خلاصه آخرش معلمه کم آورد خودم داشت میخندید کلاس که معمولا از خنده میره رو هوا




    یه بار برای اولین بار رفتیم خونه دومادمون (بعد از اینکه اومده بودند خواستگاری و به نتیجه رسیده بودیم) من برای اولین بار بود که این دومادمون رو میدیدم خلاصه رفتیم تو خونه و بعد پسره اومد پیش من نشست که حالا مثلا با هم رفیق شیم بعد من هم بی هوا گفتم راستش رو بگو چند تا دوست دختر داری؟ یارو چشماش گرد شد و خلاصه دیگه مونده بود چی بگه خندیدو پاشد رفت


    ببخشید اگه بی مزه بود
    خیلی هم با مزه بود! استفهام انکاری استفاده کردی؟ : دی

    نشسته بودیم تو خونه که ناگهان یک اس ام اس از طرف یکی از دوستام واسم اومد
    هرچی فکر کردم متوجه نشدم منظورش چیه
    فقط فهمیدم جک هست ولی اصلا نگرفتم که چی شد
    بابا و مامانمم داشتن با هم صحبت میکردن
    که من پریدم وسط حرفشون گفتم بابایی؟
    یه اس ام اس اومده من نمیفهمم یعنی چی
    بعد اس ام اسو واسش خوندم و پرسیدم خب این یعنی چی؟
    دیدم مامانم داره از اون ور چشم و ابرو میاد و هی میگه هیس
    منم که فکرشو نمیکردم این اس ام اس +18 باشه هی میپرسیدم خب یعنی چی؟
    بابامم رو خودش نمیذاشت
    مامانم دید چاره ی من نمیشه گفت ریحانه جون بیا کارت دارم
    وای وقتی مامانم بهم گفت این چی بوده من داشتم از خجالت میمردم
    تا چند هفته هم جلو بابام افتابی نمیشدم
    منم یه بار یه سوتی تو همین مایه ها دادم!

    آقا امروز من کلاس زبان یه سوتی بدی دادم

    معلم ازم داشت درس میپرسید :
    Where were you at two o'clock this morning یعنی دیروز ساعت 2 صبح ( بامداد ) کجا بودی؟
    چون اکثر بچه های کلاسمون جواب میدادن من تو خونه بودم برای اینکه تکراری نشه من گفتم
    I was at my freind's house یعنی من خونه ی دوستم بودم بعد دیدم معلمم اینجوری نگام میکنه
    برای پنج ثانیه کلاس ساکت شد بعد یه دفعه همه زدن زیر خنده معلمم گفت پارتی تشریف داشتید ؟ بچه ها هم میگفتن
    2 نصفه شب خونه ی دوستت چیکار میکردی ؟!


    یکی از معلم هامون هم داشت جزوه میگفت بنویسیم بعد همین طور که داشت میگفت از کلاس رفت بیرون همین طور داشت داد میزد و میگفت
    چه پاکار بوده اون.
    پارسال معلم زبان فارسیمون همش موبایلش گردنش بود. وقتی انگار زنگ میزد بدون اینکه چیزی بگه از کلاس میرفت بیرون!!!

  5. #4635
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Mr.ahad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    پست ها
    316

    پيش فرض

    سلام دوستان میرم سر اصل مطلب :

    راستش افرادی که پیشه من هستن کلن خیلی ها هستن همشونم سوتی میدن ( به قول شما سوتیستین واسه خودشون ) !
    مثلن یه روز با دوستم رفته بودم براش لباس بخریم رفت توی اتاق پرو شلوارشو تست کنه ببینه بهش میاد رفته شلوارو روی شلوار قبلی پوشیده به روی خودشم نمیاره میاد بیرون میگه بهم میاد !
    یا مثلن خاله ی من یه روز توی یه مهمونی که همه بودن به زن یکی از فامیلامون می گه قدمه نو رسیده مبارکه ! خوب شد بچه ات پسره ! پسر از دختر بهتره ! دختر چیه ؟! ... حالا نگو بچه ه دختره ! هر جور می خایم به خاله بگیم نمیشه و همین جوری داره سوتی میده

    ادامه دارد ...

  6. #4636
    حـــــرفـه ای Bill Gates's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    @ Company
    پست ها
    3,465

    پيش فرض

    مثلن

  7. #4637
    آخر فروم باز saeed_cpu_full's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    توی هارد كامـپـيـوتـر!!
    پست ها
    2,885

    پيش فرض

    سلام دوستان
    یاد یه سوتی تقریبا قدیمی افتادم

    هفت فوت مامان بزرگم بود من هم که حوصله نداشتم برم توی حسینیه بشینم
    تو کوچه با رفقام موندم بعدش با یکی از رفیقام سر یه مسئله ای دعوام شد

    اومدم بزنمش بقیه ی دوستام نمیزاشتن. دوستام رو انداختم کنار
    در همین حال آخوند مجلس تازه رسیده بود با دیدن دعوای ما سمتمون اومد ( من ندیدمش چون پشتم بهش بود )
    دستش رو روی شونم گذاشت منم که فکر کردم باز دوستام هستن دست آخوندرو گرفتم و هلش دادم نزدیک بود
    بیفته رو زمین ! در همین حال دیدم ای بابا این که حاج آقای خودمونه خلاصه اونجا کلی ضایع شدیم
    البته آخونده هم عصبانی شد اما به روی خودش نیاورد

  8. #4638
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    آقا امروز من کلاس زبان یه سوتی بدی دادم

    معلم ازم داشت درس میپرسید :
    Where were you at two o'clock this morning یعنی دیروز ساعت 2 صبح ( بامداد ) کجا بودی؟
    چون اکثر بچه های کلاسمون جواب میدادن من تو خونه بودم برای اینکه تکراری نشه من گفتم
    I was at my freind's house یعنی من خونه ی دوستم بودم بعد دیدم معلمم اینجوری نگام میکنه
    برای پنج ثانیه کلاس ساکت شد بعد یه دفعه همه زدن زیر خنده معلمم گفت پارتی تشریف داشتید ؟ بچه ها هم میگفتن
    2 نصفه شب خونه ی دوستت چیکار میکردی ؟!
    عجب سوتی

  9. #4639
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    115

    پيش فرض

    یه بار از یه شکت باهام تماس گرقتن و در یک لیست لپ تاپ برام ارسال کردندبعد زنگ زدم بهشون گفتم که توشیبا فلام مدل با فلان مدل چه فرقی میکنه دختره که هیچی حالیش نبود لیستشو پشت تلفن نگاه کرد و گفت
    حالا تا اینجا داشته باش یکی از مدل ها پورت com rs232 داشت یکی شون نداشت
    دیدم بعد از مکس 20 ثانیه ای گفت همه چیزشون یکی هستش ولی یکی شون ( ار اس اش 232 ) هستش.
    از خنده رودر بر شدم و تلفن رو قطع کردم

  10. #4640
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    115

    پيش فرض

    یه روز وایساده بودم جلوی پنجره شرکت باغبون میدان داشت گلها رو آب میداد چند تا همکار جدید دختر هم تازه امده بودند
    من هم با یه کلاسی برگشتم گوفتم خانومها ببینید باغبون در آب ها رو گل میده

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •