دل صنوبريام همچو بيد لرزان است
ز حسرت قد و بالاي چون صنوبر دوست
---------------
من که سنی ندارم اوله جوونیمهتو برو یه فکری واسه خودت بکن باباب بزرگم
![]()
پ.خ![]()
دل صنوبريام همچو بيد لرزان است
ز حسرت قد و بالاي چون صنوبر دوست
---------------
من که سنی ندارم اوله جوونیمهتو برو یه فکری واسه خودت بکن باباب بزرگم
![]()
پ.خ![]()
تشويش وقت پير مغان میدهند باز
اين سالکان نگر که چه با پير میکنند
صد ملک دل به نيم نظر میتوان خريد
خوبان در اين معامله تقصير میکنند
------------------
حالا تو هي ت بده منم د !!!!![]()
دولت آن است كه بيخون دل آيد به كنار
ورنه با سعي و عمل باغ جنان اين همه نيست
-------------
من که کم نمی آرم آخرش تو کم می آریمن الان احساس می کنم یه بار از رو دوشم برداشته شد
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود
--------------------------
![]()
دردمندي من سوختهي زار و نزار
ظاهراً حاجت تقرير و بيان اين همه نيست
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگير نبود
آن کشيدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبير نبود
دوش بـاد از سـر كويش بـه گلسـتان بگذشـت
اي گل اين چاك گريبان تو بيچيزي نيسـت
![]()
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شيوه او پرده دری بود
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شيوه صاحب نظری بود
--------------------
![]()
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسيم سحري ميآشفت
--------------
زود باش کم بیار می خوام برم بخوابماین یه دستوره
![]()
![]()
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به درنرود
سياه نامهتر از خود کسی نمیبينم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
----------------------
اتفاقا منم بايد برم درس بخونم... باشه اين آخريشه ...
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)