قلعه نويى و يك بهانه غيرموجه
هر كسى كه موبايل دارد «جاسوس» است!
جاسوس يعنى خبرچين و خبرچين كسى است كه اخبار را مثل ميوه هاى يك درخت مى چيند و آنها را داخل سبدى براى عرضه مى گذارد و نزد كسانى مى برد كه از خبر و صاحب خبر دورند و بى اطلاع. براى ما خبرچين با وجود مترادف بودنش با جاسوس، دون پايه تر محسوب مى شود و معمولاً از اين لفظ براى توصيف كسانى استفاده مى كنيم كه اخبار دم دستى را جابجا مى كنند. جاسوس اما به خاطر ويژگى هاى هجايى اش مخاطب را به ياد سازمان هاى جاسوسى مى اندازد . با اين اوصاف كسى كه اخبار پسران آبى را در اختيار جرايد مى گذارد «خبرچين» است، خبرچينى كه قدمت ورودش به حوزه فوتبال به اندازه خود اين رشته ورزشى عمر دارد.
۱- بيرون بردن اسناد محرمانه مملكتى مى تواند حكومت و به تبع آن ملتى را متضرر سازد ،پس بيهوده نيست كه در اقصى نقاط عالم جاسوسان را به اشد مجازات محكوم مى كنند اما با كسى كه خبرى را جابجا كرده است بايد چگونه رفتار كرد؟ ما در شعارهايمان به عبارت «دانستن حق مردم است» بسيار وفاداريم و از حجم بالاى شبكه هاى تلويزيونى، رسانه هاى نوشتارى و امكان استفاده از اينترنت استقبال مى كنيم، بنابراين چون فلسفه رسانه ها انتقال اطلاعات است و اخبار، لذا فى نفسه نمى توان چنين فرآيندى را مفسدانه تلقى كرد ،با اين حال طبيعى است كسى كه خبرى درباره او لو رفته ايجاب مى كند تا نسبت به اين قضيه واكنش منفى نشان دهد.
۲- سال ها قبل كه وسايل ارتباط جمعى گستردگى امروز را نداشتند، بسيارى از خبرنگاران براى گرفتن خبر دست به مسافرت هاى درون شهرى و برون شهرى و گاهى فرامرزى مى زدند و چنانچه با عبارت «ورود خبرنگاران ممنوع است» مواجه مى شدند، برايشان چاره اى باقى نمى ماند جز برقرارى تماس تلفنى با منزل ورزشكارى كه دوستشان بود و دريافت اخبار آن روز از او. از دل چنين تماس هايى گاهى اخبارى به بيرون درز پيدا مى كرد كه خشم و ناراحتى مربيان و مديران باشگاه ها را باعث مى شد. به همين خاطر آنها همواره دنبال اين بودند كه ببينند كدام بازيكنانشان سر تمرين با خبرنگاران سلام و عليك دارند و آن خبرنگاران آيا متعلق به همان نشرياتى هستند كه اخبار محرمانه را چاپ كرده است يا خير. گاهى اين تلاش منجر به كشف خبرچين مى شد و گاهى هم سوء تفاهماتى را ميان باشگاه با بازيكنان بى گناه به وجود مى آورد.
۳- امروزه روز كه هر موبايلى مى تواند در حكم يك خبرگزارى باشد، هيچ خبرى از چشم مردم دور نمى ماند. آرى فقط كافى است تا خبر در حضور كسى به غير از مولد آن اتفاق بيفتد. در آن صورت ناظر مى تواند با موبايلش از خبر فيلم بگيرد و آن را يا از طريق بلوتوث و يا با استفاده از سايت هاى اينترنتى در معرض ديد همگان بگذارد. در همين چهارچوب روزى كه شيث رضايى كلمه زشتى از داخل مرسدس مشكى اش نثار يكى از هواداران فوتبال كرد كه حتى يك درصد هم احتمالش را نمى داد فيلم خبرى اين اتفاق ظرف كمتر از ۲ هفته سر از هزاران موبايل و سايت هاى پر مخاطب درآورد. بنابراين قلعه نويى كه مى داند جلوى خبر را با آژان كشى هم نمى توان گرفت،نبايد در تلاش برآيد تا نواقص فنى استقلال را پشت جاسوس بازى و موهوماتى از اين دست مخفى نگه دارد اگر او بازيكنى داشت كه برنامه هاى استقلال را در اختيار حريفان مى گذاشت، مى شد به اين اتفاق به چشم يك بحران جدى نگاه كرد اما چاپ ۴ خبر حاشيه اى از تمرين پسران آبى موضوعى نيست كه بتواند باشگاه بزرگى چون استقلال را چنان به دردسر بيندازد كه مهاجمانشان گل نزنند و بازيكنانش بى هدف و بدون برنامه كار كنند!