تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 463 از 469 اولاول ... 363413453459460461462463464465466467 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,621 به 4,630 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4621
    آخر فروم باز R.P.G's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Filternet
    پست ها
    2,422

    پيش فرض

    سلام
    چند تا سوتی قدیمی

    من روی یکی از دوستام خیلی تعصب داشتم یه بار این دوستم زده بود دماغ یکی رو خونی کرده بود نمیدونم سر چی بعد اون میخواست تلافی کنه من هم هواسم بهش بود بعد اونی که دماغش خونی شده بود بیرون از کلاس بود ما هم تو کلاس نشسته بودیم که یکو در رو باز کرد حمله کرد تو که دوستمو بزنه من هم قاطی کردم و وارد عمل شدم یکم زدیم و دو تا هم خوردیم یهو معلم اومد گفت مرتیکه به تو چه دخالت میکنی؟
    گفتم خوب مرتیکه دیدم شما هیچ قلطی نمیکنید خودم وارد عمل شدم . بعد از کلاس انداختم بیرون





    من یه مدت یه عادت بدی پیدا کرده بودم که همینطوری بی دلیل میخندیدم مثل این دیوونه ها اصلا هم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم یه بار سر کلاس عربی معلم خواست ازم درس بپرسه بلند شدم تا سوال رو پرسید من زدم زیر خنده چند بار تذکر داد من هم جواب رو نمیدونستم و هی میخندیدم تا اینکه انداختم بیرون قضیه رو هم به مدیر گفت مدیر هم که از دست کارهای این چند وقته من شاکی بود گفت اخراجی آقا اون هی میگفت اخراج من هم هی میخندیدم و میگفتم بیخیال بابا خلاصه با کلی التماس و اینا دیگه داشت خندم به گریه تبدیل میشد که دیگه قبول کرد و تعهد و از این حرفا از اون روز به بعد اون عادت خنده دیگه ترک شد خدا رو شکر




    یه دوست داشتیم خیلی مسخره بازی سر کلاس در میاورد خیلی غیر قابل کنترل بود و معلما همه از دستش شاکی بودند یه بار سر کلاس خیلی دلقک بازی در میاورد که معلمه کلی بهش توهین کرد ببینه کم میاره یا نه که کم نیاورد گفت خوب انگار خیلی دوست داری دلقک باشی گفت بیا پا تخته اینقدر دلقک بازی در بیار تا بهت بخندند اونم از رو نرف و اومد پای تخته رو کرد به بچه ها گفت: شبها که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره... خلاصه آخرش معلمه کم آورد خودم داشت میخندید کلاس که معمولا از خنده میره رو هوا




    یه بار برای اولین بار رفتیم خونه دومادمون (بعد از اینکه اومده بودند خواستگاری و به نتیجه رسیده بودیم) من برای اولین بار بود که این دومادمون رو میدیدم خلاصه رفتیم تو خونه و بعد پسره اومد پیش من نشست که حالا مثلا با هم رفیق شیم بعد من هم بی هوا گفتم راستش رو بگو چند تا دوست دختر داری؟ یارو چشماش گرد شد و خلاصه دیگه مونده بود چی بگه خندیدو پاشد رفت

    ببخشید اگه بی مزه بود
    بابا دمت گرم مردم از خنده!!

  2. #4622
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ni_nigc's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    336

    پيش فرض

    فک کنم تا آخر سال میشه از سوتیای تو یه طومار در آورد!!

    ولی همون دین و زندگی از همه با حال تر بود!

    ممنان!!!

    ما هم ازین کلاسا زیاد داشتیم:

    سر کلاس عربی نشسته بودیممعلممون هم یه کم تشریف داشت.ما هم که همیشه سر کلاسش جنگولک بازی در میاوردیم یه دفعه نمیدونم چی شد که حس بچه + بهم رو کرد معلم یه سوال پرسید(از همه)منم پریدم جواب بدم که بگم «نکره»گفتم «نر که».آقا معلمو می دیدی شد مثل یه هویچ.

    میدونم یه کم هست.دیگه حالا شما ببخشید.اگه اون جمله ی نرکه رو دوستان متوجه نشدن بهم پ.خ بدن تا توضیح بدم ولی مطمئنم تقریبا همه میدوونن!!
    حالا نمی شه بدون پیام خصوصی سر و تهش رو هم بیاری ؟
    اگه میشه و بن نمی شی یه توضیح مختصری بده .
    نمی دونم چرا نگرفتم . (نرکه )
    اگه نشد که پ.خ بده
    Last edited by Ni_nigc; 08-10-2008 at 11:23.

  3. #4623
    آخر فروم باز R.P.G's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Filternet
    پست ها
    2,422

    پيش فرض

    شما این کلمه رو جدا بگید.[نر].[که]یا به جای [که] بگید [کی].
    پیش به سوی بن شدن.

  4. #4624
    حـــــرفـه ای Bill Gates's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    @ Company
    پست ها
    3,465

    پيش فرض


    خوب ما هم خلاصه سوتی دادیم

    امروز سره کلاس دین و زندگی کتابم رو پست سریم میخواست منم داشتم سوال مینوشتم که هی چسب کرد بده بده بعد یه چند ثانیه ول کرد دوباره دیدم داره گیر میده کتابم رو از دستم کشید که برگشتم با زانو زدم به پاش
    ولی نگو این یکی معلم بود بعد رفت عقب رفتش یه حالت بدی بگیره که بحث رو عوض کردم

    -------------------------

    ساله پیش سره کلاس زیاد حرف زدم یعنی علوم تجربی بود که بردن منو جلو واسه پرسش بعد معلم یه سوال کرد کله کتاب رو براش کنفرانس دادم بعدش آخره اینقدر حرف زدم هرچی میگفتم به جای بعضی کلمات - شه میومد
    تحقیقی که در مورد آسمان کردم رو مثلا گفتم تحشیشی که در مورد آشمان کردم بعدش هم معلم و بچه همه یه جوری شدند و گفتن بر بشین کاملا متوجه شدیم

  5. #4625
    پروفشنال گل مریم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    Dream Land
    پست ها
    859

    پيش فرض



    من یه مدت یه عادت بدی پیدا کرده بودم که همینطوری بی دلیل میخندیدم مثل این دیوونه ها اصلا هم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم یه بار سر کلاس عربی معلم خواست ازم درس بپرسه بلند شدم تا سوال رو پرسید من زدم زیر خنده چند بار تذکر داد من هم جواب رو نمیدونستم و هی میخندیدم تا اینکه انداختم بیرون قضیه رو هم به مدیر گفت مدیر هم که از دست کارهای این چند وقته من شاکی بود گفت اخراجی آقا اون هی میگفت اخراج من هم هی میخندیدم و میگفتم بیخیال بابا خلاصه با کلی التماس و اینا دیگه داشت خندم به گریه تبدیل میشد که دیگه قبول کرد و تعهد و از این حرفا از اون روز به بعد اون عادت خنده دیگه ترک شد خدا رو شکر
    من با این یکی خیلی حال کردم

  6. #4626
    پروفشنال leila*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    774

    پيش فرض

    نشسته بودیم تو خونه که ناگهان یک اس ام اس از طرف یکی از دوستام واسم اومد
    هرچی فکر کردم متوجه نشدم منظورش چیه
    فقط فهمیدم جک هست ولی اصلا نگرفتم که چی شد
    بابا و مامانمم داشتن با هم صحبت میکردن
    که من پریدم وسط حرفشون گفتم بابایی؟
    یه اس ام اس اومده من نمیفهمم یعنی چی
    بعد اس ام اسو واسش خوندم و پرسیدم خب این یعنی چی؟
    دیدم مامانم داره از اون ور چشم و ابرو میاد و هی میگه هیس
    منم که فکرشو نمیکردم این اس ام اس +18 باشه هی میپرسیدم خب یعنی چی؟
    بابامم رو خودش نمیذاشت
    مامانم دید چاره ی من نمیشه گفت ریحانه جون بیا کارت دارم
    وای وقتی مامانم بهم گفت این چی بوده من داشتم از خجالت میمردم
    تا چند هفته هم جلو بابام افتابی نمیشدم

  7. #4627
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    نشسته بودیم تو خونه که ناگهان یک اس ام اس از طرف یکی از دوستام واسم اومد
    هرچی فکر کردم متوجه نشدم منظورش چیه
    فقط فهمیدم جک هست ولی اصلا نگرفتم که چی شد
    بابا و مامانمم داشتن با هم صحبت میکردن
    که من پریدم وسط حرفشون گفتم بابایی؟
    یه اس ام اس اومده من نمیفهمم یعنی چی
    بعد اس ام اسو واسش خوندم و پرسیدم خب این یعنی چی؟
    دیدم مامانم داره از اون ور چشم و ابرو میاد و هی میگه هیس
    منم که فکرشو نمیکردم این اس ام اس +18 باشه هی میپرسیدم خب یعنی چی؟
    بابامم رو خودش نمیذاشت
    مامانم دید چاره ی من نمیشه گفت ریحانه جون بیا کارت دارم
    وای وقتی مامانم بهم گفت این چی بوده من داشتم از خجالت میمردم
    تا چند هفته هم جلو بابام افتابی نمیشدم
    وای من بهت حق میدم !
    خیلی بده خودم تجربه کردم

    ........................................
    ما سوتی نمیدیم ولی سوتیست ها رو دوست داریم

  8. #4628
    پروفشنال leila*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    774

    پيش فرض

    ما سوتی نمیدیم ولی سوتیست ها رو دوست داریم
    سوتیستها هم شما رو دوست دارن : دی

  9. #4629
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    امروز معلممون داشت پای تخته چی مینوشت بعد هرچی ماژیک رو فشار میداد نمینوشت بعد گفت ای بابا چرا نمینویسه بعد خیلی زور زد سر ماژیک صاف شد !!! بهد ماژیکو یکم پر داد نوشت گفت Ow

  10. #4630
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    دیروز هی بابام گفت این ماهواره رو بزار ببینم چی چی میزاره توش و از این حرفا همه خونواده هم جمع بودن
    خوب ینم بگم برای اولین بار هم بود
    ما هم که مطمئن بودیم تموم کانالهای بدش قفله با دل درست نشسته بودیم پاش
    خلاصه همون موقع هم یکی از کانال های فارسی از گلپا داشت آهنگ پخش میکرد و بابا م که عاشق ایناس خیلی کیف کرده بود
    یهو این بچه کوچیکه دامادمو توی این حاگیر واگیر کنترل رو از دست ما قاپید و زد رو یه کانال دیگه یه مرتبه دیدیم یه خانم لخت داره ..
    حالا مارو میگی مثل این برق گرفته ها ! در جا خشکمون زد
    نگو این کانالهای فروش عتیقه ایتالیا هر موقه تبلیغ ندارن از این چیز تلفونی یا میزارن !! ای گندشون بزنن

    خلاصه دیشب تاحالا هی این سوراخ اون سوراخ میکنم بابام نبینتم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •